مقاله جستاری در ورزش باستانی ایران


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

مقاله جستاری در ورزش باستانی ایران مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۳۸  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله جستاری در ورزش باستانی ایران نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

جستاری در ورزش باستانی ایران     ۱۰-۱
تاریخچه زورخانه در ایران       ۲۳-۱۰
موسیقی وابیات زورخانه       ۲۴-۲۳
ورزش باستانی برای مفاصل مفید است   ۲۵-۲۴
منش و آیین پهلوانی        ۳۵-۲۵
مسابقات ورزش باستانی       ۳۵
منابع              ۳۵

« جستاری در ورزش باستانی ایران »

از روزی که فرهنگ قدسی و فراز پوی ایرانی از نخست جایگاهش « کنگ دژ » آسمانی بنا به خواست و اراده ی خداوندی ، همدوش با سوفیای ازلی در فرودی آیینی در شهر همزاد زمینی اش «سیاوش کرد» بار اقامت افکند . همانا بزرگترین خویشکاریش در راهبری و هدایت انسان زمینی به سوی سرزمین نور و بازگشت به آشیان ما لوف آسمانیش نهاده شد .

در راستای این آماج بلند ایزدی بسی گرانی ها و دشواری های راه را به جان پذیرا گشت و چونان گنجینه داری پاک همه ی توانش را در راه پاسداشت مینه های بلند ایزدی مصروف داشت و بپاس گوارندگی و آزاد اندیشی ، بسیاری از اندیشه های انیرانی را پس از گذشت روز گارانی کوتاه به اندیشه – باوری ایرانی مبدل ساخت .

بی گزافه باید گفت آمیغ این فرهنگ آسمانی بر هستی شناسی و شناخت ژرف خداوند و پسین تر انسان ایزدی استوار است .

انسانی که چیستی او از خداوند جدا نیست و در سرزمین بی رنگی ها در همگونی با خداوند به جایی تواند رسید که هر دیده راتاب دیوار چهره ی خورشیدیش نتواند بود . (۱)

چرا که در بازگفت همه ی نامه های آسمانی خداوند نور آسمان و زمین است (۲) و خورشید «مهر» در سخنی نمادین و رازناک پیکر مزدا اهورا است . (۳)

یکی از شاخابه های خروشان و بالنده ی این پهنه ی  بیکران آیین بغ مهر و در سخنی راستین هستی شناسی مهری است ، آیینی که خویشکاریش پیوسته با فرهنگ آسمانی ایران بر کشیدن انسان تا گامه ی انسان – خدایی « میشی ایزدی» (۴) و به گفت قرآن کریم « انی جاعل فی الارض خلیفه »
است . (۵)

این آیین سراسر ایرانی در روزگار حیات خویش با پیورزی های سهمناکی روبرو گردید تا جایی که مجبور به فرا رفت «هجرت » از سرزمین خویش به سوی اروپا گردید .

بر غم این همه دشواری و نامهری از سوی  اهریمن صفتان دژخوی ، به پاس صبغه ی ایزدی و فطرت ازلی اش با انسان ایرانی در چهره ای دیگر به دلربایی نشست . یکی از این دلبران شورانگیز در قبول رواج مردمی ورزش باستانی است ، این ورزش سراسر آیینی پیوندی بس تنگ با اندیشه های راز انگیز « مهر مسیحا » دارد . دیناوری که از سرزمین بزرگ خراسان برای یاری نور «شناسایی » و شکست آهرمن سیاهی بپاخاست و جهانی را به شیفتگی کشانید .

طلوع ورزش باستانی به آوری درست با قیام پارتیان آریایی در برابر خود کامگان یونانی و بالیدن دوباره ی سرو استقلال ایران پیوندی ناگسستنی دارد .

حضور این قوم آزاده و جنگاور ایرانی در روز گاران دهشت و تباهی در صحنه ی سیاستی  توام با تسامح و آزاد اندیشی و بها بخشیدن به مردم و تشکیل هسته های پر قدرت محترفه و پیشه وران و گروه بزرگ اییاران « عیار گونه ی عربی است » به ورزش پهلوانی – آوردگاهی رونقی در خور بخشید .

اییاران با پرورش و بالیدن در بستر فرهنگ آریایی- ایرانی دارای خصلتهایی بس ایزدی و منش های نیک انسانی بودند، و بسپاس همین رادی ها بود  که بیشتر مردم ایران به آنان بدیده ی تکریم و آمیخته به عشق می نگریستند .

   بر بنیاد این شیفتگی ها بود که گوسانان پارتی این نگهبانان تاریخ حماسی ایران با مهارتی شگفت نام بسیاری از این پهلوانان مردمی را با حماسه ی بزرگ ملی ایران پیوند زدند ، و نام آنان را جاویدان ساختند .

بایداذعان نمود که بسیاری از آداب ورزش باستانی ریشه در باور های مهری دارند و از همه مهمتر اینکه ساختمان  زورخانه های کهن همگونی و شباهت شگفتی با مهرابه های مهری داشتند . (۶)

پس از بازیابی مهرابه ی مکشوفه در زیر زمین کلیسای پریسکای رم (۷) پیوند ها و مشابهت های فراوانی را در دو ساختمان می توان باز جست .

مراسم مهری می بایست به طور حتم در غار ها و دور از چشم کژ اندیشان برگزار می گردید ، غار در باور های مهری نمادی است از آسمان ، چرا که در باور ایرانیان باستان آسمان از سنگ است و واژه ی «اسمن» در اوستای مینوی به معنای کوه و صخره است .

در شهرها و سرزمین های جلگه ای معابد کوچک مهری با پلکانی تولانی به سطح زمین پیوند می یافت ، فضایی با سقفی گنبدی که نماد آسمان بود .

در دو سوی آن جایگاه نشست قرار داشت ، گودی در وسط معبد که نماد مرکز هستی بود و مراسم آیینی در آن برگزار می گردید ، و در راس مهرابه جایگاه پیر و مرشد سالکان قرار داشت ، در پشت سر پیر تصویر مهر در حال کرپان «قربان » نمودن گاونفس نقش شده بود .

پیر در مواقع هدایت رهروان بر سکویی می نشست و به ارشاد و دستگیری شاگردان می پرداخت . دقیقا این همگونی ها در زورخانه هایی که بر اساس باور های نیاکانی بنا گردیده اند ، بروشنی مشهود است .

زور خانه های  کهن نیز با فضایی نسبتا کوچک و پلکانی تولانی و دور از چشم نامحرمان بنا به سنت – باور مهری احداث می شدند .

هر چند این باورهای بس کهن در گذشت از صافی زمان گونه ای دیگر می یافتند و برای بقای خویش در پیکری تازه قامت بر می افراشتند . برای مثال : چم پنهانگری در باور های مردمی در دوران اسلامی چنین جلوه گر  گردید که : چون عرق بدن پهلوان زور خانه مقدس است و نباید به مشام ناپاکان برسد ، پس باید زور خانه را در فضایی تنگ و بدون روزن ساخت . بسیاری از آداب و رسوم زور خانه ای ریشه در باورهای مهری دارند ، گود زورخانه پس به اسلام گرویدن رادمردان ایرانی به ویژه عشق ورزیدن به مکتب آسمانی شیعه بیشتر شش گوش ( نماد مزار سالار شهیدان کربلا ) و یا هشت ضلعی ( یاد گونه ای از حرمت و عشق به حضرت ثامن الائمه ) ساخته می شود ، و چونان گود مهری با پیوند به پیشوایان شیعی جنبه ی تقدسش را باز می یابد .

گود در یک اسطوره – باور کهن بشری مرکز عالم هستی و نقطه ی صعود به آسمان است ، ورزشکار زورخانه باید چونان رهرو مهری پس از پادیاب « وضو » بدون هر گونه آلایش جسمی و روحی داخل گود مقدس شود .

آشنا نمودن انگشت بر خاک گود و بوسیدن آن ، هماره حرمت آیینی گود را به یادها می آورد ، هر چند در دوره های بعد در باز گفتی اسلامی – عرفانی این اندیشه چنین انگاشته شده است که : من از خاکم و به خاک باز خواهم گشت .

بسیاری از زورخانه های قدیم در کنار آب انبار ها و یا قنات ها دایر می گشت و این نیز خود یکی دیگر از همگونی های غیر قابل انکار زور خانه و آیین مهری است . در کنار معابد مهری هماره آبی روان در جریان بود که رهرو پس از غسلی نمادین و پالودن جسم و روان پای در داخل معبد می نهاد،در قوچان جدید نیز بنا بر گفت بزرگان شهر ، زور خانه ی « بیژن» در کنار حمام معروف به « سوراخی ها » و زور خانه ای که سوک مندانه نامش از خاطره ها محو گردیده در کنارحمام « سرکاری» احداث شده بودند و شگفتا که زور خانه و حمام به وسیله ی دالانی به هم مرتبط بودند .

این باور ایرانی هنوز در بسیاری از مساجد کشور های آسیای شرقی « اندونزی – مالزی » که اسلام به وسیله ی ایرانیان در آنجا گسترش یافته است ، بروشنی مشهود است .

در ورودی گاه مسجد نهری از آب روان در جریان است که هر نماز گزار پس از وضو گرفتن ، باید پاهایش را دوباره شست و شو داده آنگاه داخل مسجد گردد .

یکی از رسوم درست بازمانده از آیین مهر ، زنگ زور خانه و ناقوس کلیسا است ، زنگ وسیله ای است آگاه کننده و انسان را به سوی هستی مینوی و در نگاهی به یاد داری و حرمت از رهروان پاک و آزاده ی وادی نور رهنمون گر است .

زنگ به وسیله ی مرشد تنها برای کسانی در زور خانه زده می شود که در دو بعد روحانی و جسمانی به پایگاهی بس بلند دست یافته باشند .

«برهنگی» در آیین مهر نماد گسستن از تمام وابستگی های تنی و دور شدن از آمیختگی های گیتایی است . این باور آسمانی یکی از واجبات ورزش باستانی است که سوک مندانه امروز به سبب دور شدن از آمیغ های ورزش زور خانه ای کمتر بدان توجه می شود .

ورزشکارزورخانه ای تنها با بستن لنگ و یا تنکه ی مخصوص وارد گود مقدس می شو د ، «لنگ» در نگاه هستی شناسان ایرانی – اسلامی نماد احرام بستن و گسستن از همه ی رنگ هاست ، کوششی برای اتحاد و یگانه شدن است ، و در باوری بس کهن گوشه ی چشمی است هر چند کمرنگ به زایش مهر ، ودر سخنی زایش همه ی انسان ها که درهنگام تولدبرهنه و عریان و آسوده از هر وابستگی ، چشم به هستی ایزدی می گشایند .

بایداذعان نمود بیشتر پژوهندگان ورزش زور خانه ای از مهمترین آمیغ بنیادین این مراسم آیینی که سخت بر هستی شناسی ایرانی – اسلامی استوار است ، بسی غافل مانده اند و تنها ورزش زور خانه ای را بعد کالبدین آن برکاویده اند .

زور خانه براستی زاویه ای است روحانی ، جایگاه نشست پاکدلانی است که جز براستی و درستی نمی اندیشند و در آمیغ (حقیقت ) در باوری هستی شناسانه برای پرورش سهش های (حس های ) جانی و شناخت خداوند گام در این سرزمین عشق و معرفت نهاده اند . آداب زور خانه پیوندی تنگاتنگ با هستی شناسی مهری و پسین تر با مکتب سو فیگری ایرانی دارد ، در این مکان قدسی است که انسان دل آگاه با آمیغ نور (حقیقت شناسایی ) آشنا می گردد و هر گز گام در راه کژی و تباهی نمی گذارد .

حکیم بیدار جان ایرانی در نامه ی مینوی خویش شاهنامه ، در سخنی کوتاه و پر رمز این بزرگترین آماج انسانی را که راهیابی به سرزمین نور است در بیتی جانشکار بر بنیاد هستی شناسی ایرانی به رهروان آمیغ هدیه نموده است :

زنیرو بود مرد را راستی                   ز سستی کژی زاید و کاستی (۸)

مگر جز این است که راستی «اشا» همان قانون خداوندی و سامان هستی در اندیشه ی خرد ورزان ایرانی است . و مراد از «نیرو» در سخن حکیم به درستی تقویت قوای درونی جهت شناخت است ، باید باتربیت و تقویت حس های درونی و جانی به آمیغ های بنیان نهاده شده ی خداوندی دست یافت . حکیم در نگرشی کهن و آسمانی ، سستی را از مظاهر اهریمن می داند و بر این باور است که از این باشنده ی زشت جز کژی و تباهی چیزی نمی آید و با سیطره ی نیروهای آهرمنی است که منش های نیک ایزدی رو به کاستی می گذارند .

ترکیب ورزش باستانی خود دارای چم هایی است هستی شناسانه و معنوی ، ورزش از مصدر ورزیدن به معنی پوییدن راه و روش ، ممارست و خو گرفتن و تقویت نیرو های بیرونی و بویژه درونی و سهش های جانی است . شادروان علامه دهخدا ، در لغت نامه ، همسو با این چم ترجمان ورزش را چنین آورده است : « از مصدر ورزیدن ، اجرای تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی .» (۹) ورزیدن در چم های گوناگونش به معنی : « ممارست کردن پیروی کردن ، ریاضت کشیدن » آمده است .

ترکیب «ورزیدن راه و رسم یا دینی : پیروی کردن آن راه و رسم و پیروی کردن آن دین » را با خویش پیوسته دارد :

که دین مسیحا ندارد درست                           ره گبرکی ورزد و زند و است (۱۰)

در نگاه هستی شناس بزرگ ایرانی ، اوحدی کرمانی ، ورزش گامه ای برای دست یازیدن به ارزش های بلند ایزدی است ، و این موهبت آنگاه روی نماید که رهرو دل آگاه با تمامی جان سختی ها و دشواری های راه شناخت را پذیرا گردد :

با بلا های دوست ورزش کن                   خویشتن را بلند ارزش کن

هر چه ورزش کنی همانی تو                نیکویی کن اگر توانی تو (۱۱)

بنا بر این چم درونی ترکیب « ورزش باستانی » گام برداشتن در راه و روش نیا کانی است . سوک مندانه امروزه ورزش باستانی بسی از چم های هستی شناسانه اش دور گردیده و به ورزشی نمایشی و حرکات قهرمانی که فاقد هر گونه اندیشه ی بلند روحانی است ، مبدل گردیده است . در گذشته هایی نه چندان دور هر تازه واردی را که می خواست به جرگه ی جوانمردان زور خانه بپیوندد ، میبایست گامه هایی از خود شویی جهل و غفلت را سپری نماید ، آنگاه اجازه ی ورود به گود مقدس را می یافت و در واقع گام در دایره مرکز هستی که پایگاه معراج انسان به آسمان است ، می نهاد .

در یک نمایش سخت آیینی ، بزرگ زور خانه ، شانه ای چوبین به دست جوان داوطلب می داد و او با آشنا کردن شانه به محاسن و ایستادن شانه به صورتش در واقع آشکار می داشت که به بلوغ آیینی رسیده و لیاقت وارد شدن در وادی مقدس گود را دارد .

ذکر گرفتن یکی از مراتب تزکیه ی نفس و صفای درون و در نهایت رشته ای است برای پیوستن به مصدر نور ، در مکتب هستی شناسی ایرانی ذکر و آداب پیوسته به آن یکی از بنیاد های لازم اجرا و از فرامین ویژه ی پیر به هر سالک است تا بدین وسیله از دنیای مادی بریده و به هستی مطلق بپیوندد .

در آیین زورخانه ای گفتن ذکر در رسم « شمردن » و پاسخ ورزشکاران که سرشار از مفاهیم معرفتی و شناخت است ، آشکار می گردد . نگارنده خود شاهد بوده است که مرشدان بزرگی چون «شادروان حاج کاظم جباری » در هنگام گوارگه (گبرگه- میل ) گرفتن ، دستور میدادند که ورزشکاران گوارگه ها را از شانه بزمین بگذارند و با خواندن ابیاتی از مثنوی پیر عشق ، حضرت مولانا به مجلس شور و حالی خاص می بخشیدند ، و در واقع ورزشکاران را از تمرین های جسمانی به تقویت قوای درونی فرا می خواندند .

هنوز بر غم گذشته ای بس دور و تاریک از آیین مهر ، پاره ای از واژه های رمزی و آیینی در شمردن زور خانه ای به جا مانده است . در یک شمردن شهره « حیدر مدد » از دو واژه ی رمزی «کشتی مدد» و «لنگر مدد» یاد می شود ، «کشتی و لنگر» دو واژه ی مهری و پیوسته با دیناور پارتی اند ، چرا که خورشید «مهر » در اندیشه های مهری – مانوی کشتی نامیده می شود . (۱۲)

کوتاهی درب زورخانه نخستین گامه است ، ورزشکار با ورودی توام با تعظیم و تکریم در واقع در می یابد که برای داخل شدن در سرزمین شناسایی و نور باید نیروهای اهریمنی و یا به گفت سوفیگری ایرانی ، «هواجس نفسانی » را در خویش به نابودی سپارد و در باوری مردمی ، ورزشکار با این حرکت آیینی اعلام می دارد که : « خود را شکستم و نفس را در خود کشتم .»

در ورزش زورخانه ای دقیقا بنیادی ترین آداب هستی شناسی ایرانی – اسلامی هنوز به قوت خویش به جای مانه است . هفت گامه ی مهری و پسین تر هفت وادی سوفیان ایرانی در فرهنگ زورخانه های این سرزمین در واژه هایی نمادین و پیوسته به خصلت های خویش ، اما در آمیغ (حقیقت ) زندگی برگرفته و همگون و همسو با این هفت گام آیینی در برنام هایی چون : مبتدی ، نوچه (نو خاسته – ساخته ) ، صاحب تاج (در آیین مهری دقیقا به سالکی که گام در زینه ی «سرباز » (۱۳) می نهاد ، تاجی نمادین به وسیله ی شمشیری بر سر او گذاشته می شد ، سالک در حرکتی آیینی با گفتن مهر تاج من است تاج نمادین را پس می زد و در واقع صاحب تاج شناخت می گردید . ) ، صاحب زنگ : (در دوران صفویه وقتی شاطران به مرتبه ی استادی می رسیدند ، به بازو و دامن و کمر خود زنگ حیدری می بستند . )(۱۴) ، پیش کسوت ، مرشد و کهنه سوار به تجلی نشسته است .

غایت مراتب ورزشی در زورخانه مرشد و کهنه سوار است که نماد و نمودی از «پیر » و «پیران پیر » در باور های مهری است . (۱۵) کهنه سوار در گذشته بالاترین مقام راهبری و ارشاد را با خویش پیوسته داشت ،در «سردم» که درست نمادی از جایگاه نشست پیر مهری است ، می نشست و تمام حرکات سالکان ورزشکار را به دقت زیر نظر داشت . واژه ی رمز آمیز « ورزشکار » خود در پیوند با این فرهنگ هستی شناسانه است و دقیقا از هفت حرف نمادین تشکیل گردیده است ، و هر حرف آن در فرهنگ پر راز و رمز ایرانی گویای یکی از مراتب سلوک و گامه های آیینی است . حرف «و» : نمادی از وقار ، صبر و بردباری است ، یعنی سالک نو پا باید شکیبایی و عزمی استوار پای در راهی نژم آلود با پایانی روشن بگذارد . حرف «ر» : نماد راستی و راست اندیشی است که بزرگترین آمیغ و آماج فرهنگ آسمانی ایران است .

حرف «ز» : نماد زهد ، وارستگی ، ورع و تقوا است . سالک با پیمودن دو گامه ی پیش با پرهیزگاری و اجتناب از کژی و پیوند (توسل ) به خداوند به گامه ی دیگر می پردازد . حرف «ش» : نمادشجاعت و شهامت است . این گامه خود یکی از ویژگی های سترگ و بارز ایزد مهر است ، در مهر یشت در پیوند با این خویشکاری بزرگ مهریان چنین آمده است : «او زورمندی است که به پاسبانی مردم می پردازد .» (۱۶)

حرف «ک» : نماد کمال و والایی است ، سالک بار رسیدن به مرحله ی کمال (خرداد) که یکی از فروزه های الهی است به گامه ی نامیرایی (امرداد ) پای می نهد .

حرف «ا» : نماد اتحاد و وصل و فنا است که غایت اندیشه ی هر سالک آیینی است :

که یکی هست و هیچ نیست جز او                 وحده لا اله الا هو   (۱۷)

حرف «ر» نماد رستگاری است و در سخنی هستی شناسانه بقای پس از فنا است که انسان در انجمن مگه (زینه ی اتحاد ) هم نشین و دستیار خداوند می گردد .

در پیوند با این آورهای (یقین ) ایزدی است که در نامه ی مینوی ایران ، شاهنامه ، واژه ی «تهم » تنها با انسانی پیوسته است که از هفت زینه ی (هفت خوان ) آیینی گذشته باشد و به وارستگی و پالودگی رسیده باشد . در سخن حکیم ایرانی ، « تهمتن » انسانی است که تنها برای برپایی و پسین تر بلندی و پیروزی اندیشه های خدایی گام در آوردگاه هستی می نهد ، پس بی سبب نیست که در نهاد همه ی مردم ایران ، رستم پهلوان تهم مجموعه ای از آرزو ها و خواسته هرگز بدست نیامده ی ملتی است که در درازنای حیات خویش بسی سختی های سترگ را فراروی خویش دیده است ، و در سخنی فرجامین تهمتن (رستم ) نماد پایداری و ماندگاری ایران و ایرانی است .

بزرگترین  نقطه ی عطف ورزش باستانی با طلوع خورشید اسلام در سرزمین ایران ، پیوند با خاندان عصمت و طهارت و سر نهادن بر آستان کبریایی مولای متقیان است .

این عشق ورزیدن شور انگیز و آگاهانه و تاسی جستن به مقتدای روحانی خویش حضرت مولی الموحدین  بود که رمز ماندگاری ورزش باستانی را در هجوم توفان دهشتناک ایران ستیزی رقم زد .

سرشت حق طلبانه و بیداد ستیزی ورزش باستانی که با نور ولایت درخششی صد چندان گرفته بود و بر خویشکاری بزرگش بسی افزوده بود ، هرگز نتوانست در برابر خود کامگان زورمند و غاصبان امر جانشینی رسول خدا و عصبیت اشرافی عرب بی تفاوت بماند و در آورد گاهی که راستی و ناراستی ، نور و ظلمت در برابر هم قرار گرفته بودند ، پای در دامن امن و سلامت در کشد و وظیفه ی بزرگ خویش را که همانا دفاع از حریم ولایت و یاری رساندن به خاندان نور است به هیچ انگارد . بی هیچ تردیدی بنیان گزار ورزش زور خانه پس از درخشش اسلام در کسوت کنونیش ، پهلوان محمود خوارزمی است ، شهره به «پوریای ولی – پیر ولی » که در آمیغ خود یکی از پیران وارسته ی هستی شناس ایرانی است .

حضور این انسان عارف واصل چنان بر ورزش باستانی و راه روش ایزدی اش تاثیر گذاشت که هر ایرانی را بر آن داشت که ورزش پهلوانی – مردمی ایران را به او منتسب نمایند . نگاشته های به جا مانده از این پهلوان هستی شناس به درستی بر این انگاشت ، که ورزش زورخانه ای بنیان و بنیادش بر آمیغ های هستی شناسی و شناخت و اندیشه های نورانی ایرانی – اسلامی استوار است ، براستی مهر تایید می زند .

در یک چهار پاره ی باز مانده از پوریای ولی آمیغ و آماج والای این ورزش پهلوانی بروشنی باز نموده شده است :

 گر بر سر نفس خود امیری ، مردی                         گر بر دگران خرده نگیری ، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن                                  گردست فتاده ای بگیر ی ، مردی

اندیشه های این پیر ایرانی از طریقه ی « فتوت » سوفیان ایرانی مایه گرفته است ، بر نام مرشد هنوز یادگار اثر گذاری ژرف سو فیگری ایرانی در این ورزش است .

فروزه هایی چون : ادب ، ایثار و از خود گذشتگی ، تواضع ، حرمت به موی سپید و در نهایت پیر که بنیاد طریقه ی فتوت ایرانی است در اندیشه های او موج  می زند .

او انسانی را مرد « فتی » بر می شمارد که به گفت پیر نیشابور : چونان حسین منصور حلاج « نفس ها در پی اویند نه حسین در پی نفس » (۱۸) بر بنیاد اندیشه ی رهایی از نفس است که شاید حرکات آیینی « کارپا » در زور خانه شکل گرفته باشد ، کار پای زور خانه یاد و نمادی  از رقص های آیینی و سماع روحانی است ، کوششی است برای رهایی از گستره ی خاکی و تاراندن بندهای اهریمنی ، و سپس پرواز به سوی آسمان مینوی . ودر سخنی معرفتی ، بال پرواز سالک الی اله است .

بر نام پهلوان در چم درونی و رمز آمیزش به انسانی پیوسته است که با توجه به قدرت جسمانی در برابر فرمان های خداوند تسلیم باشد ، انسانی است که در راستای بر پای مینه های (خواست و اراده ) الهی گام می زند ، پناه و یاور ستمدیدگان و تهیدستان گیتی است ، و در سخنی فرجامین انسانی است که مردم بسیاری از آمال و آرزوهای باز نایافته ی خویش را در او می یابند . در پیوند با این خواست های ازلی در یک سروده ی سخت آیینی – انسانی که ویژه ی گود زور خانه است ، بدرستی این اندیشه – خصلت ها ی ایزدی باز نموده شده است :

 به هر جا ناتوان دیدی توان باش             به سود مردم خامش زبان باش

به زیر پای بی دستان زمین شو             به چشم زور مندان آسمان باش

ستمکش را چو می بینی بر آشوب        ستمگر را چو مشتی بر دهان باش

پهلوان زورخانه در وهله ی نخست عارفی است وارسته و پسین تر انسانی زورمند ، چرا که در اندیشه های ایرانی ستیز و نبرد تنها برای بر پای مینه های خداوندی بر روی زمین و دفع ستم و پتیاره است .

در هماره تاریخ روزگاران دهشت و تنگی  این تربیت یافتگان ورزش پهلوانی اند که برای محو و نیستی تباهی و ظلمت به پاخاسته اند . گاه در سکوت گوسانان واییاران پارتی قامت برافراشته اند ، روزگاری در اوج فرمانروایی عصبیت عرب اشرافی (امویان – عباسیان ) در پیکر شیران خراسانی و سیستانی با پیوستن به خاندان سترگ نبوی آشکارا گردیده اند ، و در اوجی بس بلند از این خویشکاری ایزدی در هجوم وحشیانه ی مغول به درستی رسالت خویش را به انجام رسانیده اندو برگی زرین برکارنامه ی مبارزات پهلوانی – مردمی این سرزمین افزوده اند .

در روزگار سیطره ی سخت تاریک و خونبار مغولان ، پهلوان (پیر) زورخانه هر شب با تشکیل هسته های ترور  از زورمندان و صاحب منصبان ددمنش مغول انتقام مردم مظلوم این مرز و بوم خدایی را باز پس می گرفت .

در درخششی دوباره پس از قرن ها سکوت و در خود فرو رفتن ، نقش بارز پهلوانان زور خانه ای در شاه جنگ ایرانیان ، نبرد چالداران با سپاه ورزیده ی آن روزگاران (ینی چری ) براستی آشکار گردید   ، بهترین و مهیج ترین صحنه های نبرد توسط پهلوانان ایران توام با حرکات آیینی ورزش باستانی بوقوع پیوست ، هنوز دیده ی روزگار از نمایش اعجاب بر انگیز «گردونه های مرگ » پهلوانان ایرانی در جنگ چالداران مات و مبهوت است .

این مبارزات خستگی ناپذیر و جان فشانی های بی دریغ و خویشکاری آیینی اهل زور خانه یک سو ، و بجا ماندن آثار سخت در هم شکننده ی حمله ی مغول در روحیه متزلزل ، و ستم کشیده و به تاراج رفته ی مردم ایران از سویی دیگر ، زورخانه را بگو نه ای تنها پناهگاه و نجات دهنده ی مردم ایران آشکارا ساخت و به آن حالتی مقدس و دینی داد . این اندیشه تا آنجا پیش رفت که عرق بدن پهلوان زور خانه نیز مقدس گشت و به پاس همین تقدس و اعتقاد ژرف مردم ، شفای بیماران نیز در حریم زور خانه قبولی بلند و رواجی دیگر یافت.

هر چند ورزش زورخانه ای در این چند ده فراز و فرودهایی را به خویش دیده است ، اما همچنان راست قامت و ستوار از حوادث خرد و کلان روزگاران در صحنه ی گیتی پای فشرده است . اینک بر ماست تا این میراث چند هزار ساله را همچنان راست قامت و نژاده ، و بدور از آمیختگی های سلیقه ای ناب و پالوده به نسل های بعد از خویش بسپاریم ، تا این راه و روش خرم در همیشه ی  گیتی چونان خورشیدی درخشنده فراروی پویندگان راه خرد و عشق ذوق و شهود ، دانایی و شناخت و آزادگی و فتوت باشد :

این خانه ی ورزش از فتیان مانده                از نسل دلاوران و پاکان مانده

هر رسم و رهی خلل پذیرد ، اما                 این خانه به عشق شاه مردان مانده (۱۹)

تاریخچه زورخانه در ایران

35,000 ریال – خرید
 

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید


جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

سبد خرید

  • سبد خریدتان خالی است.

دسته ها

آخرین بروز رسانی

    پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.