مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۱۳۴  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله فن بیان تصویری، با تکیه بر دانش فنی، ابزاری کار آمد در دست مشاوران تبلیغاتی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

فهرست
فصل اول
مقدمه  ۱
معنای هنر  ۲
هنر در فرهنگ ایران ۲
معنای هنر  ۳
تعریف هنر از زبان اندیشمندان  ۴
تولستوی و هنر۷
تعریف بندیتو کروچه ۸
تعریف اقبال لاهوری ۹
نگاهی به تعریف تولستوی از هنر ۱۰
سخن نهایی در تعریف هنر ۱۱
گرافیک چیست ؟ ۱۴
حضور گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر ۱۷
گرافیک حسی ۲۰
تاملی در رهیافت هنر گرافیک ایران  ۳۰
نقش گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر ۴۰
گرافیست کیست ؟   ۴۴
بـــازار کار ؟  ۴۶
کوبیسم cubism 47
عکاسی کوبیستی: ۵۳
نمونه ای عکسهای Tim Thompson عکاس کوبیست : ۵۳
اختراع چاپ،انقلاب فرهنگی بشر ۵۵
ورود صنعت چاپ به ایران ۵۶
ورود صنعت چاپ به استان قزوین ۵۶
پیدایش طرای گرافیک  ۶۱
ادوار مانه  ۶۴
سال‌های آغازین زندگی ۶۵
زندگی خصوصی ۶۶
مرگ مانه۶۷
گرافیک نوین در غرب و تاریخچه آن ۶۸
پیشکسوتان طراحی گرافیک نوین ایران ۷۲
آثار استاد صادق بریرانی ۷۷
معرفی استاد مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران بهمراه برخی از آثار استاد  ۷۸
فصل دوم
تعریف پوستر ۸۷
بسته بندی ۸۸
اهداف بسته بندی و برچسب زنی بسته‌ها ۸۸
بسته بندی ۹۱
خاطره ای در باب  ارزش یک بسته بندی  ۹۳
کارنامه  پوستر جشنواره ها ۱۰۲
هنر پوستر ۱۰۷
گرافیک محیطی و تاثیر آن در زندگی امروزی  ۱۱۵
گرافیک محیطی فضای بسته ۱۱۷
گرافیک محیطی و تاثیر آن بر جامعه ۱۱۷
هدف از گرافیک محیطی این است که  ۱۱۸
نتیجه گیری  ۱۲۰

مقدمه

هنر، یکی از بارزترین جلوه‌های اسرار‌آمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوش‌های تاریخ تمدن و باستان‌شناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف می‌کند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور می‌رسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوه‌های آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمین‌های پیشین به نمایش می‌گذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا می‌خواند.

معنای هنر

در تاریخ فرهنگ و هنر انسانی، معنای هنر با نوعی الهام و اشراق همراه بوده است که گاهی عقل و ادراک انسانی از درک سرّ آن عاجز است. این موضوع نمایان‌گر این نکته است که هنر بیشتر با جان پاک هنرمند و یا سبک بیان او پیوند دارد، نه با صورت‌های ذهنی و خیالی وی.

هنر در فرهنگ ایران

کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی[۱] و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنان‌که از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را می‌توان درک کرد:

قلندران طریقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن‌ کس که از هنر عاری است

نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است

خود هنر دادن، دیدن آتش عیان

نی گپ دل علی النار دخان

از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.[۲] هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.

معنای هنر

البته برای هنر، نمی‌توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح این‌که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن‌ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر می‌گیرد. از این امور نمی‌توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم می‌گنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمی‌شود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده‌ای اسرار‌آمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله‌ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل می‌آورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا می‌کند.[۳]

اکنون به ارزیابی پاره‌ای از تعاریف درباره هنر می‌پردازیم، هر چند در نگاه ابتدایی، این جمله‌ها، جذاب و دلنشین به نظر می‌رسند اما با نظر دقیق‌تر ملاحظه می‌شود که در میان این تعاریف، هیچگونه انسجام و هماهنگی وجود ندارد.

تعریف هنر از زبان اندیشمندان

الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.[۴]

ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی. [۵]

پ. هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.[۶]

ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)[۷]

ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)[۸]

چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.[۹]

ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)[۱۰]

خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.[۱۱]

د. هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت می‌بریم.[۱۲]

ذ. هنر، بیان آرمانی است که هنرمند توانسته در قلمرو آن، به اشیاء صورت تجسمی بخشد. [۱۳]
ر. هنر، کوششی است برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل. [۱۴]

ز.هنر، شکل دادن به تجارب انسان است که ما بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم.[۱۵]

ژ. هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال. (کروچه)[۱۶]

ذکر این نکته مهم است که لزومی ندارد برای درک و دریافت یک شی، از آن تعریف دقیقی ارائه دهیم، زیرا ما بسیاری از احوال و وسایل روانی خود را از طریق وجدان درونی درک می‌کنیم، در حالی‌که قادر نیستیم از آن توصیف مشخصی ارائه دهیم. امروزه این مسأله در فلسفه غرب نیز مطرح است که دریافت حقیقت و گوهر یک شی، از طریق جان میسر است نه از طریق تصور و مفاهیم ذهنی. در واقع، برای پی بردن به نفس هستی هر شی، به نوعی درک شهودی و تجربه درونی لازم است. لئوناردو داوینچی نقاش و معمار برجسته ایتالیایی می‌گوید که هنرمند باید جانش را پاک و زلال نماید تا درونش زیبا شود و جان شفاف و زیبا جز زیبایی نمی‌بیند و جز زیبا نمی‌آفریند، هنر نیز در ذات خویش بی‌نیاز از جان هنرمند نیست.[۱۷] به قول غزالی: «علم از عالم جدا نیست”.

تولستوی و هنر

به نظر می‌رسد تولستوی (متفکر روسی) بیش از دیگران در معنای هنر به تأمل و دقت نظر پرداخته و نظریه‌ای به طور نسبی دقیق در این باره ارائه نموده است.
از نظر وی، هنر فعالیت انسانی است که انسان آگاهانه و به یاری علایم ظاهری، احساسات تجربه شده خود را به دیگران انتقال دهد، به طوری که آن‌ها نیز آن احساسات را تجربه نمایند و از مسیر حسی و خیالی که هنرمند از آن گذشته است بگذرند. هنر وسیله کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسان‌ها جهت سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی است.[۱۸]

در تعریف تولستوی از هنر به سه نکته اساسی اشاره شده است:

الف. عامل خودآگاهی؛ ب. عامل انسانیت و ج. عامل هدفمند بودن. زمانی که این سه عامل را با یکدیگر در نظر بگیریم، جلوه نازل یک هنر سنتی را عرضه می‌کند که می‌توان آن را هنر انسانی به شمار آورد. از مجموعه اندیشه‌های تولستوی درباره هنر، این گونه به دست می‌آید که وی نفس هنر حقیقی را الهی و انسانی می‌داند، هر چند توصیف وی از هنر، صورت متعالی و قدسی از آن ترسیم نمی‌کند.

تعریف بندیتو کروچه

در میان تعریف‌های هنر از زبان متفکران غربی، تعریف بندیتو کروچه، پژوهشگر ایتالیایی به نفس هنر نزدیک‌تر است. وی، ماهیت هنر را نوعی شهود می‌داند که در واقع، تجربه‌ای درونی جهت کشف جمال الهی است.

عشق به حسن و جمال از فطرت الهی انسان سرچشمه می‌گیرد که روان‌شناسان، امروزه از آن به نام حس زیبایی و جمال دوستی در روح انسان یاد می‌کنند. این حس، زیبایی ذاتی است و این نمود زیبا که برای انسان زیبا جلوه می‌کند، بازتاب حس درونی است. به قول مولانا:

آوازه جمالت از جان خود شنیدم

چون باد و آب و آتش در عشق تو دویدم

اندر جمال یوسف گر دست‌ها بریدند

دستی به جام ما بر، بنگر چه‌ها بریدم.[۱۹]

در این تعریف رشته‌های هنری مانند آبی شفاف و زلال هستند که از شهود سرچشمه می‌گیرند و به صورت خوش آهنگی در دشت‌های حسن، صوت، خط، رنگ، اصوات و یا اشکال هندسی جاری می‌شوند، همان‌طور که مولانا می‌فرماید: «تشنگان را آب حیات بخشند و جسم‌ها را جان»؛ در چنین حالی است که هنر انعکاس زیبایی از آفرینندگی شراب و شهود است.

تعریف اقبال لاهوری

از مهم‌ترین تعاریف در مورد هنر در میان متفکران شرقی، سخن علامه اقبال لاهوری است که به قول شکیب ارسلان وی از بزرگ‌ترین متفکرانی است که فرهنگ اسلامی در طی چند قرن به خود دیده است. اقبال در تعریف هنر می گوید:

مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود.

این سخن وی از آنجا نشأت می‌گیرد که او فلسفه حیات را در شور و نشاط و سیر حرکت به جانب لقای الهی می‌داند.[۲۰]

اقبال همچنین می‌گوید: «مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی و تمثل حقیقت است.»

به هر حال، توصیف اقبال از هنر، تداعی‌کننده هنر دینی و سنتی است و با پژوهش‌های جدید در مورد هنر دینی سازگاری دارد.

نگاهی به تعریف تولستوی از هنر

توصیف تولستوی متفکر برجسته روسی در بین تمام تعریف‌های هنر، از ظرافت و عمق و دقت خاصی برخوردار است. نکته مهم این تعریف این است که تولستوی به زبان و طرز بیان در هنر نیز توجه نموده است. همچنین وی از تجربه در وجدان هنرمند یاد می‌کند که نوعی دریافت شهودی و ذوقی را به خاطر می‌آورد و شرقی‌ها در هنر از آن به «سلوک باطنی« و غربی‌ها به «تجربه درونی» یاد می‌کند.[۲۱] نکته مهمی در این‌جا وجود دارد و آن این‌که نوعی همدلی میان هنر و عرفان مشاهده می‌شود. نظریه محی‌الدین عربی در عرفان این است که:

عرفا نمی‌توانند احساسات و تجارب خویش را مستقیماً به دیگران انتقال دهند و تنها از طریق زبان راز و رمز، تجربه‌ها، و احساسات خویش را منتقل می نمایند.
اگر سخن محی‌الدین عربی را با سخن تولستوی در کنار هم قرار دهیم، پیوند میان هنر و عرفان و نیز هم‌زبانی در میان آن‌دو را مشاهده می‌کنیم، و این‌که زبان هنر و عرفان زبان رمز‌گونه است.[۲۲]

سخن نهایی در تعریف هنر

به نظر ما، نفس و ذات هنر مانند علم، ادب، هنر، حکمت و اخلاق از آن جهت که امری ذوقی و وجدانی یا شهودی است و با جان هنرمند پیوند دارد. از آنجا که هنر به قطب درون‌ذاتی انسان باز می‌گردد، بازگشت به علم حضوری دارد نه علم حصولی؛ از این رو قابل تعریف علمی نیست. اگر مسایل تجربه حسی علم‌گرایی، حس‌گرایی، پوزیتویسم، که پس از رنسانس و در قرن جدید در جهان غرب ارائه شد و بر اندیشه شرقی‌ها نیز اثر گذاشت، بشر را در دام خویش افسون نمی‌کرد، امروزه انسان به قطب ذاتی و درونی معرفت توجه دقیق‌تری می‌کرد و اسرار بیشتری را در جهان هستی کشف می‌نمود. اصولاً مسایل هنری و زیبایی، تنها یک پدیده عینی و خارجی نیست بلکه احساس و درک زیبایی در فطرت درونی و جمال‌دوستی آدمی نهفته است و تنها به جهان بیرونی باز نمی‌گردد، یعنی به قطب درون‌ذاتی زیبایی ارتباط پیدا می‌کند، بدین معنا که اصل هنر و زیبایی در درون ماست، نه در صورت فیزیکی و ساختمان خارجی هنر.

هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد. هنر که زیبایی و آفرینندگی است، با نوعی خودآگاهی عرفانی و شهود درونی پیوند خورده است. انسان هنرمند با درک این شهود تمام عالم را شهود می‌نماید. در درون هنرمند، پنجره‌ای به سوی جمال و کمال بی‌انتهای حق و روزنه‌ای برای دیدن نفس زیبایی هستی، باز شده است به صورتی که ذات حق را می‌بیند. هنرمند آنچه را در جمال هستی شهود می‌نماید، به زبان و قالب هنر، بیان می‌دارد. از این رو هنر، تجلی و تمثیل نفس زیبایی و جمال حق است و به بیان دیگر گوهر هنر، تجلی شیدایی و مظهر زیبایی جان هنرمند نسبت به جمال حق است. الهام، زیبایی و خیال باطنی، جان‌مایه هنر است. هنر، ظهور و جلوه جان پاک و زیبای هنرمند است که در آثار و سبک هنری او انعکاس یافته است و زبان هنری مانند زبان عرفان جنبه نمادین دارد. هنر، لطیف‌ترین و ظریف‌ترین تجلی ادراک هنرمند و جلوه و تجلی صورت جهان هستی است که از عوالم برتر هستی و خیال[۲۳] برتر هنرمند سرچشمه گرفته است. لذا نفس هنر در عالی‌ترین جلوه و ظهور خویش، نوعی تجلی نشأت گرفته از تجلی جمال و صورت زیبای حق در جان و خیال هنرمند است. انسان نیز آینه شفاف و جلوه زیبای تمام‌نمای حق است و به صورتی خدا‌گونه آفریده شده است.[۲۴] از این رو هنر، هدیه‌ای الهی و آسمانی در باطن انسان است و از جایگاه خاص برخوردار است. احساس و مرتبه خیال هنرمند بر اساس مبنای معرفتی، حکمت ذوقی، عرفان و نظام زیبای هستی استوار می‌باشد. حافظ در این باب می‌گوید:

ساقی به نور باده برافروز جام ما

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

با عنایع به حفظ جانب حرمت و قدر و بهای هنر و توجه به مبانی حکمت اشراقی و متعالیه هنر، حضرت حق از ظهور جان‌مایه هنر در تمام جلوه‌های آفرینش خبر می‌دهد؛ لذا هر گونه آسان‌گیری در معنای هنر، و هبوط آن از عالم پاک به عالم خاک، گناهی نابخشودنی است و این گوهر هنر، امانت الهی نزد انسان است که بایستی به حضرت حق بازگردد.

این جان عاریه[۲۵] که به حافظ سپرده دوست

روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

گرافیک چیست ؟

در کش‌مکش پرسابقه‌ای که هم‌واره میان طراح و سفارش‌دهنده بوده است آن‌چه می‌تواند رضایت اولی و دومی را با هم تأمین کند میزان تسلط اولی بر طراحی و میزان وسعت نظر و ایده‌ی اوست. نسبت تنوع ایده و خلاقیت گرافیست و اشراف او بر ابزار کار، می‌تواند کش‌مکش میان این‌دو را به حداقل برساند. البته معمول است که طرف مقابل را هم باید به سواد بصری و شناخت مبانی تصویر ملزم کنیم، اما به اعتقاد من این نسخه‌‌ی مؤثری نیست. علاوه بر‌ این‌که تحقق آن امری قریب به محال است، وظیفه‌ی گرافیست را برای انتقال پیام از طریق تصویر، زیر سؤال می‌برد. تفهیم پیام به مخاطب، وظیفه‌ی طراح است و قرار نیست سفارش‌دهنده‌گان و یا مخاطبان برای فهم پیام طراح، آموزش ببینند. البته در فرهنگ‌های مختلف و به نسبت پیوند میان مردم و هنر، سطح درک ایشان از آثار طراحان و هنرمندان متفاوت است و حتا می‌توان یک سیر رو به رشد را مشاهده کرد اما این سیرورت، چیزی نیست که بشود آن‌ را سامان داد و آموخت. نمی‌توان با تبیین و انتقال و آموزش، سرعت و میزان این رشد را تغییر داد و یا از مردم متوقع باشیم که به اصطلاح نگاه هنری پیدا کنند. گاهی هست که هنرمندان ناتوانی خویش را در خلاقیت و تسلط بر بیان، به ناتوانی درک و شعور بصری و هنری مردم نسبت می‌دهند و نارسایی آثارشان را توجیه می‌کنند. شاید این نگاهی که بر بسیاری از هنرمندان حاکم شده، یعنی توقع بالابردن ادراک هنری از مردم و موظف شمردن ایشان بر این ارتقا، در واقع از ضعف هنرمندان نشأت گرفته است.

 به هر روی، سفارش یکی از ویژه‌گی‌هایی است که گرافیک را از دیگر هنرها متمایز می‌کند. شاید صحیح‌تر این باشد که بگوییم تبلیغات، متعهد و سفارش‌پذیر است اما پیوسته‌گی و امتزاج گرافیک با مقوله‌ی تبلیغات باعث می‌شود ویژه‌گی‌های این‌دو شبیه و نزدیک به هم باشد و شاید بشود گفت: گرافیک، شاخه‌ی تصویری و تجسمی تبلیغات است، تا آن‌جا که جا داشت به‌جای گرافیک، تبلیغات را یک قالب هنری بنامیم. اما اگر کسی سفارش نگرفت و طراحی گرافیکی انجام داد آیا اثر او از حوزه‌ی آثار گرافیکی خارج می‌شود؟ خیر؛ اگر کسی بر اساس احساسات درونی خود یا پیام فردی اقدام به طراحی نمود در آن صورت خود اوست که سفارش‌دهنده می‌باشد؛ اما این، وضعیت نادری است. در این‌جا تفاوت گرافیک با نقاشی، عکاسی و… در این است که این هنرها مبتنی بر درونیـات هنرمند هستند اما سفارش هم می‌پذیرند در صورتی که گرافیک، مبتنی بر سفارش است اما از درونیات هنرمند هم بی‌بهره نیست.

در چارچوب نقاشی و عکاسی و دیگر هنرهای تجسمی می‌شود اثری کاملاً آبستره و عاری از پیام آفرید؛ اما اگر بخواهیم اثر گرافیکی بدون پیام بیافرینیم نغض غرض است. چنین اثری را می‌توانیم تصویرسازی نام دهیم اما اثر گرافیک نیست؛ چرا که اثر گرافیک از نیاز یک پیام به ارسال و انتقال پدید می‌آید. اول پیام هست، دوم ضرورت انتقال و سوم پدید آمدن اثر گرافیک.اما سفارش‌پذیر بودن گرافیک هم باعث می‌شود که برخی این هنر را بازاری بدانند و ارزش و اعتبار هنری برایش قائل نباشند و برخی نیز اساساً از ترسبی‌اعتبار شدن، اصل سفارش‌پذیری گرافیک را قبول نداشته باشند. قبول دارم که لفظ بازاری برای یک هنر، کلمه‌ی سبکی به نظر می‌رسد! اما نباید باعث شود که به طور مطلق آن را صفتی مذموم به حساب آوریم. چنین نگرشی بیش‌تر از سر تعصب و تعلق است تا منطق. بازاری بودن، به معنای حضور در تعاملات اقتصادی، یا به معنای حرفه‌ای برای کسب درآمد، و یا به عنوان هنری در خدمت عامه‌ی مردم و درگیر با تعاملات و مناسبات مردم و جامعه، هیچ‌کدام نمی‌تواند فی‌نفسه کسر شأن هنرمندان گرافیست باشد. مسائل مذمومی که در این موضوع مشاهده می‌شود به حواشی و آفت‌های دامن‌گیر این قواعد که اغلب از فهم اشتباه انسان‌ها منتج شده به وجود می‌آید نه از اصل موضوع. این‌که عده‌ای هرجا پای خواست و توقع مخاطب یا سفارش‌دهنده‌ها به میان آمده کارهایی سطحی و از سر رفع تکلیف انجام داده‌اند نمی‌تواند ثابت کند که کار مردمی یعنی کار سطحی.[۲۶]

حضور گرافیک در تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر

 با توجه به تنوع گسترده فرهنگی و اقتصادی کشورهای اروپایی و همچنین جمعیت قابل توجه مهاجران و پناهندگان آسیایی و آفریقایی، ظهور پدیده‌هایی نظیر نژادپرستی، فاشیسم و عرض‌اندام گروه‌های راست افراطی چندان دور از ذهن نیست. ظهور این پدیده‌ها غالباً با اعتراضات مدنی جامعه همراه است و طراحان گرافیک و گروه‌های فعال در زمینه حقوق بشر همکاری‌های نزدیکی در این زمینه با یکدیگر دارند. مبارزات سیاسی و اجتماعی برای دستیابی به آرمان‌های جامعه آزاد، دغدغه اصلی برخی از طراحان است. از این‌رو نام طراحانی نظیر؛ سندی کی(۱)، دیوید تارتاکوور(۲)، هاویان دیویس(۳)،‌ و… با اعتراضات مدنی جوامع‌شان در دو دهه اخیر گره خورده است.

نام سندی کی اولین بار در جنبش‌های سال ۱۹۸۲ برلین در اعتراضات آوارگان پناهنده به آلمان شنیده شد. در این سال سندی‌کی درباره قانونی که اعتراض پناهندگان به دولت آلمان را ممنوع اعلام کرده بود، اقدام به طراحی مجموعه پوسترهایی با عنوان «اعتراض، حق ماست» کرد. سندی کی در این پوسترها از تصاویر ترام شده که از کیفیت مستندگونه‌ای برخوردارند استفاده کرد که این تصاویر قسمت اعظم پوستر را در بر می‌گرفت.

یکی دیگر از آثار شاخص سندی کی پوستری است که از تصویر ترام یک گوش قرمز بر روی زمینه سفید تشکیل شده و برای مجموعه کنسرت‌های گروه‌های آنتی فاشیسم(۴) طراحی شده است. این پوسترها فاقد اطلاعات و نوشته بود و اطلاعات مربوط به هر کنسرت بر روی کاغذهای زرد رنگ کپی می‌شد و بر روی نقاط مختلف پوستر چسبانده می‌شد. بنابراین با استفاده از یک طراحی و یک چاپ تک رنگ از این پوستر برای تعداد زیادی کنسرت استفاده شد.

سندی کی در برلین اقامت دارد و همواره در طول دو دهه گذشته در صف اول اعتراضات مدنی جامعه آلمان آثارش را می‌توان مشاهده کرد. بیشتر سفارش دهندگان او را گروه‌های فعال در زمینه حقوق بشر تشکیل می‌دهند.
از دیگر طراحان آلمانی که در عرصه مسائل اجتماعی فعال هستند، می‌توان از اووه‌لوش(۵) نام برد. طراح معروف آلمانی تاکنون پوسترها و بیل‌بردهای شاخصی در زمینه‌های ضد نژادپرستی و ضد گروه‌های نئونازی ارائه کرده است. یکی از آثار معروف اووه لوش پرتره آدولف هیتلر است که با کله‌ای تاس به شیوه نئونازی‌ها نشان داده شده است و به جای سبیل معروف هیتلر عبارت www.shit.de قرار گرفته است. این پوستر در سال ۲۰۰۰ طراحی شد و به منظور مقابله با افزایش سایت‌های اینترنتی نئونازی‌ها مورد استفاده قرار گرفت.

دروینسکی(۶)‌ از دیگر طراحان آلمانی است که در دهه نود آثار قابل توجهی را در این زمینه ارائه داده است. آثار دروینسکی دارای گرافیکی محکم و استوار است. رنگ‌های تخت، ترکیب‌بندی‌های ساده و ایده‌های به یادماندنی از ویژگی‌های آثار او هستند. آثار او از این جهات، شاخصه‌های مشترکی با پوسترهای لوبالوکووا(۷) طراح مجارستانی مقیم آمریکا دارد.

آثار هر دو ساده و تأثیرگذارند. از رنگ بسیار محدود استفاده می‌کنند. سادگی و ایده مناسب، قدرت تأثیرگذاری آثارشان را تشدید می‌کند. در پوستر «نوستالژیا»(۸) اثر دروینسکی و پوستر «مهاجر»(۹)‌ اثر لوکووا این شاخصه‌ها کاملاً مشهود است.

یکی دیگر از اعتراضات مدنی مرتبط با موضوع نژادپرستی، اعتراض مردم فرانسه به روی کارآمدن حزب راست افراطی به رهبری ژان ماری لوپن(۱۰)‌ بود.

حزب لوپن گرایشات نژادپرستی داشت و درصدد بود تا قوانینی را برعلیه مهاجرین وضع کند. لوپن در دور اول انتخابات با آرای بالا به دور دوم راه یافت و جامعه فرانسه با احساس خطر روی کارآمدن لوپن اعتراضات بسیار وسیعی را تدارک دیدند. پوسترهای زیادی نیز برعلیه لوپن طراحی شد.

در یکی از این پوسترها تصویر پرتره تمام رخ لوپن با نیم‌رخ هیتلر مونتاژ شد و در دستان تظاهرکنندگان قرار گرفت.

پوستر دیگر تصویر یک کودک سیاهپوست در تنالیته‌های رنگی مختلف بود که بر روی آن نوشته شده بود: «فرانسه‌ی تمام کشورها»(۱۱)‌ مضمون این پوستر بر این نکته تأکید داشت که بسیاری از کودکان امروز فرانسه دورگه‌های فرانسوی- الجزایری، فرانسوی- مراکشی و… هستند که در واقع شهروندان فرانسه به شمار می‌آیند.

طراح این پوسترها ونیسنت پروتت(۱۲) از اعضای انجمن گرافیک فرانسه بود. با گسترش اعتراضات مردمی نسبت به لوپن، وی در دور دوم انتخابات شکست خورد

در پایان این جنبش آن‌چه که برجای ماند، تصاویر تظاهرکنندگانی است که این پوسترها را در دست دارند و این پوسترها بازتاب همه آن چیزی است که آن‌ها به دنبالش هستند.[۲۷]

گرافیک حسی

 

120,000 ریال – خرید

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

مطالب پیشنهادی:
برچسب ها : , , , , , , , , , , , ,
برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید


جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

سبد خرید

  • سبد خریدتان خالی است.

دسته ها

آخرین بروز رسانی

    جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳

اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.