مقاله شرحی مختصر بر احوال و آثار عین القضات


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

مقاله شرحی مختصر بر احوال و آثار عین القضات مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۵۰  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله شرحی مختصر بر احوال و آثار عین القضات نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

به جای مقدمه   ۱
نام و کنیه   ۳
زادگاه   ۳
ولادت و وفات   ۳
مذهب و اعتقاد   ۴
عین القضات و کلام   ۵
عین القضات و عشق   ۸
عین القضات و سماع   ۹
تحول فکری   ۹
آثار عین القضات همدانی   ۱۰
ویژگی های سبکی   ۱۲
کودکی و شاگردی   ۱۵
شهادت در حیات مدرسه   ۲۶
نام آوران همدان   ۲۹
درباره ی عین القضات همدانی   ۳۱
عین القضات همدانی   ۳۵
نقدی بر تمهیدات   ۴۲
فهرست منابع و مآخذ   ۴۵

فهرست منابع و مآخذ

۱ـ احوال و آثار عین القضات , رحیم فرمنش , انتشارات مولا , چاپ تهران ۱۳۶۰

۲ـ از همدان تا صلیب , مصطفی عالی پور , انتشارات تیرگان , چاپ اول , تهران ۱۳۸۰

۳ـ برگزیده آثار عین القضات همدانی , م.کاظم کهدویی و یداله شکیبا فر , انتشارات حانه کتاب یزد , چاپ اول ۱۳۷۳

۴ـ تاریخ ادبیات در ایران , ذبیح اله صفا , انتشارات فردوس , چاپ دهم , تهران ۱۳۶۹

۵ـ تاریخ سلسله ی سلجوقی ( زبده النصره و نخبه العصره ) , فتح بن علی بنداری اصفهانی , ترجمه ی م.حسین جلیلی , انتشارات بنیاد فرهنگ ایران , چاپ [؟] ۱۳۵۶

۶ـ تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی , سعید نفیسی , ج۱ و۲ , انتشارات فروغی , چاپ دوم , ۱۳۶۳

۷ـ تمهیدات , عین القضات همدانی , به تصحیح عفیف عسیران , انتشارات منوچهری , چاپ ششم , تهران ۱۳۸۱

۸ـ جستجو در تصوف ایران , عبدالحسین زرین کوب , انتشارات امیر کبیر , چاپ پنجم , تهران ۱۳۷۶

۹ـ دفاعیات ( ترجمه شکوی الغریب ) , عین القضات همدانی , ترجمه قاسم انصاری , انتشارات منوچهری , دی ۱۳۶۰

۱۰ـ راحه الصدور و آیه السرور در تاریخ آل سلجوق , محمد بن علی بن سلیمان راوندی , تصحیح محمد اقبال , انتشارات امیرکبیر , چاپ دوم , تهران ۱۳۶۴

۱۱ـ زبده الحقایق , عین القضات همدانی , تصحیح عفیف عسیران , نشر دانشگاه تهران ( بی تا )

۱۲ـ عین القضات و استادان او , نصراله پورجوادی , انتشارات اساطیر , چاپ اول , تهران ۱۳۷۴

۱۳ـ ققنوس در باران , احمد شاملو , انتشارات نیل , چاپ [؟] , تهران ۱۳۴۵

۱۴ـ مجموعه آثار فارسی , احمد غزالی , به اهتمام احمد مجاهد , مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران , تیر ۱۳۵۸

۱۵ـ معجم البلدان , شهاب الدین ابی عبداله یاقوت بن عبداله الحموی الرومی البغدادی , تصحیح م.امین خانجی , طبع بمطبعه السعاده بجوار دیوان محافظه مصر لصاحبها محمد اسماعیل , ج ۲ و۸ , چاپ اول

۱۶ـ نامه ها , ج ۱ , عین القضات همدانی , انتشارات منوچهری ـ زوار , چاپ دوم , ۱۳۶۲

۱۷ـ نامه ها , ج ۲ , عین اقضات همدانی , نشر بنیاد فرهنگ ایران , به اهتمام علی نقی منزوی و عفیف عسیران , چاپ [؟] , ( بی تا )

۱۸ـ نامه ها , ج ۳ , عین القضات همدانی , تصحیح علی نقی منزوی , انتشارات اساطیر , چاپ اول , ۱۳۷۷

۱۹ـ نزهه الارواح و روضه الافراح (تاریخ حکما ) , ترجمه مقصود علی نبریزی , شرکت انتشارات علمی و فرهنگی , چاپ اول , ۱۳۶۵

۲۰ـ نفحات الانس , عبدالحمن بن محمد جامی , تصحیح مهدی توحیدی پور , نشر کتاب فروشی سعدی , چاپ دوم , زمستان ۱۳۶

فهرست مقالات

۱ـ هفته نامه ی هکمتانه , نشریه ی داخلی , شماره ی ۳ , اسفند ۱۳۶۹

۲ـروزنامه ی محراب , سال پنجم , شماره ی ۱۱۳ , اردیبهشت ۱۳۷۱

۳ـ مجله وحید , شماره ششم , سال ششم , خرداد ماه ۱۳۴۸ , شماره مسلسل ۶۶ , صاحب امتیاز و مدیر مسؤول سیف اله وحیدنیا

به جای مقدمه

بی گمان این آخرین شامگاه تاریخ تا شب چهارشنبه , هفتم جمادی الاخری سال پانصد و بیست و پنج هجری قمری نیست که مردمی جمع می شوند تا با چشمان بهت زده ی خود تماشا کنند , چگونه با اشارت دستی زیر پایی خالی می شود و طنابی سخت بر گلوگاهی که درآن , نی هفت بند , عشق و آزادی را مویه میکند ,گره می خورد و سر بلندی , سربلند می شود .

نه دستی به خون آلود و نه چشمی به گناه نگریست . که اگر چنین می کرد , در امان خلافت و دولت بود , چنان که غارتگران ترک و مستوفیان خلافت در سر تا سر دولت سلجو قی بودند .

و این را هیچ کس اگر نمی دانست اهالی همدان می دانستند که الحاد و ارتداد , جرم مردانی است که حضور معترض آنها آرامش شبانه ی غارت اهل قدرت را به هم می ریزد و آنان را در بالا رفتن از پله های ایمان دروغین به زحمت می اندازد . چرا که روایت شهید « حلاج » را از زبان مردم داغدیده بغداد و قرن پیش , شنیده اند . و دانسته اند که هر کس اگر چراغ دست دزدان شب نیست , دست کم سنگ راه نباشد , و گر نه در میدان قدرت , چنانش بر دار می کشند که دهان تاریخ از بهت و حیرت باز بماند.

هر چند فهم تازه از نظریه ی شناخت دینی و تعریف صوفیانه از ایمان , متفاوت از آنچه دستار سیاه بندان بارگاه عباسی و امر بران سلجوقی آنها عرضه می کنند , لکه های سیاه و درشت کفری است که جز به خون شسته نمی شود , اما آیا همه ی آنچه که قاضی جوان همدان , بدان سبب در شامگاه چهار شنبه هفتم جمادی الاخری سال۵۲۵در حلقه ی بی شمار جمعیت گریان و وحشت زده , طناب دار را بوسید , فهم صوفیانه ی او از معرفت دینی بود ؟ آیا مردمی که گرد آمدند , تا به گواهی لحظاتی بایستند که قاضی جوان همدان در ستیز با فشار پنجه های مرگ , نومیدانه دست و پا می کوبد و سر انجام در نبردی تراژدیک همه ی تن و قلب خود را تسلیم مرگ می کند , هر گز از خود نپرسیدند که این جوان که هنوز گلی از گل رویش نشکفته است و چندان فرصت نیافته حتی رویارویی با زندگی را تجربه کن , چه کفری را گفته است که اینک باید هم چون قاتلان و راهزنان و تبهکاران به صلیب کشیده شود ؟ کفر او کجای نظام هستی را بهم ریخته و کدام دسته ازعناصر عالم را جا به جا کرده است که باید مستوجب عقابی چنین باشد ؟

بی گمان , قاضی جوان هر چه گفت , خواب بارگاه خلافت را آشفت , کابوس دستگاه سلجوقی شد و پیش از او سهروردی ؛ هر یک با سر انگشت اندیشه هایشان , نقاب از چهره های دروغین دین مداران فریبکار بر داشتند و شهادتشان , پیش از آن که افشای اسرار معرفت باشد , افشای دستگاه دروغ و غاربوده است . و این را تاریخ به روشنی افشا کرده است .

نام و کنیه

نام او عبداله و نام پدرش محمد است ؛ البته در هیچ یک از آثارش به نام خود اشاره ای نکرده , بلکه خود را قاضی یا عین القضات نامیده است.کنیه ی او « ابوالمعالی » و لقبش «عین القضات » است ؛ اما از تاریخ و چگونگی این عنوان که به او داده شده و همچنین اشتغال وی به شغل قضاوت , هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.

زادگاه

زادگاه او همدان بوده , در آجا اقامت داشته و پدرش نیز در همانجا به دنیا آمده است . شهرت او به « میانجی » به سبب نسبتی است که جدش بدان مشهور بوده است ؛ زیرا اجداد او اهل میانه بوده اند . البته وی در نوشته های خود به نسبت « میانجی » اشره نکرده , بلکه خویشتن را « همدانی » خوانده است .

ولادت و وفات

زمان تولد او را به احتمال قوی , می توان سال چهار صد و نود و دو هجری قمری دانست و با توجه به اینکه شهادت وی , در سال ۵۲۵هجری قمری اتفاق افتاده و در آن هنگام سی و سه سال داشته است ؛ پس تاریخ ولادت او , همان تاریخ مذکور است .

مذهب و اعتقاد

در خصوص مذهب و روش عین القضات , توجه کمتری شده است و شاید نمونه ی سخنان به ظاهر کفر آمیزی که در گفته های او و « حلاج » و … وجود داشت , بهانه ای برای متهم کردن او بود و این حقیقتی که بزرگان تصوف , در دل داشته اند , و دشواری بیان آن کلمات و منافی بودن آن با مصلحت روزگار , باعث شده است تا سرانجام جان بر سر این کار بگذارند .

« سبکی » او را از شافعیان شمرده[۱] , و از نوشته های وی نیز می توان این مطلب را فهمید . مردم عادی و اهل ظاهر و مخالفان , او را به بی دینی و حلولی بودن , و دعوی نبوت و الوهیت , متهم کرده اند که این نیز برخاسته از سخنان خود اوست :

« آخر شنیده ای که هر که با کافران نشیند , کافر شود ؟ اگر صحبت من تو را هیچ اثری نکردی , جز آنکه اگر چه حلولی معنوی نباشی , باری حلولی مجازی باش ؛ چه گویی ! آنها که مرا بی دین می دانند , و تو بر دین من می باشی ! چه می گویی ؟تو نیز بی دین نباشی , ایشان را معذور دار « قُل الله ثُمَّ ذَرهُم[۲] ».

و آنجا که شرح ارکان پنج گانه ی اسلامی ( شهادت , نماز , زکات , صوم , حج ) می دهد , همه جا و همه چیز را قبله می داند و نماز را به صبح و شب اختصاص نمی دهد . بنابراین می گوید :

« دریغا از دست راهزنان روزگار , عالمان با جهل , طفلان نارسیده , که این را از نمط و حساب حلول شمرند ؛ جانم فدای خاک قدم چنین حلولی باد[۳] !! »

از آنچه پیداست و به چشم می خورد , گمان می رود که به ظواهر شریعت نیز چندان توجه و اعتنایی نمی کرده و برای رسیدن به وحدت و یگانگی , طاعت و معصیت را یکی می دانسته است و شاید که همین سخنان شطح گونه ی او , مرگی زود رس و شهادتی آنچنانی را برایش به ارمغان آورده است .

در کوی خرابات چه درویش و چه شاه            در راه یگانگی چه طاعت  چه  گناه

بر کنگره عرش چه خورشید و چه ماه            رخسار قلندری چه روشن چه سیاه

در این باره , همچنین در تمهید دهم _ که بحث در خصوص اصل و حقیقت آسمان و زمین است و اینکه اصل این حقیقت , نور حضرت محمد (ص) و ابلیس است _ به برداشته شدن قلم امر و تکلیف از آدمی سخن می گوید و امر و تکلیف را متعلق به قالب می داند , که اگر کسی از صفات بشری پاک شد , دیگر تکلیف نیز از او ساقط می شود .

عین القضات و کلام

به علم کلام علاقه فراوانی داشت و همین شدت علاقه و اشتیاق , او را کمک کرد تا اینکه در سن بیست و یک سالگی کتابی در علم کلام نوشت که شامل بحث دقیقی درباره ی « بعث » و « نبوت » بود _ اگر چه این علم نتوانست او را سیراب کند و حتی سرگردانتر نیز گردانید _ این فراگیری علم کلام و آشقتگی ذهنی او , باعث بر هم زدن اساس اندیشه مذهبی او شده بود و پریشانی و سرگشتگی را برایش به دنبال داشت و سرانجام خود را از آن مهلکه رهانید .

آنچه در اینجا نمی توان به صراحت از آن سخن گفت , شک و تردید عین القضات است , که در کدام عقیده از عقاید اسلامی دچار شک و تردید شده و علت آن چه بوده ؟ و دیگر اینکه کدامیک از کتابهای غزالی را خوانده و شک بوجود آمده را چگونه در خود مرتفع ساخته است ؟ و اثری نیز از رساله ی او ( غایه البحث عن معنی البعث ) که در ابتدای کتاب « زبده الحقایق » به آن اشاره کرده , نیست تا شاید بتوان راه ورود و خروج او در آن شک و تردید را فهمید؛ البته ممکن است که درباره نور باطنی و علم و عقل باشد که « غزالی » نور باطنی و تجلی آن را در دل برای حل مشکلات روحی و عقلی , کافی می دانست و به علم و عقل نیز برای ادراک حقایق این عالم , ارزش و بها می داد , و شاید که این شک او , در خصوص بعث و نشور و معاد جسمانی و روحانی بوده است ؛ زیرا در پایان عمر , با نظر « ابن سینا » درباره معاد جسمانی و… موافق می شود که بی گمان در متهم ساختن او به کفر و بی دینی _ نظیر آنچه که در تکفیر ابن سینا اتفاق افتاد _ تأثیر داشته است .

  عین القضات درباره ی « ابلیس » عقایدی دارد و در آثارخویش به ویژه « تمهیدات » و « نامه ها » _ ولو به ظاهر _ از او دفاع می کند و در تمهید نهم و دهم از « تمهیدات » این عقاید را بیشتر بیان می دارد , و در نامه ی یازدهم , کع به دوستی عزیز می فرستد , چنین بیان می دارد :

« جوانمردا ! اگر « وَ کلَّمَ الله موسی تَکلیماً[۴] » کمال است , پس ابلیس را از این کمال هست . تو چه دانی که ابلیس کیست؟آنجا که ابلیس هست , تو را راه نیست؛ اگر وقتی برسی , نقش سراپرده ی او این است :

هم جور کشم بتا و هم بستیزم            با مهر تو مهر دگری نامیزم

جانی دارم که بار عشق توکشد            تا در سر کار تو شود,نگریزم[۵]

این شیوه ی تفکر او , بدون شک , ریشه در اندیشه های مرادو پیر و مصاحب وی (احمد غزالی) دارد که او لقب « سیّد الموحدین » را به ابلیس داده بود , و گفته بود : « شیطان گرچه ملعون و سرافکنده شد , ولی باز هم در فداکاری و از خود گذشتگی , سرور عاشقان بود[۶] .» و عین القضات می گوید: «جبرییل صفتی باید که دزدیده در جمال ابلیس نظر می کند ؛ از خواجه احمد غزالی شنیدم که :« هرگز شیخ ابوالقاسم گرگانی نگفتی که ابلیس ؛ بل چون نام او بردی , گفتی : آن خواجه خواجگان و آن سرور مهجوران ! چون این حکایت وا « بَرَکَه » بگفتم , گفت : سرور مهجوران به است از خواجه خواجگان[۷] » .

در جای دیگر , در بیان شرط های سالک در راه خدا , وقتی یادی از دو زلف شاهد می کند, می گوید:

« تو چه دانی ای عزیز که این شاهد کدام است ؟ و زلف شاهد چیست ؟ و خدّ و خال کدام مقام است؟ مرد رونده را مقام ها و معانی هاست که چون آن را در عالم صورت و جسمانیت غرض کنی و بدان خیال انس گیری و یادگار کنی , جز در کسوت حروف و عبارات , شاهد و خدّ و خال و زلف , نمی توان گفت و نمود ؛ مگر این بیت ها نشنیده ای :

خالیست سیه بر  آن  لبان  یارم                مُهرست ز مُشک بر شکر , پندارم

گر شاه حبش به جان دهدزنهارم            من بشکنم آن مُهر و شکر  بردارم[۸] »

پس از آن , در توضیح اینکه « شاه حبش » کیست , چنین گوید:«دریغا چه دانی که شاه حبش کیست ؟ پرده دار « الا الله » است که تو او را ابلیس می خوانی که اغوا پیشه گرفته است , و لعنت غذای وی آمده است که « فَبِعِزَّتِکَ لَاُغوِیَنَّهُم أجمَعین [۹]».

البته توجه و نگرش به ابلیس که در آثار عین القضات , نمود بیشتری دارد , در آثــار کسـانی چــون « احمد غزالی » , « میبدی » و . . . نیز به چشم می خورد .

« محمد دارالشکوه » در کتاب « حسنات العارفین » خویش , از قول احمد غزالی نقل می کند که : «و هم احمد غزالی گفت : هر که تعلیم از ابلیس نگرفت , زندیق است ؛ یعنی در یگانگی , بار ملامت را مثل ابلیس باید برداشت و مردودخاص و عام گشت» و « حلاج » نیز در کتاب « طاسین الازل » صفحه چهل و دو می گوید : « ما کان السّماء موحّدٌ مثلُ ابلیسَ ».

« میبدی » نیز در «کشف الاسرار » از ابلیس به عنوان « مهتر مهجوران » یاد می کند ( ج ۷/۳۳۷ ) , و نیز در جلد هشتم , صفحه ۳۷۳از او یاد کرده است.

« عطار نیشابوری » هم نسبت به ابلیس نظری خوب دارد و شاید که پیرو حلاج و احمد غزالی باشد.

در آن ساعت که ملعون گشت ابلیس             زبان بگشاد در تسبیح و تقدیس

که لعنت خوشتر آید از تو صد بار                   که سر پیچِدن از تو سوی اغیار[۱۰]

« ابوالعباس قصاب » در وصف استقامت ابلیس گفته است : « ابلیس کشت خداوند است ؛ جوانمردی نبود کشته خویش را سنگ انداختن ». گفت : « اگر در قیامت , حساب در دست من کند , بیند که چه کنم . همه را در پیش کنم و ابلیس را مقام سازم ؛ ولیکن نکند ».

عین القضات و عشق

قاضی همدان , راه رسیدن به مطلوب را عشق و معشوق پرستی , و آزاد بودن از هر حد و قیدی دانسته و بدین سبب , بیانات او از حدود فهم عامه تجاوز کرده و مظنه اتهام گردیده است .

« ای دوست ! عاشقان را دین و مذهب , عشق باشد , که دین ایشان , جمال معشوق باشد ؛ آنکه مجازی بود , تو او را شاهد خوانی , هر که عاشق خدا باشد , جمال لقاء الله مذهب او باشد , و او شاهد او باشد ؛ در حقیقت , کافر باشد . کفری که ایمان باشد به اضافت با دیگران ؛ مگر این بیتها نشنیده ای :

« آنکس که نه عشق را شریعت دارد             کافر باشد که دین طبیعت دارد

هر کس که شریعت و حقیقت دارد              شاهد بازی دین و طریقت دارد[۱۱]

مقام عشق را کسی نمی داند , جز خود عشق و این همان معناست که دوست داشتن چیزی , آدمی را کور و کر می کند :

« دریغا در عشق مقامی باشد که عاشق و معشوق را از آن خبر نباشد , و از آن مقام , جز عشق خبر ندارد . « حبک الشیء یُعمی و یُصمّ » این باشد . چه گویی عشق از عاشق است , و یا از معشوق ؟ نی نی ! از معشوق است ؛ پس عشق الهی از کی باشد ؟ ضرورت , از جان قدسی باشد . عشق جان قدسی از کی باشد ؟ از نور الهی باشد[۱۲] . »

عین القضات و سماع


[۱] ــ طبقات الشافعیه الکبری ، ج ۴ ، ص ۲۳۶

 ۲ــ تمهیدات ، ص ۳۲۸

 ۳ــ تمهیدات ، ص ۱۱۹

 ۴ــ سوره نساء ، آیه ۱۶۴

 ۵ــ نامه ها ، بخش اول ، ص۹۷

 ۶ــ مجموعه آثار فارسی احمد غزالی ، ص ۷۱ مقدمه

 ۷ــ نامه ها ، بخش اول ، ص ۹۷

 ۸ــ تمهیدات ، ص ۲۹

 ۹ــ تمهیدات ، ص ۳۰

 ۱۰ــ الهی نامه ، ص ۱۰۸

 ۱۱ــ تمهیدات ، ص ۲۸۶

 ۱۲ــ تمهیدات ، ص ۲۷۹

 

50,000 ریال – خرید

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید


جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

سبد خرید

  • سبد خریدتان خالی است.

دسته ها

آخرین بروز رسانی

    جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.