عمق عقبه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در حقیقت ثمره راهبرد مهم امام خمینی(ره) رهبر کبیر و فقید انقلاب اسلامی، تحت عنوان «صدور انقلاب» است. خاستگاه تکوین چنین راهبردی در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، اعتقاد به قدرت عظیم مردم بعنوان اصلی ترین مؤلفه اقتدار جهان اسلام است که در جمله مزبور از رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای (دام ظله) تبلور یافته است و بر این اساس در مقابل توطئه های غرب در چالش هسته ای با جمهوری اسلامی فرمودند که بمب اتمی ما اراده ملت است.
مقام معظم رهبری توجه و محور قراردادن عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی ایران را بعنوان یک راهبرد در محاسبات سیاسی مطرح فرمودند. معظم له در دیدار با مسئولین حج در تاریخ هشتم بهمن ماه فرمود:
«عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی ایران در میان ملتهای مسلمان واقعیتی است که نباید در محاسبات سیاسی فراموش شود.»
ایشان اقبال روزافزون مسلمانان به نظام جمهوری ایران را ناشی از هویت انقلاب اسلامی و اندیشه ها و نام امام خمینی(ره) دانستند.
عمق عقبه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در حقیقت ثمره راهبرد مهم امام خمینی(ره) رهبر کبیر و فقید انقلاب اسلامی، تحت عنوان «صدور انقلاب» است. خاستگاه تکوین چنین راهبردی در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، اعتقاد به قدرت عظیم مردم بعنوان اصلی ترین مؤلفه اقتدار جهان اسلام است که در جمله مزبور از رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای (دام ظله) تبلور یافته است و بر این اساس در مقابل توطئه های غرب در چالش هسته ای با جمهوری اسلامی فرمودند که بمب اتمی ما اراده ملت است.
امام خمینی رهبر کبیر و فقید انقلاب اسلامی درباره این خاستگاه فرمودند:
«اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا، از این سیاه های عزیزی که در آمریکا هستند و تا آفریقا و تا شوروی و همه جا، نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است و مقصود ما از صدور انقلاب همین بود و تحقق پیدا کرد و انشاءالله اسلام در همه جا غلبه بر کفر پیدا خواهد کرد». (به نقل از انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی ص۱۱۴).
امام خمینی(ره) همچنین فرمودند:
«عطر خونهای پاک شهدای عزیز ما، در تمامی جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصی نقاط عالم مشاهده می کنیم. حماسه و مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیا دنیا تصور می کند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی دربرابر حملات وحشیانه صهیونیست ها مقاومت می کنند؟ آیا تنها آوای وطن گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید می ریزد؟ اگر این چنین بود، اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده اند! شکی نیست که این آوای «الله اکبر» است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیت المقدس غاصبین را به نومیدی کشاند. و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج، دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و مرگ بر آمریکا، شوروی و اسرائیل گفت، و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد، او نیز نثار خون نمود و به رسم شهادت آرمید. آری، فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد و چطور خواب بنی اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب دریه فلسطین از شجره مبارکه لاشرقیه و لاغربیه مابرافروخت. و امروز به همان گونه که فعالیت های وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما به کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعله های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آن که معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهاده است و ما اینها را سرمایه های بالقوه انقلاب خود تلقی می کنیم، و هم آنهایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضاء می کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک می گویند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده اند، می بوسم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه های آزادی و کمال نثار می کنم و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض می کنم خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است، و قلبها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است، و شراره کینه انقلابیتان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. » (همان منبع ص ۱۱۹ و ۱۱۸)
راهبردی که مقام معظم رهبری مطرح نموده اند از همین خاستگاه نشأت گرفته است و این خاستگاه ریشه در تعالیم سیاسی قرآن کریم و سیره ائمه معصومین«ع» دارد. این راهبرد بیانگر این حقیقت است که آنچه استکبار جهانی بعنوان اجماع جهانی بر علیه حق مسلم ملت اسلامی ما در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای دنبال می کند، در واقع اجماع قدرتهای استکباری است که ممکن است برخی دولتهای دیگر دست نشانده و یا ضعیف را دنبال خود بکشند، اما اجماع ملتها خصوصا ملتهای مسلمان نمی باشد زیرا هویت انقلاب اسلامی و اندیشه ها و ویژگیهای شخصیتی امام خمینی(ره) بخش مهمی از افکار عمومی جهان را به خود جلب نموده است و این همان واقعیتی است که امام راحل(ره) به عنوان «سرمایه های بالقوه انقلاب اسلامی» و مقام معظم رهبری تحت عنوان «عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی» مطرح نموده اند و خواستار توجه به آن در محاسبات سیاسی شده اند.
خوشبختانه یکی از رویکردهای اساسی دولت اصول گرا در سیاست خارجی، تکیه به روابط با ملتها بجای تکیه بر روابط با دولتهاست و بر این اساس دکتر احمدی نژاد با مطرح نمودن ایده و آرمان امام راحل (قدس سره) مبنی بر استراتژی محو رژیم صهیونیستی اسرائیل از صفحه روزگار و افشای افسانه هولوکاست یک موج جهانی از حمایت ملتهای مسلمان و نخبگان متعهد کشورهای غربی را پدید آورد که خود نمود مشخصی از عمق عقبه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد و بر این اساس برخی از شخصیت های اسلامی، مردم سالاری در اندیشه امام راحل(ره) را هدیه ای گرانبها به تجارب دعوت اسلامی در جهان اسلام تلقی نموده اند.
در راهبرد ارائه شده توسط مقام معظم رهبری دو محور وجود دارد که باید مورد تدقیق نظر نخبگان سیاسی متعهد و مسئولین نظام قرار گیرد:
۱) واقعیت «عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی»
۲) نقش راهبرد «عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی» در محاسبات سیاسی
محور اول: واقعیت «عمق عقبه سیاسی جمهوری اسلامی» در عصر کنونی
عمق عقبه سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در عصر کنونی در موضوعات ذیل نمود یافته است:
الف) ایجاد نهضت بیداری در میان ملتها خصوصا ملتهای مسلمان
ب) تبدیل شدن ایران اسلامی بعنوان ام القرای جهان اسلام
ج) محبوبیت جمهوری اسلامی در میان ملتها و دانشجویان و جوانان جهان
د) تبدیل شدن تفکر شیعی بعنوان یک الگو در میان مسلمانان و نخبگان متعهد
موضوعات مزبور در سخنان برخی نخبگان متعهد در جهان اسلام تبلور یافته است:سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در ملاقات با امام راحل(ره) گفت:«انتفاضه، بارقه ای از نور و بازتابی از پیروزی های بزرگ انقلاب شماست؛ انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد.»(به نقل از کتاب انتفاضه فلسطین، کرهرودی ص۱۹۹)
اقبال لاهوری در فلسفه خود پیش بینی نموده است که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد.(به نقل از فلسفه وجودی ص۷۳)
پروفسور میخائیل لمشف دبیر فدراسیون روسیه می گوید:«از بعد بین المللی، اندیشه امام سراسر جهان را دربر گرفت.»(به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی ۱۸/۷/۷۸)
شکفو عمر بشیچ مفتی کرواسی می گوید:
«امام خمینی در دنیای اسلام و در کل جهان از احترام والایی برخوردار هستند و اندیشه و تفکر ایشان نه تنها باعث بیداری پیروان دین اسلام شد بلکه پیروان سایر ادیان را به تفکر در مورد نقش دین در جامعه واداشت. با گذشت چند سال از رحلت امام خمینی(ره) ما شاهد هستیم که افکار و اندیشه های ایشان در جهان طرفداران فراوانی دارد و باید همه ادیان الهی، قدردان بزرگترین اصلاح گر قرن بیستم یعنی امام خمینی(ره) باشند.»(همان منبع ۱۱/۷/۸۴)
حسن الباش اندیشمند معروف فلسطینی می گوید:«بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ملتهای زیادی از جمله مردم فلسطین، الجزایر، کشورهای آسیای میانه و جنوب شرق آسیا تحت تاثیر اندیشه های امام خمینی قرار گرفتند.»(همان منبع ۱۰/۷/۷۸)
تحلیل گران غربی معتقدند که جریان بازگشت ملتها به دین باوری که یکی از آثار و انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود، همانند یک سیل خروشان به راه افتاده است و این فکر که سکولاریسم همه جهان را دربرمی گیرد، به پایان رسیده است و اجتماع عظیم سیاه پوستان مسلمان ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۵ در واشنگتن و برخاستن طنین پرصلابت «الله اکبر» در مقابل کاخ سفید، مقر ریاست جمهوری آمریکا را نشانه ای از یک خیزش معنوی و اخلاقی در کانون یک جامعه سکولار می دانند.
آنچه بیان شد گوشه ای از نمودهای عینی و واقعی عقبه سیاسی جمهوری اسلامی و پایگاه مردمی آن در سراسر جهان است که باید در محاسبات و معادلات سیاسی محور تحلیل ها و سیاست گذاریها و تصمیمات در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرارگیرد.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرماید: «علی رغم گذشت بیش از یکصد و پنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام، امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی بوجود آمده است که به موجب آن اسلام در آفریقا، آسیا و حتی در قلب اروپا حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.» (به نقل از کیهان ۲۲/۹/۷۸)
بحران هویت از ریشه ای ترین عوامل عقب ماندگی مسلمانان و پذیرش سلطه استکباری و درماندگی ۵/۱ میلیارد مسلمان در برابر سه میلیون صهیونیست بوده است.
امام خمینی(ره) با رهبری حکیمانه خود و ارایه چهره ای جدید از اسلام و صدور پیام های حیاتبخش انقلاب اسلامی به سراسر جهان، نه تنها مسلمانان را از این بحران نجات دادند بلکه در میان غیر مسلمانان نیز موجی از رویکرد به دین و معنویت را ایجاد نمودند.
دکتر «بداته» رئیس فدراسیون جوامع اسلامی اسپانیا می گوید: «چهره حیاتبخش امام خمینی(ره) در جهان اسلام امری غیرقابل اغماض است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) سبب بروز تحولات و دگرگونی های عظیم در جهان اسلام شد و وی چهره جدیدی از اسلام ارائه کرد.» ( از روزنامه جمهوری اسلامی ۵/۷/۷۸)
یک اندیشمند تاجیک می گوید:
«امام خمینی(ره) روش نوینی در نگرش به پدیده های جهان مطرح کرد.» (همان منبع)
حسن الباش اندیشمند معروف فلسطینی می گوید: «جهان اسلام قبل از سال ۷۵۳۱ از فقدان هویت رنج می برد، اما امام خمینی(ره) با انقلاب خود توانست تغییرات بزرگی را در مردم و هویت و شخصیت آنان ایجاد کند به طوری که مسلمانان هم اکنون به مسلمان بودن خود می بالند.» (همان منبع ۱۰/۷/۷۸)
محور سوم: نقش راهبرد «عمق سیاسی جمهوری اسلامی» در محاسبات سیاسی
سومین محوری که در سخنان مقام معظم رهبری وجود دارد، اشاره به نقش این راهبرد در محاسبات سیاسی می باشد و بر این اساس تاکید نموده اند که عمق عقبه سیاسی نظام مورد غفلت مسئولین دولت و خصوصا مسئولین سیاست خارجی و شورای عالی امنیت ملی قرار نگیرد.
منشأ اتخاذ این راهبرد را می توان یکی از مبانی مردم سالاری دینی یعنی تکیه بر قدرت مردم به عنوان مولفه اصلی قدرت و اقتدار، دانست. این مولفه در اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در سخنان فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است و معظم له عملا با تکیه بر این مولفه، توانست مبارزات ملت ایران را تا سرنگونی رژیم شاهنشاهی مورد حمایت قدرت های استکباری رهبری نماید و سپس دهه اول انقلاب را که در آن جنگ ۸ ساله ابرقدرت ها بر علیه جمهوری اسلامی وجود داشت، را با موفقیت و پیروزی پشت سر بگذارد.
اخوان المسلمین در مصر نمونه بارزی از این حقیقت است. حمایت و استقبالی که مردم مسلمان در سراسر جهان اسلام از سخنان دکتر احمدی نژاد ریاست جمهور در سازمان ملل و خصوصاً محو رژیم اسرائیل از صفحه روزگار و افسانه هلوکاست نمودند وپیروزی حماس و افزایش اقبال مسلمانان به جمهوری اسلامی ایران و گسترش نفرت از آمریکا در حج امسال و تظاهرات در سراسر جهان بر علیه جنگ افروزان در عراق وافغانستان و ده ها نمونه دیگر، بیانگر این حقیقت است که عقبه سیاسی جمهوری اسلامی، حاوی یک قدرت عظیم مردمی در جهان اسلام و حتی جهان غرب است که باید در سیاست های خارجی خصوصاً در چالش هسته ای کشورهای غربی با جمهوری اسلامی بدان تکیه شود.
اساساً ریشه این واقعیت مهم را که: «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است» باید در پیوند انفکاکناپذیر انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی جستوجو نمود.
از رهگذر پیوند تنگاتنگ انقلاب اسلامی با اندیشه و شخصیت جامع امام تمایز غیرقابل انکار انقلاب اسلامی از سایر انقلابهای بزرگ جهان در قرن بیستم شکل پذیرفت.
امام در تعریف و تعیین اهداف انقلاب اسلامی، رهبری جریان مبارزه، مواجهه با قدرتهای افزونطلب و تاکتیکها و روشهای حفظ و استمرار دستاوردهای انقلاب اسلامی، دارای دکترین سیاسی ویژه و منحصر به فردی بودند، دکترین سیاسی امام بر پایه مبانی ثابت و استوار و خدشهناپذیری چون اعتقاد عمیق به غیب و امدادهای غیبی، ایمان خللناپذیر به تعالیم اسلام و وحی، اتکا و توکل راسخ بر قدرت لایزال الهی، و تکلیفمداری مطلق، و… قرار داشت، دکترین سیاسی که «به اعتراف غربیان غرب از شناخت آن عاجز مانده است.»
به تعبیر دقیقتر، اندیشه سیاسی امام که پایه اصلی و عنصر حیاتی شروع و استمرار جریان انقلاب اسلامی بوده است نتیجه منطقی تفسیر عرفانی ایشان از هستی و معنی وجودی انسان و… میباشد.
امام با بهرهگیری از اندیشه نو و ریشهدار الهی خود در صحنه سیاست بینالمللی نه تنها با توفیق در سرنگونی رژیم قدرتمند پهلوی به هدایت جریان جهانی انقلاب اسلامی پرداخت بلکه با ارائه تفکری جدید و فرهنگی و کاملاً دینی و الهی و نفی آموزههای مکاتب مادی «مدنیت غرب را نیز به چالش کشاند».
به این لحاظ «نوآوری امام نسبت به دنیای معاصر، قبل از آن که در سطح عمل سیاسی باشد در افق اندیشه سیاسی است، اندیشه سیاسی حضرت امام در نسبت با دنیای معاصر دارای نوآوریهای فراوانی است و میشود گفت که نقطه عطفی را برای اندیشه سیاسی معاصر به وجود آورد.»
حضرت امام بر مبنای این اندیشه سیاسی بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن بیستم را که درنظر تحلیلگران بینالمللی در چهارچوب معیارهای سنجش سایر انقلابهای بزرگ جهان نمیگنجید، به حرکت درآوردند.
چنان که میشل فوکو (Michel Foucault) اندیشمند و جامعهشناس برجسته فرانسوی در نوشتههای خود با اشاره به سفری که در کوران حوادث انقلاب (سال ۵۷) به ایران داشته و با اشاره به نظریات برخی از تحلیلگران غربی که جریان انقلاب ایران را عبور جامعه ایران از غیر مدرن و سنتی به مدرنیته، تفسیر میکردند، با معیار قرار دادن وقایع عینی و تحولات جاری که از نزدیک مشاهده نمود مینویسد:
«من قبول دارم که از قرن هیجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده بسط مدرنیته بوده اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد».
درواقع «فوکو میپذیرد که انقلاب اسلامی ایران دو سده اقتدار یک اندیشه سیاسی را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش کشانده… و این انقلاب حرف تازهای دارد و ویژگی بارز اندیشه سیاسی حضرت امام هم همین است».
«شما در اندیشههای سیاسی غرب اگرچه اختلافات فراوانی میبینید اما همه آنها در یک نقطه مشترکند و آن نفی هویت دینی است». و حال آنکه «ویژگی بارز اندیشه سیاسی امام راحل هویت دینی آن است که آمد و اندیشهای را فراتر از چهارچوب کلان اندیشه سکولار غربی مطرح کرد…»
دقیقاً به دلیل برخورداری حضرت امام از این اندیشه سیاسی که بر مبنای تعالیم اسلامی و فقه غنی شیعه استوار گردیده بود انقلاب اسلامی صورت پذیرفت و از همین ناحیه بود که از ابتدا هرچه از مراحل آغاز و رشد و بالندگی انقلاب زمان بیشتری میگذشت بر همگان این واقعیت عیان گشت که «انقلاب اسلامی از همه انقلابها جداست».
بر این اساس طراح و معمار کبیر انقلاب اسلامی همواره با تأکید بر پیوند عمیق و ناگسستنی انقلاب اسلامی ایران با آموزههای اسلامی و تعالیم دینی بر استثنایی بودن آن تأکید مینمودند، چنان که در وصیتنامه سیاسی و الهی خود با بیان این مطلب که:
«ما میدانیم این انقلاب که دست جهانخواران را از ایران بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی پیروز گردید.»
تأکید نمودند: «بنابراین نباید شک کرد که انقلاب اسلامی از همه انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. تردیدی نیست که این تحفه الهی و غیبی بود که از جانب خداوند منان برای ملت مظلوم و غارتزده عنایت شده است.
تدا اسکاچ پل (Theda Skocpol) از اساتید معروف دانشگاه کمبریج انگلستان، که تحقیقات گستردهای در باره انقلاب فرانسه، روسیه و چین دارد، میگوید:
«سرنگونی رژیم شاه از دیدگاه دوستان امریکایی شاه گرفته تا روزنامهنگاران سیاستمداران و حتی جامعهشناسان امثال من یک حادثه عظیم باورنکردنی بود.»
وی با صراحت تمام افزود:
«زیرا انقلابی که در ایران رخ داد به نظر من خارج از قواعد انقلابهای دیگر بود و اعتراف میکنم که این انقلاب نظریات مرا نیز که در باره انقلاب فرانسه، روسیه و چین عرضه کرده بودم بیاعتبار کرد.»
ایشان اضافه کرد: «چارهای جز پذیرش این نکته وجود ندارد که انقلاب ایران حتی از لحاظ انگیزههای اصلی ایجاد آن منحصر به فرد بوده و کاملاً از سایر انقلابها جدا میباشد.»
نشریه اونیتا ارگان حزب کمونیست ایتالیا هم در بدو پیروزی انقلاب اسلامی با ارائه تحلیلی از جریان انقلاب اسلامی نوشت:
«این انقلاب با هیچ یک از ضابطههای عادی نمیخواند و ما را به بررسی و مطالعه بسیار دقیقی دعوت میکند.»
الوین تافلر، یاد نمود. وی مینویسد:
«این که کدام کشور بر جهان قرن ۲۱ مسلط خواهد شد سئوال هیجانی میباشد، اما درواقع اساساً طرح این سئوال اشتباه است، زیرا بزرگترین تحول امروز جهان ظهور پدیدهای جدید، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولتهای ملی میباشد.»
تافلر نمونهای از جریان فوق را امام خمینی ذکر میکند که با استفاده از «نیروی مذهب» بخش قابل توجهی از قدرتی را که مدتها در انحصار دولتهای ملی بود در کنترل گرفت. وی معتقد است:
«وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند درواقع برای حکومتهای دنیا پیامی تاریخی فرستادند که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود مگر فرا رسیدن عصری جدید از حاکمیت جهانی، که غربیها باید آن را با دقت موردنظر و بررسی قرار دهند، زیرا در ادامه حرکت امام خمینی قلمرو اندیشههای بشری هم جایگاه حکومتهای دولتی را تغییر میدهد و هم اقتدار دولتهای ملی و محلی را…».
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که امام با ارائه نظریه ولایت فقیه تحولی مبنائی و عظیم در گستره نظام جهانی را هدف قرار داده بودند از این رو برخی صاحبنظران با بیان این که: «شناخت تئوری ولایت فقیه فهم بالایی میخواهد و ولایت فقیه یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک مساله معرفتی و هویتی است و اصلاً ولایت فقیه تجلی یک معرفت هماهنگ است؛ یعنی ولایت فقیه نتیجه اتصال و ارتباطی است که در معرفت حسی، اشراقی، و حیانی اتفاق افتاده است.» تصریح میکنند:
«ولایت فقیه یک رنسانس جدید است و میرود که جهان را متحول کند».
اساساً امام خمینی ضمن تعریف و تفسیر ماهیت انقلاب اسلامی و ابعاد واقعی آن در چهارچوبی جهانی و خارج از محدوده مرزهای جغرافیایی ایران اسلامی، تحول باطنی انسان در پهنه کره خاکی و رجعت دوباره بشر به مفاهیم معنوی و توحیدی و زمینهسازی برای انقلاب جهانی اسلام به پرچمداری حضرت حجه را مأموریت مهم و اصلی جریان توفنده انقلاب اسلامی دانستند.
تأکیدها و تصریحات مکرر امام خمینی در این باره نشان این واقعیت مسلم است که وی با وقوف کامل بر فقر و مسکنت معنوی بشر معاصر، فراهم آوردن شرایط ظهور منجی موعود بشریت را مأموریت الهی و رسالت تاریخی انقلاب اسلامی میدانستند و نهایت تلاش خود را نیز برای نیل به این هدف مقدس مبذول داشتند.
چنان که حضرت امام پیش از پیروی انقلاب در جهت توجیه و آمادهسازی اصحاب انقلاب آنان را به اهداف آرمانی انقلاب اسلامی، یعنی برپایی حکومت اسلامی در ایران و احیای مجدد اسلام در کشورهای اسلامی، متذکر گردیده و ضمن آن که مرحله سوم را «انقلاب جهانی اسلام» مرحله ظهور منجی موعود میدانستند، آن را غایت قصوی و هدف نهایی انقلاب اسلامی ذکر میکردند.
در نگاه اشراقی امام استراتژی صدور انقلاب اسلامی، فرمولی جهت زمینهسازی انقلاب عظیم جهانی اسلامی به رهبری حضرت بقیهالله میباشد و در همین خصوص، امت خداجوی خود و فرزندان گرامی شهدا را توصیه مینمودند:
«به جمهوری اسلامی که ثمره خون پدرانتان است تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب اسلامی و ابلاغ پیام شهیدان زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتم الاوصیاء و مفخرالاولیاء حضرت بقیهالله روحی فداه فراهم سازید».
حضرت امام در همین زمینه بارها تمنای قلبی و خواسته باطنی خود را از خداوند سبحان طلب مینمودند:
«امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیهالله- ارواحنا فداه_ بشود».
تحولات مهم جامعه بشری پس از عهد رنسانس، و انزوای بیش از پیش شعائر دینی و ایمان مذهبی در غرب و رشد سریع تفکرات الحادی ماتریالیستی و گرایش برخی کشورهای جهان به نظام فکری- سیاسی مارکسیستی، بسیاری از صاحبنظران را به این باور رساند که انزوا و اضمحلال کامل، سرنوشت محتوم ادیان الهی است.
صاحبنظران و تحلیلگران مسلمان داخلی و خارجی تصریح مینمایند که «ندای قدسی امام، جهان را به لرزه درآورد» و به واسطه سیره فکری و عملی امام «اسلام جلوه خود را در سراسر جهان نشان داده است» تا آن جا که «تأثیرات قیام حضرت امام در اروپا هم محسوس میباشد».
ایشان در همین مورد، به سخن یک اسقف مسیحی از مکزیک، اشاره کرد که در آن دیدار با ایشان اظهار داشت:
«این افتخار مخصوص شماست که توانستید ایمان را در دنیا زنده کنید و بالاتر این که کشورداری را با دینداری توأم کنید، ما مسیحیان این توان را نداریم که ایمان را در مردم حفظ کنیم، چراکه مردم دیگر اطمینانی به ما ندارند. بالاتر این که نتوانستیم دینداری را با کشورداری توأم کنیم.
کلیسا چه در قالب کادر رسمی آن- واتیکان- و چه در قالب غیررسمی و مردمی آن تنها برای حوزه ارتباطات شخصی با پروردگار نسخه مینوشت و هرگز در صحنههای اجتماعی حتی اگر در حوزه مشخصترین وظیفه کلیسا اتفاقی میافتاد نظری اعلام نمیکرد.
ننگ سکوت در جنگ جهانی دوم که حتی یک بیانیه برای صلح و علیه هیتلر- علیرغم آن همه کشتار- صادر نکردند هنوز دامن کلیسا را رها نکرده است.
ایشان با بیان این واقعیت که در «وقتی حضرت امام خمینی» با تکیه بر طرح مذهب در متن زندگی اجتماعی، انقلاب اسلامیاش را به پیروزی رساند دنیا در ابتدا هرگز تصوری چنین ژرف و عمیق از انقلاب را باور نمیکرد» اضافه میکند:
«این انقلاب آغاز بزرگترین تحول جهانی در عرصه دیانت و مذهب بود که برای اولین بار با این وسعت ظهور پیدا کرده بود،… و حرکت امام خمینی در دنیای دیانت «عصر جدیدی» را آفرید…».
حاجتی ، سید احمد رضا ، عصر امام خمینی ، بوستان کتاب ، ۱۳۸۲
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، مصاحبه های علمی ، ۱۳۷۸
آلوین تافلر ، تغییر ماهیت قدرت ، مرکز ترجمه ونشر کتاب ، ص ۶۵۵-۶۵۸
جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.
همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.
ارسال نظر