مقاله مولوی


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

مقاله مولوی مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۳۶  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله مولوی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

مقدمه                ۱
انسانی شناسی در مکتب عرفانی مولوی     ۶
مراحل خلقت انسان          ۷
درباره سلوک مولانا          ۱۲
وضع انسانی و دریافت خود       ۱۴
در جستجوی انسان          ۱۴
نور ایمان             ۱۶
انسان کامل              ۲۰
سیر تکاملی انسان           ۲۳
وضع انسانی و دریافت خود       ۳۲
برداشت                ۳۴
منابع و ماخذ             ۳۵

منابع و مآخذ :

۱-    ابراهیمی – مهدی – نسیم وحی در مثنوی عشق – قم – کتاب طه

۲-    آراسته – رضا- زایش دوباره آفرینش و عشق از نگاه مولانا – انتشارات عطائی

۳-    چیتک – ویلیام سی – طریقه سوفیانه عشق – مترجم : مهدی سر رشته داری – تهران – میراندیش

۴-    چیتک – ویلیام سی – راه عرفانی تعالیم معنوی مولوی – برگردان :شهاب الدین عباسی – تهران – نشر پیکان

۵-    ریاضی – حشمت ا…- داستانها و پیامهای مثنوی – اهتمام حبیب ا… پاک گوهر – تهران – انتشارات حقیقت

۶-    زمانی – کریم – میناگر عشق- شرح موضوعی مثنوی – – دفتر چهارم – ۱۵۰۸-۱۵۰۵ – تهران نشر نی

۷-    شعبانی – معصومه- دلیل آفتاب- تهران – نشر ثالث

۸-    صادق زاده – آذر – نور و آتش در مثنوی – مشهد – دفتر مشاوره ادبی پاژ

۹-    عبداللهیان – اسدا…- روح و روان در مثنوی معنوی – انتشارات دهم

۱۰-       عبدالحکیم – خلیفه – عرفان مولوی – مترجمان: احمد محمدی – واحد میرعلائی

۱۱-       عرب- ابوالفتح – شرحی بر وصیت نامه مولانا جلال الدین بلخی – ناشر: نسل نو اندیش

۱۲-      کلانتر- دکتر ابراهیم – گوهر گمشده – دفتر نشر معارف

۱۳-       مسعودی فرد – دکتر جلیل – معرفت شناسی مثنوی مولوی – مشهد – آهنگ قلم

۱۴-      نظر دوست – دکتر مجتبی – سودای حقیقت – تهران – نشر روزگار

۱۵-      همائی – جلال الدین – مولوی نامه

۱۶-      یثربی – سید یحیی – زبانه شمس و زبان مولوی – تهران – انتشارات امیر کبیر

مقدمه

جلال الدین محمد بن بهاء الدین محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم ، که نسبت وی به ابوبکر صدیق خلیفه و پدرش از سوی مادر، دخترزاده سلطان علاء‌الدین محمد خوارزمشاه می باشد. حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی خداوندگار، رومی و ملای روم، در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هـ. ق در بلخ، در یکی شهرهای افغانستان، پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش بهاء الدین ولد (۵۴۳-۶۲۸ ه.ق) ملقب به سلطان العلماء ، یکی از بزرگان صوفیه و اعاظم عرفا بود که افلاکی خرقه او را به احمد غزالی نسبت می‌دهد و پدر مولانا مردی به حال و با ذوق کمال بوده است. کتاب مدّونی از مجالس و مواعظ او به نام «معارف بها ولد» به جا مانده که از نظر زیبایی و لطافت بیان، یکی از بهترین کتب نثر در زمینه عرفان به حساب می‌رود. این کتاب، مبانی خمیر مایه‌های فکری مولانا را تشکیل می داده است. بطوریکه در مناقب العارفین از قول همسر مولانا نقل شده است : «در خانه ی ما چراغ پایه‌یی بود که به طول قد آدمی ساخته بودند، همانا که حضرت مولانا از اول شب تا طلوع فجر، بر سر پای ایستاده، معارف حضرت بهاء ولد را مطالعه می کرد.

شیخ بهاء الدین ولد مانند دیگر عارفان، منافشات کلامی و فلسفی را اسباب وصول به حقایق نمی‌دانست و معتقد بود که برای حصول معرفت و کشف حقیقت، باید به مسلک طریقت پیوست.

سلطان العلماء در سال ۶۱۷ هـ.ق با اعضای خانواده و جمعی از دوستان و مریدان خود بلخ را به مقصد زیارت بیت الله الحرام ترک نمودند بهاء الدین و همراهان پس از زیارت خانه خدا، به دیار روم رسیدند و مورد استقبال قرار گرفتند.

چندی نگذشت که سلطان العلماء به تدریس و ارشاد مستعدان و طالبان پرداخت و همگان از سخنان گهربار و تاب دار او بهره کافی و وافی را بردند. سرانجام آن ستاره آسمان در سال ۶۲۸‌هـ.ق در قونیه در‌گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. بعدا مولانا به جای او نشست و زمام تربیت و هدایت مریدان را به عهده گرفت.

همه کــردند رو به فرزنــدش            کـــه تویـــی در جمــال مــاننــدش

شاه مازین پس، تو خواهی بود            از تو خواهیم جمله مایه و سود (ولد نامه)

مولانا در این زمان جوان ۲۵ ساله ای بود که در همه علوم و معارف متداول آن زمان از علوم و فنون عقلی و نقلی، سرمایه کافی را اندوخته بود. همچنان در فقاهت و اجتهاد دست بالا و توانائی داشت.

مولانا در آستانه چهل سالگی بود که در حوالی سال ۶۴۲ هـ.ق ، حادثه شگرفی رخ داد و بنیاد هستی مولانا را به کلی زیر و رو کرد.

ایام به آرامی می گذشت، قونیه در آرامش و سکوت کامل بود، مولانا بر مسند تعلیم و ارشاد و قوم مغول در تاراج.

ناگاه ترکی لاابالی و بی پروا او شهر آشوب از راه می رسد و دل و جان مولانا را یکسره به یغما می برد.

شمس پیوسته در سیر و سفر بود و خضروار گمشدگان بیابان و تشنگان لب دریا را هدایت می کرد و به سرعت ناپدید می شد. از این لحاظ به «شیخ پران» و «شمس پرنده» لقب یافته بود.

شمس در مقالات خود آورده است که : او را با عوام الناس کاری نبوده و مستقیما به راهنمایی پیران کامل می پرداخته و آنهارا به کمال می رسانده است.»

و خلاصه، این زاهد بزرگوار و سجاده نشین با وقار که یک دانشمند عالیقدر و خطیب مشهور و واعظ معروف بود، پس از ملاقات با شمس، بدل به یک ترانه گوی و میگسار گردید و سر به کوی و برزن گذاشت.

 زاهد بود ، ترانه گویم کـردی            سر حلقه بزم و باده جویم کردی

سـجاده نشین با وفاری بودم              بــازیچه کودکان کویم کــردی

باری، مولانا که بعد از غیبت کبرای شمس حقیقت شمس را در وجود خود یافت و با جان او پیوست، دیوان خود او را به نام او سرود ، از این سبب است که گاه غزلیات خود را در مقطع بنام او به پایان برده و فی الواقع سر دلبران را در حدیث دیگران گفته است.

عشق و عرفان در مکتب مولانا

هرچند این چشمه جوشان و نهر خروشان در قونیه جوشید، اما سفره آبهای زلال آسمانی اش در خاک این مرز و بوم خاصه خراسان و بلخ بود. رگ رگ این آب شیرین یا به قول خویش «سلسبیل بهشتی»، همچنان در خلایق جاری شد و تا نفخ صور، شاب شور و شوق را در کام جان و روان مشتاقان خواهد ریخت.

نفحه ای که از سیبستان جان مولانا برخاست قرنهاست رایحه میوه های کمال و معرفت را در مشام بی زکام خوشحال دمساز و مشتاقان در سوز و گداز، جاری می سازد و جان آویخته در تن را به سوی بالا، بالها می گشاید.

مثنوی که مولوی، «معراج جان» و «نردبان آسمان» و صیقل ارواحش خوانده بود و دیگران آن را «تالی کتب آسمانی، و قرآن زبان پهلوی، و عصاره معارف بشری» و بیان «للایات البینات و تبیان للسنن النبویات» دانسته اند همچنان از نور ماه برگذشته است و بی هراس و اعنا به بانگ سگان و زوزه ددان، ظلال ظلام را دریده و شبروان را به سوی چشمه مشرق اشراق و معنویت رهنمون ساخته است.

قرنهاست آفتاب جسمانت مولانا، ترک این گلشن کرده است و چهره در نقاب خاک کشیده تا تحت الارض را روش کند. اما افتاب معرفتی را که او بر افروخته و از مثنوی و دیگر آثار معنوی خویش برتافته، بدون کسوف و احتراق، مشرق جان و عقل طالبان عاشق را حیات بی‌بها بخشیده است.

گروهی نیز به جست و جوی افکار و مطالب و خواسته های خویش در مثنوی پرداختند و از ظن و وهم و پندار خود با او یار شدند لذا محرم تمام اسرار او نشدند. قلسفی، که بحثهای عمیق حکمی و فلسفی را در آن یافته بود. با فلسفه بافی و توجیه استدلال ستیزی مولانا، آن را کتابی کم نظیر در حکمت و فلسفه خواند. مفسران قرآن صد ها و بل هزاران تفسیر آیه را در او به تماشا نشستند و بیان و تفسیر قرآنش گفتند، اهل کلام نیز گوهرهای کلانی در آن فراچنگ آورند و سراینده اش را گاه «اشعری» خواندند و گاه کوشیدندن آن را «ماتریدی» معرفی کنند. راویان و محدثان به جمع آوری احادیث و روایاتش پرداختند و واعظان، پند و اخلاق و وعظ او را در دیگ حافظه و ادراک خویش ریختند تا بدان نصایح بر سر محراب و منبر جلوه گری کنند و داروی تلخ نصیحت را در کپسول شعر مولانا به خورد مخاطبان دهند. پاره ای از ادبا نیز، علی رغم اعتراف به اسرار و افکار بلند مثنوی ن را نظمی سست و خالی از هنرهای شاعرانه و آرایه های پر زرق و برق ادبی اش دانستند.

گاه قافیه اش را معیوب گفتند و گاه لغتش را غریب و نامأنوس، و در پوست حرف و گفت و صوت او فرو ماندند:

پــوست چه بود گفته های رنگ رنگ             چـــون زره بر آب کـــش نبود درنگ

این سخن چون پوست و معنی مغز دان          این سخن چون نقش و معنی همچو جان

اما طایفه محققان و اهل بصیرت که قدم در مسیر طریقت داشتند و در دل بذر معرفت می‌کاشتند چشم دون خویش را بستند و دیده درون خویش را گشودند. غبار انکار از آینه افکار خود زدودند تا گوی معانی را در این میدان بیان ربودندن گوش جانشان باز شد و تباز راز و نغمه های روح نواز مولانا:

راز جز با رازدان انبار نیست                راز اندر گوش منکر راز نیست

آنچه را دیگران ندیده بودند و یا به تفرقه مشاهده کرده بودند همه را در دکان وحدت مثنوی جمع دیدند و از تماشای جز او، دل بریدندن.

مثنوی ما دکان وحدت است              غیر واحد هر چه بینی آن بت است.

انسان شناسی در مکتب عرفانی مولوی

انسان شناسی، عارف و سالک الهی مولانا جلال الدین بلخی در مثنوی معنوی الهام گرفته از انسان شناسی قرآن کریم است که در قالب اشعاری دل انگیز و ژرف تجلی یافته. او با صراحت در بیت مثنوی آورده و دو ثلث آیات قرآنی که قابل استخراج از ابیات مثنوی است، دلیل محکمی بر این ادعاست. به حق باید اعتراف کرد که مولوی با بهره گیری از آیات بلند قرآن و روایات معصومان (ع) و با نبوغ علمی و عرفانی خود در موضوع انسان شناسی دادِ سخن داده و آنگونه که در خور شأن والای او بوده، پرده از مرموزترین موجود هستی برداشته و آدمیان فراموش شده و گرفتار آمده را در دام هوسهای شیطانی را به گوهر راستینشان رهنمون شده است.

مولوی پیش از هر چیز روزنه ای به سوی جهان بر دیدگان آدمی می گشاید که در این
چشم انداز تصویری بس خردمندانه، موزون از هستی در اختیار انسان قرار می گیرد. در این نگاه، جهان با همه عظمت، تکثر و تنوعش نظامی یگانه و پویاست که به منظور به بار نشاندن اهدافی معین، مسیر خود را از نقطه ای (مبدأ) آغاز می کند و در نقطه ی دیگر (معاد) به پایان می رساند. مولوی نقش انسان در هستی را، به زیبائی به نمایش می گذارد. در نگاه عارف بلخ، انسان اگرچه از جنبه جسمانی، خود بخشی از جهان مادی به شمار می آید، گوهر گران انسانیت او و روح بلند خدادادش، او را به جایگاهی به مراتب برتر از جهان طبیعت نشانده است. همنشینی جسم و جان در این موجود برتر، نکته بسیار دقیق و ظریفی است است که مولوی با لطافت به تبیین آن پرداخته است. از نگاه مولوی دردناک ترین صحنه ای که انسان در زندگی خود با آن روبرو می شود، آنجاست که جسم و جان به جدال و ستیزه
برمی خیزند. سقوط انسان از جایگاه بلند خود و گرفتار آمدنش در دام هوسهای شیطانی و در پی آن فراموش شدن «خود راستین آدمی» در همین صحنه رخ می دهد. مولوی این نزاع را با ظرافت به تصویر می کشد و با تمثیل نزاع مجنون و ناقه، تصویری به یاد ماندنی می آفریند و آدمی را بر مصیبت بزرگی که با آن دست به گریبان است، واقف می سازد.

بازگشت به خویشتن راستین و در آمدن به جاده کمال، و سلوک در این راه از جمله اموری است که همواره آدمیان به آن توصیه شده اند.

در چشم خدابین مولوی انسان کامل، ولی حق و آینه تجلی خداوند مهربان بر روی زمین است و جهان در هیچ عصری از حضور و هدایت انسان کامل بی نصیب نمی گردد، بر سالک طریق حق فرضی است که در راه شناخت انسان کامل در هر دوره و عصر تلاش نماید و خود را از فیض وجود و نَفَس ربّانی او بهره مند سازد.

مراحل خلقت انسان

35,000 ریال – خرید
 

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله مقایسه داستان پیرچنگی مولوی با داستان پیررباب نواز عطّار از مثنوی مصیبت نامه
  • مقاله شاعران و نثر نویسان پارسی گوی قرن هفتم و هشتم
  • مقاله بررسی فرایند زندگی و قلمرو فکری مولوی
  • مقاله زندگینامه مولانا
  • مقاله سرگذشت و احوال مولوی
  • برچسب ها : , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.