به اعتقاد مسلمانان در روز قیامت خورشید تاریک گشته، ستارگان به زمین میریزند و کوهها جاری گشته مردگان از خاک بر میخیزند، اما عدهای معتقدند که علامات روز قیامت از متشابهات قرآن است و این علائم معانی دیگری دارد، در قرآن مذکور است که اکثر مردم رسیدن قیامت را نخواهند فهمید، در صورتی که اگر علائم به صورت ذکر شده اتفاق افتد، قیامت را همگان خواهند فهمید.
“ جز کسانی که منتظر قیامتند و آن روز خواهد آمد و آنها درک نخواهند کرد ”
سوره زخرف آیه ۶۶
“ انذار کن مردم را که روز قیامت میآید و منقضی میگردد و ایشان در غفلتند و ایمان نمیآورند ”
سوره مریم آیه ۳۹
آن زمان که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) در صحرای خشک و بی آب وعلف حجاز، مردم را به یکتاپرستی دعوت کرد وسه اصول اصلی اسلام را به یارانش تعلیم می داد هنگامی که از معاد وایمان به تحقق آن بحث می کرد همیشه این سوال مطرح بوده است که قیامت کی می آید؟
و رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) جوابی که به این سوال می داد شاید انتظار آن هرگزنمی رفت.
آن هنگام مردی به خدمتش رسید و پرسید «مَتَی السّاعَه»
یعنی قیامت کی می آید ؟ و پیامبر در کمال آرامش تنها با مطرح کردن سوالی به جواب سوال پرداخت وفرمود :
«فَمَا أًًًَعدَدتَ لَها »برای آن روزچه چیزی راآ ماده کرده اید و در واقع این سخن یعنی چه چیزی را پیش از خود برای آن روز فرستاده اید؟
آیا آمادگی رو بروشدن با آن وضعیت را دارید؟آن مرد گفت:
« أَعدَدتَ لَها حبَّ اللهِ وَ رَسُو لِهِ » یعنی توشه ای که آماده کرده ام محبت خدا و محبت رسول خدا (ص)است آن بزرگوار فرمودند:«اَنتَ مَعَ مَن اَحبَبتَ»شما در روز قیامت به همراه محبوب خودت و آنکه دوستش داری خواهی بود . اما نزدیکی قیامت حرفی است که از سال ها پیش و شاید به درازای تاریخ اسلام بر زبانها جاری می شود پس باید گفت بعد از ۱۴۰۰سال الان قیامت نزدیکتر است جواب چنین سوالی درنهایت آیات قرآن کریم است که خداوند می فرماید:
«وَما خَلَقَنا السّمواتِ والَارضَ وَما بَینَُهما لَاعِبیِنَ» (دخان/۳۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ السَّاعَهَ ءاَتِیَهٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
بطور قطع رستاخیز خواهد آمد! مىخواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعى و کوشش خود، جزا داده شود!
(طه ۱۵)
هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَهً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
آیا جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان به سراغشان آید در حالى که نمىفهمند؟
(الزخرف ۶۶)
أَفَأَمِنُواْ أَن تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَهٌ مِّنْ عَذَابِ اللّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَهُ بَغْتَهً وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ
آیا ایمن از آنند که عذاب فراگیرى از سوى خدا به سراغ آنان بیاید، یا ساعت رستاخیز ناگهان فرارسد، در حالى که متوجّه نیستند؟!
(یوسف ۱۰۷)
فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ
آیا آنها [= کافران] جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالى که هماکنون نشانههاى آن آمده است؛ اما هنگامى که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودى نخواهد داشت!
(محمد ۱۸)
إِنَّ السَّاعَهَ لَآتِیَهٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ
روز قیامت به یقین آمدنى است، و شکّى در آن نیست؛ ولى اکثر مردم ایمان نمى آورند!
(غافر ۵۹)
إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَهِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ أَکْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکَائِی قَالُوا آذَنَّاکَ مَا مِنَّا مِن شَهِیدٍ
علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمىگردد؛ هیچ میوهاى از غلاف خود خارج نمىشود، و هیچ زنى باردار نمىگردد و وضع حمل نمىکند مگر به علم او؛ و آن روز که آنها را ندا مىدهد (و مىگوید:) کجایند شریکانى که براى من مىپنداشتید؟! مىگویند: «(پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهى بر گفته خود نداریم!»
(فصلت ۴۷)
خدایا چشمان ما را بر روی حقایق بگشای تا آن ها را ببینیم و سپس انصاف و شهامتی به ما عطا فرما تا آن ها را بپذیریم.
«رِجالٌ لا تُلهیهِم تِجارَهٌ وَ لا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلوهِ و ایتاءِ الزَّکوهِ یَخافُونَ یَوما تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ وَ الابْصار لِیَجزیَهُمُ اللّهُ أَحْسنَ ما عَمِلُوا وَ یَزیدَهُم مِن فَضْلِهِ وَ اللّهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ»
«آیات ۳۸ ـ ۳۷ سوره نور»
وصفی که در این آیه، از میان اوصاف قیامت، برای آن ذکر شده است که در آن روز همه قلبها و دیدهها دگرگون میشود. عمومیتی که به خاطر به کار رفتن «قلوب» و «ابصار » با «الف و لام» استفاده میشود، شامل همه قلبها و دیدهها، اعم از مؤمنان و کافران میگردد. در شرح این وصف، پرسش این است که منظور از «تقلّب» قلبها و دیدهها چیست؟ و چرا از میان اوصاف متعدد قیامت، این وصف ذکر شده است؟ و اساسا مقصود اصلی این وصف چیست؟
در پاسخ به این پرسش که منظور از تقلّب قلبها و دیدهها چیست، وجوه چندی مطرح شده است :
۱ ـ منظور، این است که حالات قلبها و چشمها عوض میشود و از وضعی به وضع دیگر منتقل میگردد؛ مثل اینکه ابتدا با شعله آتش جمع میشوند، سپس، آتش آنها را فرا میگیرد و آنگاه میسوزند .
۲ ـ قلبها در گیر و دار امید به نجات و طمع به رهایی یا ترس از هلاکت هستند و چشمهای آدمیان نیز به چپ و راست مینگرند که نامه اعمال از کدام سو به آنان داده میشود و از کدام جانب به سراغ آنان میروند؟
۳ ـ برخی نیز به تغییر وضعیت جای چشمها و قلبها تفسیر کردهاند. به این صورت که قلبها در حنجرهها جا میگیرند و چشمها نیز از میان میروند و نابینا میشوند .
۴ ـ برخی دیگر آن را اشاره به اضطراب و نگرانی قلبها و بالا رفتن و خیره شدن چشمها از هراس و فزع قیامت گرفتهاند .
۵ ـ به جز معنای نخست که گویای وضعیت گنهکاران است و چندان با عمومیت ابصار و قلوب که اشاره کردیم تناسب ندارد؛ به نظر میرسد سایر معانی یادشده میتواند در جای خود درست باشد و به واقع صحنه
یک اصل قطعی و عمومی در باره دستورها و رهنمودها و شارع مقدس چه در قرآن و چه در سنّت
این است که زن و مرد در آن یکسانند و اختصاص به مردان ندارد هر چند با الفاظ و تعابیری
بیان شده باشد که در زبان عربی برای مذکّر به کار میرود
مگر اینکه دلیل جداگانهای بر اختصاصی بودن آن وجود داشته باشد .
قیامت، صحنه دگرگونی و تحولاتی از این دست است و شواهدی از آیات را میتوان برای آن ذکر نمود. ولی معنای دقیقتر و تفسیر عمیقتری وجود دارد که ضمن سازگاری با دیگر آیات، اشاره به برخی حقایق است که در برخی آیات دیگر آمده است. و آن اینکه منظور از دگرگونی و «تقلّب» قلبها و چشمها در قیامت، تحول و دگرگونی در فهم و درک حقایق، و رؤیت واقعیات است، چرا که «قلوب و ابصار» در دنیا از درک حقایق و رؤیت واقعیت هستی و اعمال خویش فاصله دارند و به تعبیر قرآن در باره بسیاری از انس و جنّ «لهم قلوبٌ لا یفقهونَ بها و لهم اعینٌ لا یُبصرون بها و لهم آذانٌ لا یسمعون بها، اولئک کالانعام بل هم اضلّ اولئک هم الغافلون؛ (۵) قلبهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمهایی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند، آنان همانند چارپایان بلکه گمراهترند، اینان به حقیقت، غافلاند.» ولی در قیامت قلب و چشم آنان به روی حقایق باز میشود و از شک و گمان به یقین و باور قطعی متحول میگردد و عالمان و آگاهان در دنیا نیز، بر بصیرت و داناییشان افزوده میگردد. البته مشاهده جمال حق و نظاره پروردگار، چنان که در برخی آیات آمده، شامل هر کس نمیشود. بنابراین قلبها و چشمها از نظر درک حقایق و دید واقعیات، زیر و رو میشوند و وضع کاملاً تازهای پیدا میکنند و این همان حقیقتی است که در آیاتی چند به آن اشاره یا تصریح شده است؛ آیاتی چون :
« و بَدا لَهُمْ مِنَ اللّه ما لم یکونوا یَحْتَسِبُون؛ (۶)
از سوی خداوند برای آنان چیزهایی آشکار خواهد شد که گمان نمیکردند .»
و یا این آیه هشداردهنده :
« لقد کنتَ فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید؛ (۷) تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از تو کنار زدیم و امروز دیدهات تیزبین است .»
این معنایی است که در تفسیرهایی چون مجمعالبیان و کشّاف و تفسیر کبیر فخر رازی، به عنوان یک احتمال، مطرح شده اما تفسیر المیزان، آن را پذیرفته و به تکمیل آن پرداخته و چنان که اشاره شد، شواهد چندی از آیات، مؤید آن است .
تکمیل سخن به اجمال آن است که دلها و دیدهها هر چند در قیامت، به روی واقعیات باز میشود اما نظاره جمال حق و کنار رفتن حجاب شهود نور جمال خداوند، تنها با نور ایمان و معرفت یعنی نور خاص الهی امکان دارد، و این امر تنها برای مؤمنان ممکن است که به پروردگار خویش بنگرند، چنان که فرمود: «وجوهٌ یومئذٍ ناضِرَهٌ، الی رَبِّها ناظِرَهٌ »(۸) و یا فرمود: «مردان و زنان مؤمن را در قیامت میبینی که نورشان پیشاپیش و در کنارشان در حرکت است؛ یومتری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورُهُم بین ایدیهِم و بِأَیمانِهِم .»(۹) ولی کافران در آن روز از دیدن این حقایق والا و نظاره کردن جمال حق محرومند و هر چه میبینند همه ناخوشایند و عذابآور است؛ چنان که قرآن فرمود: «هر کس در این دنیا کور باشد، در آخرت نیز کور است؛ مَنْ کانَ فی هذه اَعْمی فهوَ فی الآخرهِ اعمی »(۱۰) و نیز فرمود : « هرگز نه، [چرا که[ آنان در این روز از دیدن پروردگارشان در حجابند؛ کلاّ انّهم عن ربِّهم یَومئذٍ لَمحجُوبُون .»(۱۱)
با این حساب، روشن است که منظور از قلب و بصر، دل و بصیرت است و نه چشم سر و قلب صنوبری، و همان گونه که شهود و رؤیت حقایق در این دنیا به چشم سر و قلب در سینه نیست، در قیامت نیز همان گونه است .
ذکر این وصف برای قیامت، از میان آن همه اوصاف، نیز میتواند از همین منظر باشد که چون از آغاز این دسته آیات، سخن از نور خاص الهی و هدایت به آن بود یعنی نوری که از ایمان و معرفت است، در شرح حال و ستایش «رجال» این وصف آمده تا نشان دهد که مردان و زنانِ مورد ستایش، هراس از روزی دارند که نیازمند آن نور خاص الهیاند و بیم آن دارند که از آن محروم مانند .
حال میتوان، پرسش سوم را نیز این گونه پاسخ گفت که ذکر این وصف برای قیامت، برای بیان انگیزه و علت بیم و هراس آنان است. آنان از روزی میترسند که دلها و دیدهها دگرگون میشود و چه بسا با آن دگرگونی، آشکار شود که آنان از نور الهی و نگاه به جمال حق و کرامت خداوند محروماند یا از مراتب بالای آن دور ماندهاند، و این، یعنی شقاوت و بدبختی و عذاب جاودان. آنان از این احتمال میترسند، پس در واقع، از واقعیت خود و سرانجام کار خویش نگرانند و این ترس است که آرامش را از آنان گرفته است .
منظور از ملاقات با خدا که آیاتی از قرآن مجید (در سوره قیامت و غیره) به آن اشاره دارند، چیست؟
تردیدی نیست که ملاقات خدا و دیدن او با چشم ظاهری، (چشم سر) امکان ندارد، و این حقیقت، با دلیلهای قطعی ثابت شده است، چون چیزی را میتوان با چشم ظاهری دید که جسم باشد. خدا از جسم بودن منزه است; مکان و زمان به او احاطه ندارد; صورت و شبهی از او در خارج نیست که بتوان او را دید. آیاتی از قرآن مجید، این نوع دیدن را نفی میکند: “لآ تُدْرِکُهُ الاْ بْصَـَرُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاْ بْصَـَرَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ; (انعام،۱۰۳) چشمها او را نمیبینند، لکن او چشمها را میبیند و او لطیف و نامرئی و به همه چیز آگاه است.” در سوره اعراف آمده است: “لن ترانی; هرگز مرا نخواهید دید.” “لن” در لغت عرب دلیل بر نفی ابد است; یعنی دیدن خدا، در هیچ موقفی، نه در دنیا و نه در آخرت ممکن نیست، لکن در مقابل، آیاتی است که از ظاهر آنها استفاده میشود که دیدن خدا امکان دارد: “وُجُوهٌ یَوْمئذٍ نَّاضِرَهٌ # إِلَیَ رَبِّهَا نَاظِرَهٌ; (قیامت ۲۲ و ۲۳) در آن روز صورت هایی شاداب و مسرور است، و به پروردگارش مینگرد.
همچنین در سوره بقره میخوانیم: “الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَـَقُواْ رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَ َجِعُونَ; (بقره،۴۶) کسانی که ایمان دارند، که خدای خود را ملاقات میکنند; و به سوی او باز میگردند.”; “فَمَن کَانَ یَرْجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِی فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَـَـلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِیَّ أَحَدَا;(کهف،۱۱۰) پس کسی که امید ملاقات پروردگار خویش را دارد، باید عمل صالح انجام دهد، و در عبادت پروردگارش کسی را شریک قرار ندهد.”
جمع بین این دو دسته از آیات، به این است که مراد از دیدن خدا، دیدن قلبی و باطنی است “علاّمه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه سوره قیامت فرمودهاند: “مراد ازنظر، نظر قلبی، و رؤیت قلب به حقیقت ایمان است. در قیامت، نیکوکاران در هیچ مشهدی از مشاهد بهشت حضور به هم نمیرسانند و به هیچ نعمتی از نعمتهای بهشت نمیرسند، مگر این که خدا را میبینند; چون هرچه را بنگرند، آیت و نشانهای از آیات خدا است، و نظر بر آیات الهی در واقع نظر به صاحب و آفریدگار آیت است.”( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج ۲۰، ص ۱۹۸; انتشارات دارالکتب الاسلامیه. )
بنابراین، منظور از لقای پروردگار، لقای باطنی و شهود قلبی است; پیامبران و اولیای خدا، همواره خدا را با چشم دل میبیند; بین آنها و خدا حجابی نیست، و هیچ چیز نمیتواند آنها را از یاد و حضور باطنی او، باز دارد. در احادیث، منظور از دیدن خدا به خوبی روشن شده است. از علیپرسیدند: “آیا شما خدا را دیدهای؟ فرمود: من خدایی که ندیدهام عبادت نمیکنم، سپس فرمود: چشمها با مشاهده ظاهری و حسی، نمیتوانند او را ببینند، لکن دلها، با حقیقت ایمان آن را میبینند.”( میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ج ۶، ص ۱۸۹، نشر مکتب الاعلام الاسلامی. )
هم چنین از امام صادقپرسیدند: در روایتی آمده است که رسول خدا۹ پروردگار خویش را دید، این دیدن، به چه صورت بوده است؟ و نیز در روایات میخوانیم: مؤمنین پروردگار خود را در بهشت خواهند دید، به چه صورت میبیند؟ حضرت فرمود: “پیامبر اکرمبا چشم ظاهری خدا را ندیده; دیدن بر دو قسم است: دیدن با قلب، و دیدن با چشم. کسی که مراد از رؤیت را، رؤیت قلبی میداند، اعتقاد وی صحیح است و کسی که مراد از دیدن را دیدن با چشم ظاهری میداند، دروغ میگوید، و به خدا و آیات او کافر شده و خود رسول خدا فرمود: کسی که خدا را به مخلوق تشبیه کند، کافر شده.”( مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، مناجات شعبانیه. )
در فرازی از مناجات شعبانیه آمده است: “الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیأ نظرها الیک; خدایا کمال توجه به سوی خودت به من عطا کن و چشم دل مرا به روشنایی نظر قلب من به سوی خودت روشن فرما.”( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ج ۸، ص ۲۶۸، نشر دارالکتب الاسلامیه. )
این سوره در مدینه نازل شده و ۳۸ آیه است
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۸۸
محتواى سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم)
این سوره که بخاطر آیه دوم آن که نام پیامبر اسلام در آن ذکر شده سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) نام دارد نام دیگرش سوره قتال ( سوره جنگ ) است ، و در واقع مساله جهاد و جنگ با دشمنان اسلام مهمترین موضوعى است که بر این سوره سایه افکنده ، در حالى که قسمت مهم دیگرى از آیات این سوره به مقایسه حال مؤمنان و کفار و ویژگیها و صفات آنها ، و همچنین سرنوشتشان در آخرت مى پردازد .
به طور کلى محتواى سوره را مى توان در چند بخش خلاصه کرد :
۱ – مساله ایمان و کفر و مقایسه حال مؤمنان و کافران در این جهان و جهان دیگر .
۲ – بحثهاى گویا و صریحى پیرامون مساله جهاد و پیکار با دشمنان ، و دستور در باره اسیران جنگى .
۳ – قسمت قابل ملاحظه دیگرى شرح حال منافقان است که به هنگام نزول این آیات در مدینه فعالیتهاى تخریبى زیادى داشتند .
۴ – بخش دیگر از مساله سیر در زمین و بررسى سرنوشت اقوام پیشین به عنوان یک درس عبرت سخن مى گوید .
۵ – در قسمتى از آیات سوره مساله آزمایش الهى به تناسب مساله جنگ مطرح است .
۶ – در قسمتى دیگر از مساله انفاق که آن نیز نوعى جهاد است و در نقطه مقابل آن مساله بخل سخن به میان آمده .
۷ – در بعضى از آیات سوره به همین مناسبت مساله صلح با کفار ( صلحى که مایه شکست و ذلت باشد ) مطرح و از آن نهى شده است .
رویهمرفته با توجه به اینکه این سوره در مدینه به هنگام درگیرى شدید مسلمانان با دشمنان اسلام نازل شده ، و به گفته جمعى از مفسران در بحبوحه جنگ
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۸۹
احد یا کمى بعد از آن بوده است ، مساله اصلى در آن مساله جنگ است .
و بقیه مسائل بر محور آن دور مى زد ، جنگى سرنوشت ساز و مشخص کننده صفوف مؤمنان از کافران و منافقان ، جنگى که پایه هاى اسلام را تقویت مى کرد ، و دشمنانى را که قصد نابودى اسلام و مسلمین داشتند بر سر جاى خود مى نشاند .
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیهوآلهوسلّم) آمده است : من قرء سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) کان حقا على الله ان یسقیه من انهار الجنه : کسى که سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) را تلاوت کند بر خدا حق است که او را از نهرهاى بهشت سیراب سازد .
در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود : من قرء سوره الذین کفروا ( سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) ) لم یرتب ابدا ، و لم یدخله شک فى دینه ابدا ، و لم یبتله الله بفقر ابدا و لا خوف سلطان ابدا و لم یزل محفوظا من الشرک و الکفر ابدا حتى یموت فاذا مات وکله الله به فى قبره الف ملک یصلون فى قبره و یکون ثواب صلاتهم له و یشیعونه حتى یوقفوه موقف الامن عند الله عز و جل و یکون فى امان الله و امان محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) : هر کس سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) را بخواند هرگز شک و تردید در دین به خود راه نمى دهد ، و هرگز خداوند او را به فقر در دین مبتلا نمى سازد ، و هرگز ترسى از سلطانى نخواهد داشت ، و همواره تا آخر عمرش از شرک و کفر محفوظ و در امان خواهد بود ، و هنگامى که مى میرد خداوند هزار فرشته را مامور مى کند که در قبرش نماز بخوانند و ثواب نمازهایشان از آن او است ، و این هزار فرشته همچنان با او هستند تا در عرصه محشر در محل امن و امانى او را متوقف کنند ، و پیوسته در امان خدا و محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) است .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۰
روشن است آنها که محتواى این آیات را در جان خود پیاده کنند و در پیکار با دشمنان سرسخت و بى رحم و بى منطق ، تردید و تزلزل بخود راه ندهند ، هم پایه هاى دین و ایمانشان قوى مى شود ، و هم ترس و ذلت و فقر از آنها برچیده خواهد شد ، و هم در قیامت در جوار رحمت الهى متنعمند .
در حدیث دیگرى آمده است که امام (علیه السلام) فرمود : من اراد ان یعرف حالنا و حال اعدائنا فلیقرء سوره محمد فانه یراها آیه فینا و آیه فیهم : هر کس بخواهد حال ما و دشمنان ما را بنگرد سوره محمد را بخواند که آیه اى در باره ما است و آیه اى در باره آنها ! .
این حدیث را مفسران اهل سنت مانند آلوسى در روح المعانى و سیوطى در در المنثور نیز نقل کرده اند .
و بیانگر این واقعیت است که نمونه اتم ایمان اهل بیت پیامبر (صلى الله علیهوآلهوسلّم) بودند و نمونه بارز کفر و نفاق بنى امیه درست است که در این سوره تصریحى به عنوان اهلبیت نیامده ، و نه به عنوان بنى امیه ، ولى چون از دو گروه مؤمن و منافق و ویژگیهاى آنها بحث شده است قبل از هر چیز اشاره به آن دو مصداق روشن مى کند ، و در عین حال مانع از شمول سوره نسبت به سایر افراد مؤمن و منافق نیست .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۱
سوره محمد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صدُّوا عَن سبِیلِ اللَّهِ أَضلَّ أَعْمَلَهُمْ(۱) وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلى محَمَّد وَ هُوَ الحَْقُّ مِن رَّبهِمْ کَفَّرَ عَنهُمْ سیِّئَاتهِمْ وَ أَصلَحَ بَالهَُمْ(۲) ذَلِک بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّبَعُوا الحَْقَّ مِن رَّبهِمْ کَذَلِک یَضرِب اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَلَهُمْ(۳)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
۱ – کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند اعمالشان را نابود مى کند .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۲
۲ – و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به آنچه بر محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) نازل شده ، و همه حق است و از سوى پروردگار ، نیز ایمان آوردند خداوند گناهانشان را مى بخشد و کارشان را اصلاح مى کند .
۳ – این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروى کردند و مؤمنان از حقى که از سوى پروردگارشان بود ، اینگونه خداوند براى مردم زندگیشان را توصیف مى کند .
تفسیر : مؤمنان پیرو حقند و کافران پیرو باطل
این سه آیه در حقیقت مقدمه اى است براى یک دستور مهم جنگى که در آیه چهارم داده شده است .
در آیه نخست وضع حال کافران ، و در آیه دوم وضع حال مؤمنان را بیان کرده ، و در آیه سوم آن دو را با هم مقایسه مى کند ، تا با روشن شدن این خطوط آمادگى براى پیکار مکتبى با دشمنان بیرحم و ستمگر حاصل شود .
نخست مى فرماید : کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند خداوند اعمالشان را به نابودى مى کشاند و گم مى کند ( الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم ) .
این اشاره به سردمداران کفر و مشرکان مکه است که آتش افروزان جنگهاى ضد اسلامى بودند ، نه تنها خودشان کافر بودند که دیگران را نیز با انواع حیل و نقشه ها از راه خدا بازمى داشتند .
گر چه بعضى از مفسران مانند زمخشرى در کشاف صد را در اینجا به معنى اعراض از ایمان تفسیر کرده اند ، در مقابل آیه بعد که از ایمان سخن مى گوید ، ولى با توجه به موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید باید معنى اصلى آن را که همان منع و جلوگیرى است حفظ کرد .
منظور از اضل اعمالهم این است که آن را نابود و حبط مى کند ،
در کتاب ثواب الاعمال از امام صادق (علیه السلام) نیز نقل شده که فرمود : من قرء سوره الذین کفروا ( سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) ) لم یرتب ابدا ، و لم یدخله شک فى دینه ابدا ، و لم یبتله الله بفقر ابدا و لا خوف سلطان ابدا و لم یزل محفوظا من الشرک و الکفر ابدا حتى یموت فاذا مات وکله الله به فى قبره الف ملک یصلون فى قبره و یکون ثواب صلاتهم له و یشیعونه حتى یوقفوه موقف الامن عند الله عز و جل و یکون فى امان الله و امان محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) : هر کس سوره محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) را بخواند هرگز شک و تردید در دین به خود راه نمى دهد ، و هرگز خداوند او را به فقر در دین مبتلا نمى سازد ، و هرگز ترسى از سلطانى نخواهد داشت ، و همواره تا آخر عمرش از شرک و کفر محفوظ و در امان خواهد بود ، و هنگامى که مى میرد خداوند هزار فرشته را مامور مى کند که در قبرش نماز بخوانند و ثواب نمازهایشان از آن او است ، و این هزار فرشته همچنان با او هستند تا در عرصه محشر در محل امن و امانى او را متوقف کنند ، و پیوسته در امان خدا و محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) است .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۰
روشن است آنها که محتواى این آیات را در جان خود پیاده کنند و در پیکار با دشمنان سرسخت و بى رحم و بى منطق ، تردید و تزلزل بخود راه ندهند ، هم پایه هاى دین و ایمانشان قوى مى شود ، و هم ترس و ذلت و فقر از آنها برچیده خواهد شد ، و هم در قیامت در جوار رحمت الهى متنعمند .
در حدیث دیگرى آمده است که امام (علیه السلام) فرمود : من اراد ان یعرف حالنا و حال اعدائنا فلیقرء سوره محمد فانه یراها آیه فینا و آیه فیهم : هر کس بخواهد حال ما و دشمنان ما را بنگرد سوره محمد را بخواند که آیه اى در باره ما است و آیه اى در باره آنها ! .
این حدیث را مفسران اهل سنت مانند آلوسى در روح المعانى و سیوطى در در المنثور نیز نقل کرده اند .
و بیانگر این واقعیت است که نمونه اتم ایمان اهل بیت پیامبر (صلى الله علیهوآلهوسلّم) بودند و نمونه بارز کفر و نفاق بنى امیه درست است که در این سوره تصریحى به عنوان اهلبیت نیامده ، و نه به عنوان بنى امیه ، ولى چون از دو گروه مؤمن و منافق و ویژگیهاى آنها بحث شده است قبل از هر چیز اشاره به آن دو مصداق روشن مى کند ، و در عین حال مانع از شمول سوره نسبت به سایر افراد مؤمن و منافق نیست .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۱
سوره محمد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صدُّوا عَن سبِیلِ اللَّهِ أَضلَّ أَعْمَلَهُمْ(۱) وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلى محَمَّد وَ هُوَ الحَْقُّ مِن رَّبهِمْ کَفَّرَ عَنهُمْ سیِّئَاتهِمْ وَ أَصلَحَ بَالهَُمْ(۲) ذَلِک بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا اتَّبَعُوا الحَْقَّ مِن رَّبهِمْ کَذَلِک یَضرِب اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَلَهُمْ(۳)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
۱ – کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند اعمالشان را نابود مى کند .
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۳۹۲
۲ – و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به آنچه بر محمد (صلى الله علیهوآلهوسلّم) نازل شده ، و همه حق است و از سوى پروردگار ، نیز ایمان آوردند خداوند گناهانشان را مى بخشد و کارشان را اصلاح مى کند .
۳ – این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروى کردند و مؤمنان از حقى که از سوى پروردگارشان بود ، اینگونه خداوند براى مردم زندگیشان را توصیف مى کند .
تفسیر : مؤمنان پیرو حقند و کافران پیرو باطل
این سه آیه در حقیقت مقدمه اى است براى یک دستور مهم جنگى که در آیه چهارم داده شده است .
در آیه نخست وضع حال کافران ، و در آیه دوم وضع حال مؤمنان را بیان کرده ، و در آیه سوم آن دو را با هم مقایسه مى کند ، تا با روشن شدن این خطوط آمادگى براى پیکار مکتبى با دشمنان بیرحم و ستمگر حاصل شود .
نخست مى فرماید : کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند خداوند اعمالشان را به نابودى مى کشاند و گم مى کند ( الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم ) .
این اشاره به سردمداران کفر و مشرکان مکه است که آتش افروزان جنگهاى ضد اسلامى بودند ، نه تنها خودشان کافر بودند که دیگران را نیز با انواع حیل و نقشه ها از راه خدا بازمى داشتند .
گر چه بعضى از مفسران مانند زمخشرى در کشاف صد را در اینجا به معنى اعراض از ایمان تفسیر کرده اند ، در مقابل آیه بعد که از ایمان سخن مى گوید ، ولى با توجه به موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید باید معنى اصلى آن را که همان منع و جلوگیرى است حفظ کرد .
یکی از نامهای قیامت «یوم الحسره» است، یعنی روز حسرت و افسوسخوردن. اگر مثل معروف «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»را آویزه گوش خود کنیم یقینا در انتخاب مسیر، تامل میکنیم و گامبه بیراهه نمیگذاریم. فرصت را از دست ندهیم که وقت تنگ است، ازکردههای ناپسند توبه کنیم که او توبه پذیر و مهربان است. سختی چندروزه دنیا و به نان خشکی بسنده کردن، اما به حرام نرفتن و حرامنخوردن و حرام نگفتن! نعمت جاودان الهی را در پی دارد. برایبازگشتبه راه راستباید شتاب کرد که غفلت، موجب پشیمانی است امااگر توان پاسخ به حسابرسان الهی را، که از دانه خردل نیزنمیگذرند، دارید آن چه میخواهید بکنید. باید بیندیشم و به خودآییم تا مبادا که در محضر الهی و در دیدگان محشریان، از شرم سر بهزیر اندازیم.
فرهنگ فارسی عمید
تفسیر نمونه ج : ۲۱ ص : ۴۵۴
منازل الاخره، مرحوم شیخ عباس قمی، ص ۷۲،
انتشارات در راه حق چاپ هفتم تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۱۷،
تفسیر نمونه، جلد ۲۵، صفحه ۱۴۴٫
جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.
همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.
ارسال نظر