مقاله تفسیر سوره حمد مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۶۸ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله تفسیر سوره حمد نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
۱- مقدمه مترجم
۲- مقدمه مؤلف
۳- چگونه قرآن را تفسیر کنیم
۴- معنای سوره و آیه
۵- نامهای سوره فاتحه
۶- فضائل سوره فاتحه
۷- فوائد رقیه به وسیله سوره فاتحه
۸- زمانها و مکانهای پناه بردن به خدا و فضل این عمل
۹- معنای پناه بردن به خدا (استعاذ)
۱۰- زمانها و مکانهای گفتن (بسم الله) و فضیلت آن
۱۱- معنای (بسم الله)
۱۲- بسم الله الرحمن الرحیم
۱۳- الحمد لله رب العالمین
۱۴- زمانها و مکانهای گفتن (الحمد لله) و فضل آن
۱۵- الرحمن الرحیم
۱۶- (الرحمن) عام و (الرحیم) خاص است
۱۷- ملک یوم الدین
۱۸- إیاک نعبد و ایاک نستعین
۱۹- اهدنا الصراط المستقیم
۲۰- صراط الذین انعمت علیهم
۲۱- غیر المغضوب علیهم و لا الضالین
۲۲- هشدار دادن از راه گمراهان
۲۳- معنای (آمین)
۲۴- خلاصه ای از تفسیر سوره فاتحه
۲۵- مفهوم هدایت و گمراهی
۲۶- خواندن سوره فاتحه در نماز
۲۷- آیا خواندن سوره فاتحه در نماز بر مأموم واجب است
۲۸- چند بدعت در مورد سوره فاتحه
۲۹- خلاصه بحث
تفسیر آیات قرآن دارای روشها و مراحل مختلفی است که به آنها اشاره مینمائیم:
برای نمونه خداوند در قران میفرماید: (مالک یوم الدین) (فاتحه/۴) (خداوند مالک و پادشاه روز قیامت و حساب و جزا است). تفسیر و بیان کلمه (یوم الدین) در این آیات آمده است.
(ثم ما أدرک ما یوم الدین، یوم لا تملک نفس لنفس شیئاً و الأمر یومئذ لله) (انفطار/۱۸-۱۹).
(باز هم عظمت آن روز را چگونه توانی دانست، روزی که هیچ کس برای کس دیگری قادر بر انجام کاری نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خداست).
در اینجا با تطابق دادن بین این دو آیه با آیه اولی مفهوم کلمه (یوم الدین) بیشتر و بهتر آشکار شد.
خداوند میفرماید: (و أنزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزّل الیهم و لعلهم یتفکرون) (نحل/۴۴).
(و بر تو – محمد – قرآن را نازل کردیم تا بر امت آنچه فرستاده شده بیان کنی تا عقل و فکرت به کار بندند).
و پیامبر (ص) نیز فرموده اند: (ألا و إنی أوتیت القرآن و مثله معه) (صحیح ابوداود) (آگاه باشید که به من قرآن و چیزی مثل آن – سنت – داده شده است).
[مترجم: البته در اینجا باید به این نکته – بحث تبیین قرآن و چگونگی آن – اشاره شود که آیات دیگری نیز در قرآن برای بیان نقش پیامبر (ص) در تبیین قرآن آمده که میتواند معنای مبین بودن پیامبر را بهتر بیان کند.
بطور مثال میتوان به آیات (آل عمران/۱۸۷ و بقره/۱۵۹) اشاره کرد که در این آیه خداوند معنا و مفهوم کلمه تبیین را در مقابل کتمان آورده است، یعنی میخواهد به ما بگوید که تبیین یعنی بیان واقعیتها آنگونه که هست و عدم پنهان و رد کردن آنها، پس پیامبر (ص) قرآن را با لحن شیوا و زبان حال و قال، توضیح داد و تشریح نمودند].
یا این فرموده پیامبر (ص) که میفرماید: (الصراط: الإسلام) (صحیح ترمذی) (یعنی صراط مستقیمیکه در قرآن از آن بحث نموده، همان اسلام است). (المغضوب علیهم: الیهود، و الضالین: النصاری) (محقق کتاب جامع الأصول میگوید حدیث حسن است) (منظور از مغضوب علیهم در قرآن، یهودیان و ضالین، مسیحیان هستند).
خداوند میفرماید: (أو لامستم النساء) (نساء/۴۳) (اگر زنانتان را لمس کردید) عبدالله بن عباس (رض) در مورد این آیه میفرماید که کلمه (لامستم) به معنای (جامعتم) (یعی با زن همبستر شدن و دخول کردن به او ) است. و صرف لمس کردن ظاهری را شامل نمیشود. ابن کثیر در تفسیرش به این مطلب اشاره کرده است.
چون تابعین اشخاصی هستند که دست پرورده صحابه میباشند و تفسیر قرآن را از آنها به ارث برده اند و در مکتب اصحاب رسول به رشد و بالندگی رسیدهاند.
خداوند میفرماید: (ثم إستوی إلی السماء) (بقره/۲۹) (و سپس خداوند به سوی آسمان استوی کرد).
مجاهد و ابولعالیه- دو نفر از تابعین – در تفسیر این آیه میگویند کلمه (استوی) به معنای (علا و ارتفع: بلند و بالا) است.[۱] پس معنای آیه چنین خواهد شد: (و سپس خداوند بر عرش بلند و مرتفع شد).
خداوند میفرماید: (ایاک نعبد و ایاک نستعین) (فاتحه/۵)، در این آیه خداوند مفعول (إیاک) را قبل از افعال (نعبد و نستعین) آورده است و میخواهد مسئله را منحصر و مخصوص به خویش گرداند.
[مترجم: منظور خداوند این است که فقط او پرستش شود و در اموراتی که بشر قادر به انجام آن نیست فقط از خداوند یاری خواسته شود، پس در نتیجه هر گونه پرستش بغیر از پرستش خداوند باطل و مردود است و هر گونه درخواست یاری و کمکی که در قدرت مخلوق نباشد، نباید از او تقاضا کرد و فقط از خداوند باید خواست برای تبیین این موارد است که خداوند مفعولش را قبل از فعلش بیان کرده، زیرا اگر مفعول در اینجا بعد از فعل بیان میشد، آنگاه معنایش اینطور میشد که هم میتوان خدا را پرستید و هم همراه پرستش خداوند، غیر خدایان نیز پرستش شوند و در این حالت هیچ گونه نشانی از تخصیص پرستش برای خداوند متعال وجود نداشت).
۱- سوره: به قسمت یا بخشی از قرآن که حداقل شامل سه آیه یا بیشتر باشد سوره گفته میشود. قرآن دارای ۱۱۴ سوره است که بلندترین آن سوره بقره و کوتاهترین آن سوره کوثر است.
کلمه (السوره) از کلمه (سَوَّرَ) که به معنای حدود و دور بر است گرفته شده، مثل (سَوَّرَ المدینهَ) (دور شهر را دیوار کشید) و در سور قرآن نیز چند آیه با هم در یک محدوده و دایره قرار گرفتهاند.
یا کلمه (السوره) ممکن است از کلمه (سور) به معنای نوشیدن گرفته شده و به معنای پس مانده آب یا غذایی است یا باقی مانده از چیز کلی تر است و در مورد سوره قرآن نیز چنین است که هر سوره قسمت و پس مانده ای از کل قرآن است. اما ریشهیابی اول درستتر است که میگوید (سوره) از (سَوَّر) گرفته شده است.
و این گفته شاعر نیز این مطلب را بهتر تأیید میکند که میگوید:
«الم تر أن الله أعطاک سوره تری کل ملک دونها تیذبذب
(چرا آن شهامت و بزرگی و برتریی که خداوند به او عطا کرده است را نمیبینی که دیده میشود تمام پادشاهان در مقابل او به لرزه در میآیند).
معنای اصلی آیه (العلامه، به معنای نشانه و علامت) است. خداوند میفرماید:
(و قال لهم نبیّهم إنّ آیه ملکه أن یأتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم) (بقره/۲۴۸).
(پیامبرشان به آن گروه گفت که نشانه پادشاهی او این است که برای شما تابوتی را میآورد که در آن سکینه از طرف خداوند است).
آیه عبارت از جمله ای مستقل نسبت به قبل و بعد از خودش، و در حدیث آمده است که پیامبر (ص) قرائت قرآن را تکه تکه میخواند، یعنی آیه، آیه قرآن را تلاوت میکرد و در آخر هر آیهای توقف کوتاهی میکرد و میفرمودند: (الحمد لله رب العالمین) لحظهای می ایستاد و ( الرحمن الرحیم) را میگفت و لحظهای درنگ میکرد و ( مالک یوم الدین) را میگفت، تا آخر سوره همین طور قرائت مینمود.[۲]
آیه گاهی به معنای چیزی که برخلاف عادت و روش سنتی نیز باشد، میآید. همچنانکه خداوند میفرماید: (و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ینبوعا) (إسرأء/۹۰) (و گفتند ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا آنکه از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری).
در هر دو آیه به این مسئله اشاره شده که چرا معجزه و نشانهای از طرف خداوند بر پیامبر (ص) نازل شده است. و این نشانگر معنای آیه است که در مقابل عادات و روشهای عادی زندگی به کار بردهاند.
سوره فاتحه در مکه نازل شده و دارای هفت آیه است که در این باره هیچ گونه اختلافی وجود ندارد.
بعضی نامهای سوره فاتحه از این قبیلند:
۱- أم القرآن: پیامبر (ص) فرمودند: (من صلی صلاه لم یقرأ فیها بأم القرآن، فهی خداج، خداج، خداج غیر تمام)[۳] (هر کس که نماز را بدون ام القرآن – فاتحه – بخواند، نمازش تمام نیست،تمام نیست، تمام نیست).
۲- أم الکتاب: بخاری (رح) می فرماید: سوره فاتحه به این دلیل ام الکتاب نامگذاری شده که قرآن با آن آغاز میشود و اولین سوره قرآن است و در نماز نیز اول چیزی است که آغاز میشود.
(و لقد آتیناک سبعاً من الثمانی و القرآن العظیم) (حجر/۸۷) (ای محمد، حقیقتاً ما هفت آیه با ثنا و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم).
همان آیه ۸۷ سوره حجر دلیل بر این نام است و همچنین پیامبر (ص) در حدیثی هر ۴ اسمی را که تا حال ذکر شده آوردهاند: (الحمد لله رب العالمین، أم القرآن، أم الکتاب و السبع المثانی و القرآن العظیم).[۴]
(الحمد لله رب العالمین – فاتحه – ما در قرآن، ما در کتاب، هفت آیهای که تکرار می شوند و قرآن بزرگی است).
پیامبر (ص) فرمودند: (لا صلاه لمن لم یقرأ بفاتحه الکتاب)[۵] (نماز کسی که فاتحه الکتاب را در آن نمی خواند درست نیست). فاتحه الکتاب همان آغاز و شروع قرآن است و بدلیل اینکه نماز گذارد در وهله اول شروع به قرائت آن میکند به فاتحه الکتاب مشهور است.
پیامبر (ص) در حدیثی قدسی می فرمایند: (قسمت الصلاه بینی و بین عبدی نصفین فإذا قال العبد: الحمد لله رب العالمین قال الله:حمدنی عبدی)[۶] (سوره فاتحه – الصلاه – را بین خود و بندگانم به دو قسمت تقسیم کردم هرگاه بنده ام میگوید: حمد و ستایش برای پروردگار جهانیان است، خداوند بزرگ میفرماید: بنده ام مرا ستایش کرده است).
در این حدیث سوره فاتحه به اسم نماز نامگذاری شده، چون یکی از ارکان نماز است و نماز بدون آن ناقص و باطل است.
(الحمد لله رب العالمین) (فاتحه/۲) (تمام حمد و ستایش برای خالق جهانیان است).
پیامبر (ص) به ابوسعید خدری فرمود: (و ما یدریک أنها رقیه) (تو نمی دانی که سوره فاتحه، رقیه – پناه بردن و دعا کردن به خداوند – است).
این اسم را عبدالله بن عباس (رض) روی سوره فاتحه گذاشت و میگفت: سوره فاتحه پایه و بنیان قرآن است.
این اسم را سفیان بن عینیه (رح) روی سوره فاتحه قرار داد، و به معنای حفاظت و محافظت کردن است و خود را به خداوند سپردن و واگذار کردن نیز معنا میدهد.
این اسم را یحیی بن کثیر (رح) روی سوره فاتحه گذاشت و از (کفی) به معنای، بس و کافی و کفایت کننده آمده است.
فرموده اول:
از ابوسعید بن المعلی (رض) روایت است که: [روزی در حال خواندن نماز بودم که پیامبر (ص) مرا صدا زد و من نیز به او جواب ندادم تا نمازم را کامل خواندم و سپس پیش رسول الله (ص) رفتم، پیامبر (ص) فرمود: دلیل جواب ندادنت چه بود؟ گفتم: ای رسول خدا در حال نماز بودم. پیامبر (ص) فرمود: مگر خداوند بزرگ نمیفرماید:
(یا أیها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم) (انفال/۲۴) (ای کسانی که ایمان آوردهاید چون خدا و رسولش شما را به ایمان دعوت کنند اجابت کنید تا به حیات ابدی رسید).
پس از آن پیامبر (ص) فرمود: بزرگترین سوره قرآن را قبل از اینکه از مسجد بیرون روی به تو یاد میدهم، سپس دستم را گرفت، پیامبر (ص) میخواست از مسجد بیرون رود، گفتم: ای رسول خدا تو فرمودی بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم، پیامبر (ص) فرمودند: بله، (الحمد لله رب العالمین)، اینها هفت آیه هستند که تکرار کرده میشوند و قرآن بزرگ هستند که به من بخشیده شدهاند].[۷]
فوائد فرموده اول:
۱- برای پیامبر (ص) جایز است کسی را که در حال نماز است صدا کند و آن شخص میبایست به محض اینکه خطاب پیامبر (ص) را شنید دست از نماز سنتش بر میداشت و نزد پیامبر (ص) میرفت. این مورد فقط خاص پیامبر (ص) و مربوط به زمان حیاتش است، البته در حق مادر نیز صدق میکند، مادر نیز میتواند فرزندش را هنگامی که در حال خواندن نماز سنت است صدا بزند و آن فرزند باید نمازش را قطع کند و جواب مادرش را بدهد.
دلیل این فرموده نیز جریان همان راهبی است که مادرش او را صدا کرد و او چون در حال نماز بود جواب مادرش را نداد سپس مادرش بر علیه او دعا کرد و خداوند نیز دعای مادر را مستجاب کرد، همچنانکه در حدیثی که بخاری و مسلم آوردهاند بدان اشاره شده است.
بغیر از پیامبر (ص) و مادر انسان کسی دیگری حق ندارد که شخص دیگری را که در حال نماز سنت است مورد خطاب قرار دهد، و بر انسان نمازگذار نیز واجب است که جواب هیچ کسی را در حالی که نماز می خواند، ندهد، مگر در مواردی حساس و آن برای فریادرسی و کمک به شخص دیگری و نجات دادن او از خطری و یا در حال اجبار باشد.
۲- جواب دادن به خطاب پیامبر (ص) طبق آیه ۲۴ سوره انفال واجب است.
۳- حریص و قاطع بودن پیامبر (ص) و رغبت داشتن ایشان بر یاد دادن و پرورش دادن اصحابش (رضی الله عنه) نسبت به چیزهایی که به آنها سود میرساند. همچنانکه میفرماید: (لأعلمنک أعظم سوره فی القرآن: بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم).
۴- حریص بودن یاران پیامبر (ص) به فراگیری علم دین و یادآوری کردن نسبت به پیامبر (ص) از طرف اصحابش (رضی الله عنه) در مورد آنچه که پیامبر (ص) به گفتن آن وعده داده بود، هنگامی که ابوسعید بن المعلی گفت: ای پیامبرخدا تو نگفتی که بزرگترین سوره قرآن را به تو یاد میدهم.
۵- جواب دادن پیامبر (ص) به اصحابش (رضی الله عنه) و وفای بعهد کردن پیامبر (ص) در مورد پیمانی که به آن صحابه دادن بود و (الحمد لله رب العالمین) را به او یاد داد.
۶- این فرموده دلیلی است بر اینکه سوره فاتحه بزرگترین سوره قرآن است و دارای هفت آیه میباشد که همواره تکرار میشوند – السبع المثانی – و قرآن بزرگ نیز است.
فرموده دوم:
از ابوسعید خدری (رضی الله عنه) روایت است که [ما در سفر بودیم و رو به محلی کرده و در آنجا اتراق گزیدیم، دختری نزد ما آمد و گفت: رئیس قوممان را مار یا عقرب نیش زده است، و کسی هم نیست او را درمان کند آیا شما چیزی از رقیه به همراه دارید تا او را درمان کنید؟ در این هنگام مردی از ما که قابل اعتماد بود بلند شد در حالی که ما او را به عنوان رقیه کننده میشناختیم و او شخص صالحی بود. آن شخص رفت و بیمار را رقیه و مداوا کرد و در مقابل عملی که انجام داده بود ۳۰ گوسفند از آن قبیله دریافت کرد، وقتی نزدمان برگشت به او گفتیم: آیا کار خوبی کردی از اینکه او را رقیه کردی؟ گفت: من فقط او را با سوره فاتحه – أم الکتاب – رقیه کردم، ما در جواب او گفتیم حرف نزن تا اینکه پیش پیامبر (ص) میرویم و در مورد این کار سؤال میکنیم، وقتی به مدینه رسیدیم جریان را برای پیامبر (ص) تعریف کردیم . پیامبر (ص) فرمودند: (و ما کان یدریه أنها رقیه؟ أقسموا و اضربوا لی سهم)[۸] (او نمیدانست که این درمان کردن و دعا است، گوسفندان را تقسیم کنید و سهمی هم برای من بگذارید) و در روایتی از امام مسلم آمده که عبدالله بن مسعود او را درمان کرد].
فوائد فرموده دوم:
۱- اصحاب (رضی الله عنه) در هنگام اختلاف اموراتشان را به سوی پیامبر (ص) ارجاع میدادند تا پیامبر (ص) در بین آنها حکم کند، خداوند میفرماید:
(فإن تنازعتم فی شیء فردوه إلی الله و الرسول إن کنتم تؤمنون بالله و الیوم الآخر ذلک خیر و أحسن تأویلا) (نساء/۵۹) (و چون در چیزی کارتان به نزاع کشید به حکم خدا و رسول باز گردید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید این کار – رجوع به حکم خدا و رسول – برای شما بهتر و خوش عاقبتر خواهد بود).
برگرداندن و ارجاع دادن امورات به سوی خداوند در این آیه یعنی ارجاع دادن به قرآن است، ولی ارجاع دادن به سوی پیامبر (ص) در آیه یعنی اگر پیامبر (ص) زنده بود، اختلاف را به سوی ایشان ارجاع دهید و اگر پیامبر (ص) در قید حیات نبود، برای حل اختلاف به احادیث ایشان برگردید.
پیامبر (ص) می فرماید: (ترکت فیکم ما أن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أبداً، کتاب الله و سنتی)[۹] (بعد از خود چیزی را در میان شما به ارث میگذارم، مادام که به آن دست بگیرید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و سنتم).
۲- بر همه اصحاب (رضی الله عنه) و مسلمانان واجب است که به قرآن و سنت پیامبر (ص) حکم کنند.
۳- رقیه با سوره فاتحه جایز است، همچنین رقیه با آیات و ادعیه ای که در سنت صحیح پیامبر (ص) به آنها اشاره شده نیز جایز است.
۴- مداوای کسی که مار یا عقرب او را نیش زده، با خواندن سوره فاتحه و دعاهای مأثور بر روی آن شخص و به وسیله دارو مشروع میباشد.
پیامبر (ص) می فرماید: (یا عباد الله تداووا فإن الله لم یضع داء إلا وضع له دواء).[۱۰]
(ای بندگان خدا مداوا و معالجه کنید، زیرا که خداوند هیچ دردی را نفرستاده مگر آنکه درمانی نیز برای آن درد قرار داده است).
۵- شخص رقیه کننده میتواند در مقابل رقیهای شرعی که به وسیله سوره فاتحه، دعا کردن و داروهای موجود انجام می دهد اجرت دریافت کند، چون آن شخص به دلیل رقیه کردن انسان بیمار، نسبت به دکتری که با دارو و درمان بیمار را معالجه میکند، شایستگی بیشتری برای دریافت مزد و پاداش دارد.
پیامبر (ص) میفرماید: (أحق ما أخذتم علیه أجرا کتاب الله)[۱۱](شایسته ترین پاداشی که میتوانید در مقابل چیزی دریافت دارید، آن پاداشی است که بر قرآن میتوانید دریافت دارید).
منظور حدیث، دریافت اجرت در مقابل خواندن قرآن بر مرده ها یا بر زنده ها نیست، بلکه اشاره حدیث به این است که اگر کسی بوسیله قرآن مداوای جسم کس دیگری را که میتواند از او اجرت بگیرد، اما اگر کسی بیاید و قرآن را بر قبرستان بخواند و یا در هنگام مجلس ترحیم آن را بخواند و در مقابل آن پول دریافت کند این کار حرام است – هم از جهت قرآن خواندن در آن مکان و هم از لحاظ گرفتن پول بر این عمل – زیرا پیامبر (ص) و اصحابش این کار را نکردهاند.
۶- انسان مسلمان میتواند برای انسان غیر مسلمان رقیه کند و همچنین میتواند برای بهبودی بیماریش دعا کند.
بزار از جابر (رضی الله عنه) روایت میکند که جابر فرمود: (فقالوا لهم: قد بلغنا أن صاحبکم جاء بالنور و الشفاء، قالوا: نعم)[۱۲](آن قوم به مسلمانان گفتند: به ما خبر رسیده که رفیقتان – محمد (ص) – نور و شفا – قرآن – با خودش آورده است، مسلمانان گفتند: بله چنین است).
از این روایت پیداست که آن قوم غیر مسلمان بودند زیرا به مسلمانان گفتند: رفیقتان و نگفتند، رفیقمان و یا پیامبر خدا (ص) ، زیرا به او ایمان نداشتند ولی با وجود این آن شخص مسلمان رئیس آن قوم را رقیه کرد.
[۱] – بخاری.
[۲] – صحیح ترمذی.
[۳] – مسلم.
[۴] – بخاری.
[۵] – متفق علیه.
[۶] ۰ مسلم.
[۷] – بخاری و غیر او.
[۸] – متفق علیه.
[۹] – مالک و حاکم.
[۱۰] – امام احمد.
[۱۱] – بخاری.
[۱۲] – فتح الباری.
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر