اسناد و شواهد نشان می دهد که سرچشمه ی اصلی نفوذ و پیدایش بت پرستی در میان عرب سه عامل بوده است:
۱- شخصی به نام عمرو ابن لحی، رئیس قبیله ی خزاعه که در زمان خود در مکه قدرت و نفوذ زیادی داشته و متولی کعبه بوده است، او سفری به شام داشته و در آن سفر گروهی از عمالقه را می بیند که بت می پرستند، وقتی از علت پرستش آنها می پرسد، می گویند: اینها برای ما باران می آوردند و ما را یاری می کنند، عمرو ابن لحی از آنها می خواهد که بتی نیز به او بدهند و آنها بت «هبل» را به وی تقدیم می کنند، او نیز این بت را به مکه آورده و در کعبه نصب می کند و مردم را به پرستش آن دعوت می نماید.
علاوه بر این، دو بت «اساف و نائله» را نیز کنار کعبه قرار داده و مردم را به پرستش آنها وا می دارد.
از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: عمر ابن لحی نخستین کسی بود که دین اسماعیل (ع) را تغییر داد و بت پرستی را پایه گذاری نمود و من او را در آتش دیدم.
۲- وقتی فرزندان اسماعیل در مکه افزایش یافتند و ناگزیر برای تامین زندگی به شهرها و مناطق دیگر می رفتند براساس علاقه ای که به خانه ی کعبه داشتند هر کدام سنگی از حرم را به احترام مکه همراه خود می برد و هر جا فرود می آمد، سنگ را در نقطه ای قرار داده و همچون کعبه دورش طواف می نمود، کم کم انگیزه اصلی این کار به فراموشی سپرده شده و هر یک از این سنگها به بتی تبدیل شدند.این شد که بت پرستی در میان اعراب رواج یافت.
۳- بیابان نشینان پاره ای از امور را مایه ی خیر می دانستند و به همین علت آنها را می پرستیدند و یا برای آنها از روی دریافت ساده ی خود نمونه هایی می ساختند و همین سبب بوجود آمدن بت پرستی شد.
تحلیل: در هر حال عوامل مذکور آغاز نفوذ بت پرستی بوده است اما علت پرورش و بقاء آن را تنها در این موارد نمی توان محدود کرد، مثلا جهل و حس گرایی و برتری جویی اعراب در گسترش و بقاء بت پرستی بسیار تاثیر داشت.
هر قبیله ای می خواست بتی مخصوص خود داشته باشد، ریاست طلبی روسا و شیوخ قبایل اجازه نمی داد پیرو قبایل دیگر باشند و تقلید کورکورانه عاملی دیگر بود که باعث گسترش چشمگیر بت پرستی در بین اعراب شد. کم کم، این امور آنقدر موثر شدند که پس از مدتی در هر خانه ای بتی وجود داشت که به آن تبرک می جستند و تعداد این بتها به هنگام فتح مکه به حدود ۳۱۰ بت رسید.
البته اشاره به این مطلب لازم است که بت پرستان منکر الله (جل جلاله) نبودند و الله را خالق زمین و آسمان می دانستند- همچنان که در سوره ی (لقمان ایه ی ۲۵ و در سوره ی زمر آیه ۳۸ و در سوره ی زخرف آیه ی ۹) به این مطلب اشاره شده است -؛ اما دو اشتباه بزرگ داشتند که ریشه ی گمراهیشان بود:
۱- درست و کامل نشناختن خداوند متعال و صفات او: شناخت ایشان از باری تعالی آنقدر غیرواقعی بود که بیشتر شبیه تخیل است تا شناخت، آنها برای خداوند متعال زن و فرزند قائل می شدند و فرشتگان را دختر خدا می دانستند. خداوند متعال در آیات متعددی مانند (۱۹ زخرف- ۲۷ نجم- ۲۶ انبیاء و ۱۰۰ و ۱۰۱ انعام) به این امر اشاره کرده و عقاید باطل ایشان را مردود میشمرد.
از جمله عقاید خنده دار و شدیدا دور از ذهن ایشان، اعتقاد به ازدواج خداوند با جن می باشد، بنا به تفسیری که سیوطی در درالمنثور ج ۷- ص ۱۳۳ و ابن کثیر در تفسیر خود، ج ۴- ص ۲۳ آورده اند، مقصود از نسبت خویشی خداوند با جنیان که در آیات ۱۵۸ و ۱۵۹ سوره ی صافات بدان اشاره شده است این می باشد که بت پرستان عقیده داشتند خداوند با جن ازدوج کرده و محصول ازدواج او با جنیان فرشتگان هستند!!
۲- دومین ریشه ی گمراهی و انحرافات بت پرستان این بود که بتها را واسطه ی بین خود و خدا معرفی کرده و پرستش آنها را موجب قرب به درگاه خدا و رضایت او می دیدند در حالیکه پرستش مخصوص خدا بوده وهیچ واسطه ای نباید مورد پرستش واقع شود. از طرف دیگر گرچه بت ها را خالق نمی دانستند اما برای آنها نوعی ربوبیت قائل شده و آنها را در تدبیر جهان موثر می دانستند. به این مسئله در سوره ی یونس آیه ی ۱۸، سوره ی زمر- آیه ۳ و سوره ی مریم آیه ی ۸۱، اشاره شده است.
۱- ود: نام یکی از بت های قدیمی و اله ی اعراب است که قبله ی قبیله کلب بود و مسکن ایشان دومه الجندل بود.
۲- سواع: بتی بود که طایفه ی هذیل می پرستیدند.
۳- یغوث: نام بتی دیگر است که قبیله ی مذحج و بعضی قبایل یمن آنرا می پرستیدند.
۴- نسر: بتی که «ذی الکلدع» [قبیله ای در سرزمین حمیر] آنرا می پرستیدند.
۵- یعوق: قبله ی مورد پرستش اهل همدان بود.
طبرسی در مجمع البیان به نقل از ابن عباس آورده است که: ابلیس پنج بت را تراشید و آنها را نزد کافرانی که مابین عصر آدم و نوح زندگی می کردند آورد، و آنها عبارت بودند از: ود، شراع، یعوق، یغوث و نسر، هنگامیکه طوفان نوح آمد، این بت ها در زیر گل و لای دفن شد و این بت ها مدفون بودند تا زمانی که شیطان آن ها را برای مشرکان عرب از زمین خارج کرد.
۶- لات: که قبیله ی ثقیف در طایف آنرا می پرستیدند.
۷- عزی، که قریش و جمعی از قبیله ی بنی سلیم و جمیع بنی کنانه مورد پرستشش قرار می دادند.
۸- منات: که اوس و خزرج و غسلان آنرا می پرستیدند: اوس و خزرج برای حج به مکه می رفتند و همراه با مردم وقوفات سه گانه را انجام می دادند؛ ولی سرهایشان را نمی تراشیدند و حج خویش را تمام شده نمی دانستند مگر بعد از آن که به سوی منات بروند و سرهایشان را آنجا بتراشند.
۹- هبل: که بزرگترین بت ها بوده و بسیار مورد تعظیم و احترام بت پرستان بود و در پشت خانه ی کعبه قرار داشت.
۱۰-اساف و نائله: دو بتی بودند که عمرو ابن لحی آنها را در صفا و مروه نهاده بود و مشرکان، محاذی کعبه و نزدیک آن دو بت قربانیهای خود را اهدا می کردند.
۱۲- بت سعد: که آنرا قبیله ی بنی ملکان می پرستیدند.
در بیان علت تنوع بت ها دو مورد را می توان ذکر کرد:
۱- حس برتری جوئی اعراب: این حس باعث می شد هر قبیله ای برای خود بتی خاص انتخاب کرده و از پرستش بتهای دیگر پرهیز نمای،لاجرم باافزایش بت پرستی تعداد بتها نیز افزوده شد.
۲- هر کدام از بت ها اله ی خاصی بودند که در مورد خاصی مورد پرستش واقع می شدند مثلا منات اله ی مرگ و حیات و مقدرات بود، بنابراین تعدد اموری که ایشان با آن مواجه بودند سبب می شد اله های مختلفی را فرض کنند و برای هر یک از امور بتی خاص در نظر بگیرند.
در تاریخ پیش از میلاد و نخستین سدههای میلادی جزیره العرب، مهاجرت برخی قبایل به شام و بینالنهرین نیز یکی از تحولات مهم بهشمار میآید و از آن به دوره مهاجرت از جزیره العرب یاد میشود. مهاجرت اکدیها و آشوریها در حدود ۳۵۰۰ ق م به بینالنهرین که تمدنهای مهمی در آنجا پدید آوردند، کوچ کنعانیان و عَموریان از مشرق جزیره العرب به شام در حدود ۲۵۰۰ ق م، مهاجرت آرامیها از نواحی غربی جزیره العرب به شام و کوچ بخشی از قبیله نَبَطی به شام در حدود ۵۰۰ ق م از جمله مهاجرتهای این دوره بوده است (ابوخلیل، ۱۴۲۳ الف ، ص ۵؛ حتّی، ص۱۰ـ۱۱). تنوخیان نیز از قبایل جزیره العرب بهشمار میآیند که با مهاجرت به شمال، حکومت مستقلی تشکیل دادند ( رجوع کنید به تنوخ * ). علاوه بر اینها، دو قبیله معروف قحطان که در یمن زندگی میکردند و عدنان که با مهاجرت از جزیره العرب به بینالنهرین شمالی، حکومتهای ربیعه و مُضَر را تشکیل دادند، در میان قبایل جزیره العرب اهمیت بسیار داشتند (دینوری، ص ۷؛ حمزه، ص ۲۴۸ـ۲۴۹). همچنین در میان حکومتهای جزیره العرب، دولتهای مَعین، کِنده، حضرموت و قَتَبان کهنترین دولتهای پیش از دوره جاهلیت شناسانده شدهاند (مهران، ص ۲۱۳ـ ۲۱۸، ۲۳۵ـ۲۶۰، ۵۹۹ـ۶۰۴؛ عبدالعزیز صالح، ص ۶۳ـ۹۲).
بهلحاظ دینی، در جزیره العرب، نخستینبار یکتاپرستی در زمان حضرت ابراهیم ترویج شد که بر اثر آن یکتاپرستی در حجاز و بهویژه مکه رواج یافت ( رجوع کنید به طبری، ج ۱، ص ۳۰۹). پس از آن، یهودیان در سه دوره وارد جزیره العرب شدند و به نشر یکتاپرستی پرداختند: مهاجرت قبیله شمعون از فلسطین به شمال حجاز در زمان داوود پیامبر، کوچ یهودیان به حجاز در پی فتوحات بابلیان و آشوریان در سرزمین شام، و کوچ دیگر یهودیان در سده اول میلادی به جزیره العرب و سکونت آنان در کنار دیگر یهودیان (حمزه، ص ۲۵۸ـ۲۵۹). در سدههای بعد، مبلّغان مسیحی دین خود را در جزیره العرب، بهویژه در یمن و نجران، رواج دادند. گسترش مسیحیت و سکونت پیروان این دین در سرزمینهای مجاور یهودیان و نیز در کنار بتپرستان بدوی، ترکیب دینی جدیدی در جزیره العرب در سدههای پس از میلاد پدید آورده بود که بعضاً به درگیری میانجامید. مثلاً، ذونواس * (پادشاه حِمْیری جنوب جزیره العرب؛ حک : ۵۱۵ـ۵۲۵ میلادی) پس از آنکه در حدود ۵۲۱ میلادی یهودی شد، با مسیحیان نجران جنگید و بسیاری از آنان را کشت. وی سپس در جنوب جزیره العرب به تبلیغ یهودیت پرداخت و در صورت نپذیرفتن مردم، آنان را میکشت. این اقدامات سریعاً به لشکرکشی حبشیها به جزیره العرب و تصرف بخشهایی از حجاز، تهامه و یمن و نیز پایان دادن به حکومت ذونواس انجامید (ابنحبیب، ص ۳۶۸؛ ابنحائک، ۱۹۳۱، ج ۸، ص ۲۹۴؛ دینوری، ص ۶۱ـ۶۳). در جزیره العرب پیش از دوره جاهلیت، علاوه بر منازعاتی که منشأ دینی داشت یا تهدیداتی که قبایل و حکومتهای خارج از جزیره العرب میکردند، جنگهای قبیلهای داخلی، مانند جنگ میان دولتهای کنده و حضرموت، نیز روی میداد ( رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ ، ج ۱، ص ۲۱۶ـ۲۲۰؛ زیدان، ص ۱۲۵ـ۱۳۵).
در تاریخ پیش از اسلام جزیره العرب، دوره جاهلیت * ، به خصوص سده منتهی به ظهور اسلام، و وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عرب در این دوره اهمیت بسیار دارد و بیشتر مورخان و نسبشناسان، که تاریخ پیش از اسلام جزیره العرب را بررسی کردهاند، بر این دوره تأکید بیشتری داشتهاند. این دوره که نامش چهار بار با ملامت در قرآن آمده (مثلاً، آلعمران: ۱۵۴؛ مائده: ۵۰)، در واقع زمان فترت جزیره العرب در زمینههای اجتماعی، اخلاقی، دینی و شیوه زندگی بود و در آن اعراب به قبیله و خویشاوندی تعصب داشتند و به آداب و رسوم بدوی بسیار پایبند بودند. در دوره جاهلیت، جزیره العرب از وحدت سیاسی یا مذهبی برخوردار نبود و چند حکومت نیرومند و تأثیرگذار (مانند روم در شمال، ایران در شمال و مشرق، و حبشه در مغرب) هریک به نوعی بر بخشهایی از آن مسلط بودند. حکومتهای داخلی جزیره العرب نیز ــ بهجز در جنوب که بهصورت پادشاهی اداره میشد (رجوع کنید به دینوری، ص ۶۲ـ۶۳؛ یعقوبی، تاریخ ، ج ۱، ص ۱۹۵ـ۲۰۵) همچنان بهصورت قبیلهای بود و دولت کنده * از مهمترین و نیرومندترین آنها در مرکز جزیره العرب بهشمار میرفت (شامی، ص ۴۷، ۵۴). قریش در حجاز و بهویژه مکه سرآمد بقیه قبایل بود. برای این قبیله بازرگانی و بتپرستی مهمتر از هر امر دیگری بود و بنا بر سوره قریش در قرآن کریم ( رجوع کنید به طبرسی، ج۱۰، ص ۸۲۹)، آنان دو کوچ تجاری تابستانه به شام و عراق و زمستانه به یمن و حبشه داشتند. نبطیها نیز با گسترش قلمروشان در جنوب شام، بخشی از شمالغربی جزیره العرب را در اختیار داشتند ( رجوع کنید به ابوخلیل، ۱۴۲۳ الف ، ص ۲۵؛ همو، ۱۴۲۳ ب ، ص ۱۵۷).
در جزیره العرب در دوره جاهلیت و نیز پس از ورود اسلام ( رجوع کنید به ادامه مقاله)، جنگهای عمدهای روی داد که بهسبب اهمیت آنها، برخی از این جنگها به ایام عرب معروف شدند. این جنگها به دلایلی چون اختلافات قبیلهای، دستیابی به آب و چراگاه یا خونخواهی و انتقام صورت میگرفت (جوادعلی، ج ۴، ص ۲۱۴؛ ضیف، ص ۶۱ـ۶۲). برخی مؤلفان ــ از جمله اصفهانی که عدد ایام عرب در دوره جاهلیت را ۷۰۰ ، ۱ مورد ذکر کرده است (به نقل آلوسی، ج ۲، ص ۶۸) به تحقیق در ایام عرب پرداخته و در باره آن گزارشهای مفصّلی دادهاند ( رجوع کنید به جادالمولی و دیگران؛ ابوعبیده، جاهای متعدد؛ آلوسی، ج ۲، ص ۶۸ـ۷۵؛ سعد زغلول، ص ۳۱۱ـ۳۱۹). برخی از معروفترین ایام عرب در دوره جاهلی عبارت بودند از: بَسوس * ؛ بُعاث * ؛ جَبَله * ، برگرفته از نام جنگ جبله که در آن قبیله تمیم * و متحدانش از قبایل عامربن صَعْصَعه شکست خوردند؛ و یوم فِجار، برگرفته از نام جنگ فجار که میان قریش و کنانه و برخی از قبایل قیسبن عیلام (از گروههای بزرگ شمال جزیره العرب) در سال سیام زندگی حضرت محمد صلیاللّه علیهوآلهوسلم روی داد ( رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ ، ج ۲، ص ۱۵ـ ۱۶؛ ابناثیر، ج ۱، ص ۵۸۳ ۵۸۵؛ فجار * ، جنگ؛ نیز رجوع کنید به ایامالعرب ).
در دوره جاهلیت، حجاز مرکز اصلی فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، تجاری و ادبی جزیره العرب بود و شهر مکه مهمترین شهر جزیره العرب و مرکز اصلی بازرگانی و بتپرستی به شمار میرفت و محل التقای فرهنگهای گوناگونِ قبایلی بود که هر سال از داخل و خارج جزیره العرب به آنجا میرفتند (شامی، ص ۵۵). در این دوره، تعصبات خویشاوندی، زنده به گور کردن دختران و بردهداری ( رجوع کنید به برده و بردهداری * ) در جزیره العرب رایج بود و هر قبیله آداب و رسوم مخصوص به خود و قلمرو خاصی داشت (همان، ص ۴۷ـ۵۲). بهلحاظ معماری مساکن و سکونتگاهها، جنوب جزیره العرب که از تمدن و شهرنشینی بیشتری برخوردار بود، از بقیه قسمتها وضع بهتری داشت که وجود قصرهای مجلل و کثرت شهرهای بزرگ در آنجا، مؤید آن است ( رجوع کنید به ابنحائک، ۱۹۳۱، ج ۸، ص ۵ ۱۳۵). تجارت، چه در داخل جزیره العرب و چه با مناطق مجاور، اهمیت بسیار داشت و شغل اصلی مردم جزیره العرب به شمار میرفت و از راههای کاروانرو و راههای دریایی صورت میگرفت ( رجوع کنید به دلّو، ج ۱، ص ۹۳ـ۱۲۵). بازارهای دوره جاهلی، که مهمترین مراکز بازرگانی به شمار میرفتند، به دو صورت ثابت و موسمی برپا میشدند (رجوع کنید به بازار * : بخش ۶). بازارها علاوه بر آنکه محل دادوستد کالا به شمار میآمدند، محل ارتباط قبایل و تشکیل اجتماعات ادبی بودند و در آنها، شاعران، از جمله نابغه ذُبیانی، زُهَیربن ابوسُلمی’ و اَعشی’ وائل، سرودههایشان را میخواندند ( رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ ، ج ۱، ص ۲۶۲ـ۲۶۹). از میان بازارهای دوره جاهلی، بازارهای عُکاظ نزدیک طائف، دُومه الجَندل در شمال جزیره العرب، ذوالمجاز در حجاز و مَجَنّه نزدیک مکه معروف بودند. برخی از این بازارها، بازار کالای خاصی بودند؛ مثلاً، بازار عرق به ادویه و عطریات، بازار هَجَر در مشرق جزیره العرب به خرما، و بازار صنعا به مروارید و چرم و آهن اختصاص داشت. هر بازار در زمان خاصی از سال برپا میشد، از جمله دومه الجندل در ربیعالاول، بازار صُحار در رجب، و بازار عدن در رمضان (یعقوبی، تاریخ ، ج ۱، ص۲۷۰ـ۲۷۱؛ جوادعلی، ج ۷، ص ۳۶۵ـ۳۸۶؛ نیز رجوع کنید به افغانی، جاهای متعدد). حجاز با آنکه بهسبب راههای صعبالعبور با دیگر نواحی مرکزی و شرقی جزیره العرب ارتباط کمی داشت، به دلیل داشتن چند شهر مهم، مانند مکه و یثرب و طائف، بر دیگر مناطق جزیره العرب در دوره جاهلی برتری داشت. این برتری را میتوان با غلبه حبشیان و سپس ایرانیان بر یمن و بازماندن یمنیها از بازرگانی گسترده مرتبط دانست، زیرا در پی همین تحولات بود که قریش در مکه تجارت جزیره العرب را در اختیار گرفت و مکه و یثرب، که حاصلخیز و در مسیر کاروانها بودند، دو مرکز تجاری مهم جزیره العرب شدند.
در جزیره العربِ دوره جاهلی ادیان متعددی رواج داشت. پیروان دین حنیف ــ که بسیاری از آموزهها و آیینهای آن با تحریف و نادرستی و شرک آمیخته شده بود در حجاز بودند و مراسم حج و طواف را هر سال برپا میکردند، بتپرستی با انواع بتها و مراسم گوناگون (رجوع کنید به بت/ بتپرستی * ؛ توحید * )، مسیحیت (بهویژه در یمن) و یهودیت (در یثرب و پیرامون آن) شایع بود و زردشتیان و پیروان برخی مذاهب دیگر حضور پراکنده داشتند (دینوری، ص ۶۴؛ شامی، ص ۵۷ ۶۰). به گفته ابنرسته (ص ۲۱۷)، مسیحیت در میان غسانیان و ربیعه و برخی قبایل قضاعه، یهودیت در میان حِمْیریان ( رجوع کنید به تُبَّع* ) و بنیکنانه و بنیحارثه و کنده، و بتپرستی در میان قریش پیروانِ فراوانی داشت (نیز رجوع کنید به یعقوبی، تاریخ ، ج ۱، ص ۲۵۴ـ۲۵۷؛ دلّو، ج ۲، ص ۱۶۵ـ۱۶۶، ۲۱۶ـ۲۱۷، ۲۱۹ـ۲۳۲).
جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.
همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.
ارسال نظر