پایان نامه تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران با تأکید بر گرجستان


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

پایان نامه تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران با تأکید بر گرجستان مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۱۲۸  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود پایان نامه تحلیل ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران با تأکید بر گرجستان نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک پایان نامه مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

فصل اول:کلیات تحقیق
۱-۱ بیان مسئله    ۱
۱- ۲ اهمیت  ۲
۱-۳  انگیزه های نگارنده ۲
۱-۴ اهداف مورد نظر  ۳
۱-۵ پیشینه تحقیق۳
۱-۶ پرسش های مطرح ۴
۱-۷  فرضیات تحقیق۴
۱-۸ تعریف مفاهیم۴
۱-۹  قلمرو تحقیق۶
۱-۱۰ روش تحقیق و جمع آوری اطلاعات۶
۱-۱۱ محدودیت های تحقیق۶
۱-۱۲ سازماندهی رساله۷
فصل دوم :مبانی نظری تحقیق
۲-۱ بررسی ژئوپلیتیک و عوامل موثر بر آن
۲-۱-۱ تعریف و مفهوم ژئوپلیتیک ۸
۲-۱-۲ عوامل موثر در ژئوپلیتیک۹
۲-۱-۳ واقع گرایی و ژئوپلیتیک۱۰
۲-۲:بررسی امنیت و امنیت ملی
۲-۲-۱ امنیت  ۱۱
۲-۲-۲ مفهوم سنتی امنیت  ۱۲
۲-۲-۳ مفهوم نوین ۱۳
۲-۲-۴ ابعاد امنیت  ۱۳
۲-۲-۵ امنیت ملی ۱۴
۲-۲-۶ ویژگی های امنیت ملی ۱۵
۲-۲-۷ ابعاد امنیت ملی۱۶
۲-۲-۷-۱ امنیت نظامی ۱۶
۲-۲-۷-۲ امنیت اقتصادی۱۷
۲-۲-۷-۳ امنیت سیاسی۱۷
۲-۲-۷-۴ امنیت فرهنگی۱۸
۲-۲-۷-۵ امنیت اجتماعی۱۸
۲-۲-۷-۶ امنیت زیست محیطی۱۹
۲-۲-۸ تهدیدات امنیت ملی۱۹
۲-۲-۹ واقع گرایان و امنیت ملی ۲۰
۲-۲-۱۰ امنیت منطقه ای۲۱
۲-۲-۱۱ امنیت بین المللی(جهانی ۲۲
فصل سوم:ویژگی های منطقه قفقاز جنوبی و ساختار گرجستان در آن
مقدمه ۲۴
۳-۱ ویژگیهای منطقه قفقاز جنوبی ۲۵
۳-۱-۱ موقعیت۲۵
۳-۱-۲ قفقازجنوبی(ماورای قفقاز)۲۵
۳-۱-۳ نگاهی مختصر به تاریخ و خصوصیات انسانی قفقاز جنوبی ۲۶
۳-۱-۴ واحد های سیاسی قفقاز جنوبی۲۹
۳-۲ گرجستان ۳۰
۳-۲-۱ موقعیت جغرافیایی۳۰
۳-۲-۲ ویژگی جغرافیایی۳۰
۳-۲-۳ تاریخ گرجستان۳۲
۳-۲-۴ ویژگی های مذهبی فرهنگی اجتماعی۳۳
۳-۲-۵ ویژگی های سیاسی گرجستان ۳۴
۳-۲-۶ ظرفیت های اقتصادی گرجستان ۳۵
فصل چهارم:
۴-۱:بررسی جغرافیای سیاسی قفقاز جنوبی با تاکید بر گرجستان
۴- ۱-۱ تبیین ژئوپلیتیک منطقه قفقاز جنوبی۳۶
۴-۱-۲ اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه قفقاز جنوبی۳۷
۴-۱-۳ پیچیدگی امنیت در منطقه قفقاز جنوبی۴۰
۴-۱-۴ اهمیت استراتژیک قفقاز برای روسیه۴۳
۴ -۱-۵انقلاب گل رز (مخملی)۴۵
۴-۱-۶سیاست خارجی دولت گرجستان  پیش ازمیخائیل ساکاشویلی۴۷
۴ -۱-۷سیاست خارجی دولت گرجستان درزمان میخائیل ساکاشویلی۴۹
۴-۱-۸ چالش امنیتی میان گرجستان و روسیه۵۰   ۴-۱-۸-۱ تحولات سیاسی جدید در گرجستان و افزایش تنش در روابط روسیه و اتحادیه اروپا۵۱
۴-۸-۱-۲تحولات جدید درمنطقه قفقاز با تمرکز بر مسئله انرژی۵۴
بخش دوم :تاثیر ‍ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی(باتاکید بر گرجستان) بر امنیت ملی ایران
۴-۲-۱امنیت۵۷
۴-۲-۲ امنیت جمهوری اسلامی ایران۵۷
۴-۲-۳ عوامل مؤثر بر امنیت ملی و جهت گیری سیاست خارجی ایران۵۸
۴-۲-۳-۱شاخص های ژئوپلیتیکی۵۹
۲-۳-۲-۴ ساختار های اجتماعی و سیاسی۵۹
۳-۳-۲-۴ منابع عظیم انرژی۶۰
۴-۲-۳-۴تمایل به پیشرفت ونوگرایی۶۰
۴-۲-۴ ابعاد امنیت ملی ایران۶۱
۴-۲-۴-۱ امنیت نظامی ایران ۶۱
۴-۲-۴-۲ امنیت اقتصادی ایران۶۲
۴-۲-۴-۳ امنیت سیاسی ایران۶۲
۴-۲-۴- ۴ امنیت اجتماعی۶۳
۴-۲-۴-۵ امنیت زیست محیطی۶۳
۴-۲-۵ تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی ایران۶۴
۴-۲-۶ اهداف و سیاست های روسیه و گرجستان در منطقه قفقاز۶۵
۴-۲-۷ بررسی اوستیای جنوبی و تأثیرات آن در منطقه ۶۷
۴-۲-۸ روابط ایران و گرجستان۷۱
۴-۲-۹ حضور امریکا ، ناتو در منطقه و تأثیرات آن بر روابط ایران وگرجستان۷۳
۴-۲-۹-۱ انتخاب های سیاسی غرب۷۴
۴-۲-۹-۲ خطوط لوله وانتقال انرژی۷۵
۴-۲-۹-۳ ایران و محیط امنیتی جدید۷۶
۴-۲-۹-۴ تشدید رقابت های نظامی۷۸
۴-۲-۱۰ سیاست خارجی روسیه در قبال «CISوگوام»۸۰
۴-۲-۱۱ اهمیت ناتو برای گرجستان۸۴
۴-۲-۱۲ اقدامات گرجستان در راستای پیوستن به ناتو۸۵
۴-۲- ۱۳  تقابل منافع ایران بابازیگران منطقه ای وفرا منطقه ای درروندگسترش ناتوبه گرجستان۸۶
۴-۲-۱۴ ترکیه و اسرائیل در گرجستان۹۳
۴-۲-۱۵  تأثیر حضور ناتو در قفقاز جنوبی (گرجستان) بر امنیت ملی ایران۹۵
فصل پنجم
۵-۱نتیجه گیری و اثبات فرضیات ۱۰۷
۵-۲پیشنهادات(راهکارها)۱۰۹   پیوست وضمائم:
۱-نقشه ها
۱-۱نقشه کشورهای قفقاز۱۱۰
۱-۲ نقشه کشور گرجستان۱۱۱
۱-۳ نقشه سیاسی قفقاز جنوبی۱۱۲
۱-۴ نشان دادن کشور گرجستان در قسمتی از نقشه جهان۱۱۳
۱-۵ خطوط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان۱۱۴
منابع

منابع ماخذ

۱-   افشردی، محمد حسین؛ (۱۳۸۱)؛جنگ قفقاز یازده سپتامبر روسیه ؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی قفقاز؛ شماره۶۳٫

۲-   امیدوارنیا، محمد جواد؛ (۱۳۸۱)؛امنیت در قرن بیست ویکم ؛ تهران؛ دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی

۳-   امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۷۶)؛جغرافیای قفقاز ؛ تهران؛ موسسه چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه؛ چاپ اول.

۴-   امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۸۱)؛جغرافیای کامل قفقاز ؛ تهران؛ مرکز جغرافیایی نیروهای مسلح؛ چاپ اول.

۵-   امینیان، بهادر؛ (۱۳۸۶)؛آمریکا و ناتو(پایانی و گسترش ناتو و هژمونی امریکا) ؛ تهران؛ دانشگاه امام حسین،موسسه چاپ و انتشارات؛ چاپ اول.

۶-    تقوی اصل ، سید عطا ؛ (۱۳۸۱)؛ژئوپلیتیک جدید ایران از قزاقستان تا گرجستان ؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه؛ چاپ سوم.

۷-   تقوی اصل، سید عطا؛ (۱۳۸۷)؛جنگ قفقاز یازده سپتامبر روسیه ؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی قفقاز؛ شماره۶۳٫

۸-   تهامی، سید مجتبی؛ (۱۳۸۴)؛ امنیت ملی داکترین، سیاست های دفاعی و امنیتی (جلد ۱)؛ تهران؛ نشر آجا؛ چاپ اول.

۹-   حافظ نیا، محمدرضا؛ (۱۳۸۵)؛ اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک؛ مشهد؛ انتشارات پاپلی و پژوهشکده امیر کبیر؛ چاپ ا

۱۰-حافظ نیا، محمدرضا؛ (۱۳۸۱)؛ جغرافیای سیاسی ایران؛ تهران؛ انتشارات

۱۱حافظ نیا، محمد رضا؛ (۱۳۸۴)؛ ژئوپلیتیک، علم یا گفتمان: یک تردید فلسفی؛ مجموعه مقالات نخستین گنگره علمی انجمن ژئوپلیتیک ایران؛ تهران؛ انجمن ژئوپلیتیک ایران.

۱۲حافظ نیا، محمدرضا؛ (۱۳۸۶)؛ قدرت و منافع ملی؛ تهران؛ نشر انتخاب.

۱۳-دارمی،سلیمه (۱۳۸۶)؛ ناتو درقرن بیست و یکم؛ تهران؛ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات بین المللی ابرار معاصر؛ چاپ اول.

۱۴-دوئرتی،جیمزوفا لتزگراف ، رابرت؛ (۱۳۸۴)؛ نظریه های متعارض در روابط بین الملل؛ تهران؛ نشر قومس؛ ترجمه وحید بزرگی و علیرضا طیب :چاپ اول.

۱۵-ربیعی ، علی ؛ (۱۳۸۳)؛ مطالعات امنیت ملی(مقدمه ای بر نظریه های امنیت ملی در جهان سوم ؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۱۶-رنجبر ، مقصود ؛ (۱۳۷۸)؛ملاحظات امنیتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی ؛ چاپ اول.

۱۷-سریع القلم ، محمود ؛ (۱۳۷۹)؛سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بازنگری و پارادایم ائتلاف؛ تهران؛ مرکز تحقیقات استراتژیک ؛ چاپ اول.

۱۸-سیف زاده ، سید حسن ؛ (۱۳۸۳)؛معمای امنیت و چالش های جدید غرب؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

 ۱۹-شربیانی،قوام؛ (۱۳۸۷)؛امنیت ایران ورویکردناتودرآسیای مرکزی؛تهران؛مرکزچاپ وانتشارات وزارت امورخارجه؛چاپ اول.

۲۰-صفوی ، مهدی ؛ (۱۳۸۴)؛ساختار وتحولات سیاسی در فدراسیون روسیه و روابط جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۲۱-طلوعی ، محمود ؛ (۱۳۷۷)؛فرهنگ جامع سیاسی؛ تهران؛ نشر علم ؛ چاپ اول.

۲۲-عامری ، هوشنگ ؛ (۱۳۷۰)؛اصول و روابط بین الملل؛ موسسه انتشارات آگاه ؛ چاپ اول.

۲۳-عبداله خانی ، علی ؛ (۱۳۸۳)؛نظریه های امنیت، مقدمه ای بر طرح ریزی دکترین امنیت ملی ؛ تهران؛؛ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ؛ چاپ اول.

۲۴-عزتی، عزت الله؛ (۱۳۸۰)؛ ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم؛ تهران؛ انتشارات سمت.

۲۵-عزتی، عزت الله؛ (۱۳۷۱)؛ ژئوپلیتیک؛ تهران انتشارات سمت؛ چاپ اول.

۲۶-عزتی، عزت الله؛ (۱۳۸۶)؛ نظریه های جدید در جغرافیای سیاسی؛ تهران؛ انتشارات قومس.

۲۷-قوام ، عبدالعلی ؛ (۱۳۷۸)؛اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ؛ تهران؛؛ انتشارات سمت ؛ چاپ ششم.

۲۸-کاظمی ، احمد ؛ (۱۳۸۴)؛امنیت در قفقاز جنوبی ؛ تهران؛؛ انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر ؛ چاپ اول.

۲۹-کاظمی ، سید علی اصغر ؛ (۱۳۷۳)؛روابط بین الملل در تئوری و عمل ؛ تهران؛؛ نشر قومس ؛ چاپ اول.

۳۰-کریمی پور ، یدا… ؛ (۱۳۷۹)؛ایران و همسایگان(منابع تنش و تهدید ؛ تهران؛؛ انتشارات جهاددانشگاهی؛ چاپ اول.

۳۱-ماندل،رابرت؛(۱۳۷۷)؛چهره متغیرامنیت ملی؛ترجمه:پژوهشکدهمطالعات راهبردی؛تهران؛انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.

۳۲-مجتهدزاده، پیروز ؛ (۱۳۸۱)؛ جغرافیای سیاسی و سیاست جغرافیایی؛ تهران انتشارات سمت.

۳۳-مرادی ، منوچهر ؛ (۱۳۸۵)؛چشم انداز همکاری ایران و اتحادیه اروپا در تامین امنیت و ثبات در قفقاز جنوبی؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۳۴-معظمی گودرزی ، پروین ؛ (۱۳۷۸)؛گرجستان؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۳۵-میرحیدر، دره؛ (۱۳۸۴)؛ مبانی جغرافیای سیاسی؛ تهران؛ انتشارات سمت.

۳۶-میرحیدر، دره؛ (۱۳۷۱)؛ مبانی جغرافیای سیاسی ؛ تهران؛ انتشارات سمت.

۳۷-مینایی ، مهدی ؛ (۱۳۸۱)؛مقدمه ای بر جغرافیای سیاسی ایران؛ تهران؛ دفتر مطالعات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۳۸-واعظی،محمود؛ (۱۳۸۷)؛ژئوپلیتیک بحران درآسیای مرکزی وقفقاز؛تهران؛مرکزچاپ وانتشارات وزارت امورخارجه؛چاپ دوم.

۳۹-هاشمی، غلامرضا ؛ (۱۳۸۴)؛امنیت درقفقاز جنوبی؛ تهران؛ مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ؛ چاپ اول.

۴۰-هوشنگ مهدوی، عبدالرضا ؛ (۱۳۷۵)؛تاریخ روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم؛ تهران؛ انتشارات امیر کبیر.

  مقالات:

۱-امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۷۵)؛تهدیدهای امنیتی قفقاز ؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات و آسیای مرکزی و قفقاز؛ شماره۱۳٫

۲-امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۷۹)؛جایگاه ژئوپلیتیکی ایران در قفقازپس از جنگ سرد؛ تهران؛ مجموعه مقالات جغرافیا کاربردهای دفاعی امنیتی ؛ دانشگاه امام حسین.

۳-امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۸۵)؛جایگاه تفلیس در گسترش علم و ادب در قفقاز؛تهران؛ فصلنامه مطالعات و آسیای مرکزی و قفقاز؛ شماره اول پاییز.

۴-امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۸۷)؛جنگ قفقاز:یازده سپتامبرروسیه؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات و آسیای مرکزی و قفقاز؛ شماره۶۳٫

۵-امیر احمدیان، بهرام؛ (۱۳۸۷)؛بحران گرجستان،طرف های درگیر،علت ها و پیامدها؛ تهران؛ فصلنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی؛ شماره اول و دوم،مهر و آبان.

۶-ثقفی عامری، ناصر؛ (۱۳۷۸)؛روابط ایران و روسیه تا چه حد استراتژیک است ؛ تهران؛ مجموعه مقالات پنجمین میزگرد مشترک ایران و روسیه؛ دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی

۷-جاناتان،آوس؛ (۱۳۸۰)؛پیچیدگی امنیت منطقه ای قفقاز؛تهران؛فصلنامه مطالعات وآسیای مرکزی وقفقازترجمه علیرضا زارع،شماره ۴۰٫

۸-جاویدنیا، کیومرث؛ (۱۳۸۲)؛گسترش ناتو به شرق و تاثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر .

۹-حافظ نیا، محمد رضا؛ (۱۳۸۱)؛نقش آفرینی ژئواستراتژیک قفقاز و آسیای مرکزی در رقابت های جهانی ؛ تهران؛ مجله آسیای مرکزی و قفقاز؛ شماره۴۰٫

-۱۰چشمه اعلائی، مهرداد؛ (۱۳۸۴)؛جمهوری اسلامی ایران و تحولات حوزه قفقاز ؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات و آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره۵۲٫

۱۱-رحیم پور، علی؛ (۱۳۸۱)؛تحولات ژئواستراتژیک در سده ی بیست ویکم و جایگاه منطقه و ایران ؛ تهران؛ فصلنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی ؛ شماره۱۸۳-۱۸۴٫

۱۲-رشاد،افسانه؛ (۱۳۸۷)؛تصاعدبحران درگرجستان وامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛تهران؛فصلنامه اطلاعات راهبردی؛ شماره ۶۲٫

۱۳-رضایی، علی اکبر؛ (۱۳۸۷)؛اسرائیل در آسیای مرکزی؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز؛ شماره ۲۳٫

۱۴-سجادپور،کاظم (۱۳۷۳)؛تصاعدروسیه وقفقاز،اقتصاد وملاحظات امنیتی؛تهران؛فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی وقفقاز؛شماره ۱۸٫

۱۵-شجاع، شاپور؛ (۱۳۸۰)؛گسترش ناتو به سمت شرق و اثر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ فصلنامه فصلنامه دفاعی و استراتژیک ؛ شماره ۹٫

 ۱۶-عسکری، حسن؛ (۱۳۸۷)؛چشم انداز دورنمای الحاق گرجستان به ناتو و پیامد های آن بر کشورهای منطقه؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره ۶۱٫

۱۷-عسکری، حسن؛ (۱۳۸۴)؛انقلاب رزدر گرجستان دستاوردها و ناکامیهای دولت جدید؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره ۴۹٫

۱۸-قامت،جعفر؛ (۱۳۸۷)؛گسترش ناتو به شرق(آسیای مرکزی و قفقاز)وتاثیرات آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات؛شماره ۷۰٫

۱۹-قوام،عبدالعلی؛ (۱۳۸۶)؛چالش ای نظری پیرامون امنیت ملی و بین المللی؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات بین الملل؛ شماره۴٫

۲۰-کوهکن، علیرضا؛ (۱۳۸۱)؛بحران گرجستان،قدرت های حاضر در منطقه؛ تهران؛ فصلنامه راهبرد یاس ؛ شماره ۱۵٫

۲۱-کوئن، فردریک؛ (۱۳۸۲)؛ناتو و قفقاز جنوبی،تلاش برای هیچ؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره ۴۲٫

۲۲-مجتهد زاده، پیروز؛ (۱۳۸۱)؛جهان سیاسی در سالی که گذشت؛ تهران؛ اطلاعات سیاسی و اقتصادی ؛ شماره ۱۷۶-۱۷۵٫

۲۳-مرادی، منوچهر؛ (۱۳۸۷)؛جنگ در قفقاز،امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره ۶۳٫

۲۴-مشفقی فر، ابراهیم؛ (۱۳۸۳)؛تحولات نظامی قفقاز جنوبی و نقش قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای؛ تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز ؛ شماره ۴۶٫

۲۵-موسوی، سید رسول؛ (۱۳۸۴)؛تحولات امنیتی و نظامی آسیای مرکزی و قفقاز و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران؛ فصلنامه راهبرد دفاعی ؛ شماره ۹٫

۲۶-موسوی، سیدرسول؛ (۱۳۸۲)؛ساز و کارهای امنیتی درقفقاز جنوبی؛تهران؛ فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی وقفقاز؛شماره ۴۲٫

۲-۱-۱تعریف ومفهوم ژئوپلیتیک:

ژئوپلیتیک در مفهوم مطلع خود در اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات سیاسی نظامی شد و از آن پس به عنوان یک ابزار مفهومی در ادبیات نظامی، سیاسی و روابط بین الملل به کار گرفته شد. ازمنظر ژئوپلیتیک، شناخت ابعاد جغرافیایی در فرایند تحقیق بر نظمی منطقی و در روند تحلیل بر بهره گیری از واقعیت هایی استوار می باشد که در طول زمان در ارتباط با مفهوم قدرت، اثرات خود را در صحنه سیاسی یک محیط جغرافیایی بر جا نهاده اند. از این رو تحلیل ژئوپلیتیک در اتخاذ سیاست های عملی دولت ها می تواند از قابلیت خوبی برخوردار باشد.

نظریه پردازان ژئوپلیتیک در پی اثبات اهمیت آن سیاست ملی هستند که ناظر بر ملاحظاتی همچون دسترسی به مرزهای طبیعی یک کشور، دسترسی به راه های مهم دریایی کنترل استراتژیک مناطق سرزمینی مهم می باشد. از آنجا که بین عوامل جغرافیایی و سیاست دولت ها ارتباط وجود دارد، دولت ها با توجه به اوضاع جغرافیایی سیاسی و ژئوپلیتیک دو مبحث مکمل هم ازیک موضوع علمی است و به مطالعه ی نقش آفرینی قدرت سیاسی در محیط جغرافیایی می پردازند. مطالعه نقش آفرینی درون کشوری پدیده قدرت در چهارچوب مطالعات جغرافیایی سیاسی پی گیری می شود، حال آنکه مطالعه کارکرد منطقه ای وجهانی این مکانیزم در حوزه مطالعات ژئوپلیتیک قرار می گیرد. (مجتهدزاده: ۱۳۸۱، ۳۴)

  برخی اندیشمندان علوم سیاسی وجامعه شناسی مانند ریموند و استراسولدو ایتالیایی ((جغرافیای سیاسی))را رابطه فضایی و یا بعد سرزمینی علم سیاسی می دانند.از دید جغرافیایی این دانش را باید تشخیص و مطالعه پدیده های سیاسی در محتوای فضایی یا((روی زمین)) آنها دانست. به هر حال توجه اصلی در جغرافیای سیاسی حکومت است در حالی که حکومت یکی از پدیده های جغرافیای سیاسی، ومرز پدیده مهم دیگری در این مطالعه است رونق گرفتن جهانی اندیشی با تولد جغرافیای سیاسی همزمان بوده است و چندان دور از واقعیت نخواهد بود اگر گمان بر آن داریم که جهان اندیشی قرن نوزدهم تولد جغرافیای سیاسی را سبب گردیده است و جغرافیای سیاسی را نظم و نظامی تازه بخشیده است.

۲-۱-۲ عوامل موثر بر ژئوپلیتیک

عواملی که در ژئوپلیتیک موثرند به دو دسته کلی(( عوامل ثابت))و((عوامل متغییر)) تقسیم بندی می شوند.(ژرژ،۱۳۴۹،۲۸-۳۰ )

عوامل ثابت در حقیقت همان پدیده های طبیعی و جغرافیایی هستند و عوامل متغیر که ممکن است برخی از آنها نیز منشا طبیعی داشته باشند به دلیل مطرح بودن نقش کمیت در آنها جزء عوامل متغییر محسوب می شوند. موقعیت جغرافیایی در بین عوامل ثابت و انسان در بین عوامل متغیر نقش دو قطب اصلی را در تحلیل های ژئوپلیتیک ایفا می کند.

الف) عوامل ثابت ژئوپلیتیک

– موقعیت جغرافیایی شامل: موقعیت دریایی،موقعیت بری یا مرکزی و موقعیت استراتژیکی.

– فضا و تقسیمات مربوط به آن در اصطلاح ژئوپلیتیک مفهوم فضا شامل سرزمین هایی است که انسان توانسته در آنجا سکونت گزیند و یا به گونه ای در آن دخل و تصرف کند.

– وسعت خاک کشور

– وضع توپوگرافی(شکل خارجی زمین) شامل: شکل مرزها و وضعیت شبکه آبها و وضعیت ناهمواریها.

    – شکل کشور:مقصوداز شکل هندسی کشورها یعنی فاصله قطرهای یک کشور تا مرکز جغرافیایی آن.

ب) عوامل متغیر ژئوپلیتیکی

– جمعیت: مطالعه جمعیت کشورها از دیدگاه ژئوپلیتیک،مطالعه نحوه توزیع جغرافیایی آنهاست(یا بررسی جنبه های کمی و کیفی آن)

– منابع طبیعی(فروانی کیفیت منابع طبیعی)که شامل منابع غذایی و منابع معدنی است.


۲-۱-۳واقع گرایی و ژئوپلیتیک

واژه ی ژئوپلیتیک برای اولین بار در سال ۱۸۹۹ توسط «رودلف کیلن» سوئدی به کار برده شد. او در هنگام بیان نظریه خود تحت عنوان «کشور: موجودی زنده» با ارائه ساختاری پنج وجهی از کشور، ساخت فیزیکی ـ فضایی کشور را ژئوپلیتیک نامید. اما ژئوپلیتیک به معنای عمومی آن یعنی «نقش عوامل جغرافیایی در سیاست» قدمتی بسیار زیاد دارد. (افشردی:۱۳۸۱، ۵)

در بیشتر تعاریفی که از ژئوپلیتیک ارائه شده، تأثیر عوامل جغرافیایی در سیاست اشاره گردیده است. به عبارت دیگر ژئوپلیتیک از جهتی عبارتست از مطالعه ترتیب و توالی قدرت در جهان سیاسی تقسیم شده و از هم گسیخته، که هم شکل جهانی این ترتیب و توالی را در نظر دارد و هم اشکال منطقه ای آن را، جغرافیا از دید سیاست و چگونگی بهره برداری از جغرافیا در پیشبرد اهداف سیاسی و ایجاد موازنه ی مفید در بازی قدرت می پردازد. (تقوی اصل: ۱۳۸۷، ۲۷)

بسیاری از اندیشمندان واقع گرا در مورد تأثیر موقعیت مکانی یک دولت بر توانایی های ملی و سمت گیری سیاست خارجی آن، اتفاق نظر دارند. آنان می گویند جغرافیا به گزینه های موجود برای دولت ها شکل می بخشد و بر انتخاب های ممکن دولت در زمینه ی سیاست خارجی تأثیر می گذارد. به عقیده آنها برخی دولت ها به واسطه جغرافیای خود در برابر بیگانگان آسیب پذیرترند. آنها دسترسی یک کشور به آبراهه های مهم و همچنین شکل مرزهای آن را از نظری بی حفاظ یا با حفاظ بودن بر سیاست خارجی آن کشور مؤثر می دانند و در مجموع اغلب اندیشمندان واقع گرا معتقدند عوامل جغرافیایی، جمعیت شناختی، منابع و عوامل ژئوپلیتیک در نظریه ی واقع گرایی نقش محوری دارند. (دوئرتی وفالتزگراف: ۱۳۸۴، ۱۴۵)

لذا رویکرد واقع گرایان در سیاست خارجی به شناخت دقیق شرایط ژئوپلیتیک بستگی دارد. در سال های اخیر راهبردهایی چون گسترش ناتو به شرق، نمونه ای از بهره گیری ژئوپلیتیک در سیاست خارجی محسوب می شود. (واعظی: ۱۳۸۷، ۲۵ ـ ۲۴)

 

۲-۲-۱  امنیت

مسأله امنیت با وجود قدمت دیرینه اش، همواره یکی از مهم ترین مسائل در امر مملکت داری و یکی از پیچیده ترین مسائل در میان مباحث علم سیاست و روابط بین الملل و به همین خاطر مورد توجه سیاستمداران و اندیشمندان است. (سیف زاده: ۱۳۸۳، ۲۷)

امنیت یک بستر و مجموعه ی متکثری است که اگر شاخص های آن آماده باشد، برای انسان نوعی آرامش و اطمینان به وجود می آورد (لرنی ؛ ۱۳۸۳: ۱۹). امنیت عبارتست از: مصونیت کامل جان، مال و ناموس مردم از هرگونه تعرض و گزند که از مهمترین ضروریات زندگی اجتماعی است و تأمین آن، یک اصل و برای سلامت و بقای هر جامعه، حیاتی است (قربان حسینی ؛ ۱۳۷۶: ۳۰).

     برژینسکی امنیت ملی را این چنین تعریف می کند: وجود شرایط مبتنی بر حفظ و برقراری اقداماتی که کشور را از اعمال نفوذ دشمن مصون نگه دارد (برژینسکی ؛ ۱۳۶۹: ۱۲).

    « امنیت یک ارزش ذاتی است که یک کشور بطور نسبی از آن برخوردار می شود و مشتاق است که به میزان کمتر یا بیشتر به آن دست پیدا کند»(زارعی و دولاح؛ ۱۳۸۶: ۱۴).

امنیت امروزه به یک موضوع بحث بر انگیز تبدیل شده است. چنانچه حامیان این حوزه بیشتر به دنبال روشن کردن مفروضاتی در این زمینه برای پاسخگویی به مخاطبان خود هستند مطالعات امنیتی در حال حاضر در دوران گذار قرار گرفته و بنیادهای آن ریشه در جنگ خود و نظام دو قطبی دارد، با توجه به واقعیت های موجود و اندیشه های جدید با چالش های جدید مواجه شده است. (عبدالله خانی: ۱۳۸۳، ۲۰)

از سوی دیگر نوعی اختلاف نظر در مفهوم امنیت از جهت قیود امنیت وجود دارد.بدین معنا که برخی امنیت را فقدان تهدید یا فقدان تهدید یا خطر نسبت به ارزش ها و اهداف یک سیستم می دانند.در حالی که برخی نظرات دیگر برای جدا کردن مفهوم امنیت و مسایل آن از سایر مفاهیم قیودی مانند((وجودی بودن)) تهدید و همچنین((توجه شاخص های اضطراری و فوق العاده)) را به امنیت اضافه می کنند.

برای پی بردن بهتر به مفهوم این پدیده آن را به دو برداشت سنتی و نوین مورد بررسی قرار می دهیم.

۲-۲-۲ مفهوم سنتی امنیت

از لحاظ تاریخی از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی، ما شاهد متغیرهایی هستیم که به تدریج باعث برداشت سنتی از امنیت بر فرهنگ روابط بین الملل گریده در این دوره عواملی نظیر تشکیل دولت های ملی، جنگ های متمادی، موازنه ی قوا، نظام اتحادیه ها، تفکرات نظامی گرایانه زمانداران، پدیده ناسیونالیسم و رقابت های استعماری دول اروپایی باعث شکل گیری و تقویت مفهوم سنتی امنیت ملی شدند. (هاشمی: ۱۳۸۴، ۵)

تا چند دهه بیش، امنیت تنها معنایی نظامی داشت و تعیین آن در گرو دست یابی به تجهیزات نظامی بود. در همین راستا، تهدید نظامی مهم ترین تهدید برای امنیت هر کشور شناخته می شد و بیشتر نویسندگان به این اکتفا می کردند که امنیت را با نبود تهدید نظامی یا حفاظت از ملت در برابر براندازی به حمله خارجی مورد سنجش قرار دهند. (هافندرون: ۱۳۷۱، ۵)

مفهوم سنتی امنیت که بر نیروهای نظامی تأکید داشت، بر خاسته از اندیشه ی واقع گرایی در سیاست بین الملل می باشد. واقع گرایان معتقدند سیاست یعنی جنگ قدرت و سیاست بین الملل نیز جستجوی همان هدف در سطح بین الملل می باشد. ریشه فکری این اندیشه از لحاظ فلسفی به هابز بر میگردد که امنیت را در مرجع قدرتی به نام بویاتان (دولت) جستجو می کرد، پدر واقع گرایی مدرن نیز دولت‌ها را بازیگران اصلی در سیاست بین الملل می دانست. (سیف زاده: ۱۳۸۳، ۲۷)

بنابراین بر اساس چنین برداشتی از سیاست بین الملل، امنیت مفهومی نظامی به خود گرفته و منبع آن نیز عوامل خارجی محسوب می شود و مهم ترین ابزار آن نیز سرمایه گذاری در بخش های نظامی و استراتژیک می باشد. (همان)

تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است.

۲-۲-۳ مفهوم نوین امنیت

امنیت در دهه های پایانی قرن بیستم، از یک مقوله صرف نظامی بیرون آمد و مقوله های اقتصادی و سیاسی را در بر گرفت، البته این بدان معنی نیست که برنامه های سیاسی، اقتصادی در گذشته اهمیت نداشته اند، بلکه به معنی افزایش توجه به آنها برای کسب قدرت بیشتر در صحنه ی بین المللی است. حتی اگر از دیدگاه نظامی صرف به مقوله امنیت بنگریم، باز هم نقش برنامه های اقتصادی و سیاسی در بالا بردن توانایی نظامی کشورها اهمیت پیدا می کند. از این رو حتی در دوره ای که برجنبه ی نظامی امنیت تأکید می شد. برخی موارد و مانند مهارت تکنیکی، ظرفیت صنعتی و قدرت مالی در بعد اقتصادی و در بخش سیاسی نیز پیوستن به اتحادیه های نظامی و تدابیر معطوف به ترتیبات امنیتی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بودند. لذا متهم کردن  واقع گرایان به نگاه یک جانبه و نظامی به مقوله امنیت قضاوت درستی نیست. (کاظمی: ۱۳۸۴، ۲۱، ۱۸)

لذا بر خلاف مفهوم سنتی امنیت بر نقش عوامل داخلی و اقتصادی امنیت بیشتر تأکید می شود و منظور از عوامل اقتصادی، امور غیر نظامی اعم از محیط زیست، دانش فنی و مسائل اقتصادی است. (هاشمی:۱۳۸۴، ۹)

۲-۲-۴ ابعاد امنیت:

همان گونه که قبلاً ذکر شد، واقع گرایان معتقدند که «نا امنی» ویژگی بارزنظام بین الملل می باشد. البته این به معنای نبودمطلق امنیت درعرصه بین المللی نیست، اماآنچه وجود داردغلبه ی ناامنی برامنیت درحوزه ی نظام بین الملل می باشد. حال این سؤال پیش می آیدکه منابع نا امنی چیست؟ و چراامنیت درمکانها وزمان های مختلف متفاوت است؟ (عبدالله خانی:۱۳۸۳، ۷۱)

یکی از وجود امنیت «امنیت فردی» است که به موجب آن هر شخصی باید در محیط زندگی خود آزادبوده وازتوقیف وباز داشت بی دلیل مصون بماند. اما بیشتر صاحب‌نظران، مقوله ی امنیت را درسه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، موردبررسی قرار داده اند که در ذیل به توضیح هرکدام می پردازیم. (کاظمی: ۱۳۸۳، ۲۲ ـ ۲۱)

۲-۲-۵ امنیت ملی

امنیت ملی، به عنوان یک حوزه ی مطالعاتی خاص، پس از جنگ جهانی دوم در دانشگاه های غربی، به ویژه در ایالات متحده ی امریکا مطرح شد و به رغم تلاش مستمر در این زمینه، هنوز نسبت به تعریف مفهوم امنیت و ابزار تأمین، آن اختلاف نظر وجود دارد و همچنین موضوع امنیت ملی را به یکی از پیچیده ترین مباحث روابط بین الملل تبدیل کرده است. (هاشمی، ۱۳۸۴، ۴)

«حفظ وجود خود» که گاهی از آن به «منافع حیاتی» تعبیر می شود، بالاترین و اساسی ترین هدفی است که کشور ها در صدد تحصیل آن صحنه ی بین المللی می باشند. (عامری، ۱۳۷۰، ۱۷۷)

امنیت ملی در واقع به معنای ایمن بودن و در امان بودن ملت است. بدیهی است که ملت زمانی از امنیت بر خوردار است که تمام نیازها و ارزش های حیاتی آن از خطر تهدیدهای مختلف و همه جانبه به طور نسبی در امان باشند و ارتقای کمی و کیفی زندگی مردم نیز متناسب با نیاز زمان و روند تحولات جهانی رشد فزاینده داشته باشد. بنابراین امنیت ملی برای هر کشوری به مفهوم وجود شرایط نسبتاً پایدار است که در آن ارزش ها منافع حیاتی کشور از خطر تهدیدهای گوناگون داخلی، خارجی و طبیعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زیست محیطی به طور نسبی مصون بوده باشند.  (تهامی، ۱۳۸۴، ۷۹)

 سیر تحول مفهوم امنیت از جامعه بدوی تا جامعه جهانی و از گفتمان سنتی تا گفتمان فرامدرن نشان می دهد که امنیت، مفهومی زمانه پرورده و زمینه پرورده است. تفاوت هر گفتمان از جهت تعریف امنیت، منشاء تهدید، منطق معادله، محور، ماهیت، کاربرد، وضعیت مفهومی، برتری جنسی و محیط امنیتی با گفتمان دیگر، بیان می کند که معنای واحد و ویژگیها و مولفه های یکسانی را نمی توان برای این مفهوم در تمامی زمانها و مکانها به کار برد(خلیلی؛ ۱۳۸۴: ۱۳۷).

 تحول و دگرگونی مفهوم امنیت تحول تاریخی یا گفتمانی صرف نبوده است. هرچند امنیت مفهومی همواره در حال توسعه بوده و روندی تکاملی را پشت سرگذاشته است؛ اما سیر تکاملی آن ناشی از استمرار ویژگیها و مولفه هایی خاص در سرتاسر تاریخ جوامع بشری نبوده است. امنیت علاوه بر سیر مستمر و تکاملی که از جامعه بدوی آغاز و تا جامعه جهانی تداوم یافته است؛ برای تکوین و تکامل خود نیازمند ناامنی و تهدید بوده و هر گفتمان امنیتی حاصل رسیدن گفتمان قبلی به مرحله ناامنی بوده است.

۲-۲-۶ ویژگی های امنیت ملی

واضح است که ویژگیهای امنیت درمورد امنیت ملی هم صدق می کندوامنیت ملی نیز از ویژگی‌های ذهنی، عینی، نسبی، ادراکی، ارزش و چند وجهی بودن برخودار است. (همان ، ۸۰)

تسبیت امنیت ملی بدین معناست که امنیت پدیده ی ثابت و مشخص نیست و در نحوه ی تحصیل و حفظ آن عوامل متعددی از جمله زمان، ایدئولوژی، اوضاع و احوال بین المللی، موقعیت یک کشور و کیفیت دیپلماسی رهبران مؤثر می باشد. (سیف زاده: ۱۳۸۷، ۱۶۰)

ذهنی بودن امنیت ملی نیز، به ادراکی و احساسی بودن آن صحه می گذارد، یعنی این اطمینان باید در ذهن توده ی مردم، دولتمردان و زمانداران به وجود آید که برای ادامه ی زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد. (کاظمی: ۱۳۷۳، ۱۱۷)

منظور از تجزیه ناپذیر بودن امنیت ملی نیز، این است که نمی توان بین نا امنی یک بخش یا منطقه از کشور نسبت به امنیت کل نظام سیاسی تفکیک قائل شد. یعنی اگر در شهر یا استانی از یک کشور جنگ داخلی یا ناامنی پدید آید، نمی توان مدعی شد که چون امنیت در شهرهای دیگر به هم نخورده است، پس از آن کشور دارای امنیت کاملی است. (ربیعی:۱۳۸۳، ۹)

۲-۲-۷ ابعاد امنیت ملی

همان گونه که در مورد امنیت گفته شد، امنیت ملی نیز دارای ماهیت ها، مؤلفه ها و ابعاد ی شش گانه (نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و زیست محیطی» است که این ابعاد، لازم و ملزوم یکدیگر هستند بروز تهدید علیه هر یک از این ابعاد به معنی تهدید علیه امنیت ملی تلقی می شود، لذا در ادامه بحث برای شناخت بهتر امنیت ملی به بررسی ابعاد شش گانه آن می پردازیم.

۲-۲-۷-۱  امنیت نظامی

به طور کلی، امنیت نظامی به آثار متقابل توانایی تهاجمی و دفاعی مسلحانه ی دولت، و نیز برداشت آنها از مقاصد یگدیگر مربوط است. (شریبانی: ۱۳۸۷، ۲۶)

امنیت نظامی به مفهوم آن است که کشور از خطر تهدیدهای نظامی در امان باشد. این امر در صورتی ممکن است که یک جامعه علاوه بر داشتن قابلیت های اقتصادی، علمی، تکنولوژیک، انسانی، عمق استراتژیک و رهبری قوی، نیروهای مسلح آن جامعه نیز از توان رزمی نسبی برتر برای پاسخگویی به تهدیدهای بالقوه و بالفعل نظامی موجود علیه کشور بر خوردار باشند، از آنجا که پیروزی واقعی ملت ها در قالب صلح نهفته است، کشوری می تواند از امنیت نظامی برخوردار شود که بدون وارد شدن در جنگ بتواند منافع حیاتی خودراحفظ کند و چنانچه به جنگ مبادرت ورزید،قادرباشد منافع حیاتی خود را تأمین نماید. لذا مسائلی از قبیل دکترین نظامی، قابلیت های اقتصادی، شایستگی دولتمردان و توان رزمی نیروهای صلح یک کشور متغییرهای مستقلی هستند که قدرت نظامی نسبی کشور و امنیت نظامی نسبی جامعه، متغییرهای وابسته به آنها را تشکیل می دهند. (تهامی: ۱۳۸۴، ۸۹ ـ ۸۸)

در دوران اخیر ورود رهیافت های غیر نظامی مانند اقتصاد، تکنولوژی و فناوری اطلاعاتی به صحنه باعث بروز تردیدهایی در خصوص ضرورت یا کفایت نیروهای صلح گسترده یا داروخانه عظیم هشداری برای دفاع نظامی بسیاری از کشورها شده است. (ربیعی: ۱۳۸۳، ۱۴۱ ـ ۱۴۰)

۲-۲-۷-۲ امنیت اقتصادی

 شکل گیری نظریه هایی با مفهوم امنیت اقتصادی، به طور مشخص پس از جنگ سرد آغاز شد. چنانچه امنیت اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد مهم امنیت ملی مطرح گردیده. (ربیعی:۱۳۸۳، ۱۳۸)

برخی استراتژیست ها که در اوضاع جدید جهانی، عامل اقتصاد در امنیت کشورها، نقش اساسی داشته و قدرت دفاعی کشورها تابعی از قدرت اقتصادی است و توان دفاعی همکاری به سطح مناسب خواهد رسید که قدرت اقتصادی کشور نیز افزایش یافته باشد. (امیدوارنیا :۱۳۸۱، ۱۷۵)

از مجموع معیارهایی از قبیل عدم وابستگی اقتصادی به خارج، برخورداری از مازاد موازنه تجاری و موازنه پرداخت ها، حجم بالای تولید ناخالص ملی و برخوردار از رشد فزاینده، در آمد سرانه بالا، نرخ بهره بری بالای نیروی کار و سرمایه، نرخ سرمایه گذاری بالا از تولید ناخالص ملی، توزیع عادلانه ثروت، متنوع بودن منابع در آمد ملی، پایین بودن نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد پایین جمعیت و بالا بودن نرخ برابری پول ملی در مقایسه با پول های معتبر جهانی، مواردی مستند که امنیت نسبی اقتصادی در یک جامعه را تحقیق می بخشد. (تهامی: ۱۳۸۴، ۸۵)

به طور کلی بعد اقتصادی امنیت ملی، مستلزم دسترسی به عوامل اقتصادی عمده مانند منابع، دارایی و بازارهایی می باشد که برای تحقیق آرزوهای هر دولتی برای رسیدن به سطوح مناسبی از رفاه و قدرت ضرورت دارد. (پیمانی: ۱۹۹۸، ۱۵)

۲-۲-۷-۳ امنیت سیاسی

امنیت سیاسی که ازمولفه های امنیت ملی وبه مفهوم آن است که علیه آزادیهای سیاسی افراد، احزاب، ساختارهای سیاسی، فعالان سیاسی، مسئولان حکومتی وروندمطلوب واثر بخشی اداره امور داخلی وخارجی کشور، تهدیدی وجود نداشته باشد واداره امورمملکت نیزتنها براساس منافع ملی وبااستفاده ازروش های قانونی وتوسط حکومتی پاسخگودرعرصه های داخلی وخارجی صورت گیرد.بدیهی است که امنیت سیاسی درهرکشوری باروند فزاینده توسعه سیاسی ورفع بحران های پنج‌گانه (هویت، مشارکت، مشروعیت، توزیع و نفوذ) آن رابطه مستقیم دارد.(تهامی،۱۳۸۴، ۸۳)

 بنابراین در بعد سیاسی امنیت ملی می توان به ابعاد فکری مانند ساختار، ضعف و قوت، کارآمدی، میزان مشروعیت، امنیت دولت، احزاب، مواردی که به مشروعیت نظام سیاسی بر می گردد، مسأله قومیت ها و اقلیت ها در جوامع، میزان نهادمندی جامعه مدنی در کشورها و مشارکت سیاسی، اشاره نمود. (ربیعی: ۱۳۸۳، ۱۳۸)

۲-۲-۷-۴ امنیت فرهنگی

امنیت فرهنگی یکی از ابعاد امنیت ملی و به مفهوم آن است که از یک سو فرهنگ جامعه از مولف های عقلانی، واقع بینانه، پویا و منطبق با معیارهای مطلوب علمی شکل گرفته باشد و از سوی دیگر فرهنگ و تولیدات فرهنگی جامعه نیز، ضمن در امان بودن از خطر تهدیدها، ازروند رشد فزاینده ای برخوردار باشد. (تهامی: ۱۳۸۴، ۸۶)

عامل انسانی، خلاقیت ها، تولیدات علمی، فناوری، اندیشه ها و نوع باورهای مردم به عنوان مهم ترین ابزار قدرت برای پیشبرد مقاصد ملی در ابعاد مختلف ایفای نقش می نماید. سیل به توسعه فرهنگی مستلزم تحقیق شایسته سالاری در جامعه و پیروی از سیاست ها، استراتژی ها و برنامه های علمی است. ارج نهادن به دانش، تخصص، علوم، تحقیقات و کاربردی شدن آنها برای حل مشکلات جامعه در اثر توسعه فرهنگی حاصل می شود. (همان: ۸۷)

۲-۲-۷-۵ امنیت اجتماعی

گسترش بین المللی دموکراسی و سرمایه داری موجب یکسان سازی ارزش های سیاسی و اجتماعی شده که از یک طرف موجب رونق همکاری و از طرف دیگر باعث افزایش رقابت بین ملت ها شده است.(شریبانی:۱۳۸۷، ۲۷)

امنیت اجتماعی، در هر جامعه ای به مفهوم وجود شرایط است که در آن آرامش خاطر و امنیت جامعه نسبت به جسم، جان، مال، معیشت، حیثیت، آموزش، مسکن، تمامی ارزش های مادی و معنوی همه ی افراد و گروه های اجتماعی، به طور سنتی در چهارچوب قوانین کشور در برابر تهدیدها تأمین می شود. (تهامی:۱۳۸۴، ۸۵)

 

۲-۲-۷-۶ امنیت زیست محیطی

جدیدترین جنبه امنیت ملی که کمتر از سایر جنبه های دین مفهوم مورد توجه بوده است، امنیت منابع و زیست محیطی می باشد. اخیراً ملاحظات مربوط به رشد سریع و نا اندیشیده جمعیت، کاهش منابع طبیعی و زیست محیطی و گسترش غیر قابل کنترل آلودگی های صنعتی و معدنی وارد صحنه اصلی تفکر روابط بین الملل، پژوهشگران و حتی توده های مردم شده است. (ربیعی: ۱۳۸۳، ۱۴۷)

امنیت محیط زیست در صورتی تحقق می یابد که شناخت و ارزیابی دقیقی نسبت به تهدیدهای مسائل زیست محیطی و نیز راههای مقابله با آنها، برای تمامی جوامع به طور عام و هر یک کشورهای پیشرفته صنعتی به طور خاص حاصل و روابط انسان و محیط او در سیاره خاک و جو آن نیز به گونه ای تنظیم و نهادینه شود که خطرها، تهدیدها و زیان های ناشی از تعاملات انسان و سایر موجودات با محیط را به حداقل ممکن کاهش دهد. (تهامی: ۱۳۸۴، ۹۰)

۲-۲-۸ تهدیدات امنیت ملی

تهدید از نظر لغوی به معنی ترسانیدن، بیم دادن و یا بیم کردن است. در سطح ملی، تهدید عبارتست از هرگونه لیست، قصد، شرایط، حادثه، قابلیت و اقدامی که منافع و اهداف ملی و از جمله ثبات سیاسی و یا هر یک از ابعاد امنیت ملی کشور را به خطر اندازد. (تهامی، ۱۳۸۴، ۹۱)

درجه شدت تهدید، بستگی به ماهیت و میزان رجحان و اهمیت منافعی دارد که در معرض خطر قرار می‌گیرد و در نتیجه میزان اثر گذاری تهدیدها هم متفاوت است و به عبارت دیگر، تهدیدهایی که منافع اولیه ی کشوری را نشانه می روند، به مراتب جدی تر و خطرناک تر از تهدیدهایی هستند که علیه منافع ثانوی صورت می گیرد. (همان، ۱۳۸۴، ۹۱)

امروزه تهدیدات نظامی، اقتصادی، زیست محیطی از اهمیت بیشتری در مسائل مربوط به امنیت ملی برخوردارند. معمولاً تهدیدات نظامی در برنامه های امنیت ملی، ازبالاترین اولویت برخوردار است. اگر چه مکتب کپنهاک تلاش نمود با برجسته نمودن تهدیدات غیر نظامی نظیر تهدیدات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی از اهمیت تهدیدات نظامی بکاهد اما قدرت نظامی همچنان به عنوان یکی از مؤلفه های قدرت ملی، بخش مهمی از بودجه کشورهای پیشرفته را به خود اختصاص داده است. (شریبانی: ۱۳۸۷، ۲۷۱ ـ ۲۷۰)

تهدید اقتصادی نیز، بدون تردید یکی از پیچیده ترین و سخت ترین تهدیدات مربوط به امنیت ملی است چرا که مسأله اصلی در امنیت اقتصادی این است که وضعیت عادی بازیگران در اقتصاد بازاری، رقابت خطر آفرین، تهاجمی و مبهمی را شامل می شود از سوی دیگر رابطه عمیقی میان قابلیت اقتصادی و نظامی وجود دارد. و قابلیت نظامی دولت به توانایی تأمین کالاهای مهم استراتژیک و داشتن پایگاه صنعتی برای حمایت از نیروهای مسلح وابسته است. (شریبانی:۱۳۸۷، ۲۷۲ ـ۲۷)

تهدیدات زیست محیطی نیز همانند تهدیدات نظامی و اقتصادی یا پایگاه مادی دولت لطمه می زند و شاید تا جایی پیش رود که ایده ی دولت و نهادهای آن را تهدید کند. برخی از آثار تهدیدات زیست محیطی کوچک، فعالیت های کشوری را با کشورهای دیگر مرتبط می سازد، اما تهدیدات زیست محیطی بزرگتر با اشکال وسیع تر یا تضعیف لایه ی اوزون که پدیده هایی با عواقب جهانی اند. (همان:۱۲۳ ـ ۲۷۲)

اگر چه توضیحات فوق بر تنوع تهدیدات پیش روی دولت های اشاره دارد ولی اولویت دادن به امنیت نظامی و تهدیدات نظامی در سیاست خارجی امری غیر قابل اجتناب است. با این وجود ادغام عوامل اجتماعی و اقتصادی در تصمیم گیری های مربوط به امنیت ملی واقع بینانه تر و منطقی تر به نظر می‌رسد. (همان)

۲-۲-۹ واقع گرایان و امنیت ملی

واقع گرایان معتقدند، امنیت ملی مفهومی عینی و واقعی دارد که کسب آن تجزیه ناپذیر است به اعتقاد (هانس جی مورگنتا) امنیت ملی، معیاری اساسی و همیشگی است که باید اقدامات سیاسی تصمیم گیرندگان حکومتی بر مبنای آن مورد ارزیابی قرار گیرند. از دید مورگنتا، اهداف سیاست خارجی باید بر اساس منافع ملی، یا امنیت ملی تعریف شوند. وی معتقد است مفهوم امنیت ملی بر حسب قدرت تعریف می شود و تنها قدرت است که می تواند امنیت ملی را تأمین کند. سایر اندیشمندان واقع گرا نیز معتقد بودند که واژه های منافع و قدرت دارای مفاهیم صریح و روشنی هستند که می توان با درک هوشمندانه و عقلانی به سلسله مراتب آنها پی برد. (تهامی: ۱۳۸۴، ۸۰)

واقع گرایان معتقدند امنیت ملی هر کشوری با قدرت نسبی، موقعیت جغرافیایی و شرایط ژئوپلیتیک آن رابطه مستقیم دارد و لازمه تأمین امنیت ملی آن است که امنیت در تمامی ابعاد آن به وجود آید و رسیدن به هر یک از ابعاد امنیت ملی هم، مستلزم تدوین سیاست ها، استراتژی ها و برنامه ریزی های گسترده و همه جانبه است. (تهامی: ۱۳۸۴، ۸۲)

واقع گرایان، وجود اقتدار حاکم در داخل کشورهارا تضمین کننده امنیت افراد جامعه می دانند، لذا معتقدند مسأله امنیت ملی، بیشتر از آنکه در سطح داخلی مطرح باشد در سطح بین المللی معنا می یابد چراکه درفضای آنارشیست نظام بین الملل، دولت های مستقل،خود را بالاترین اقتدار می دانند. بنابراین واقع گرایان صرفاًمعتقد به تحلیل وسیاست گذاری امنیت در سطح بین الملل می باشد. (عبدالله خانی: ۱۳۸۳، ۷۱ ـ ۷۰)

۲ -۲-۱۰ امنیت منطقه ای

با توجه به تأثیر پذیری و تأثیر گذاری متقابل در دنیای امروز، امنیت نیز تنها به چهارچوب واحدهای ملی محدود نمی شود گاه شرایط تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و ایدئولوژیک یک منطقه به گونه ای است که روند، تضمین امنیت واحدهای ملی آن منطقه، برقراری امنیت در کل منطقه است. در واقع در یک منطقه، وجود منافع اقتصادی، ایدئولوژیک و امنیتی مشترک، دولت ها را بر آن می دارد تا مکانیسم هایی برای بر قراری امنیت منطقه ای بیایند. در این روش واحدهای ملی، ضمن متعهد شدن نسبت به یکدیگر، برای تأمین امنیت منطقه ای و به تبع آن تأمین امنیت واحدهای ملی، توانایی های نظامی و سیاسی خود را با هم ترکیب می کنند. (کاظمی: ۱۳۸۴، ۲۷ ـ ۲۶)

مفهوم امنیت و الگوهای امنیت منطقه ای به ویژه پس از جنگ سرد و متعاقب آن پس از ۱۱ سپتامبر، شاهد دگرگونی های عمده ای بوده و باعث ایجاد چشم اندازها و تحولات جدیدی در حوزه ی امنیت منطقه ای شده است. یکی از الگوهای امنیت منطقه ای، الگوی واقع گرایانه است که اگر چه این الگو بر پایه تهدیدات آشکار و نهان نظامی استوار است اما وجود این تهدیدات به معنای نادیده

انگاشتن حاکمیت، منافع ملی، نگرانی های امنیتی سایر بازیگران نیست. این الگو ترکیبی از کشورهایی است که دارای روابطی سیاسی و بر اساس به سود و زیان مقطعی هستند که در طول زمان ممکن است تغییر کند. این الگو ضمن پذیرش موازنه ی قوا به همه ی کشورهای یک منطقه اجازه می دهد که بر اساس شرایط روز با یکدیگر متحد شوند. (واعظی: ۱۳۸۶، ۱۸)

بحث مدل های امنیتی قفقاز نیز بیشتر به امنیت منطقه ای است. بی شک در این مدل، باید به دنبال مکانیسم هایی بود که می تواند امنیت واقعی و دراز مدت سه جمهوری قفقاز جنوبی را تأمین نماید. چرا که شرایط ژئوپلیتیک قفقاز به گونه ای است که هر گونه ناامنی در هر نقطه آن، تأثیری شگفت بر امنیت سایر مناطق می گذارد. (کاظمی: ۱۳۸۴، ۲۷)

۲-۲-۱۱  امنیت بین المللی(جهانی)

مقوله «امنیت جهانی» پس از جنگ جهانی دوم به صورت گسترده در محافل سیاسی مطرح شد. در واقع پیشرفت فوق العاده علم و تکنولوژی به همراه مزایایی که دارد، موجب شده است که تهدیدات، دیگر نه در چهارچوب واحدهای ملی، بلکه در چهار چوب تهدیدات فرا منطقه ای و جهانی مورد بررسی قرار گیرند. (کاظمی: ۱۳۸۴، ۲۷)

به هر حال نظم بین المللی ایجاب می کند تا دولت ها به میزانی کنترل فرا ملی را بر فعالیت های داخلی خویش که به بهترین وجه، تأمین کننده منافع ملی آنهاست، بپذیرد.

در حقیقت پذیرش محدودیت ها، بخش لاینفگ تعدیل سیاست های ملی به شمار می رود و به صورت تناقض آمیزی، مساعی دولت ها را همزمان از لحاظ بر خورد به آثار داخلی، قوانین و مقررات بین المللی و وابستگی متقابل به طور کلی و نیز ملاحظه گری های رو به افزایش نشان می دهد. (قوام:  ۱۳۸۶، ۱۱۱)

امروزه تهدیداتی وجود دارند که تنها برای امنیت یک کشور مخاطره آمیز نیستند، بلکه این نوع تهدیدات، بقای بشریت را تهدید می کنند و امنیت جهانی را به خطر می اندازند. لذا کشورها در کنار رقابت با سایر واحدها، در مورد مسادئلی که امنیت جهانی را تهدید می کند، نیازمند همکاری هستند. از جمله این تهدیدات می توان به مسائل خطوط انفجار هسته ای، زیست محیطی، شیوع جهانی بیماری (از جمله ایدز و هپاتیت) گسترش مواد مخدر، تروریسم بین المللی، انفجار جمعیت و کمبود منابع غذایی و … اشاره نمود. (کاظمی: ۱۳۸۴، ۳۰ ـ ۲۷)

امروزه بسیاری از قدرت هایی  نظیر امریکا، روسیه و چین و همچنین قدرت های فرا ملی نظیر اتحادیه ی اروپا و ناتو در این زمینه اتفاق نظر دارند که تهدیدات اصلی نظام بین المللی عبارتند از: تروریسم، سلاح های کشتار جمعی، جنایات سازمان یافت، منازعات منطقه ای، گسترش فقر، تغییرات آب و هوایی و بسیاری مسائل دیگر. لذا همه آنها استراتژی های دفاعی و امنیتی خود را در راستای مقابله با این تهدیدات تمرین می کنند. (موسوی، ۱۳۸۶، ۱۴)

رئالیست ها بر این اعتقاد بودند که تهدیدات ماهیت بیرونی داشته و باید در فضای بیرون گرایانه به امنیت سازی مبادرت کرد. بدون شک هنوز هم قدرت نظامی و اقتصادی نقش مؤثر و تعیین کننده ای در حفظ امنیت و مدیریت بحران های بین المللی دارداما ابزارهای آن با گذشته متفاوت است. بنابراین، اعتقاد واقع گرایان به تحلیل وسیاستگذاری امنیت در سطح بین الملل،عقیده درستی به نظر می رسد امادردنیای جدید این امربه مدداستفاده از نمادهایی قدرت نرم، ماننداستفاده از رسانه ها، ابزارهای ارتباطی و به طور کلی از طریق دیپلماسی عمومی میسرخواهد بود. (متقی: ۱۳۸۶، ۱۷ ـ ۱۵)

_ از آنچه گفته شد به خوبی می توان به نقش و جایگاه نظریه واقع گرایی در مورد امنیت ملی و بین المللی پی برد. شواهد نشان می دهد که مطابق عقیده واقع گرایان، جهان همچنان به لحاظ نظامی در مسیر نا‌امنی حرکت می کند و دامنه تهدیدات نظامی و امنیتی در حال گسترش است و به تبع آن هزینه های نظامی کشورها نیز همچنان افزایش می یابد. در مجموع نظام امنیت بین المللی نسبت به دوران جنگ سرد در وضعیت نا امنی بیشتری قرار گرفته است.

 لذا گرچه ظاهراً از تهدیدات نظامی کاسته شده، اما مسائلی چون تروریسم، سلاح های کشتار جمعی، جنایات سازمان یافته، مسائل زیست محیطی و بسیاری موارد دیگر به عنوان منابع اصلی تهدیدات نظام بین المللی مطرح گردیده و موجب پایداری شرایط نا امنی در جهان شده اند.

از آنجا که تهدیدات قابل شناسایی نیستند، کشورها باید پیوسته آمادگی خود را برای مقابله با تهدیدات را حفظ منافع خود حتی فراتر از مرزهای محلی خود باشند. چرا که به عقیده واقع گرایان قدرت شرط بقای یک کشور در محیط هرج و مرج گونه ی بین المللی است و کشورها باید همواره توان خود را برای مقابله با تهدیدات افزایش دهند. البته این به معنای افزایش قدرت نظامی صرف نیست بلکه با توجه به تهدیدات جدید باید از ابزارهای مناسب برای افزایش توان خود استفاده کنند.

مقدمه

قفقاز سرزمینی است باستانی که بین دریای خزر و دریای سیاه واقع و با کشورهای ایران و ترکیه و روسیه مرز مشترک دارد. قفقاز نزدیکترین راهی است که اروپا را به ایران و آسیای مرکزی و اعماق آسیا مرتبط می سازد و از همین رو دروازه آسیا لقب گرفته است. متجاوز از یک قرن سلطه حکومت خودکامه تزاری،سرزمین قفقاز را که با اقوامی با گذشته فرهنگی و تاریخی غنی در آن سکونت داشتند، به یکی از ایالات روسیه تبدیل نمود، تغییراتی زیاد در آن بوجود آورد. با وجود این بخش عمده اهالی قفقاز هیچ گاه با فرمانروایی روسها آشتی نکردند. سنتهای دیرینه استقلال و علایق مشترک با مشرق زمین و تفاوتهای مذهبی و فرهنگی با روسیه دست به دست هم دادند تا قفقاز را مبدل به یک سرزمین بیگانه در داخل امپراطوری روسیه بنماید.

پس از وقوع انقلاب روسیه(فوریه ۱۹۱۷)ملل قفقاز به پا خاسته و خود مختاری خود را اعلام کردند و پس از انقلاب اکتبر و عقب نشینی قشون روس از قفقاز، کلیه پیوندهای خود را با حکومت مرکزی روسیه قطع کردند و فدراسیون ماوراء قفقاز را تاسیس کردند(گرجیها و آذریها وارمنیها).اما به خاطر تباین منافع، پس مدت کمی این فدراسیون از هم پاشید و پس از جنگ های سه گانه که سه سال طول کشید، به سه جمهوری مستقل تجزیه گردیدند ولی  ازکوشش های سه دولت مستقل برای شناساندن خود در به  دست آوردن شناسایی از دولت ها (متفقین) به جایی نرسید، زیرا سیاست آنها بر پایه تحولات اوضاع در روسیه مبتنی بود و معتقد به شناسایی این کشورها نبودند بدین ترتیب هر سه کشور گرجستان،آذربایجان و ارمنستان یکی پس از دیگری به دام بلشویزم ها فرو رفتند.

با فروپاشی شوروی حکومت کومونیستی و استقلال مجدد این کشورها، از گذشته درس عبرت نگرفته و همانند سالهای ۱۹۲۱-۱۹۱۸آتش جنگ و برادر کشی در قفقاز شعله ور گردید و جمهوری های سه گانه برای جلب حمایت سیاسی و مالی و نظامی کشورهای بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای و ایجاد موازنه سیاسی درقفقاز به تکاپو افتادندو با وجود انبارهای غنی بزرگ و پیدایش ژئوپلیتیک های جدید تلاش این کشورها برای مداخلات بیشتر اشکال متعددی یافته است.(کمالی،۱۳۷۶،۲۷-۲۸)

 با توجه به علایق و پیوندهای مشترک و عمیق فرهنگی و تاریخی که میان ایران و کشورهای قفقاز وجود دارد لزوم مشارکت فعال ایران در حل و فصل بحرانهای موجود در قفقاز با به کارگیری روشهای صلح آمیز برای نیل به صلح و ثبات دائمی در منطقه، زمینه های مساعد زیادی را برای بسط و توسعه مناسبات سیاسی-فرهنگی-اقتصادی و بازرگانی و کشاورزی و حمل و نقل با این کشورها وجود می آورد باید برای نیل به این اهداف نهایت کوشش و همت سیاسی به کار گرفته شود.

۳-۱  ویژگی های قفقاز جنوبی

۳ -۱-۱ موقعیت

قفقاز منطقه ای کوهستانی در جنوب غرب روسیه در همسایگی شمال غربی ایران این منطقه از غرب به دریای سیاه و از شرق به دریای خزر،از شمال به اراضی پست کوما-ماینچ و از جنوب به ایران و ترکیه محدود می شود. این منطقه توسط کوههای قفقاز کبیر به دو منطقه جداگانه قفقاز شمالی و قفقازجنوبی(ماوراء قفقاز) تقسیم می شود که در این پژوهش سعی در شناسایی قفقاز جنوبی است.

 

۳-۱-۲ قفقاز جنوبی(ماورای قفقاز)

قفقاز جنوبی یا ماورای قفقاز نیمه جنوبی سرزمین قفقاز است. قفقاز ناحیه‌ای میان دریای خزر و دریای سیاه است که به دو بخش قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) و قفقاز شمالی تقسیم می‌شود.قفقاز جنوبی یک درصد مساحت و ۵/۵ درصد جمعیت کل اتحاد جماهیر شوروی سابق را دارد این منطقه از نظر استراتژیکی و سنتهای سیاسی شدید قومی و ساکنان آن است در این منطقه سه جمهوری ،گرجستان،آذربایجان و ارمنستان قرار دارند، که مساحت ۱/۱۸۶ هزار کیلومتر مربع می باشد.

اغلب نقاط قفقاز جنوبی کوهستانی است رشته کوههای قفقاز کوچک، کوه تالش و دشت مغان و جلگه کوه ارس،جلگه کولخیس و جلگه لنگران و دشت آرارات پستی ها و بلندیهای مهم آن را تشکیل می دهند.

 

۳-۱-۳ نگاهی مختصر به تاریخ و خصوصیات انسانی قفقاز جنوبی

 

120,000 ریال – خرید

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق بررسی نظرسنجی تلفنی از مردم تهران درباره امنیت در خودروهای مسافربر شخصی و عمومی کامل
  • مقاله ارزش های دینی و امنیت اجتماعی
  • مقاله امنیت در حکومت جهانی مهدوی
  • پایان نامه بررسی سنجش امنیت اجتماعی و امنیت روانی در میان دانشجویان
  • پایان نامه امنیت و خصوصی سازی RFID
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.