مقاله فلسفه و مسیحیت مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۲۰ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله فلسفه و مسیحیت نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
فلسفه و مسیحیّت ۱
شرایط سیاسی و اجتماعی قرون وسطی ۳
الهیات وسیاست در رویکرد آگوستینی ۷
آکویناس و پایان فلسفه مدرسی ۱۲
منابع و ماخذ: ۱۷
کریم مجتهدی ، فلسفه در قرون وسطی ( مجموعه مقالات ) ، چاپ دوم ( تهران ،انتشارات امیرکبیر ۱۳۷۵) صص ۳۵-۳۴
. سون اریک لیدمان ، تاریخ عقاید سیاسی از افلاطون تا هابرماس ، ترجمه سعید مقدم ،چاپ اول ، (تهران ، نشر اختران ، ۱۳۸۱) صص ۸۸-۸۷
. علی رضا شجاعی زند ، دین ، جامعه و عرفی شدن ، چاپ اول (تهران ، نشر مرکز ، ۱۳۸۰) صص۲۷۵ ـ ۲۷۴
[۱] . کمال پولادی ، تاریخ اندیشه سیاسی در غرب ، کتاب اول ،چاپ اول ( تهران ، نشرمرکز , ۱۳۸۲) صص۱۲۱-۱۲۰
اختلاف نظرها درباره فلسفه و مسیحیّت و اینکه آیا واقعاً بتوان به معنای اصیل کلمه ،از یک فلسفه محض مسیحی صحبت به میان آورد ، البته وجود دارد ولی به هر طریق ، جواب اصلی تابع موضع خاّصی است که شخص ، اتخاد میکند . از لحاظ تاریخی ،فلسفه از ذات مسیحیت نجوشیده است . بلکه به سبب تقابل آن با افکار غیر مسیحی ، خاصه در جّو فرهنگ یونانی و رومی و بیشتر به منظور حفظ وحدت کلام و تمرکز در کلیسای مرکزی به وجود آمده و یا بر عکس ،به همین سبب طرد و کنار گذاشته شده و احتمالاً اختلاف میان متکلمان بزرگ هم به همین دلیل بوده است . در نتیجه ،معقولتر به نظر میرسد که در نزد مسّیحیان ، بیشتر باید از کلام مسیحی صحبت به میان آورده شود نه واقعاً از فلسفه محض مسیحی . از طرف دیگر ،البته میتوان گفت که در هر صورت نحوه برخورد مسیّحیان با فلسفههای سنت یونانی ، خاص خود آنها بوده است و آنها به فراخور نیازهای فرهنگی زمانه ـ مثلاً ـ در ابتدا فقط سنّتهای افلاطونی و افلوطینی توجّه داشتهاند و فلسفه ارسطویی ـ خاصّه طبّیعیات ارسطو ـ را کاملاً در جهت تزلزل ایمان خود میدانستهاند و آنگاه قرنها طول کشیده تا از اواخر قرن دوازدهم میلادی به بعد و بالاخره در قرن سیزدهم میلادی ، با آشنایی با فلسفههای اسلامی ـ خاصّه سنّت ابن سینا ـ به فلسفه مشاء گرایش واقعی پیدا کنند ؛ تا اینکه طوماس قادر شد نهایتاً اعتقادات مسیحی را بر اساس فلسفه مشاء بصورت کلام عقلی و به نحو برهانی بیان کند . شاید بعنوان یک جمعبندی کلّی به توان گفت که اصلاً میان فلسفه و دین بدون اینکه تباین و تضادی باشد نوعی رابطه عموم و خصوص من وجه وجود دارد و احتمالاً به توان همین رابطه را بعینه ، میان وحی و عقل نیز بدست آورد .
مطلق وحی بینیاز از عقل است و از این لحاظ ، گویی عقل باید کوشش دائمی به خود هموار دارد تا درجه به درجه با کشف امکانات نهفته خود و احتمالاً با رسیدن به نوعی عقل ذوقی و یا حتی قدسی ، خود را بدان نزدیک سازد با اینکه ایمانی که در دل مؤمن پیدا میشود ، گویی نیازی به این کوشش که به هر طریق در درجات متداول خود استدلالی و برهانی است ، ندارد . کل متکلمان مسیحی از پیدایش دینی که مورد نظر آنها بوده یعنی مسیحیت ، یکی از این سلسله مراتب ارتقائی ذهن انسان رابرای اثبات حقانیت ایمان خود ،اصل قرار دادهاند ، ولی در ضمن همه آنها ،نهایتاً به نحوی یاد آور شدهاند که یا ایمان واقعی ، کاملاً فوق کوششهای نظری انسان است و از این حیث باید ایمان آورد ، زیرا آنچه مورد ایمان است فوق عقل است[۱] و یا برای اینکه عقل مثمرثمر باشد و واقعاً نتیجه مطلوب دهد و مطالب از لحاظ نظری ،مفهوم و قابل تبیین شود ، اول باید ایمان داشت و بعد به شناخت[۲] معقول پرداخت.
فاصله زمان نگارش شهر لاهوتی اگوستین تا انتشار مباحث حکمت الهی[۳] توماس آکویناس[۴] بیشتر از فاصلهی زمان توماس آکویناس تا عصر حاضر است . این امر که شرایط سیاسی و اجتماعی دوران طولانی میان قرن چهارم تا سیزدهم میلادی را نمیتوان در چند فرمول ساده خلاصه کرد ، چندان شگفت انگیز نیست ،با این همه میتوان چند ویژگی اجتماعی این دوره را برشمرد :
الف ـ فرهنگ و تمدنهای دوران باستان در مجموع فرهنگ و تمدنی شهری بود ،در حالی که اروپا در دوران قرون وسطی تا قرن دوازدهم تحت تأثیر فرهنگ روستایی بود که در صومعه و نظام زمین داری خلاصه میشد .
ب ـ در این دوران سیستم فئودالی تحول یافت ، راههای ارتباطی ای که در زمان امپراطوری رم ایجاد شده بودند ، دچار ویرانی شدند و نهادهای سیاسی و اجتماعی که کارایی زیادی داشتند ، به اقتضای شرایط محدود شدند . اقتصاد طبیعی شکل مسلط تولید اقتصادی شد و مفهوم ثروت در مالکیت زمین خلاصه گردید . شاه به طور رسمی صاحب تمام زمینها بود که به تیول داران یا واسالها زمین اعطا میکرد و آنها در مقابل تعهد میکردند سرباز یا سوارکار در اختیارش بگذارند ،به همین شکل واسالها (فئودالهای کوچک) به زیر دستان خود زمین میبخشیدند . به این طریق سیستم فئودالی دارای سلسله مراتب سیاسی و اجتماعی مستحکمی بود که در آن بالا دستان و زیردستان نسبت به یکدیگر حقوق و وظایف معینی داشتند . در پائینترین سطح این سلسله مراتب رعیتها قرار داشتند . بردهداری که اقتصاد دوران باستان بر آن بنا شده بود ، به طور کامل از میان نرفته بود بلکه سیستم ارباب و رعیتی به آن سایه افکنده بود ،رعیت قابل خرید و فروش نبود ولی تمام عمر به کار کشاورزی و به زمینی که در آن متولد شده بود وابسته بود .پاداش کاری که او انجام میداد تأمین معاش و امنیت نسبیای بود که ارباب مستقیم وی ،برایش تضمین میکرد .
پ ـ در دوران قرون وسطی تضادهای میان مراجع قدرت سیاسی و قدرت معنوی قبل از هر چیز در برداشتهای سیاسی مختلف تبلور یافته بود . قشربندی اجتماعی به نظر روشن میرسید ،ولی مرزبندی میان قدرت سیاسی و قدرت کلیسا به طور آشکاری مغشوش بود . در این دوران هیچ مرز دقیقی میان امور مادی و امور معنوی ترسیم نشد .
[۱] . Credo ut absurdum .
[۲] . Credo ut Intelliyam .
[۳] . Summa theoloyica .
[۴] . Thomas of Aquino .
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر