جمود نعشی یا مرگاخُشکی یا ریگورمورتیس (به انگلیسی: Rigor mortis) حالتی است که پس از مرگ در ماهیچههای جانداران رخ میدهد و در جریان آن بافتهای ماهیچهای سفت و سخت میشود. ابنسینا در کتاب رگشناسی، واژه مرگاخُشکی را برای این حالت بکار بردهاست. این حالت در آدمی ۳ ساعت پس از زمان مرگ آغاز میشود و ۱۲ ساعت پس از آن به اوج میرسد و شاید تا ۳۶ ساعت پس از مرگ نیز این حالت دنباله داشته باشد.
ریگورمورتیس پس از گذشت ۱۸ تا ۳۶ ساعت پس از مرگ به آرامی آغاز به از میان رفتن میکند؛ و ۷۲ ساعت(سه روز) پس از مرگ این حالت یکسره از میان میرود.
پس از مرگ، تنفس یاختهای هم بازمیایستد و بدنبال آن تولید آ تی پی(ATP) بازمیایستد. در حقیقت سختی و خشک شدگی ماهیچهها در مرگاخُشکی، برآمده از پایان یافتن آدنوزین تری فسفات است که برای جدا کردن پلهای عرضی از رشتههای اکتین و میوزین در روند رفع انقباض یا شل شدن ماهیچه نیاز است. ماهیچهها در حالت سخت شدگی میمانند تا اینکه پروتئینهای ماهیچه فروپاشیده شوند که معمولاً در نتیجه اتولیز ناشی از آنزیمهایی بوجود میآید که نزدیک به ۱۵ تا ۲۵ ساعت پس از لیزوزومها آزاد میشوند و این روند در دماهای بالاتر تندتر انجام میشود. مرگاخُشکی دو تا چهار ساعت پس از مرگ آغاز میشود.
مرگاخُشکی نخست از ماهیچههای چانه و گردن آغاز و سپس این فرایند از سوی سر به سوی پاها گسترش مییابد و هشت تا دوازده ساعت پس از مرگ کامل میگردد؛ و آروارهها، گردن و تن همانند یک تکه چوب سفت و خشک میشوند که این خشک شدگی باعث میگردد که تن را در همان حالتی که گمان میرود درگذشته باشد سخت و خشک نگه میدارد، تا جایی که اگر پیکری تکان داده شده باشد بازوها و پاها به همان حالتی که در هنگام مرگ بودند خشک میماند و این باور که در یک زمان در سر تا سر تن به صورت یکدست ایجاد میشود نادرست است.
بررسی نشانههای در پیوسته با مرگاخُشکی در پزشکی قانونی نقش مهمیدارد. سختی و اندازه سفت شدگی ماهیچهها میتواند زمان کمابیش مرگ را آشکار کند. اگرچه باید این نکته را یادآوری کرد که این عامل به دلیل متغیرهای فراوانی که دخیلاند (مانند چاقی، لاغری، دمای بدن) در ارزیابی و آشکار ساختن دقیق زمان مرگ به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند.
در حقیقت میتوان گفت اگر زیر بغل متوفا گرم باشد و بدن دچار مرگاخُشکی شده باشد به گمان فراوان مرگ نزدیک به سه ساعت پیش روی دادهاست.
اندریافت فرایند مرگاخُشکی در صنعت گوشت برای فرآوری گوشت دلپذیر ارزشمند است. اگر گوشت بیدرنگ پس از کشتار، تا دمای ۱۵درجه سرد شود(گوشت منجمد به این روش آماده میگردد)، پدیده کوتاه شدن ماهیچه ها روی داده و ماهیچهها به یک سوم اندازه خود میرسند. این پدیده مایه برون رفت آب ماهیچهها و سفت شدن گوشت و به همراه آن از دست رفتن ویتامین و پروتئینهای محلول در آب شده و کیفیت گوشت به اندازه چشمگیری کاهش مییابد. علت بنیادین پدیده کوتاه شدگی ماهیچه، آزاد شدن یونهای کلسیم در اثر تحریک سرمایی میباشد. در صنعت گوشت پیشرفته برای جلوگیری از این پدیده روشی به نام برانگیختن الکتریکی لاشه بی درنگ پس از کشتار و در هنگام سرد کردن، با جریان الکتریسیته پی در پی بکارگرفته میشود که باعث مصرف شدن همه آ تی پی اندوخته شده در گوشت گردیده و کوتاه شدگی ماهیچه در هنگام سرد کردن گوشت، روی نخواهد داد.
پدیدههای نعشی یا نشانههای پس از مرگ که آنها را علایم پزشکی قانونی مرگ مینامند، آثاری هستند که به محض وقوع مرگ در جسد بوجود میآیند و به صورت مختلف خود را نشان میدهند. از روی علایم پس از مرگ میتوان به زمانتقریبی وقوع مرگ، بعضاَ علل و عوامل موثر در وقوع مرگ و نیز تغییراتی که در جسد داده شده است، پی برد. از این جهت،این علایم همواره مورد توجه پزشکان قانونی و قضات میباشد.
این نشانهها را براساس زمان ظهور آن به پدیدههای زودرس و دیررس نعشی تقسیم مینمایند.
پدیدههای زودرس معمولا در ساعتهای اولیه پس از مرگ ظاهر میشوند و تا حداکثر ۲۴ تا ۳۶ ساعت به حداکثر خودرسیده، بسته به نوع آن به حالت ثابت و استقرار درمیآیند.
کبودی نعشی یا لیویدیته یا هیپوستازبه علت توقف جریان خون، افزایش نفوذپذیری و از بین رفتن مقاومت جدار عروق به خصوصوریدها و مویرگها به وجود میآید، لذا خون به تبعیت از قوه جاذبه به پایینترین قسمتهای جسد کشیده شده، مویرگها در آن قسمتها پرخون و متورم میشوند. تاثیر جاذبه بر خونابه بیشتر بوده و در پائین ترین قسمت بدن رسوب می کنند که به پوست این نواحی رنگ قرمز مایل به آبی می دهد. وزن بدن باعث فشرده شدن بستر عروقی در نواحی تحت فشار می شود و باعث ایجاد مناطق رنگ پریده ای در آن نواحی می شود. به عنوان مثال در حالت خوابیده به پشت، نواحی تکیهگاه شانهها و سرین رنگ پریده خواهند بود. هر گونه فشار بر پوست جسد مانند وجود کمربند، البسه، جوراب، بند سوتین و غیره نیز میتواند باعث ایجاد مناطق رنگ پریده شود. در مراحل اولیه، کبودی نعشی به شکل مناطق خال خالی حتی در سطوح روی بدن ظاهر می شود که علت آن انبساط غیر یکنواخت بستر عروقی است ولی پس از مدتی این لکه ها به هم می رسند و در نواحی پایین بدن جمع می شوند.
زمان ایجاد کبودی نعشی معیار قابل اعتمادی برای تعیین زمان مرگ نیست، به ویژه در پارهای موارد در میان افراد مسن،افراد کم خون و نوزادان ممکن است رؤیت نشود. با این حال، یکی از موارد استفاده از آن مشخص نمودن تغییر محل استقرار یاتغییر وضعیت جسد میباشد. لیویدیته به طور متوسط ۲ الی ۳ ساعت پس از مرگ حادث شده، به تدریج گسترش مییابد. در بیش از دو سوم افرادی که ۶ الی ۱۲ ساعت از مرگشان میگذرد، میتوان با فشار انگشت لیویدیته را جابجا کرد. کبودی نعشی در چند ساعت نخست، با تغییر وضعیت جسد تغییر محل میدهد و پس از این زمان با تغییرحالت جسد، ضمن ایجاد لیویدیته در پایینترین بخشهای جسد در وضعیت جدید، آنچه در وضعیت قبلی ایجاد شده نیزهمچنان باقی میماند.
جهت افتراق لیویدیته از کبودی ضربه ای با انجامبرشهای پوستی روی نواحی مذکور در صورت وجود لیویدیته، لخته خون و خون مردگی ملاحظه نشده، بدین طریقلیویدیته از خونمردگی ناشی از ضربههای وارد شده در زمان حیات متمایز میگردد.
سفتی کامل یا نسبی عضلات بدن را که پس از شلی عضلانی اولیه جسد رخ می دهد جمود نعشی می نامند. عضلات با شروع فساد، مجدداَ شل می شوند که به آن شلی عضلانی ثانویه می گویند. گرچه زمان حدوث این وقایع متغیر است ولی بطور تقریبی زمان گذشته از فوت را بصورت زیر مشخص می کند:
شلی اولیه معمولاَ ۳ الی ۶ ساعت ادامه پیدا می کند،
جمود بطور میانگین از ۶ الی ۱۲ ساعت آغاز و در کل عضلات بدن مستقر می شود،
جمود کامل بطور متوسط ۱۸ الی ۳۶ ساعت باقی می ماند،
جمود با شروع فساد نعشی و اتولیز عضلات، به تدریج اضمحلال می یابد (شلی عضلانی ثانویه).
در جمود نعشی اندامهای فوقانی به حالت نیمهباز، دستها مشت شده و اندامهای تحتانی کشیده هستند. گردن و تنه، کشیده و فکها فشردهاند. قلب اغلب در حالت دیاستول متوقف میشود اما در اثر جمود نعشی به حالت سیتول درمیآید. مردمکهادر وضعیت میدریاز هستند ولی انقباض عضلات مژگانی میتواند آنها را به میوز در آورد و حتی امکان دارد اندازه مردمکها نامتقارن شود. انقباض عضلات راست کننده مو سبب به وجود آمدن حالت به اصطلاح پوست مرغی و انقباض عضله دارتوس پوست بیضه و فشرده شدن کیسه منی سبب خروج مایع منی میشود. انزال منی با فعالیت جنسی قبل از فوت و یا مرگ ناشی از آسفیکسی مثل دارآویختگی ارتباطی ندارد. انقباض عضلات رحم در یک زن حامله سبب بیرون راندن محتویات حاملگی میشود.
شایان توجه است که اگر جمود نعشی، پیش از ۱۲ ساعت اول، با حرکت دادن اندام از بین برود، مجدداَ ایجاد خواهد شد ولی به سفتی اولیه نخواهد بود. از سوی دیگر، پس از استقرار کامل جمود نعشی اگر با حرکت دادن اندام از بین رود، مجدداَ تشکیل نخواهد شد.
به انقباض شدید یک قسمت از عضلات بدن بلافاصله پس از مرگ و بدون حدوث شلی اولیه اطلاق میگردد که ندرتاَ در جریان خشونتها، هیجانات و فعالیتهای مفرط مثل سربازان در حالت جنگ، غرق شدگی، سقوط از صخره، خودکشی با اسلحه گرم، مشاهده شده، بیشتر در عضلاتی ایجاد میشود که فعالیت شدیدداشته و ذخیره ATP در آنها بلافاصله پس از مرگ سریعاَ کاهش یافته است. این حالت در تبهای شدید نیز ممکن است مشاهده گردد. وجود اسپاسم در دستها سبب مشت شدن دست و نگاه داشتن سلاح، مو، لباس یا اشیاء دیگر میشود.
نکات زیر در پزشکی قانونی در خصوص سختی جسد مورد توجه هستند:
۱- جمود در افرادیکه در زمان فعالیت بدنی یا بلافاصله پس از آن و یا در زمان خستگی فوت می کنند زودتر آغاز می شود.
۲- در مرگهای ناشی از برق گرفتگی جمود زودتر شروع می شود.
۳- جمود در افراد مسن، ضعیف و بعضی نوزادان ممکن است به سختی دیده بشود یا اصلاَ تشکیل نشود.
۴- چون جمود واکنش شیمیایی است، میزان دما در ایجاد آن مؤثر است و اگر جسد گرم باقی بماند جمود سریعتر ایجاد می شود و در صورت سردی محیط، شروع آن به تأخیر می افتد.
۵- در شرایط یخ زدگی جمود ظاهر نمی شود، گرچه جسد سخت می شود.
۶- گاهی جمود به کشف جابجائی جسد کمک میکند.
۷- وضعیتی که جسد در حال جمود دارد، همان وضعیت قرارگیری اولیه جسد نمی باشد چون در طی شلی اولیه هر گونه جابجائی در وضعیت جسد بر حالت جمود بعدی تاثیری ندارد.
۸ ـ در اسپاسم نعشی جسد وضعیت اولیه خود را حفظ میکند.
۹ ـ در جریان صحنهسازی برای خودکشی جلوه دادن قتل، ممکن است سلاح را در دست مقتول قرار دهند لذا باید بهوجود جمود ثانوی توجه لازم مبذول گردد. در این حالت دست جسد، سختی اولیه رانخواهد داشت.
۱۰ ـ سوختن یا زغالی شدن سبب کشیدگی پوست، انعقاد پروتئینها و سخت شدن جسد خواهد شد که آن را اصطلاحاَ حالت بوکس باز مینامند.
کبودی نعشی به رنگ صورتی مایل به بنفش است . اما در برخی مسمومیت ها و نیز در حالت هایی که به دلایلی اکسیژن درون خون به مصرف نمی رسد ، به رنگ های دیگری ملاحظه می شود . از آن جمله در هنگام مسمومیت با سیانور ، رنگ کبودی نعشی آلبالویی روشن و در مسمومیت با گاز منواکسید کربن به رنگ گلی روشن است . مسمومیت با کلرات پتاسیم کبودی را شکلاتی رنگ می کند . در سرما زدگی هم کبودی نعشی به رنگ آلبالویی روشن است .
زمان ایجاد کبودی نعشی بسیار متغیر است ولی معمولاً لیویدیته بعد از گذشت ۲ ساعت از وقوع مرگ شروع به تکوین می کند و در عرض ۸_۱۲ ساعت به حداکثر وسعت خود می رسد و تا ۱۸ ساعت قابل جا به جایی است و در مدت ۲۴ ساعت کامل می گردد . بنابراین ، با توجه به چگونگی تشکیل آن ، هم می توان در مورد زمان تقریبی وقوع مرگ اظهار نظر کرد و هم با توجه به اینکه در صورت جا به جایی جسد محل کبودی نعشی تا ۱۸ ساعت بعد از مرگ امکان جا به جایی دارد ، از این امر جهت تشخیص موارد احتمالی جا به جایی جسد استفاده کرد . برای مثال ، در صورتی که فردی به دنبال فوت در حالت خوابیده به پشت (طاقباز ) قرار گیرد ، کبودی نعشی در پشت بدن وی تشکیل می گردد . حال اگر برای مثال ۱۰ ساعت بعد از مرگ جسد وی را جا به جا کنند یا به محل دیگری انتقال دهند ، به صورتی که به حالت خوابیده به شکم قرار گیرد ، در حالت دوم علاوه بر آثار کبودی نعشی در پشت بدن وی در جلوی بدن او نیز کبودی نعشی تشکیل می گردد که این امر می تواند در تحقیقات قضایی مورد استفاده قرار گیرد .
پس پزشکان قانونی با معاینه ظاهری جسد و توجه به محل تشکیل کبودی نعشی و وضع قرار گرفتن جسد و عدم تطابق محل کبودی با وضع جسد می توانند احتمال دستکاری یا جا به جایی جسد را مطرح نمایند .
غیر از پوست در احشای درونی بدن هم کبودی نعشی به صورت تجمع خون ایجاد می گردد . بنابراین ، برای تشخیص علت پر خونی در نقاط پشتی ریه ها ، کبد یا پشت قوس های روده یا سایر احشا ، غیر از احتمال خونمردگی های زمان حیات یا احتقان عضوی باید همیشه امکان تشکیل کبودی نعشی به صورت تجمع خونی را هم در نظر داشت .
مثلاً در یک فرد به دار آویخته ، کبودی نعشی در مناطق تحتانی تر دست ها و پاها بیشتر تشکیل می شود یا در فردی که روی تختخواب فوت شده و بدن او روی تخت قرار دارد و سرش پایین تختخواب است ، کبودی نعشی بیشتر از حد معمول در ناحیه سر تشکیل می شود .
برای افتراق کبودی نعشی از خونمردگی های زمان حیات ، باید دانست که خونریزی ها و خونمردگی های زمان حیات در داخل بافت های بدن عارض شده است و لخته ناشی از آن حالت ثابت و پایدار دارد که با فشار دادن یا شستن با آب از بین نمی رود ، در حالی که این خصوصیات در خونریزی های ناشی از کبودی نعشی ملاحظه نمی شود . البته در موارد مشکوک با انجام آزمایش آسیب شناسی از بافت ها ، اظهار نظر قاطع به عمل خواهد آمد .
جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.
همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.
ارسال نظر