1,123 بازدید
تحقیق بررسی تغییرات مواد مغذی و تجزیه پذیری گیاهان مرتعی(شبدر کوهی – علف گوسفندی ودم روباهی) غالب سبلان در دو مرحله چرایی مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۹۸ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود تحقیق بررسی تغییرات مواد مغذی و تجزیه پذیری گیاهان مرتعی(شبدر کوهی – علف گوسفندی ودم روباهی) غالب سبلان در دو مرحله چرایی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
چکیده
مقدمه ۱
فصل اول بررسی منابع
۱-۱- ارزش و اهمیت اقتصادی مراتع ۵
۱-۲- ارزش غذا¬یی ۷
۱-۳- عوامل مؤثر بر ارزش غذایی علوفه¬های مرتعی ۸
۱-۳-۱- نوع گیاه و شرایط محیطی منطقه ۸
۱-۳-۲- مرحله رشد گیاهی ۹
۱-۳-۳- تغییرات ژنتیکی ۱۰
۱-۳-۴- شرایط آب و هوایی و دما ۱۱
۱-۳-۵- نوع و بافت خاک ۱۲
۱-۳-۶- مصرف کود ۱۲
۱-۳-۷- عوامل ضد مواد مغذی ۱۳
۱-۳-۸- مدیریت ۱۳
۱-۴- طبقه بندی مواد خوراکی ۱۳
۱-۴-۱- مواد خشبی ۱۴
۱-۵- مشخصات گیاه شناسی تیره¬های مورد مطالعه ۱۴
۱-۵-۱- تیره غلات ۱۴
۱-۵-۱-۱- گیاه دم روباهی ۱۵
۱-۵-۱-۲- علف گوسفندی ۱۶
۱-۵-۲- تیره حبوبات ۱۸
۱-۵-۲-۱-شبدر¬کوهی ۱۸
۱-۷- قابلیت هضم علوفه¬ها ۲۰
۱-۸- مقدارموادمغذی موجود درعلوفه ۲۰
۱-۹- روش¬های ارزیابی مواد خوراکی مورد استفاده در تغذیه دام ۲۱
۱-۹-۱- روش استفاده ازحیوان زنده ۲۲
۱-۹-۲- روش کیسه های نایلونی ۲۳
۱-۹-۳- روش گاز تست یا تولید گاز آزمایشگاه ۳۳
فصل دوم مواد و روش¬ها
۲-۱- مکان آزمایش ونمونه¬برداری ۳۶
۲-۲- نمونه¬های مرتعی مورد آزمایش و زمان نمونه¬برداری ۳۷
۲-۳- تعیین ترکیبات شیمیایی نمونه¬های آزمایشی ۳۸
۲-۴- تعیین خصوصیات تجزیه¬پذیری نمونه¬های آزمایشی ۳۸
۲-۴-۱- محاسبه مقدار ناپدید شدن ماده خشک ۳۹
۲-۴-۲- محاسبه مقدار ناپدید شدن ماده آلی ۳۹
۲-۴-۳- محاسبه مقدار پروتیین خام ناپدید شده ۴۰
۲-۵- محاسبه فرآسنجههای تجزیهپذیری ۴۰
۲-۶- تجزیه وتحلیل آماری اطلاعات ۴۱
فصل سوم نتایج و بحث
۳-۱- میانگین ترکیبات شیمیایی علوفههای مرتعی مورد آزمایش ۴۳
۳-۲- نتایج تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای گیاه شبدر کوهی با روش کیسه¬های نایلونی ۴۷
۳-۳- نتایج تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای گیاه علف¬گوسفندی با روش کیسه¬های نایلونی ۵۱
۳-۴- نتایج تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای گیاه دم¬روباهی با روش کیسه¬های نایلونی ۵۵
۳-۵- مقایسه تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای ماده خشک شبدر¬کوهی، علف¬گوسفندی، دم¬روباهی در دو مرحله چرایی ۵۸
۳-۶- مقایسه تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای ماده¬آلی شبدر¬کوهی، علف¬گوسفندی، دم¬روباهی در دو مرحله چرایی ۶۱
۳-۷- مقایسه تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای پروتیین شبدر¬کوهی، علف¬گوسفندی، دم¬روباهی در دو مرحله چرایی ۶۴
۳-۸- مقایسه تجزیه¬پذیری شکمبه¬ای ماده خشک، ماده¬آلی و پروتیین¬خام شبدرکوهی، علف¬گوسفندی ودم روباهی ۶۷
۳-۹- انرژی قابل متابولیسم با استفاده از روش کیسه های نایلونی ۷۱
نتیجه¬گیری کلی ۷۳
پیشنهادها ۷۴
پیوست¬ها ۷۵
منابع ۸۵
ابن عباسی، ع.، ف. قصریانی. ۱۳۸۰٫ شناسایی و تعیین ارزش غذایی منابع خوراک دام و طیور استان کردستان.گزارش نهایی طرح تحقیقاتی، مرکز تحقیقات کشاورزی ومنابع طبیعی کردستان.دفتر طرح و برنامه و هماهنگی امور پژوهشی.
اصغری، م. ۱۳۷۷٫ بررسی مقایسهای روشهای in vivo و in vitro جهت اندازه گیری ضرایب هضمی در برخی از خوراکهای دام در گوسفند. پایانامه کارشناسی ارشد رشته علوم دامی. دانشکده کشاورزی. دانشگاه تربیت مدرس.
افشار، ح.، م. کیانزاد، و ا. قنبری. ۱۳۷۷٫ بررسی وضعیت گلهداری استان اردبیل، گزارش نهایی طرح تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل.ص ۱- ۸۵ .
اکبری قرائی، م. ۱۳۷۷٫ مقایسه روشهای مختلف پیش بینی قابلیت هضم در گوسفند، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس.
بصیری، ش. ۱۳۸۶٫ عمل آوری و غنی سازی پس ماندههای فیبری در تغذیه دام. انتشارات دانشگاه آزد اسلامی واحد شبستر.
بینام. ۱۳۸۵٫ گزارش غیر رسمی اداره کل هواشناسی استان اردبیل.آمار بارندگی چند ساله.
پاشایی، ژ. ۱۳۸۹٫ تعیین ارزش غذایی و بر آورد انرژی قابل متابولیسم دو گونه مرتعی درمنه وپوآ موجود در ارتفاعات نئور. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده کشاورزی. دانشگاه محقق اردبیلی.
تقیزاده، ا.، ع. نیکخواه، و ح. فضائلی. ۱۳۷۵٫ تعیین قابلیت هضم و خصوصیات تجزیهپذیری بعضی مواد خوراکی به روش حیوان زنده، آزمایشگاهی و کیسه نایلونی. مجموعه مقالات اولین سمینار پژوهشی گوسفند و بز کشور، موسسه تحقیقات دامپروری کشور. ۲۸ الی ۲۹ بهمن.ص ۲۴۸ الی ۲۵۹٫
جوانشیر، ع. ۱۳۶۸٫ مطالعات پوششی گیاهی مراتع سبلان، اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجانشرقی.ص ۵۲-۱۷۶.
دانشمسگران، م. ۱۳۸۳٫ ناپدید شدن شکمبه ای و قابلیت هضم رودهای پروتیین اقلام خوراکی نشخوارکنندگان با روش کیسههای نایلونی متحرک و روشهای آنزیمی. مجموعه مقالات اولین کنگره علوم دامی و آبزیان کشور. ۱۰ الی ۱۲ شهریور. دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران،ص ۱۳-۱۰٫
شریفی، ج.۱۳۸۱٫ بررسی تاثیر قرق در وضعیت و گرایش مراتع طبیعی استان اردبیل (گزارش ۵ساله مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل).ص ۴۵-۵۱٫
شریفی، ج. ۱۳۷۵٫ بررسی، شناخت و طبقهبندی چمنزارهای مراتع نیمه استپی اردبیل، رساله کارشناسی ارشد دانشکده علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.ص۷۶-۸۰ .
صادقیان، ع. ۱۳۷۷٫ نقش ارزش غذایی گیاهان مرتعی در تعیین الگوی بهرهوری در مراتع ایران.گزارش منتشر نشده سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی.
صدیقی، ه. ۱۳۸۷٫ تعیین انرژی قابل متابولیسم و روند تجزیهپذیری ضایعات کارخانههای ماکارونی با استفاده از روش تولید گاز و کیسههای نایلونی در گوسفند. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشکده کشاورزی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر.
صوفی سیاوش، ر، و و. جانمحمدی. ۱۳۷۹٫ تغذیه دام(ترجمه). انتشارات عمیدی. ویرایش جدید.
صیادی، ع. ج، و ب. نویدشاد. ۱۳۸۰٫ احتیاجات انرژی و پروتیین در نشخوارکنندگان. انتشارات حق شناس.
عزتپور، م.۱۳۸۲٫ پرورش گوسفند وبز بومی ایران، ص ۴۰-۳۹٫
قربانی، ا. ۱۳۷۷٫ بررسی خصوصیات اکولوژیکی گیاه فستوکا اوینا در استان اردبیل.
قنبری، ا.، م. موسوی.، ا. عباسی.، ا. ابرغانی، و م. کمالی. ۱۳۸۶٫ تعیین ارزش غذایی گیاهان مرتعی سبلان مرحله ۲: تعیین قابلیت هضم به روش آزمایشگاهی ،گزارش نهایی طرح تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل.ص ۸-۲۷٫
قنبری، ا. ۱۳۸۶. بررسی تغییرات مواد مغذی و انرژی قابل هضم گیاهان مرتعی غالب ییلاقات سبلان در سه مرحله چرایی مختلف (فستوکااونیا، آلوپکوروس تکستیلیس و شبدر کوهی). پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر.
قنبری، ا.، ح. فضائلی.، م. موسوی.، ج. شریفی، و ج. سید اخلاقی.۱۳۸۲٫ تعیین ارزش غذایی گیاهان مرتعی سبلان مرحله ۱: تعیین ترکیبات شیمیایی و انرژی خام، گزارش نهایی طرح تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل. ص ۵-۱۱٫
قورچی، ت.، ع. قربانی.، م. بصیری. ۱۳۷۵٫ تعیین قابلیت هضم، تجزیهپذیری و ترکیبات شیمیایی سه گونه مرتعی اردستان. مجموعه مقالات دومین همایش ملی بیابان زدایی و روشهای مختلف بیابان زدایی.
قورچی، ت. ۱۳۷۴٫ تعیین ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم گیاهان غالب مراتع استان اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان.۹۰ ص.
قهرمان، ا. ۱۳۷۳٫ کورموفیتهای ایران(سیستماتیک گیاهی). دانشگاه تهران.
کروری، س، و ب. ملکپور. ۱۳۶۲٫ ترکیبات شیمیایی مهمترین نباتات مرتعی بومی و غیر بومی فاریاب در مراحل مختلف فنولوژی، نشریه ۲۷، موسسه جنگلها و مراتع. صفحه ۳۸٫
کریمی، ن.، م. دانشمسگران، و ا. گلیان. ۱۳۸۱٫ تعیین ضرایب تجزیه پذیری مواد خوراکی و مقایسه آن ها با ضرایب جداول استاندارد AFRC در تغذیه گاوهای شیرده هلشتاین. مجله علوم و صنایع کشاورزی، جلد ۱۶، شماره ۱، ص۴۳- ۳۵٫
نیکخواه، ع، و ع. محرری. ۱۳۷۵٫ تغذیه پروتیین در نشخوارکنندگان(ترجمه). موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران: ص ۱۹۰-۵۳٫
نیکخواه، ع، و ح. امانلو. ۱۳۷۱٫ اصول تغذیه و خوراک دادن دام(ترجمه). انتشارات جهاد دانشگاهی زنجان.
مبین، ص.۱۳۶۰٫ رستنیهای ایران جلد۱٫دانشگاه تهران.
منافیراثی، ح.، ی. روزبهان، و ح. نوروزیان. ۱۳۷۹٫ تعیین ارزش غذایی برخی از خوراکهای دام استان گیلان با استفاده از دو روش آزمایشگاهی و کیسه نایلونی. علوم کشاورزی مدرس. شماره ۳٫ ص ۱۱ الی ۲۱٫
منصوری، ه.، ع. نیکخواه.، م. رضائیان.، م. مرادی، و س. میرهادی. ۱۳۸۲٫ تعیین میزان تجزیهپذیری علوفه با استفاده از فن گازوکیسههای نایلونی. علوم کشاورزی ایران. شماره۲، جلد۳۴، ص ۴۹۵ الی۵۰۶٫
میرزایی، ا. ۱۳۸۵٫ تعیین ارزش غذایی دو رقم یونجه استان آذربایجان غربی در گوسفند قزل. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم دامی. دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی شبستر.
Abdulrazak, S. A., T. Fujihara, J. K. Ondiek, and E. R. Ørskov. 2000. Nutritive evaluation of some Acacia trees leaves from Kenya. Animal Feed Science and Technology 85:89-98.
Adesogan, A. T. 2002. what are feeds worth? A critical evaluation of selected nutritivevalue methods. Proceeding of 13th annual Florida ruminant nutrition sysmposium.pp33-47.
Karsli, M. A., and J. R. Russell. 2000. Prediction of the voluntary intake and digestibility of forage-based diet from chemical composition and ruminal degradation characteristics.Turk J. V. Anim. Sci., 26:246-255.
Akbarnia, A., and Koocheki. 1992. Investigation on effects of different harvesting stage on growth Productivity and quality of some bareley varieties. Journal of pejouhes and sazandegi. 15:40-43.
Alicia, L., J. Buergler, J. A. Fike, and R. Feldhake.2005.Botanical composition and forage production in an emulated Silvopasture.Published online june 17:1141-1146.
Ammar, H., M. J. Ranilla, J. Gonzalez, and S. Lopez.2001. Seasonal variation in the chemical composition and in vitro dry mattre digestibility of leaves and stems of two spanish browse legumes.Department of production animal. University Leon Spain.293-296.
AOAC. 2000. Official methods of analysis ,17th ED., Official methods of analysis of AOAC international, Gaithersburg, MD, USA.
Arzani, H., M. Zohdi, E. Zahedi, G. H. Amiri, A. Nikkah, and D. Wester.2004. Phenolojical effects on forage quality of fire grass species. Journal of Range management.57:624 – ۶۲۹٫
Bailey, C. C. 1962. Rates of digestion of swallowed and unswallowed dried grass in the rumen Canadian Journal of Animal Science., 42: 49-54.
Ball, D. M., M. Collins, G. D. Lacefield, N. P. Martin, D. A. Mertens, K. E.Olsan, D. H. Putnam, D. J. sander, and M.W. Wolf. 2001. Understanding forage quality. American farm bureau federation publication 1-01. Park Ridge, ll.
Balch, C. C., and V. W. Johnson. 1950. Factors affecting the utilization of food by dairy cows 2 factors influencing the rate of breakdown of cellulose (cotton threat) in the rumen of the cow. British Journal of Nutrition, 4: 389-394.
Bailey, C.C. 1962. Rates of digestion of swallowed and unswallowed dried grass in the rumen Canadian Journal of Animal Science., 42: 49-54.
Blummel, M., and E. R. orskov. 1993. Comparison of In vitro gas production and nylon bag degradability of roughages in predicting feed intake in cattle. Animal Feed Science and Technology 40:109-1190.
Bruno, S., J. M. F. Abreu, C. V. M. Guedes, and A. A. Diasdasilva.2000. Chemical composition, NDF degradation kinetics in rumen of seven legume strawe. Animal Feed Science and Technology 83 :75-80.
Broderick, G. A.1995. Desirable characteristics of forage legumes for improving protein utilization in ruminants.Journal of Animal Science,73:2760-2773.
Bruinenberg, M. H., H. Valk, H. Korevaar, and C. struik.2001. Factors affecting digestibility of temperate forages from Seminatural grasslands:a review.Blackwell science ltd. revised 24 october.
Chiba, L. K.2005. Animal nutrition handbook, Pp. 28-53.
Chen, X. B. 1995. NEWY EXCEL user Manual. International Feed Resources Unit. Rowett Research Institute, Bucksburn, Aberdeen AB29SB.
Coleman, S.W., and D. A. Henry. 2002. Nutritive Value of Herbage. In; Freer M. and Dove H. (Eds.). Sheep Nutrition. CAB international. Pp. 1-26
Cone, J. W., A. H. Van Gelder, I. A. Soloman, H. D. Visser, and A. M. Van Vuuren. 1999. Different techniques to study rumen fermentation characteristics of maturing grass and grass silage. Journal of Dairy Science. 82:957-966.
Cullison, E.۱۹۸۷٫ Feeds and feeding. A Reston book. Publishing U.S.A.
Emmanuele, S. M., and C. R. Staples. 1988. Effect of forage particle size on in situ digestion kinetics. Journal of Dairy Science, 71: 1947-1954.
Foraughbackch, R., R. G. Ramirez, L. A. Hauad, J. Alba Avila, C. G. Castillo, and M. Rodrigues. 2001. Dry matter, crude protein and cell wall digestion of total plant, leaves and stems in Llano buffelgrass (Cenchrus ciliaris). Journal of Applied Animl Res. 20 (2): 181-188.
Getachew, G., H. P. S. Makkar, and K. Becker. 2000. Effect of polyethylene glycol on in vitro degradability and microbial protein synthesis from tannin-rich browse and herbaceous legumes. British Journal of Nutrition., 84: 73-83
Givens, D. , I. Jeannie, M. Everington, and A.H. Adamson.1990. The nutritive value of spring grown herbage produced on farms throughout England and Wales over 4 years.Π. The prediction of apparent digestibility in vivo from various laboratory measurement. Animal Feed Science and Technology. 27 (1990)173-181.
Gosselink, J. 2004. Alternatives for forage evaluation in ruminants. PHD Thesis, Wageningen University, Wageningen Institute of Animal Science, Wageningen, the Netherlands.
Gratchew, G., H. P. S. Makkar, and Beekerok.2002. Tropical browses content of phenolic compounds in vitro gas production and stoichimetric relationship between short chain fatty acids and in vitro gas production. J.Agri.Sci.137, 341.
Heady, H. F., and M. D. Pitt. 1979. Seasonal versus continuous garzing on annual vegetation of northern California . rangeland 1(6): 231-232
Hoffman, P. C., S. J. Sievert, R. D. Shaver, D. A. Welch, and D. K. Combs.1993. In situ dry atter, protein, and fiber degradation of perennial forage. Journal of Dairy Science., 76:2632-26
Jerry, L., H. Pieper, and H. Dcarlton.1989. Comparative nutritive value of rangeforage.Range management principle and practice,pp274-276.
Kamalak, A.2005. Prediction of dry matter intake and dry matter digestibility in sheep.Turk.
J.Vet. Anim.Sci.29. 517-522.
Larbi, A., J. W. Smith, I. O. Kurdi, I. O. Adekunle, A. M. Raji, and D. O. Ladipo. 1998. Chemical composition, rumen degradation and gas production. Animal Feed Science and Technology,16: 81-96.
May, K. W. 1998. Growth and forage quality of three bromus species native to Western Canada, Plant Science., 78: 597-603.
Makkar, H. P. S. 2003. Effects and fate of tannins in ruminant animals, adaptation to tannins, and strategies to overcome deterimental effects of feeding tannin- rich feeds. Small Ruminant Research. 49: 241-256.
Martin Garcia, A. I., A. Moumen, D. R. Yanez Ruiz, and E. Molina Alcaide. 2003. Chemical composition and nutrient availability for goat and sheep of tow-stage olive leaves. Animal Feed Science and Technology.,107: 61-74.
Makkar, H. P. S. 2003. Recnt advances in the in vitro gas method for evalation of nutritional quality of feed resources. Animal production and health section, Joint FAO/IAEA Division, International Atomic Energy Agency, Vienna, Austria.
McAllister, T. A., H. D. Bae, G. A. Jones, and K. J. Cheng. 1994. Microbial attachment and feed digestion in the rumen. Journal of Animal Science.72: 3004-3018.
McDonald, P., R. A. Edwards, J. F. D. Greenhalgh, and A. C. Morgan. 1995. Animal Nutrition. Fifth Edition. Longman Scientific & Technical.
Menk, K. H., L. Raab, A. Salewski, H. Steingass, D. Fritz, and W. Scheider. 1979. The estimation of digestibility and metabolisable energy content of ruminant feedstuffs from the gas production when they incubated with rumen liquor in vitro. Journal of Agricultural Science., 93: 217-222.
Menke, k. h., and H. steingass. 1988. Estimation of the energetic feed value obtained from chemical analysis and in vitro gas production using rumen fluid.Animal research and development.28:7-5.
Mehrez, A. Z., and E. R. Ørskov. 1977. A study of artificial fibre bag technique for determining the digestibility of feeds in the rumen. Journal of Agricultural Science Cambridge. 88: 645-650.
Mehrez, A. Z. 1976. Assessment of nitrogen requirement for rumen fermentation in sheep. PHD Thesis University of Aberdeen.
Michalet-Doreau, B., and M. Y. Ould Ban.۱۹۹۲٫Influence of hay making on in situ nitrogen degradability of forages in cows. Journal of Dairy Science. 75:782-788.
National Research Council.1985.Nutrient requirement of sheep.National academy press Washington.D.C.
Newbold, C. J., R. J. Wallace, and F. M. Mcintosh. 1996. Mode of action of the yeast saccharomyces cerevisiae as a feed additive for ruminants. British Journal of Nutrition., 76: 249-255.
Nikkha, A., p. Shawrang, A. A. Sadeghi. 1996. Ruminal dry matter,crude protein, neutral detergent fiber and acid detergent fiber degradation parameter kinetices of vicia villosa,Festuca ovina and taeniatherum caput- medusaen.Tehran university,Karaj.Iran.
Noziere, P., and B. Michalet-Doreau. 2002. In sacco methods. In; Mello,I. P. F. (ed.). Farm animal metabolism and nutrition. CAB international. Pp. 233-253
Odenyo, A. A., and P. O. Osuji. 1998. Tannin-tolerant ruminal bacteria from East African ruminants. Canada Journal of Microbiol., 44: 905-909.
Olivera, R. M. P. 1998. Use of in vitro production technique to assess the contribution of both soluble and insoluble fractions on the nutritive value of forages. A thesis submitted to the University of Aberdeen, Scotland, in partial fulfillment of the degree of Master of Science in Animal Nutrition.
Ærskov, E. R. 2002. Trails and trials in livestock research. IFRU.
Ærskov, E. R. 2000. The in situ technique for the estimation of forage degradability in ruminants. In; Givens, D. I., Owen, E., Axford, R. F. E. and Omed, H. M. (eds.). Forage evaluation ruminant nutrition. Pp. 175-188.
Ørskov, E. R., F. D. Hovell, and F. Mould. 1980. The use of nylon bag technique for the evaluation of feedstuffs. Trop. Anim.Prod.,5:3 195-213.
Ørskov, E. R., and M. Ryle.1990. Energy Nutrition in Ruminants. Elsevier, London / Amsterdam.
Ørskov, E. R. 2000. The in situ technique for the stimation of forage degradability. In: D. I. Givens, E. Owen, R. F. E. Axford and H. M. Omed (Editors), Forage Evaluation in ruminant nutrition. CABI Publishing, Wallingford, UK, p. 175-188.
Orskov ,E. R., I. Mcdonald. 1979. The stimation of protein degradability in the rumen from incubation measurement weighted according to rate of passage. Journal of Agriculture science (Cambridge) 92:499-503.
Ørskov. E. R. 1993. Appropriate roughage evaluation systems and its relevance to upgrading, and supplementation and evaluation of ruminal potential. In: Increasing livestock production through utilization of local resourcas. Proceeding of the International Conference on Increasing Livestock Production Through Utilization of Local resources. Octobr, pp. 18-22.
Pinkerton, B. 1996. Forage quality. Clemson, Sc. Crop and soil envirement Science department .college of agriculture, forest and life science. Clemson university.998 P.
Rene Sansoucy, R., X. Alibes, P. Berge, F. Martilotti, A. Nefzaoui, and P. Zoiopulos. 1985. Olive by-products for animal feed. Food and Agriculture Organization of the United Nation, Rome, FAO.
Rymer, C. 2000. The measurement of forage digestibility in vivo. In: Givens, D. I., Owen, E., Axford, R. F. E. and Omed, H. M. (eds.). Forage evaluation ruminant nutrition. Pp. 113-134.
Sallam, S. M. A. 2007. Nutritive value assesment of the alternative feed resources by gas production and rumen fermentation in vitro.Research Journal of agriculture and biological Sciences.
Sallam, S. M. A., M. E. A Nasser, A. M. El Waziry, and A. L. Abdalla. 2007.Use of an in vitro rumen gas production technique to evaluate some ruminal feedstuffs.Journal of applied Sciences research , 34 -41.
Schofield, P. 2000. Gas production methods. In: J. P. F. Dmello (Editors). Farm animal metabolism and nutrition. CAB International, Wallingford, pp. 209-232.
Shatnaw M. K. J., and L. Z. Al-Qurran. 2003. Seasonal chemical composition of wall barley (Hotreum murinu L). Under subhumid mediterranean climate.African Journal of range and forage Science,Volume 20, number 3,1 october ,PP.243-246(4).
Sotohy, S. A., A.N. Sayed and M.M. Ahmed.1997. Effect of tannin rich plant (Acacia. Nilotica) on some nutritional and bacteriological parameters in goats. Deutsch Tierarztl. Wochenschr. 104: 432 – ۴۳۵٫
Solario Sanchez, F. J., I. Armendariz, and J. Ku-Vera. 2004. Chemical composition and in vitro dry-East Mexico. Livestock Research for Rural Development (12)4.
Sommart K., D. S. Parker, P. Rowlinson, and M. Wanapat. 2006. Fermentation characteristics and microbial protein Chiang Mai journal Science, 33(2).
Songsak, C., C. Anut, and C. Piyante. 2007. Chemical compositions and nutritional evaluation of energy feeds for ruminant using In vitro gas production technique.Pakistan journal of nutrition (6):607- 612, -08-30.
Songsak, C., S. Therin, and P. Virote. 2005. Nutritional evaluation of nonnforage high fibrous tropical feed for ruminant using in vitro gas production technique. Pakistan journal of nutrition,4(5):298- 303.
Susmel, P., C. Mills, and B. Stefanon. 2000. The nylon bag technique for the measurement in situ of rumen degradability. . In; Tisserand, J. L. (ed.). Evaluation of the nutritive value of Mediterranean roughages. Pp.49-52.
Stern, M. D., A. Bach, and S. Calsamiglia.۲۰۰۶٫ New concepts in protein nutrition of ruminants. 21st annual southwest nutrition and management conference. February 23-24.
Terry, R. A., and J. M. A Tilley. 1964. The digestibility of the leaves and stems of perennial ryegrass cock foot, timothy, tall fescue , Lucenne and Sainfoin,as measured by an in vitro procedure. Journal of British grassland Society 19,396- 372.
Turhan, S. S., I. Sagsoz, and M. Tosun. 1997 .Determination of some Cytological and agricultural characters in wild sheep,s fescuec (festuca ovina).Turkey11.Field Crops congress, PP : 450-454.
Van soest, P. J. 1994. Nutritional ecology of the ruminant. 2nd edn.Cornel university press 476 p.476.
Van Miellen, R. W., and W. C. Ellis. 1977. Sample container porosities for rumen in situ studie. Journal of Animal Science., 44: 141-146.
Wilson, J. R., H. Denium, and E. M. Engles. 1991. Temperature effects on anatomy and digestibility of leaf and stem of tropical and temperate forage species. Netherlands journal of agricultural Science 39-48.
چکیده:
این مطالعه در مراتع ییلاقی سبلان با وسعت تقریبی۲۰۰هزار هکتار در شش منطقه که در آنها سه گیاه مرتعی علفگوسفندی، شبدرکوهی و دمروباهی به عنوان تیپ غالب منطقه هستند، صورت گرفت. هدف از اجرای این طرح تعیین ترکیبات شیمیایی، برآورد انرژی قابل متابولیسم و ارزیابی روند تجزیهپذیری مادهخشک، پروتیینخام ومادهآلی این گیاهان در مراحل گلدهی و دانهدهی با استفاده از روش کیسههای نایلونی بود. در این آزمایش از سه راس گوسفند نر بالغ قزل هم سن، هم وزن و فیستولا گذاری شده استفاده شد. نتایج نشان داد که درصد مادهخشک، پروتیینخام، خاکسترخام و چربیخام در شبدرکوهی نسبت به علفگوسفندی ودمروباهی بیشتر و درصد دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همیسلولز کمتر است. از نظر درصد مادهخشک، پروتیینخام، خاکسترخام و چربیخام در مرحله گلدهی هر سه گیاهان مرتعی مورد مطالعه نسبت به مرحله دانهدهی بیشتر و درصد دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همیسلولز کمتر بود. همچنین از نظر انرژی قابل متابولیسم و روند تجزیهپذیری بین مرحله گلدهی گیاهان مرتعی مورد مطالعه با دانهدهی ونیز بین هر سه گیاه با هم اختلاف معنی دار بود(۰۵/۰ > P ). درهر سه گیاه مورد مطالعه، انرژی قابل متابولیسم و درصد روند تجزیهپذیری مرحله گلدهی بیشتر از مرحله دانهدهی و بین سه گیاه شبدرکوهی بیشتر از علفگوسفندی و آن هم بیشتر از دم روباهی بود.
امروزه با توجه به افزایش سریع جمعیت، تامین مواد خوراکی مورد نیاز برای دامها که منبع اصلی تامین کننده پروتیین مورد نیاز انسانها هستند لازم و ضروری میباشد. در شرایط کشور ایران به دلیل محدودیت بارندگی و کمبود منابع علوفهای مرغوب و تغذیه بیشترین سهم هزینهای را در تولیدات دامی دارد. در چنین شرایطی شناسایی منابع محلی خوراک دام و تعیین ارزش غذایی آنها به منظور استفاده بهینه در تغذیه دام امری ضروری میباشد. گیاهان مرتعی بهترین منابع تغذیه دامها به شما میآیند. علوفه مراتع برای جبران کمبود مواد غذایی مورد نیاز دامها در زمستان و تامین مواد از دست رفته بدن آنها با اهمیت است. متاسفانه تا به حال ارزش غذایی بسیاری از علوفههای مرتعی نا شناخته مانده است. همچنین کاهش علوفه قابل استفاده در مراتع بر اثر از بین رفتن گیاهان خوشخوراک وافزایش گیاهان مهاجم ایجاب میکند که در زمینه گیاهان خودروی منطقه مطالعات گستردهای صورت میگیرد.
تغذیه حیوانهای در حال چرا با حیوانهای نگهداری شده در جایگاه متفاوت میباشد. متغیر بودن جیره می تواند یکی از دلایل آن باشد. که ممکن است به دلیل تفاوت در نوع گیاهان و نیز تغییر ترکیب گیاهان در مراتع باشد. همچنین طبیعی است که تغییراتی طی زمان نیز وجود داشته و گونههای مختلف ممکن است در زمانهای مختلف از سال رشد کنند و حتی یک گونه خاص با رسیدن به بلوغ دچار تغییراتی در ترکیب و ارزش غذایی شود. حیوانهای چرا کننده علاوه بر نیازهای معمول، برای برداشت خوراکشان نیز انرژی صرف میکنند. بنابراین بایستی از نظر انرژی تامین شوند و این هنگامی میسر خواهد بود که کیفیت علوفه مرتعی بالا بود و حیوان زمانی از علوفه چرا کند که گیاه از نظر مواد مغذی در کیفیت مطلوبی باشد.
در بسیاری از شرایط چرا، علوفه مرتعی به سختی نیازهای نگهداری حیوان را تامین می کند. رسیدن به تغذیه مطلوب حیوانات چرا کننده چالشی همیشگی برای متخصصین تغذیه و مزرعهداران محسوب میشود. مطالعه فاکتورهای مربوط به گیاهان مورد تعلیف دام شامل غلظت مواد مغذی و انرژی قابل متابولیسم و نیز مقدار تجزیهپذیری اجزای آنها یکی از ضروریترین مباحث پرورش دام به صورت غیرمتمرکز است. در این راستا تغییرات فصلی در مراتع یکی از عواملی است که لزوم تخمین ارزش غذایی گیاهان غالب مراتع را در مراحل مختلف فیزیولوژیکی یا چرایی را مهمتر میکند چرا که دلیل کاهش غلطت مواد مغذی و انرژی قابل دسترس حیوان علاوه بر اثرات عوامل طبیعی مانند باد و باران و ریزش برگ و عوامل تأثیرگذار انسانی و دامی همانند لگد کردن و چرای مفرط، به تغییر غلظت مواد مغذی و ترکیب دیواره سلولی گیاه و محتویات سلولی گیاه نیز بستگی دارد. بنابراین لازم است مقدار مواد مغذی و انرژی قابل متابولیسم برای حیوان در مراحل مختلف چرایی در طول فصل چرا تعیین شود تا نیازهای فیزیولوژیکی حیوانات از گیاهان مرتعی تامین و یا در صورت لزوم اقدام به تغذیه تکمیلی کرد.
پرورش گوسفند و بز از منابع پایدار اقتصادی در ایران به شمار می روند و در صورتی این پایداری استمرار می یابد که دامها قسمتی از سال را به صورت آزاد در مراتع چرا کنند. بنابراین برای اجرای یک مدیریت صحیح با سیستم چرایی متناسب، شناخت مواد مغذی گیاهان مرتعی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
استان اردبیل با موقعیت خاص جغرافیایی و شرایط اقلیمی منحصر به فرد یکی از مناطق مستعد پرورش دام به صورت متمرکز و غیرمتمرکز میباشد که پرورش دام به صورت ییلاقی و قشلاقی و کوچ رو، استفاده از مراتع ییلاقی در تابستان و قشلاقی در زمستان یکی از ظواهر اقتصادی پرورش دام مبتنی بر مراتع میباشد. این استان دارای۱۰۱۵۰۰۰ هکتار مراتع طبیعی میباشد که سهم مراتع سبلان ۲۰۰هزار هکتار میباشد و همه ساله پذیرای حدود یک میلیون واحد دامی در طول ۵-۴ ماه تابستان برای چرا میباشد. مراتع سبلان از قسمت شرق به اردبیل، غرب به سراب، شمال به مشکین شهر و جنوب به شهرستانهای نیر و سرعین منتهی است و متوسط بارش سالانه استان به ۳۲۰ میلی متر می رسد (بی نام، ۱۳۸۵).
جوانشیر (۱۳۶۸) وسعت مراتع سبلان را ۲۰۰ هزار هکتار گزارش کرد و ۱۵ تیپ گیاهی با ۴۷۱ گونه مرتعی شناسایی کرده که تنها ۲۱ گونه از نوع سمّی بوده و مورد تغذیه دام قرار نمیگیرد و مابقی از نظر خوشخوراکی جزوگونههای درجه ۱،۲،۳ شناسایی شده که ترکیب آنها در تیپهای مرتعی بسته به وضعیت مراتع متفاوت میباشد.
طبق مطالعه قنبری و همکاران (۱۳۸۲) متوسط برداشت علوفه خشک از هر هکتار از مراتع سبلان ۲۹۹ کیلوگرم در وضعیت چرا میباشد که از نظر مقدار علوفه مورد نیاز دام و همچنین مقدار پروتیین خام و عناصر معدنی برای یک میلیون واحد دامی کافی نمیباشد.
مطالعه انجام شده توسط شریفی (۱۳۸۱) نشان داد که ۷۰-۶۰ درصد پوشش گیاهی مراتع سبلان را گراسها، ۲۵- ۱۵ درصد فوربها و بقیه را گونههای بوتهای و غیره تشکیل میدهند. بنابراین طبیعی است که ارزش غذایی کل مراتع سبلان را گراسها تحت تاثیر قرار میدهند.
هدف از این پژوهش بررسی روند تغییرات در ترکیب شیمیایی تجزیهپذیری سه گونه غالب مراتع سبلان شامل علفگوسفندی (فستوکااوینا[۱])، شبدرکوهی (تریفولیومریپنس[۲]) و دمروباهی (آلوپکوروس آرونوفیناکینر[۳]) بااستفاده از روش کیسههای نایلونی میباشد.
استفاده از چراگاه در سیستمهای چرایی، با صرفهترین شیوه تولید کمی و کیفی غذای مورد نیاز دام برای نگه داری و تولید در سطح جهان میباشد. این امر از دو جنبه اهمیت پیدا میکند. نخست آنکه قیمت مواد و غذاهای دانهای و کنسانترهای درجهان بیشتر بوده و از این نظر رقابتی شدید بین انسان و دام وجود دارد. دوم آنکه حیوانهای نشخوارکننده قابلیت و کارایی بالایی در تبدیل این مواد و به ویژه علوفهها به گوشت و شیر و سایر فراوردههای دامی دارند. واقعیت این است که فعالیتهای دامپروری نیز در صورتی سودمند خواهند بود که هزینههای تغذیه تا حد امکان کاهش یابند. این فاکتورها اهمیت مراتع را درتأمین غذای ارزان قیمت بیشتر می کنند.
اصول سیستمهای چرایی عبارت است از تغییر نوع گیاه که از یک سیستم چرایی حاصل می شود، که یا باید انبوهی گونههای مرغوب را افزایش دهد یا این که گونههای مرغوب را جایگزین گونههای نامرغوب کند. سیستمهای چرایی موقعی به تغییر در ترکیب گیاهی می انجامند که پوشش گیاهی شامل تعدادی از گندمیان و یا پهن برگان علفی چند ساله خوش خوراک باشد. اگر انواعی از گیاهان در یک جامعه گیاهی وجود داشته باشند، احتمالا یکی از گیاهان مرغوبتر به طور انتخابی چرا شده و تحت چرای مداوم از مرتع حذف میشود. در این حالت نوع سیستم چرایی مطلوب آن است که به گونه مرغوب استراحت مناسبی بدهد. در بسیاری موارد زمان شروع و طول دوره استراحت که مناسب رشد گیاهان مرغوب باشد، به درستی معلوم نشده است. سیستمهای چرایی تناوبی، برای گونههای چندساله وچرای مداوم، مناسب گیاهان یک ساله است. استقرار گونههای چند ساله مجدد انجام نمیشود لذا این گیاهان در مقابل فشار چرایی ناتوان هستند و برعکس گیاهان یک ساله که فشار چرا را در فصل خشک به صورت بذر تحمل میکنند، صدمهای نخواهند دید. مزایای یک سیستم چرایی وقتی مشهود است که چندین سال سپری شده باشد. استقرارگیاهان چند ساله فقط در سالهای پر باران است، لذا در سیستم چرایی استراحتی ممکن است برای چندین سال بارندگی مناسبی نباشد تا گیاهان چندساله مرغوب بتوانند بذری تولید کنند. به کارگیری سیستمهای چرایی مستلزم هزینه-های اضافی برای حصارکشی و یا دستمزد چوپانان جدید و توسعه منابع آب خواهد بود. بنابراین ارزش نهایی سیستمهای چرایی تحت تاثیر شرایط اقتصادی است. از آن جایی که سود حاصل از یک سیستم چرایی در حد متوسطی بوده و دوره مورد نیاز جهت حصول مزایای آن طولانی میباشد، لذا این سیستمها فقط در مراتع محدودی کاربرد دارند (دواتگری ۱۳۹۰).
ویژگیهای مطلوب اصلی برای گونههای مرتعی، قابلیت تولید، خوشخوراکی، ارزش غذایی و مطابقت آنها با شرایط محلی میباشد. قابلیت تولید یا محصول یک گونه یا یک رقم از یک گونه به عوامل مختلفی مثل خود گونه و شرایط محیطی بستگی دارد. ارزش غذایی گیاهان تحت تأثیرعوامل محیطی، به ویژه عوامل مربوط به خاک و همچنین ویژگیهای ذاتی گیاه است (جری و همکاران، ۱۹۸۹).
در اقلیمهای سرد و معتدل در فصل بهار که دمای خاک به ۶-۴ درجه سانتیگراد میرسد مرتع شروع به رشد مینماید. از این رو صرف نظر از گونه یا رقم، گیاهان مرتعی الگوی رشد بسیار مشابهای دارند. تولید برگ به سرعت انجام گرفته و به دنبال آن افزایش رشد ساقه و سپس گلدهی و نهایتا تشکیل دانه رخ میدهد. با رشد مرتع در بهار غلظت مادهخشک در محصول افزایش مییابد. این امر به کندی صورت گرفته سپس با رشد ساقه و ظهور خوشهها سریعتر شده و نهایتا با آغاز رسیدن خوشهها کند میشود. تخمین ارزش غذایی گونههای مرتعی بر اساس ارزیابی ترکیب شیمیایی و قابلیت هضم به روشهای مختلفی بیان میشود. میزان رطوبت، که مقدار آن در گیاهان بسیار جوان بیشتر بوده و معمولا ۸۵۰-۷۵۰ گرم در کیلوگرم است و با بلوغ گیاه به حدود ۶۵۰ گرم در کیلوگرم کاهش مییابد. همچنین آب و هوا به میزان زیادی رطوبت را تحت تأثیر قرار میدهد. ترکیب ماده خشک علوفه مراتع بسیار متغیر بوده و به مقادیر نسبی دیوارههای سلولی و محتویات سلولی بستگی دارد. دیوارههای سلولی از سلولز و همیسلولز تشکیل شده و به وسیله لیگنین مستحکم میشوند (گراتچو و همکاران، ۲۰۰۲).
غلظت سلولز در علوفهها بین۲۰ تا۳۰ درصد ماده خشک بوده در حالی که غلظت همیسلولز از۱۰ تا ۳۰ درصد متغیر است که با ازدیاد سن گیاه غلظت این دو پلیساکارید افزایش یافته و از قابلیت هضم گیاه میکاهند. محتویات سلولی، کربوهیدراتهای محلول در آب و بیشتر پروتیین را در بر میگیرد. مقدار پروتیینخام میتواند از ۳ درصد در علوفه مسن تا بیش از۳۰ درصد در علفهای جوانی که مقادیر زیادی کود در اختیار داشتهاند تغییر کند. مقدار الیافخام آنها نیز تا اندازهای بستگی معکوس به مقدار پروتیینخام داشته و میتواند از۲۰ درصد در علوفههای جوان تا۴۰ درصد در علوفههای خیلی مسن تغییر کند (گراتچو و همکاران، ۲۰۰۲).
لیپید موجود در علوفه مرتع که مقدار آن در بخش چربیخام تعیین میشود نسبتا کم بوده و بهندرت به بیشتر از ۴ درصد ماده خشک میرسد (ادسوگان، ۲۰۰۲). روغنهای استخراج شده از علوفه و گیاهان مورد استفاده در تغذیه دام غنی از اسیدهای چرب غیراشباع هستند. غلظت و درصد عناصر معدنی موجود در علوفه مراتع بسیار متغیر بوده و بستگی به گونه گیاه، نوع خاک، مرحله رشد، شرایط کشت و مصرف کود دارد (ون سوست، ۱۹۹۴).
ارزش غذایی اصطلاحی است که برای تعیین قابلیت دسترسی مواد مغذی مورد نیاز حیوان و برای پیش بینی بازده تولید حیوان مورد استفاده قرار می گیرد و متاثر از عوامل زیر است:
الف) تراکم مواد مغذی موجود در خوراک
ب) قابلیت هضم و جذب مواد مغذی توسط حیوان
پ) بازدهی مواد مغذی جذب شده توسط حیوان
ت) اثر اجزای تشکیل دهنده خوراک بر مصرف اختیاری خوراک
ارزش تغذیهای بصورت واحدهای استاندارد بیان میشود که در احتیاجهای تغذیهای حیوانات بکار میرود. در حال حاضر اکثر استانداردهای تغذیهای مواد مغذی مهم موجود در ماده خشک را در سیستم بریتانیایی و استرالیایی بر مبنای درصد پروتیین و مقدار انرژی قابل متابولیسم و در سیستمهای آمریکایی به صورت انرژی ویژه (مگاکالری در کیلوگرم) پیشنهاد کرده اند ( کولمن وهمکاران، ۲۰۰۲).
رشد و رسیدن گیاه به مرحله بلوغ در نواحی مختلف از نظر آب و هوایی متفاوت می باشد به طوری که در نواحی معتدل که دارای بارندگی یکنواختی میباشند به کندی صورت میگیرد. بنابراین تغییرات مواد مغذی آنها دارای شیب تندی نبوده و تغییرات به کندی صورت میگیرد. در صورتیکه در محیطهای گرمتر علوفهها زودتر به سن بلوغ رسیده و روند تغییرات در آنها شدید و فرآیند فیبری شدن با شدت بیشتری در زمان کمتر صورت گرفته و قابلیت هضم آنها زودتر کاهش مییابد (ون سوست، ۱۹۹۴).
مراتع طبیعی که بیشتر چمنزارهای دنیا را تشکیل میدهند از گیاهان متنوعی تشکیل شدهاند که ارزیابیهای آنها از نظر تغذیه دام دارای فرآیندهای پیچیده و روشهای خاصی است. تعیین ارزش غذایی آنها به صورت نمونه برداری مخلوط از علوفههای مورد چرا، منهای علوفههای سمی و غیرسمی قابل مصرف برای دام صورت میگیرد (قنبری و همکاران، ۱۳۸۶). تعیین ارزیابی کیفی و کمّی علوفههای شاخص و غالب و کلیدی با در نظر گرفتن فاکتورهایی از قبیل خوشخوراکی، مصرف اختیاری دام، حد مجاز بهرهبرداری و سایر فاکتورهای مدیریت چرایی انجام میگیرد.
ارزش غذایی غلات علوفهای از بقولات کمتر است. بقولات از نظر پروتیین و عناصر معدنی به ویژه کلسیم، فسفر، منیزیم، مس و کبالت غنی بوده و با افزایش سن ارزش غذایی آنها کمتر کاهش مییابد.
تغییرات مواد مغذی واریتههای یک گونه گیاهی در مراحل رشد یکسان، کمتر ولی در بین گونههای مختلف، حتی گونههای همجوار که نزدیک هم رشد کردهاند متغیر است (ارزانی و همکاران، ۲۰۰۴).
مرحله رشد یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر ترکیب و ارزش غذایی علوفههای مرتعی است. با افزایش سن گیاه، مقدار بافتهای فیبری همانند سلولز و همیسلولز(کربوهیدراتهای ساختمانی) و لیگنین، نسبت ساقه به برگ و بافتهای با قابلیت هضم پایین، افزایش یافته و مقدار پروتیین و کربوهیدراتهای قابل حل و تعداد زیادی از عناصر معدنی کاهش مییابد. یکی از موارد اصلی در کاهش کیفیت علوفه، کاهش نسبت برگ به ساقه است. برگها نسبت به ساقهها کیفیت بالایی داشته و با بالغ شدن گیاه مقدار برگها درعلوفه کاهش مییابد (بل و همکاران، ۲۰۰۱). با پیشرفت مرحله بلوغ مقدار فیبر محلول در شوینده اسیدی، فیبر محلول در شوینده خنثی و لیگنین (بسته به درجه لیگنینی شدن) افزایش یافته و در نتیجه قابلیت هضم کاهش مییابد. درصد بالایی از لیگنین در ساقهها نسبت به برگها وجود دارد که در مرحله بلوغ به سبب افزایش نسبت ساقه به برگ زیادتر می شود (کولمن وهمکاران، ۲۰۰۲). اثر سن گیاه بر مصرف و قابلیت هضم علوفه در شکل ۱-۱ نشان داده شده است (بل و همکاران، ۲۰۰۱).
فاکتورهایی که تحت تأثیر مرحله رشد گیاه قرار گرفته و از اهمیت بالایی در کیفیت علوفههای مرتعی برخوردار است قابلیت هضم گیاه به خصوص قابلیت هضم ماده آلی آن است که از۵۰ تا ۷۵ درصد در گیاهان مخلوط مورد مطالعه مراتع سبلان، ۳۷ درصد در گیاه دمروباهی، تا ۷۱ درصد در شبدرکوهی متغیر است (جوانشیر، ۱۳۶۸).
گیاهان در طول تکامل با محیطهای خاصی سازگاری پیدا کردهاند و نشان دهنده این است که یک سری مکانیسمهای محافظتی در گیاهان به وجود آمده است تا گیاهان را در برابر حمله حشرات و حیوانات چراگاهی حفظ کنند. این مکانیسمها شامل لیگنینی شدن، کوتینی شدن، سیلیسی شدن و ترکیبات ثانویهای مثل فنولها و آلکالوییدها میباشند (کولمن وهمکاران، ۲۰۰۲). اصلاح کنندگان گیاه میتوانند با ایجاد تغییرات ژنتیکی در گیاه نژادهای برتر و مقاوم در برابر حشرهها و بیماریها بوجود آورند که ارزش غذایی بیشتری داشته باشند. یکی از عواملی که ارزش غذایی گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد مکانیسم فتوسنتزی است. در این مورد گیاهان سهکربنه و چهارکربنه را میتوان نام برد چونکه فراوردههای فتوسنتزی آنها به ترتیب ترکیبات سه کربنه (گراسها و گیاهان دو لپهای مناطق معتدله) و چهارکربنه (گراسهای نواحی گرمسیری) میباشند (کولیسون، ۱۹۸۷).
گراسهای چهارکربنه به دلیل داشتن سطوح پایین کربوهیدراتهای غیر ساختمانی باعث کاهش راندمان سنتز پروتیین میکروبیدر نشخوارکنندگان میشوند. علاوه بر آن دامنه مقدار دیواره سلولی در برگهای سهکربنه نسبت به برگهای چهارکربنه بیشتر بوده و به ترتیب۵۲۰ -۲۴۰ در مقابل۴۰۰ – ۲۳۰ گرم در کیلوگرم است (کولمن وهمکاران ۲۰۰۲). لگومها نسبت به گراسها دارای محتویات سلولی کمتر و پروتیین بیشتری هستند. مصرف اختیاری لگومها توسط نشخوارکنندگان ۳۰ درصد بیشتر از گراسها بوده و مواد هضم شده توسط گوسفند با کارایی بیشتری برای افزایش وزن مورد استفاده قرار میگیرد (کولمن وهمکاران، ۲۰۰۲).
شرایط آب و هوایی به طور غیر مستقیم با تغییر مدت و مراحل رشد گیاهی روی ارزش غذایی گیاه اثر میگذارند. در شرایط آب و هوایی متفاوت، گیاهان ممکن است مراحل رشد خود را با سرعتهای متفاوتی طی کنند.
گیاهان رشد یافته در دماهای بالاتر نسبت به گیاهان رشد یافته دردماهای پایینتر علوفهای با کیفیت پایینتر تولید میکنند. به همین دلیل کیفیت علوفه مناطق گرمسیری پایین است. برای مثال علف چاودار یک ساله رشد یافته در دماهای ۵۹-۵۰ درجه فارنهایت حدود ۵۹ درصد برگ تولید کرده اما زمانیکه در ۷۷-۶۷ درجه فارنهایت رشد کرده تولید برگ به ۳۶ درصد کاهش یافت (بل و همکاران، ۲۰۰۱).
پاشایی (۱۳۸۹) اذعان داشت که گیاهان در اقلیم سرد کمتر الیافی میشوند و از کیفیت خوبی برخوردارند و از آنجا که تجزیهپذیری با بخش الیافی نسبت عکس دارد، گیاهان در اقلیم مرتفعتر و سردتر تجزیهپذیری بهتری نشان میدهند.
ترکیب علوفههای مرتعی بهویژه غلظت عناصر معدنی متأثر از نوع خاک میباشد، محدود شدن رشد گیاه و کاهش غلظت عناصر معدنی در بافتها و یا معمولا هر دو، عکس العمل طبیعی گیاه در مقابل کمبود عناصر معدنی می باشد.pH خاک نیز می تواند بطور غیرمستقیم در خاصیت جذب عناصر از خاک مؤثر باشد. گیاهان منگنز و کبالت را در خاکهای آهکی به سختی جذب میکنند حال آنکه کمبود مولیبدن در علوفه در اثر اسیدی بودن خاک است (عمار و همکاران، ۲۰۰۱؛ ادسوگان، ۲۰۰۲).
استفاده از کود باعث افزایش کمی و کیفی گیاه می شود اگرچه عقیده براین است که کمبود نیتروژن در خاک موجب کاهش کمّی علوفه میشود ولی از آنجا که بافت گیاه منعکس کننده ترکیبات معدنی خاک است بر کیفیت علوفه نیز اثر میگذارد. علوفهها در برابر کلسیم، فسفر، پتاسیم، گوگرد و ازت خاک از خودشان عکس العمل نشان میدهند. استفاده از مقادیر زیاد کود میتواند بهطور چشمگیری بر ترکیبات و محتویات عناصر معدنی گیاه تأثیر بگذارد. بهطور مثال استفاده از کودهای نیتروژنه مقدار پروتیینخام علوفه مراتع بهویژه گرامینهها را افزایش میدهد، ولی باعث کاهش فروکتانهای غلات علوفهای میشود. علاوه بر اینها کود میتواند با تغییر ترکیب بوتانیکی مرتع بطور غیرمستقیم بر ارزش غذایی علوفه مراتع اثر بگذارند (ادسوگان، ۲۰۰۲).
در کنار عوامل ذکر شده سایر عوامل تأثیر گذار بر کیفیت و کمیت علوفههای مراتع شامل شرایط جوی، فصل تراکم و نرخ دام گذاری و حتی نوع دام ، زمان ورود و خروج دام به مرتع، شیبهای مراتع از نظر جغرافیایی، مقدار بارندگی و دوره خشکی کم و بیش و بطور مستقیم و غیر مستقیم را میتوان نام برد.
وجود ترکیبات مختلف در علوفهها میتواند سبب کاهش عملکرد حیوان، عامل بیماریزا و حتی مرگ شود. این ترکیبات شامل تاننها، نیتراتها، آلکالوییدها، سیانوگلیکوسیدها، استروژنها و مایکوتوکسینها میباشند. وجود و اثر این ترکیبات به گونه گیاه، شرایط محیطی و حساسیت حیوان بستگی دارد (بل و همکاران، ۲۰۰۱).
درسیستمهای چرا، زمان، تعداد دفعات چریدن و سیستم متمرکز چریدن میتوانند ترکیبات گیاهی، مرفولوژیو فنولوژی گیاه را تحت تاثیر قرار دهند. عامل مهم دیگر که بر ارزش غذایی و تولید علوفه تاثیر دارد نیتروژن خاک می باشد (کولمن وهمکاران، ۲۰۰۲).
مواد خوراکی را به روشهای مختلفی میتوان طبقهبندی کرد. طبقهبندی مواد خوراکی می تواند بر اساس منشاء خوراک (گیاهی یا حیوانی)، مواد مغذی موجود یا خصوصیات فیزیکی (علوفه – کنسانتره) انجام پذیرد. یکی از روشهای طبقهبندی که امروزه به طور گسترده مورد استفاده قرار میشود روش طبقهبندی انجمن ملی تحقیقات آمریکامیباشد. در این روش خوراکها دارای یک شمارهگذاری بین المللی هستند. در مجموعه فرهنگ بین المللی لغات بیش از ۱۸۰۰ نوع ماده خوراکی که از منابع گسترده مختلفی تامین میشوند ذکر شده است (بصیری، ۱۳۸۶).
مواد خشبی به اشکال گوناگون یافت میشوند. مشخصه عمومی همه آنها این است که همگی منشاء گیاهی دارند و از طریق فتوسنتز شکل گرفتهاند. ارزش غذایی و قابلیت تبدیل آنها بستگی به درجه حرارت، مقدار بارندگی، حاصلخیزی خاک ومقدار کاربرد مواد حاصلخیز کننده و غیره دارد. بعضی از علوفههای خشبی مثل گراسها و لگومها به طور ویژه به عنوان غذای حیوانات کشت میشوند و بقیه موادی که به عنوان خوراک دام مصرف می شوند بقایا و پس ماندههای کشاورزی هستند که برای مصرف انسان کشت میشوند (ارسکوف و رایل، ۱۹۹۰).
گیاهان علفی یک ساله یا پایا بعضی دارای ریشه افشان برخی شامل ریزوم و دارای ساقه خزنده، ساقه ساده یا پر پشت ریشه زا یا غیر ریشهزا و بندبند و تو خالی هستند. برگها دو ردیفه که به طور متناوب در طرفین ساقه قرار میگیرند. غلاف برگها ساقه پوش با کنارهی آزاد یا متصل، برهنه یا مژهدار است. درون غلاف زایدهی نازکی بهنام زبانک وجود دارد که اغلب غشایی با لبهی شرابهای مژهدار و به ندرت ساده است. گلآذین شامل واحدهای مشخصی بهنام سنبلک است که یا بر امتداد یک محور مشترک قرار گرفته و تشکیل سنبل مرکب را میدهند و یا هر سنبلک دارای پایک کم و بیش بلندی است که گاهی انشعابهای ثانوی پیدا کرده و در نتیجه خوشه مخصوصی تشکیل میشود که در انتهای انشعابهای نهایی آن یک سنبلک قرار میگیرد، این نوع گلآذین را خوشه سنبل پانیکل[۵] میگویند.
سنبلک شامل تعدادی گل و یا گاهی منحصرا دو برگک سبز به نام پوشه کلوم آن را در بر میگیرد. ممکن است این پوشه ها دارای سیخک یا فاقد آن باشند. هر گل نیز از دو برگک مخصوص بهنام پوشینه پوشید شده و بالاخره دو پولک دیگر به نام پوشینک، اندام های اصلی گل را در بر میگیرند. گاهی ممکن است این پوشینکها بسیار ریز یا به کلی از بین رفته باشند. تعداد پرچم اغلب سه عدد، گاهی دو عدد و به ندرت یکی است. تخمدان بیضی کشیده یا باریک خطی و جنین تک لپهای و آلبومن آردی است. خامه دو تایی در قاعده متصل به هم و نیز کلاله دو بخشی و پر مانند دارد (مبین، ۱۳۶۱).
جنس گیاه آلوپکروس یک ساله یا پایا با برگهای تخت، پانیکول سنبل مانند متراکم، سنبلک شامل یک گل منفرد، پوشهها برابر، دارای سه رگ، در انتها تیز یا دارای سیخک کوتاه، پوشنه شفاف، گل فاقد پوشینک، پرچم سه تایی، خامه دو بخشی و کلاله پرمانند ، دانه به طور جانبی فشرده دارای ناف نقطهای میباشد.
گونه آرونوفیناکنت۳ گیاه پایا، ایستاده، بلند به ارتفاع یک متر یا بیشتر، کم و بیش انبوه، دارای ریزوم روند و پخش، ساقهی تقریبا ضخیم، راست ایستاده یا در قاعده زانودار و خیزان، صاف و بدون کرک، برگ دارای پهنک خطی و نوکدار، تخت به طول ۱۰سانتی متر و عرض یک سانتی متر در هر دو سطح بدون کرک و یا تقریبا بدون پوشش کرکی یا در حاشیه زبر، غلاف آن صاف، بدون کرک وکمی متورم، گل، ریز و کوچک و سبز مجتمع در سنبلکهایی واقع در پانیکولهایی به طول ۷ سانتیمتر سنبلکها به طول ۵/۳-۵/۴ میلیمتر و کوزهای شکل، پوشهها در سطح پشتی ناوی شکل، در قاعده به هم پیوسته و دارای مژکهای بلند، در رگبرگهای جانبی دارای تا کرکهای کوتاه، پوشینه خارجی هم قد پوشه، بدون کرک و دارای سیخک باریک، ایستاده یا کمی خمیده و دارای ۳-۵/۳ میلیمتر میباشد و زمان گلدهی اردیبهشت- خرداد میباشد. این گیاه یکی از فراوانترین گندمیان سبلان به شمار میرود. این گونه ویژه شیبهای رو به آفتاب بوده و در ارتفاعات تقریبی۲۵۰۰ تا۳۸۰۰ متری به حد وفور یافت میشود. مقاوم به چرا و پایکوبی و فشردگی خاک، سرما و خشکی است (قهرمان، ۱۳۷۳).
خوشخوراکی این دمروباهی با ارزش را بر خلاف نمره گذاری کد گیاهان مرتعی باید از نوع درجه یک محسوب کرد. این گونه کلاف مانند، ساقههای گل دهنده فراوان و در نتیجه بذرهای زیادی تولید میکند. به علت قرارگرفتن در ارتفاعات زیاد، پیش چرا نمیشود. به هیچ وجه نمیتوان آن را در چمنهای مسطح و شیبدار منطقه مشاهده کرد. این دمروباهی تولید مناسبی دارد و فقط برای اصلاح مراتع واقع در شیب های رو به آفتاب ارتفاعات زیاد قابل توجیه است.
بطور کلی در خاکهای کمعمق واقع در اراضی شیبدار، از نظر حفاظت خاک گیاه بیرقیب به شمار میرود این گیاه را میتوان یکی از گیاهان کوهروی محسوب کرد. تنها عیب این گونه با ارزش فقدان آن در مناطق کم ارتفاع (زیر۲۰۰۰ متر) است این دمروباهی را باید به عنوان یکی از گونههای معرف ایران و تورانی به حساب آورد. طبق مطالعه جوانشیر (۱۳۶۸) این گیاه در ۳ تیپ از ۱۵ تیپ غالب مراتع ۲۰۰ هزار هکتاری سبلان را تشکیل میدهد.
علف گوسفندی، گرامینه چند ساله، دارای انشعابات زیاد دارای ریزویید، ساقه راست یا خمیده، به ارتفاع تا ۶۰ سانتیمتری. برگها در بالا بدون کرک یا در پایین دارای کرک، پهنک برگها خطی نوک کند، نخی شکل، به طول ۲۵- ۳ سانتیمتر طول، پانیکول راست، سرنیزهای یا مستطیل باریک به طول ۱۲- ۳ سانتیمتر، سنبله بیضوی یا مستطیلی، به طول۱۰- ۵ سانتیمتری گلومهای بالایی، نوک تیز و پایینی سرنیزهای، به طول ۳-۲ میلیمتر، تخمدان در رأس بدون کرک، پرچم به طول۲۵/۱- ۱میلیمتر است (قهرمان، ۱۳۷۳).
کلیه گونههای فستوکا از نظر خوشخوراکی و کلاسی در ردیف اول قرار دارند و در تولید مرتع از نقش بسیار مهمی برخوردار هستند. این گیاه نه فقط در مراتع سبلان بلکه در کلیه مراتع کوهستانی آذربایجان گیاه غالب محسوب میشود. این گیاه در کلیه ارتفاعات مرتعی سبلان و در کلیه برایها و شیبها حضور دارد. در نامگذاری بسیاری از تیپهای گیاهی منطقه شرکت میکند. عدم حضور آن در چمنهای مسطح و مرطوب با ضعف بردباری آن نسبت به غرقابی قابل توجیه است. علفگوسفندی با چندین گونه گون خاردار نیم کروی یا بالش وش، شبدرکوهی، سیاهگون، جاشیر، جگنه و غیره تشکیل تیپهای متنوعی را میدهند. از گندمیان پاکوتاه محسوب میشود. نسبت به پایکوبی یا تردد دام مقاومت دارد. از نظرpH خاک گیاه بی تفاوتی است. زیادی کودهای فسفاته و پتاس را تحمل نمیکند.
علفگوسفندی از فستوکاهای برگ باریک محسوب میشود. پایههای آن دستهای و یا کلافی شکل است. در انواع خاکها به ویژه در خاکهای سبک و ضعیف بیشتر یافت میشود. بنابراین از گیاهان کم نیاز به شمار میرود.
بر اساس مطالعه جوانشیر (۱۳۶۸) اکوتیپها و یا واریتههای متنوعی از آن در منطقه طرح وجود دارد. تولید آن در واحد سطح کم بوده و ریشه بطیی دارد. در صورت کاشت بهتر است همراه سایر گونهها به ویژه گیاهان تیره پروانه واران کاشته شود و هرگز نباید به کشت خالص آن مبادرت شود.
گیاهان تیرهی حبوبات عموما دارای برگهای مرکب شانهای، گوشوارکدار و گلهایی پنجپر، پنج چرخهای با دو چرخه پرچم و یک برچه هستند که به میوهای از نوع نیام دو کفهای تبدیل میشود.
برخی از مولفان، تیرهی بزرگ حبوبات را غالبا راستهای جدا و مستقل از راستهی گل سرخ میدانند که شامل سه تیرهی میموزه، سِزالپینه، و پاپیلیوناسه است. تیرهی حبوبات، بعد از تیرهی کاسنی تقریبا دومین تیرهی مهم گیاهان گلدار است که نزدیک به۴۳۰ جنس و حدود۱۳۰۰۰گونه دارد و تقریبا قبل از تیرهی ثعلب قرار میگیرد. تمام گیاهان این تیره از نظر آزاد بودن مادگی و یک برچهای بودن تخمدان و داشتن میوه به صورت نیام دو کفهای مشترکاند و در دیگر ویژگیها کاملا با هم فرق دارند و در سه گروه متفاوت جمع میشوند. گل دارای کاسهی پیوسته، جام منظم یا نامنظم، پر آذین پرهای یا ناوی و یا درفشی است. نافه دیپلوستمون یا ابدیپلوستمون و دارای پرچم های آزاد یا به هم پیوسته است. تخمکها واژگون یا نیمه واژگون و خمیده و یا کمانی، فاقد آلبومن و یا واجد آلبومن تحلیل رفته است ( مبین، ۱۳۶۱).
گیاه شبدرکوهی از تیرهی لگومینوزها و زیر تیرهی پروانه آساها میباشد. گیاهان این تیره علفی یا چوبی، دارای گلهایی نامنظم و جامی با پرآذین درفشی هستند. پرچمها ۱۰ عدد و غالبا به همپیوستهاند. تخمدان محتوی تخمکهای واژگون و دانهها فاقد آلبومن هستند. این زیر تیره شامل گونههای بسیاری در مناطقی معتدل و سرد است.
گیاهان جنس شبدر گیاهانی هستند یکساله، بندرت پایا و چند ساله، دارای برگهایی شبدری با سه برگچه و گلهایی مجتمع در گلآذین کپهای انتهایی و یا محوری هستند. کاسهی گل دارای ۵ دندانه، ناو در انتها مدور، گلبرگها حداقل در پایین پیوسته به لولهی پرچمها و پرچمها دارای میلههایی در بالا کم و بیش عریضاند. نیام به هنگام رسیدن غشایی، دارای ۱ تا ۴ دانه غالبا ناشکوفاست و در کاسه یا جام باقی میماند. این جنس حدود ۳۷ گونه در نواحی مختلف ایران دارد.
شبدرکوهیسفید گیاهی پایا، تقریبا یا کاملا بدون کرک، چمنی، طول ساقهی آن۱۰-۵۰ سانتیمتر، ازبن خوابیده، وگسترده به خاک، برگ آن سر برگچهای دارای دمبرگ بلند با برگچههای واژتخممرغی، در حاشیه دارای دندانههای ارهای، گوشوارک فلسی و یکباره منتهی به زایدهای درفشی شکل رنگ گل صورتی یا صورتی مایل به سفید با دمگل برگشته، تجمع در کپهای تقریبا کروی یا تخممرغی با دمگلی محوری و بسیار بلندتر از برگ: کاسه بدون کرک، ۲ بار کوتاه تر از جام با تقسیمهای سر نیزهای دو دندانه بالایی آن کمی طویلتر و برابر با بخش لولهای، نیام برجسته، قوزدار و بدون پایه خطی و محتوای ۳-۴ دانه است. موسم گلدهی این گیاه اردیبهشت – خرداد میباشد (قهرمان، ۱۳۷۳).
شبدرکوهی یکی از با ارزشترین و غالبترین گیاهان مراتع سبلان به شمار میرود. گیاه کم توقعی است که از ارتفاع تقریبی۱۵۰۰ تا۳۱۰۰ متر به ویژه در چمنها و شیبهای رو به شمال و یا چمنهای شیب دار به حد وفور یافت میشود. رطوبت و خشکی زیاد سطح انتشار آن را کنترل دارند. بدین ترتیب که در چمنهای بسیار مرطوب منطقه حتی به عنوان نمونه نیز دیده نمیشود. به هنگام بهار و یا آغاز فصل چرا زادآوریهای مطلوبی را در شیبهای رو به آفتاب دارد. ولی متناسب با فاصله گرفتن از فصل بارندگی و خشک شدن سطح خاک، پایههای جوان شبدرکوهی نیز خشک شده واز بین میروند و به همین دلیل است که نمیتوان شاهد پایههای چند ساله آن در شیبهای رو به آفتاب بود. شبدرکوهی در صورت مناسب بودن زهکشی خاک رطوبت زیاد را نیز بخوبی تحمل میکند. دلیل این امر نیز فراوانی آن در چمنهای کم شیب است که به وسیله عشایر به نحو مطلوبی آبیاری میشوند (قهرمان، ۱۳۷۳).
شبدرکوهی خوشخوراکترین گیاه مرتعی سبلان بوده و توام با جو بنفش، علفگوسفندی، و سایر گراسها پوششی مناسبی را تشکیل میدهد. شبدرکوهی در نام گذاری چهار تیپ گیاهی نیز شرکت میکند.
[۱] – Festuca ovina
[۲] – Trifolium repens
[۳] – Alopecurus arunofinacenr
[۴] – GRAMINEA
[۵] – Panicule
[۶] – Alopecurus arunofinacent
[۷] – Festuca ovina
[۸]– Fabaceae
[۹] – Trifolium repens
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر