نقش زن در اسلام


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

نقش زن در اسلام

از جمله موضوعاتی که طرح و تبیین آن موجب الگو پردازی صحیح خواهد بود و ما را در مسیر صواب هدایت خواهد کرد؛ نقش زنان در عصر نبوی است. نقشی که بدون افراط و تفریط، شعارزدگی، سطحی نگری و استفاده ابزاری شکل گرفت و موجب تربیّت زنانی بزرگ و نامدار شد. در این راستا توجّه به نقش زنان در نظام دفاعی حکومت نبوی نشانگر عمق توجّه پیامبر به توانمندی های زنان و فـراهم ساختن بستر مناسب و طبیعی جهت شکوفایی توانایی های زنان است. ما در این نوشتار قصد داریم که با بیان شواهد تاریخی، ابعاد مختلف حضور زنان را در نظام دفاعی عصر پیامبر اعظم (ص) تبیین نمائیم تا الگو و نمونه ای قرار گیرد و بدین وسیله اندیشه های سره از ناسره تمییز گردد با این مهم، عصر نبوی به عنوان مقیاس و ملاک تعیین شده است. با بعثت پیامبر عظیم الشأن اسلام، زنـان جزیره العرب همچون مردان به سوی اسلام گرایش پیدا کردند و همواره به دنبال کشف دیدگاه های دین مبین اسلام پیرامون تکالیف و حقوق زنان بودند. از اولین بیعت پیامبر، زنان هم جزء بیعت کنندگان بودند و بدین شکل به صورت عملی وارد عـرصه اجتماعی و سـیاسی شدند. پیامبر (ص) محدودیّتی برای حضور زنان مطرح نمی کردند بلکه بـا بیان شرایط حـضور، بـه تربیّت شخصیّت آنـان به شکل اصولی می پرداختند. با آغاز حکومت نبوی در مدینه و حملات وقت و بی وقت مشرکین جهت نابودی حکومت نوپای اسلامی بحث دفاع شکل گرفت. عرب، بیگانه از جنگیدن نبود اما تا پیش از اسلام اهداف جنگ اهدافی مادی و خود پسندانه بود. پیامبر به مسلمانان درس صلح و برادری داد. اما آنان را به گونه ای تربیت کرد که در مقابل زورگویی بایستند و تن به ذلت ندهند. زنان مسلمان با شروع اولین غزوات پیامبر خواهان شرکت در دفاع بودند. آنان علاقمند بودند که با انجام کارهایی همچون آب رسانی، نگهداری تدارکات، طبخ غذا، پرستاری بیماران و مجروحین و حمل شهداء، پیامبر را یاری دهند. پیامبر اکرم (ص) که توانایی برخی از زنان را بسیار بالا و آنان را سرشار از عشق و روحیه فداکاری و ایثار می دیدند به آنان اذن حضور می دادند. به یقین می توان گفت که اعتماد پیامبر به زنان عامل بسیار مهمی در رشد بیشتر آنان بوده است. در این قسمت به نمونه هایی اشاره می نمائیم. «شواهد تاریخی» امّ نسان چنین می گوید: وقتی پیامبر خدا (ص) تصمیم گرفت به سوی خیبر حرکت کند، به نزد او رفته و عرض کردم: « ای رسول خدا! آیا اجازه می دهید همراه شما بیایم و چنانچه در این جنگ مجروحی بود- که نخواهد بود- آنها را مداوا کنم و همچنین از تدارکات نگهداری نمایم؟» پیامبر خدا (ص) در جواب فرمود:« بیا به بـرکت خدا» و (سپس فرمود:)«زنانی از قوم تو و از غیر ایشان از من اجازه خواستند تا در جنگ شرکت داشته باشند که به آنها اجازه دادم. چنانچه مایل باشی می توانی با قوم خود حرکت کنی و اگر می خواهی با ما حرکت کن!» عرض کردم «با شما» فرمود: «بنابراین همراه همسر من ام سلمه باش.» امّ نسان گوید: من با امّ سلمه و پیامبر (ص) و سپاه همراه شدم و تا فتح خیبر همراه آنان بودم و با دارویی که داشتم مجروحین را مداوا می کردم و در پایان پیامبر مقداری از غنائم را به ما داد. (واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج ۲، ص ۶۸۷) فاطمه علیها السّلام، همراه جمعی از زنان در جنگ احد به همراه پیامبر بود. مجموعاً ۱۴ زن بودند که خوراکی و آشامیدنی بر پشت خود حمل کرده و زخم مجروحان را پانسمان و مداوا می کردند و به آنها آب می رساندند. (واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹) صفیه دختر عبدالمطلب می گوید: «در جنگ احزاب زیر رگبار سنگ و تیر بودیم که یک یهودی به سوی ما آمد. من شمشیر حان بن ثابت را گرفتم و گردن یهودی را زدم طوریکه سرش به سمت گروهی پرتاب شد. (ابن هشام، السیرهالنبویه ج ،۳ ص ۲۳۹) امّ عطیّه می گوید:«در هفت جنگ، همراه پیامبر (ص) بودم. در این جنگ ها، تدارکات ایشان را نگهداری کرده و برای ایشان غذا درست می کردم و مجروحین را مداوا کرده و از مریض ها پرستاری می کردم. (اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۸۴۲) در جنگ صفین، امّ حارث انصاری و امّ عماره از فرار مردان جلوگیری کردند. امّ حارث لگام شتر همسر خود را گرفته و به فرار او اعتراض می کرد! امّ عماره شمشیر خود را کشیده و خطاب به انصار فریاد می زد: «این چه کار زشتی است؟ شما و فرار!» (مغازی، ج ۱، ص ۲۴۹، ج ۲ ص ۹۰۴) شواهد تاریخی بسیاری درکتب تـاریخی وجـود دارد کـه نشان دهنده اذن پیامبر نسبت به حضور زنان درمیدان دفاع است. با توجه به مستندات موجود می توان وظائف زنان در عصر نبوی را اینگونه بیان نمود: ۱- مداوای مجروحین. ۲- آب دادن به رزمندگان. ۳- حمل مجروحین به پشت جبهه. ۴- نگهداری تدارکات و حمل تیر. ۵- دفع حملات دشمن در صورت لزوم. ۶- تشجیع و تشویق مردان به جنگ. ۷- ممانعت فرار از جنگ. ۸- طبخ غذا برای رزمندگان. ۹- قتال و شرکت در نبرد. ناگفته پیداست که این وظائف مربوط به حضور زنانی است که مستقیماً در جنگ ها شرکت داشتند. پشتیبانی روحی و عاطفی زنان در پشت میدان نبرد که موجب حفظ مدینه از خطرات دشمن و آسودگی خیال مردان برای رفتن به جنگ بود در جای خود قابل بررسی است. نتایج به دست آمده از حضور زنان در جنگ های صدر اسلام: ۱- رضایت و تأیید پیامبر اکرم نسبت به حضور زنان ۲- اشتراک تکلیف زن و مرد در بحث دفاع ۳- ظهور قابلیت های متنوع و متفاوت زنان در دفاع ۴- چند منظوره بودن نقش زن در دفاع- تأثیر این نقش در دفاع فیزیکی، دفاع روانی و تأثیر گذاربودن حضور زنان در افزایش حضور مردان و حتی افزایش کیفیت حضور مردان- ۵- اجازه حضور زنان درسنین مختلف جوان، میانسال و سالمند در دفاع حضرت امام خمینی با تأسی از دیدگاه های پیامبر اسلام، از ابتدای انقلاب و بالاخص در زمان دفاع مقدس با حمایت و پشتبانی از حضور هدفمند زنان، نادیده گرفتن و مهمل گذاشتن این قشر عظیم جامعه را به هیچ وجه جایز ندانستند و همواره تأکید کردند که زنان مسلمان با حفظ حدود الهی در تمام صحنه های جامعه حضور یابند. ایشان زنان صدر اسلام را الگوی زنان مسلمان دانسته و به زنان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس اجازه دفاع دادند. این نوشتار را با یادآوری دو جمله از فرمایشات حضرت امام خمینی به پایان می رسانیم. «زنها هستند که ملت ها را تقویت می کنند؛ شجاع می کنند. بانوان در صدر اسلام با مردان در جنگ ها هم شرکت داشته اند. ۱۲/۱۱/۵۸». «پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان ایران. افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامی و قرآن کریم، انقلاب را به پیروزی رساند و هم اکنون در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری است.

zan_bankmaghale.ir

اصل استقلال مالى زوجین در فقه شیعه

اصل استقلال مالى زوجین و حق اداره و تصرف آنها بر اموالشان از اصول مسلم فقه شیعه است و هیچ تردید و اختلافى در آن وجود ندارد. قانون مدنى هم در ماده ۱۱۱۸ خود آن را پذیرفته است.

طبق ماده ۱۱۱۸ قانون مدنى: «زن مستقلا مى تواند در دارایى خود هر تصرفى را مى خواهد بکند.»

و نیز مطابق این ماده قانون مدنی: «زن در مسائل مالى و اقتصادى، استقلال و آزادى کامل دارد و مى تواند در اموال شخصى خود هر گونه دخل و تصرفى نماید; بدون آن که موافقت شوهر لازم باشد.

اعم از این که آن اموال قبل از ازدواج به دست آمده باشد و یا بعد از آن ». براى اثبات این اصل در فقه شیعه، به دو دلیل از منابع فقهى مى توان استناد نمود.

۱- آیه «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » (نساء/۳۲) یعنى: مردان را از آنچه کسب مى کنند و نیز زنان را از آن چه به دست مى آورند بهره اى است.

کلمه اکتساب به معنى به دست آوردن است اما فرقى که راغب اصفهانى بین معناى کسب و اکتساب متذکر مى شود بسیار قابل توجه و دلیل بر مدعاست; وى مى گوید: کلمه اکتساب در به دست آوردن فایده اى استعمال مى شود که انسان مى خواهد خودش از آن استفاده کند و بهره بردارى اختصاصى از آن نماید و کسب، هم آنچه را که خود مى خواهد استفاده کند شامل مى شود و هم آن چیزى را که براى دیگران به دست مى آورد. (مفردات راغب اصفهانی)

از این جهت معناى کلمه کسب از معناى اکتساب عامتر است. مطابق این معنى، زن و مرد چیزى را که به دست مى آورند، خودشان مستقلا حق تصرف و بهره بردارى از آن را خواهند داشت.

از این رو، مفاد آیه چنین خواهد بود که هر یک از زن و مرد، آن چیزى را که به دست مى آورند – خواه اختیارى باشد; مانند کسب درآمد یا غیراختیارى; مانند ارث و غیره – به خودشان اختصاص دارد و حق استفاده و بهره بردارى را به طور مستقل خواهند داشت.

در تفسیر این آیه باید گفت: «اگر مرد و یا زن از راه عمل چیزى به دست مى آورد خاص خود اوست و خداى تعالى نمى خواهد به بندگان خود ستم کند. از اینجا روشن مى شود که مراد از اکتساب در آیه نوعى حیازت و اختصاص دادن به خویش است; اعم از این که این اختصاص دادن به وسیله عمل اختیارى باشد نظیر اکتساب از راه صنعت و یا حرفه یا به غیر عمل اختیارى. لیکن بالاخره منتهى مى شود به صفتى که داشتن آن صفت باعث این اختصاص شده باشد… و معلوم است که هر کس، هر چیزى را کسب کند از آن بهره اى خواهد داشت و هر کسى هر بهره اى دارد، به خاطر اکتسابى است که کرده است ».

مفسرین با برداشت وسیعترى از این آیه، نسبت به آزادى زنان در اشتغال و تجارت، مى گویند: «خداوند در کسب و تجارت نسبت به سعى و کوشش هر کسى از مرد و یا زن از نعم خود عطا مى فرماید… آیه شریفه دلیل است که زنان هم مى توانند به تجارت مشغول شوند و همچنین نسبت به سعى و کوشش خود از نعم الهى بهره مند شوند».

۲- عموم قاعده «الناس مسلطون على اموالهم » این قاعده که به نام قاعده «تسلیط » معروف است از قواعد پذیرفته شده، نزد فقهاى شیعه است و در فقه، بدان بسیار استناد مى شود. مفاد قاعده مزبور چنین است که همه مردم اعم از زن و مرد نسبت به اموال خودشان حق هر گونه تصرفى را دارند و استثنایى هم در مورد این که زن یا زوجه نتواند در اموال خودش تصرف نماید.

آفرینش زن در قرآن و ادیان الهى

در تاریخ و ملل گوناگون زن را یک موجود ضعیف و ناچیز به شمار مى آوردند. به دختران ارث نمى دادند و بعضى او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمى آوردند، فقط زنان را براى خدمت به مردان و اطفاى شهوت جنسى براى مردها نگاه مى داشتند.

مرد مى توانست زنهاى متعدد بگیرد و یا طلاق بدهد. اگر زن مى مرد زن بگیرد ولى اگر شوهر مى مرد، زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود. در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید با جسد شوهر سوزانده مى شد… و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود.

زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود از او مانند انسان ضعیفى که باید به انسانهاى متوسط کمک بدهد استفاده مى شد. اعراب مشرک خشن، بى رحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور مى کردند. تا وقتى که خورشید اسلام از پس ابرهاى تاریک عربستان طلوع نمود.

پیغمبر اسلام (ص) پس از ارشاد کلمه توحید با اشاره پروردگار در قرآن اول کارى که کرد از این عادت شوم اعراب جلوگیرى نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام مى گذاشت و با تمام عظمتش به زنهاى پیر سلام مى کرد و چنانکه شیعه و سنى نقل کرده اند، مکرر دست دخترش فاطمه سلام الله علیها را مى بوسید و مى فرمود: «فاطمه بضعه منى من آذاها فقد آذانى و من آذانى فقد آذان الله» فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند حقیقتا مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.

آفرینش زن در ادیان الهى

در تمام مذاهب و ادیان الهى آمده است که زن و مرد از «نفس واحده» آفریده شده اند. در عهد قدیم آمده است: «پس خدا موجودات را آفرید، لیکن براى آدم معاونى موافق وى یافت نشد و خداوند خوابى گران بر آدم مستولى گرداند تا بخفت پس یکى از دنده هایش را گرفت و گوش در جایش پرکرد و خدا آن دنده را زنى بنا کرد و او را نزد آدم آورد. در اسلام زن از نظر آفرینش در بعد روحى و جسمى از همان گوهرى آفریده شده که مرد آفریده شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانه اند و تمایز و فرقى در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.

قرآن به صراحت از این حقیقت پرده برمى دارد: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذى خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها… اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را (نیز) از او آفرید و از آن دو زنان و مردان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید (نساء، ۱)، هو الذى خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها؛ او است آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد (اعراف، ۱۸۹).

پاسخ به مخالفین تحصیل زنان

در بحث وجوب تحصیل برای زنان، عده ای بلافاصله خواهند گفت که بنا بر این نظریه، دخترهای مردم باید به مدرسه بروند و در اختیار فرهنگ های نادرست قرار بگیرند.

به چنین اشخاصی باید گفت که اگر در مدارس و فرهنگ هم عیب هست، باز تقصیر مردم است که به اصلاح همت نکردند. اسلام علم را فریضه کرده و مقدمات اصلاح کار را نیز لازم شمرده است. نه اینکه ما در خانه بنشینیم و هر وقت فرهنگی درست شد و آن فرهنگ، مدارس صد در صد شایسته ای برای پسران و دختران ما به وجود آورد، آنوقت ما بچه های خود را بفرستیم و اگر فرهنگ در این کار کوتاهی کرد، آنوقت ما حنجره های خود را پر کنیم و زبان انتقاد باز کنیم و هی بگوییم فرهنگ چنین است، فرهنگ چنان است. ما وظیفه داریم مدارس خوب و فرهنگ خوب ایجاد کنیم.

اساسا کسی که در همه عمر کوچکترین قدمی برای فرهنگ بر نداشته و در تأسیس هیچ مؤسسه فرهنگی شرکت نداشته و کوچکترین قدمی برای انجام این فریضه دینی به نام فریضه علم بر نداشته، حق ندارد بنشیند و انتقاد کند. عیبهای فرهنگ از آنجا پیدا شده که همین انتقاد کنندگان محترم، فریضه مذهبی خود را در مورد آن انجام نداده اند.

البته یک مطلب هست که حتما باید تذکر داده شود. آن اینکه وقتی که بنا شد رشته های تخصصی علمی تقسیم شود، البته زنان باید رشته هائی را بخوانند که با ذوق و استعداد خود آنها و احتیاجات جامعه وفق می دهد.

آیا می توان گفت جامعه به پزشک زن و جراح زن و قابله زن احتیاج ندارد؟! برای کدام خانواده است که حتی در بیماریهای مخصوص زنانگی احتیاج به زنان پیدا نشده باشد؟

تساوى حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام و غرب

از جمله موضوعات مورد بحث پیرامون حقوق زن، مقایسه بین مکتب اسلام با دستاوردهاى تمدن غرب است، امروز در دنیا درباره حقوق زن، مکتب دیگرى رایج نیست و نوعاً شرقى ها و همه دنیا تحت تأثیر دستاوردهاى غربى ها در مورد تساوى زن هستند و تقریباً این فکر غرب همه جا و حتى دنیاى کمونیستى را هم احاطه کرده است. بنابراین مقایسه، مناسب ترین طرف اسلام همین دستاوردهاى دنیاى غرب است که غربى ها در این مسأله خیلى هم به خود مى بالند.

با این مقایسه مى توان پى برد که نگرش حاکم بر غرب واقعاً به مصلحت جامعه و خانم ها مى باشد یا خیر؟ اسلام، زن را چگونه موجودى مى داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانى او را برابر با مرد مى داند یا او را جنس پست تر مى شمارد؟

اسلام در مورد حقوق خانوادگى زن و مرد، فلسفه خاصى دارد و پاره اى از حقوق و تکالیف و مجازات ها را براى مرد مناسب تر دانسته و پاره اى از آن ها را براى زن.

در نتیجه، در مواردى براى زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهى در نظر گرفته است. چرا؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیارى از مکتب هاى دیگر، نظریات تحقیرآمیزى نسبت به زن داشته و زن را جنس پست ترى شمرده است یا علت و فلسفه دیگرى دارد؟ عده اى گمان کرده اند که اسلام درباره زن، عدالت را مراعات نکرده است، در صورتى که همان گونه که منابع اسلامى نشان مى دهد و صاحب نظران محقق در این باره تحقیقات شایسته اى انجام داده اند، اسلام مابین تساوى زن و مرد و عدالت در میان آن ها فرق گذاشته است.

مسلم است که اگر اسلام مى گفت زن و مرد از همه جهات بیولوژیک، فیزیولوژیک و روانى و هرگونه فعالیت مغزى و روحى، یکى هستند، این خلاف واقع بود و گمان نمى رود کسى در این دنیا پیدا شود و از این دو صنف اطلاع لازم و کافى داشته باشد و چنین سخنى را به زبان بیاورد. مکرر در نطق ها و سخنرانى ها و نوشته هاى پیروان سیستمى غربى مقررات اسلام را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال این ها به عنوان تحقیر و توهینى نسبت به زن یاد کرده اند؟ چنین وانمود مى کنند که این امور هیچ دلیلى ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است.

مى گویند اسلام، دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و براى او حقوقى که براى یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار مى دانست تعدد زوجات را تجویز نمى کرد، حق طلاق را به مرد نمى داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمى کرد، براى زن قیمت به نام مهر قائل نمى شد، به زن استقلال اقتصادى و اجتماعى مى داد و او را جیره خوار و واجب النفقه مرد قرار نمى داد.

جایگاه و اهمیت حقوق زن در اسلام

اسلام در چهارده قرن پیش ظهور کرد. در جامعه ای که زن بسیار حقیر و پست شمرده می شد، تا جایی که زنده به گور می شد.اسلام آمد و خط بطلان بر روی تمام عقاید جاهلی کشید.اسلام در تمام مسائل و مواردی که ارتباط با زن دارد، صحبت کرده و آیات و روایات فراوانی در این زمینه ذکر شده است. زن از منظر قرآن همان است که در طبیعت هست.

از این رو است که هماهنگی و انطباق کامل بین دستورات الهی اسلام و دستورات فطرت و طبیعت می باشد.اسلام بزرگترین خدمت را با اصولی که در قوانین و احکام مربوط به زن قرار داده به زن اعطا کرده. همزمان با آشنا کردن زنان به حقوق واقعی خود شخصیت و کرامت فراموش شده ایشان را احیا نمود.

اسلام به شیوه های مختلف کرامت انسانی زن را برای همگان آشکار می سازد. اسلام در حق زن نظریه ای ابداع کرده که از روزی که جنس بشر پا به عرصه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکری در مورد زن نداشت. اسلام در این نظریه خود، با تمام مردم جهان درافتاد، و زن را آنطور که هست و بر آن اساسی که آفریده شده، به جهان معرفی کرد، اساسی که به دست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.

اصل تساوی زن و مرد

به کار بردن واژه تساوی بسیار ظریفانه است. در اسلام تساوی حقوق زن و مرد مطرح است نه تشابه. برعکس جامعه غرب که سعی می کنند تساوی را با تشابه یکی فرض کنند. مساوات در اسلام، اصلی غیر قابل انکار و حتی تردید ناپذیر می باشد و ریشه در تمام قوانین ودستورات اسلامی دارد.گرچه این اصل، قلمرو گسترده دارد و نمی توان آن را محدود به بعضی مسائل کرد ؛ اما به طور نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:

ازدواج:

در امر ازدواج زن همانند مرد در تصمیم گیری و انتخاب در این امر آزاد است و هیچ اجباری در کارنیست و بدون رضایت او، پیوند ازدواج، اعتباری ندارد.

امام صادق (ع) می فرمایند: «تستأمروا البکر و غیرها و لاتنکِح الا باَمرِها» (وسائل الشیعه، جلد ۱۴، ص ۲۱۴) با زنان چه باکره و چه غیر باکره در امر زناشویی مشورت کنید و با آنان پیوند زناشویی نبندید مگر به خواست خودشان.

پاداش و کیفر:

زن و مرد هردو، در تکالیف و وظایف معنوی خود یکسان و برابرند و به صورت یکسان از ثواب و عقاب اعمال خود بهره می گیرند.

در قرآن حتی یک آیه هم وجود ندارد که در آن به مردان برتری خاصی ببخشد ویا آنان را مستحق عنایتی بیشتر از زنان قرار دهد. آیات الهی هر دو جنس را در واجبات و اوصاف عالی برابر می داند.

تعلیم و تربیـت:

فرا گرفتن علم و دانش موضوعی است که در آیات و روایات بدان سفارش فراوان شده است و برای هر زن ومردی ضرورت دارد. در دیدگاه اسلام آموزش حقی است که زن و مرد از آن بطور یکسان بهره می گیرند.

پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: «طلبُ العلمِ فریضهٌ علی کل مسلم و مسلمه»


دیدگاه اسلام در خصوص حقوق خانوادگی

بحثی مطرح می باشد که آیا افراد بشر در اجتماع خانوادگی نیز از لحاظ حقوق اولیه طبیعی وضع مشابه و همانندی دارند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است؟ یا میان اجتماع خانوادگی یعنی اجتماعی که از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، و برادران و خواهران تشکیل می شود، با اجتماع غیرخانوادگی از لحاظ حقوق اولیه نیز تفاوت است و قانون طبیعی حقوق خانوادگی را به شکلی مخصوص وضع کرده است؟ در اینجا دو فرض وجود دارد:

یکی اینکه زن و شوهری و پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی مانند سایر روابط اجتماعی و همکاریهای افراد با یکدیگر در مؤسسات ملی یا در مؤسسات دولتی، سبب نمی شود که بعضی افراد طبعا وضع مخصوص بخود داشته باشند، فقط مزایای اکتسابی سبب می شود که یکی مثلا رئیس و دیگری مرئوس، یکی مطیع و دیگری مطاع، یکی دارای ماهانه بیشتر و یکی کمتر باشد، زن بودن یا شوهر بودن، پدر یا مادر بودن و فرزند بودن نیز سبب نمی شود که هر کدام وضع مخصوص به خود داشته باشند، فقط مزایای اکتسابی می تواند وضع آنها را نسبت به یکدیگر معین کند.

فرضیه ” تشابه حقوق زن و مرد در حقوق خانوادگی ” که به غلط نام تساوی حقوق به آن داده اند مبتنی بر همین فرض است. طبق این فرضیه زن و مرد با استعدادها و احتیاجات مشابه و با سندهای حقوقی مشابهی که از طبیعت در دست دارند در زندگی خانوادگی شرکت می کنند، پس باید حقوق خانوادگی بر اساس یکسانی و همانندی و تشابه تنظیم شود.

فرض دیگر این است که خیر، حقوق طبیعی اولیه آنها نیز متفاوت است، شوهر بودن از آن جهت که شوهر بودن است وظائف و حقوق خاصی را ایجاب می کند و زن بودن از آن جهت که زن بودن است وظائف و حقوق دیگری ایجاب میکند، همچنین است پدر یا مادر بودن و فرزند بودن و به هرحال اجتماع خانوادگی با سایر شرکتها و همکاریهای اجتماعی متفاوت است. فرضیه ” عدم تشابه به حقوق خانوادگی زن و مرد ” که اسلام آن را پذیرفته مبتنی بر این اصل است.

قرآن کریم قبل از ۱۴۰۰ سال یعنى آن زمان که ظلم و بى عدالتى نسبت به زن به همه جا سایه افکنده بود، زن به عنوان یک کالا بیش ارزش نداشت و از هیچ گونه حق و حقوقى برخوردار نبود، با صراحت و قاطعیت اعلام مى دارد: «و لهن مثل علیهن بالمعروف»: و براى آنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته اى قرار داده شده (سوره بقره، آیه ۲۲۸) یعنى زن همان مقدار که در اجتماع و خانواده وظایف سنگینى دارد و حقوق قابل توجّه نیز دارد. تا از تساوى این حقوق با آن وظایف اجراى عدالت در حق آنان عملى گردد.

خانواده یک واحد اجتماعى است که هدف از آن تأمین سلامت روحى و روانى افراد آن است، قرآن کریم براى تمام افراد خانواده یک حقوقى قائل است، و این حقوق در قبال وظایفى است که نسبت به همدیگر دارد، ممکن نیست کسى را پیدا بکنیم که حقّى در موردى داشت٠

زنان الگو از نظر آیات قرآن

اگر انسان وارسته شد مى تواند الگوى دیگر انسان ها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوى مردم است نه مردان، و اگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان. این مطلب را قرآن کریم به صورت صریح روشن کرده و چهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) ذکر مى کند.زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نیست، زن نمونه است.

فرق است بین این دو مطلب که اگر زن خوب شد، آیا نمونه زنان مى باشد یا زن نمونه است؟ چه این که مرد، اگر خوب شد، نمونه مردان نیست بلکه مرد نمونه است.

قرآن کریم مى فرماید: آن که خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلکه زن نمونه است، چه این که زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلکه نمونه انسان هاى بد است. خدا به عده زیادى از مردان فضیلت داد و مى دانست که از عهده آن برنیامده و سرانجام رسوا خواهند شد و اعطاى فضیلت به آنها فقط از باب: معذره الى ربکم و اتمام حجت بود به همین جهت به آنها فضیلت داد، ولى سِمت و ماموریت نداد. زیرا کسى که در کار خود انحراف دارد، اگر ماموریت و سِمتى پیدا کند به مبانى دین صدمه مى زند. خداوند به بلعم باعورا فضیلت داد ولى سِمت نداد، به سامرى فضیلت داد ولى سِمت نداد.

زن لوط و زن نوح

قرآن کریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبیین کرده و مى فرماید:«ضَربَ اللهُ مَثَلاً لِلذینَ کَفَرُوا امرَاهَ نُوحٍ وَ امراهَ لُوطٍ کانَتَا تَحتَ عَبدَینِ مِن عِبادِنا صالحینِ فَخَانتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللهِ شَیئا وَ قِیلَ ادخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم، ۱۰)؛ خدا براى کسانى که کافر شدند زن نوح و لوط را مَثل آورده که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شوید.

در این جا خداوند نمى فرماید: «ضرب الله مثلا لللاتی کفرن ».و نمى فرماید: «ضَرَبَ اللهَ مَثلا لِلنِساءِ الکافِرات ».نمى گوید خدا نمونه زنان بد را ذکر کرد، بلکه مى گوید نمونه مردم کافر را ذکر کرد. ضرب الله مثلا للذین کفروا نه «للنساء» و نه «لللاتی کفرن » بنابراین معلوم مى شود این «للذین کفروا» به معناى مردان کافر نیست بلکه به معناى مردم تبهکار و بزهکار است.

منظور از خیانت نیز در اینجا، خیانت مکتبى، اعتقادى و فرهنگى است، و به همین دلیل ذات اقدس اله به ما فرمود: «لا تَخُونُوا اللهَ والرسولَ و تَخُونُوا اماناتِکُم» (انفال، ۲۷)؛ خیانت نکنید به خدا و رسول و خیانت نکنید به امانت هایتان. به پیامبر خیانت کردن، یعنى، با دین او بدرفتارى کردن.

در اینجا که فرمود: زن لوط و زن نوح به این دو پیامبر که یکى از آنها پیامبر اولواالعزم است و دیگرى حافظ شریعت ابراهیم علیه السلام، خیانت کرد

جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.

همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.

 

مطالب پیشنهادی:
  • نقش زن در اسلام
  • تحقیق ضرورت وجود قانون در جامعه ( حقوق زن و مرد )
  • تحقیق وضعیت زنان در عصر جاهلیت قدیم و مدرن
  • برچسب ها : , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.