مقاله زندگانی خاقانی


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

مقاله زندگانی خاقانی مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۲۲ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله زندگانی خاقانی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

نام خاقانی     ۲
لقب   ۲
موطن او   ۴
تاریخ تولدد   ۵
وقایع دوران زندگی   ۶
مذهب واخلاق   ۱۲
تاریخ و محل وفات خاقانی   ۱۳
سبک و افکار   ۱۴
آثار او   ۱۵
مقام شاعری   ۱۶
شهرت اشعار خاقانی   ۱۷

نام خاقانی  :

نام او بنا بر آنچه از تذکره ها بر می آید بدیل است و علاوه خود او نیز در مواردی چند به نام خویش اشاره کرده و میگوید :

بدل من آمدم اندر جهان سنائی را                            بدین دلیل پدر نام بدیل  نهاد

در تحفه العراقین گوید :

گر  نه  در   تست   سجده   جایم                              پس   من  نه   بدیل  ،  بوالعلایم

اما بعضی از تذکره نویسان نام او را ابراهیم و بعضی عثمان دانسته و ابو بدیل برای او کنیه آورده اند.

اما آنها که نامش را ابراهیم دانسته اند باستناد این بیت است که می گوید :

بخوان معنی آرائی براهیمی پدید آمد                       ز پشت آزر صنعت ، علی نجار شروانی

و این دلیل درست نیست زیرا در اینجا مقصود ابراهیم بت شکن است و یاء وحدت قرینه آن است که بآخر اعللام متصل نمی شود .

خانیکوف مستشرق معروف نیز نام او را ابراهیم ضبط کرده است .

پرفسور مینورسکی هم در رساله خود نام او را ابراهیم ذکر کرده است .

لقب :

در زمان حیاتش به افضل الدین شهرت داشته و همین لقب هم در اشعارش در موارد زیاد آمده و معاصرینش نیز او را باین لقب یاد کرده اند .

خود او در اشعارش چنین می گوید :

افضل ار زین فضولها راند                            نام  افضل  بجز  افضل  منهید

هم کرد مرا دعا گه نزع                            گفت افضل شرق و غرب بادی

در تحفه العراقین در مرتبه امام عماد الدین ابوالمواهب گوید :

تا  آخر  دم  ز   روز  اول                               بودی  بز  بانش   افضل  افضل

و بعضی از تذکره نویسان نیز او را فضل الله و پدرش را ابراهیم و جدش را علی دانسته و نسبش را اینگونه ضبط کرده اند : فضل الله بن ابراهیم بن علی

بعضی گفته اند که شرو انشاه اخستان اورا سلطان الشعرا لقب داده اما در اشعار خود او یا معاصرینش این لقب نیامده است و لقبی که بیشتر در اشعارش آمده حسان العجم است و گویا از جانب عم خود کافی الدین عمربن عثمان این لقب یافته و در موارد زیاد از دیوانش خود را نیب حسان نامیده از جمله گوید :

خاقانیی که نایب حسان مصطفی است                           مداح   بارگاه  توحیدر  نکوتر   است

و نیز :

چون ز راه مکه خاقانی بیثرب داد روی                      پیش صدر مصطفی ثانی حسان دیده اند

نام پدر او چنانکه در اشعارش آمده علی و پیشه او درود گری بوده است چنانکه می گوید :

شیخ مهندس لقب پیر دروگر علی                     کآرزرواقلید  سند  عاجز  برهان   او

صانع زرین عمل پیر صناعت علی                       کزید بیضا گذشت دست عمل ران او

و نیز می گوید :

بخوان معنی آرائی براهیمی پدید آمد                ز پشت آزر صنعت علی نجار شروانی

بنابراین قول آنانکه نام پدر اورا ابراهیم و جدش را علی دانسته اند درست نیست مادرش عیسوی نسطوری که بعد اسلام آورد و بطوری که اشاره می کند پیشه او طباخی بوده است : « هستم زپی غذای جانور – طباخ نسب زسوی مادر » و چنانکه بعداً خواهیم گفت محبت و علاقه ای خاص نسبت به مادر خویش ابراز داشته و خود را بمهر مادر در شروان پای بند دانسته است . در تحفه العراقین جدش را هم جولاه ذکر میکند بدین ترتیب:

جولاه   نژادم  از  سوی جد                                   در   صنعت   من  کمال  ابجد

تخلص :

قول صاحبان تذکره این است که در ابتدا حقایقی تخلص می کرده و پس از آنکه بوسیله ابوالعلاء گنجوی بدربار خاقان اکبر منوچهر شروانشاه راه یافته تخلص او خاقانی شده است .

تخلص او در دیوانش دو مورد بیشتر نیامده است باین ترتیب :

چون   کار   بکعبتین   عشق   افتد                    شش  پنج  زنش  حقایقی   باید

و دیگر :

ز در تو چند لافم که تو روزی از وفا                بحقایقی نگفتی که سگ در منی

صاحبان لباب الا لباب نیز حسان العجم حکیم خاقانی حقایقی ضبط کرده است و مرحوم تربیت در دانشمندان آذربایجان لقب و نام و نسب اورا بدین ترتیب ذکر کرده و هر دو تخلص اورا آورده است :

« سلطان الفصحا و حسان العجم افضل الدین بدیل الحقایقی الخاقانی ابراهیم بن نجیب الدین علی النجار الشروانی »

موطن او :

بطوریکه از موارد بسیار از دیوان او و بعبارت مختلف برمیآید مولد اصلی خاقانی شهر شروان از بلاد اران است و در بسیاری از کتب تاریخ و جغرافیا و تذکره نیز موطن اصلی او شروان ذکر شده است.

اما بعضی او را شروانی ( با یاء ) دانسته اند و نخستین کسی که او را شیروانی دانسته نضیری نیشابوری متوفی به سال ۱۰۲۳ بوده است که گفته :

رشک ملک شیروان امروز شادروان اوست          که به ازخاقان نظیری به زخاقانی نشست

و پس از او این اشتباه را صاحب آتشکده آذر و صاحب مجمع الفصحاء و دیگران تکرار کردند .

در بعضی کتابهای زمانهای اخیر نیز شیروان آمده چنانکه در بستان السیاحۀ حاج زین العابدین شیروانی و ریاض السیاحه تألیف همو ، حتی این مولف در کلمه شیروان تصریح کرده که نام دو موضع است یکی بلوکی در خراسان و دیگری کشوری در غرب مغان است .

اما در کتابهای معتبر همجا شروانست . چنانکه سمعانی در کتاب النساب در ضبط نسبت به شروان گوید :

« شروان به فتح شین معجم و سکون راء و فتح واو و در آخر آن نون ، و آن شهریست از شهرهای در بند خزران ، انوشروان آنرا ساخته و برای تخفیف ( انو ) را از آن انداخته اند  و شروان مانده است »

یاقوت نیز در معجو البلدان شروان را به فتح اعراب گذاشته و گوید شهری از نواحی باب الابواب که ایرانیان آن را در بند میگویند انوشروان ساخت و بنام او نامیده شد سپس تخفیف یافت و قسمتی از نامش افتاد .

زکریابن محمد بن محمود قزوینی در آثار البلاد همین عبارت را آورده و گفته است به شروان ناحیه ای نزدیک باب الابواب ، گویند انوشروان کسری الخیر آن را آباد کرد .

این جا ممکن است کسانی که از ظاهر مطلب خبر دارند چنین اجتهاد کنند که چون این شهر را خسرو اول پادشاه معروف ساسانی ساخته … میتوان از کلمه نوشیروان شیروان ساخت هم چنانکه از انوشروان (شروان) ساخته اند … و این توجیه نادرست است .

اما شیروان در ایران نام سه آبادی بوده است یکی همان شهر کوچک از توابع قوچان ، دوم آبادی کوچکی در لرستان ، سوم روستائی در بخارا که یاقوت نام میبرد اما شهر شروان که از زمان قدیم در سرزمین اران بوده امروز در آذربایجان شوروی است و شعرای بزرگ از این شهر برخاسته اند . در قرن سیزدهم حاج زین العابدین شروانی نیز از مردم آن شهر بوده .

در بین کسانیکه در شرح حال خاقانی تحقیق کرده اند مستشرق معروف خانیکوف مولد اصلی او را گنجه ( لیزابت پول حالیه ) دانسته است . و اما برون در تاریخ ادبیات خود پس از نقل قول خانیکوف مینویسد که موطن اصلی او ( شیروان بوده است ) بوده است .

تاریخ تولد :

سال ولادت خاقانی به تحقیق معلوم نیست اما در اشعارش پندین جا از سال۵۰۰ هجرت سخن رانده و گفته است :

از لفظ من که پانصد هجرت چومن نزاد               ماند هزار سال دگر مخبر سخاش

واز روی همین بیت بعضی سال تولد اورا ۵۰۰ هجری دانسته اند خانیکوف نیز خمین سال را سال ولادت او بشمار میآوررد و آن را با سال ۱۱۰۶ میلادی مطابق میکند و در تذکره های معروف به سال تولد او اشاره ای نشده است بسیاری دیگر از محققین سال ۵۲۰ را سال تولد او میدانند و مخصوصاً استاد ارجمند آقای فروزانفر این سال را به دلائل ذیل تولد خاقانی حساب میکنند :

۱- قصیده ای که در مدح علاءالدین اتسز بن محمد خوارزمشاه ساخته ظاهراًدر حدود سال ۵۴۴ بنظم آورده است و ضمن آن به ۲۴ سالگی خود اشاره میکند و میگوید :

ساعت روز و شب است سال حیاتم بلی             جملۀ ساعت هست بست و چهار از شمار

۲- ابو العلاء گنجوی بنا به گفتۀ خودش پس از وفات سنائی بمرحله پنجاه پنجمین زندگی رسیده بود و ۱۶ سال پیش از آنکه به سن شصت رسد بشروان افتاد و اگر سال وفات سنائی را همان ۵۵ سالگی او فرض کنیم ۶۰ سالگش او برابر ۵۵۰ و سال آمدنش بشروان بر ۵۳۴ منطبق میگردد و خاقانی چون شاگرد ابو العلاء بوده هنگام شباب و بر نائی باو پیوسته است و عمر او به چهارده میرسیده و این از حقیقت دور نیست .

۳- خاقانی در یک بیت میگوید :

چون زمان دور سنائی در نوشت                     آسمان چون من سخن گستر بزاد

و مسلم است غرض ولادت مادی نیست بلکه ولادت وعنوی یعنی کمال نفس و شهرت مقصود است و تاریخ هیچیک از قصائد او بر قصیده مدح اتسز مقدم نیست و بر این فرض  آغاز شهرت او باوفات سنائی مصادف است و ولادت او در حدود ۵۲۰ خواهد بود .

۴- در قصیدۀ مردف باصفهان گوید :

مدت سی سال هست کز سر اخلاص                      زنده چنین داشتم وفای صفهان

و آغاز اخلاص سال تولد اوست و این قصیده در سال۵۲۲ هجری سروده شده و فرض ۵۲۰ بواقع نزدیکتر است .

 ۵- در موقع حبس یعنی پیش از سنۀ ۵۶۹ و باحتمال قویتر ما بین ۵۶۳ و ۵۶۹ قریب به پنجاه سال داشته و در یکی از حبسیاتش گوید :

پس از چندین چله در عهد سی سال                           شوم پنجاهه گیرم آشکارا

مرا   از   بعد   پنجه   سال    اسلام                                نزیبد چون صلیبی بند بر پا

و معلوم است که غیر مکلف چله نمی دارد و پس از بلوغ سی سال چله داشتن ۴۵ سال تحقیقی و ۵۰ سال تقریبی میشود . اما اینکه خاقانی در موارد بسیار بسال ۵۰۰ اشاره میکند در مقام مدح و افتخار و بیشتر بعقد کامل متوجه است چنانکه در یک بیت دیگر گوید :

وز پی حج در چنین روزی بپانصد سال باز – بر در فید آسمان را منقطع سان دیده اند . و این بیت در سفر دوم حج یعنی در سال ۵۶۹ گفته شده و ۶۹ سال آن را در نظر نیاورده است. بر این استدلال میتوان افزود که در بارۀ ممدوح خویش نیز همین سال پانصد را برای مدح و ستایش او سالی مهم و با افتخار دانسته است چنانکه در یک ترکیب بند در مدح جلال الدین اخستان شروانشاه گوید :

پانصد هجرت از جهان هیچ ملک چنو نزاد

                                                    از خلفای سلطنت تا خلفای راستین

و پیداست که سخن از همان نوع است که غالباً دربارۀ خود نیز گفته .

وقایع دوران زندگی او :

20,000 ریال – خرید
 

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

 

مطالب پیشنهادی:
  • پایان نامه منشآت خاقانی
  • مقاله شرح سه قصیده از دیوان خاقانی
  • پایان نامه حافظ، قرآن و چهارده روایت
  • برچسب ها : , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.