مقاله پدر تباری در جامعه اسلامی مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۳۳ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله پدر تباری در جامعه اسلامی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
مقدمه ۱
پیشینه پدرتباری ۱
پدرتباری، در جزیرهالعرب ۵
پسرخواندگی ۷
عوامل فرزندخواندگی ۹
پدر تباری در اسلام (متون دینی) ۱۲
۱: تعلق فرزند به پدر و مادر ۱۲
۲: حکم پسر خوانده در اسلام ۱۷
پسرخوانده پیامبر(ص) ۱۹
شایستگی دختر برای حفظ تبار ۲۲
چندشوهری در اسلام ۲۴
خلاصه و نتیجه گیری ۲۶
منابع ۲۸
۱ ـ فرید، احمد، خانواده از عصر شکار تا دنیای فراصنعتی، مجله زنان، سال اول ۱۳۷۱، ش۷، ص۵۰٫
۲ ـ ساروخانی، باقر، مقدمهای بر جامعهشناسی خانواده، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص۱۴۰٫
۳ ـ ویلدورانت، تاریخ تمدن مشرقزمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۵، ص۴۳٫
۴ ـ فرید، همان، ص۵۲٫
۵ ـ ساروخانی، همان، ص۱۴۰٫
۶ ـ علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ج۴، ۱۳۶۳، ص۲۴۲٫
۷ ـ قرآن کریم، سوره کوثر، آیه ۳، رجوع کنید به تفاسیر.
۸ ـ الباجوری، جمال محمد، المرأه فی الفکر الاسلامی، عراق، طبع دارالفکر، ج۱، سال ۱۹۸۶م، ص۳۳، رجوع کنید به فصل اول.
۹ ـ فرزند صلبی: فرزندی که از نطفه شخص به وجود آمده است.
۱۰ ـ کلان: گروه خانوادگی بزرگ که معتقد بودند از تبار یک توتم هستند و توتم را که یک شیء یا حیران بود نیای خویش میپنداشتند و به آن تقدس قایل بودند. ازدواج میان اعضاء کلان حرام بود. محرمات کلان را «تابو» میگویند. برخی از مردم شناسان معتقدند اولین نوع گروه خانوادگی به صورت کلان به منصه ظهور رسید. اعضاء کلان از دیگر قبایل زن میگرفتند و دختران خویش را به دیگر قبایل تزویج مینمودند. زن در کلان اشتراکی بود و متعلق به کلیه مردان کلان بود لذا ممکن بود پدر صلبی کودک تشخیص داده نشود و یا اعضاء به نقش مردان در فرزندزایی واقف نباشند.
۱۱ ـ مکارم شیرازی، ناصر، (و دیگران)، تفسیر نمونه تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج ۲، چاپ شانزدهم، ۱۳۶۲، ص۴۴۶٫
۱۲ ـ مکارم شیرازی، همان، ج۲۶، سال ۱۳۶۶، ص۳۶۵٫
۱۳ ـ طبرسی، شیخ ابی علی الفضل بنالحسن، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالمعرفه، ج ۱۰، چاپ دوم، (سال ۱۴۰۸هـ۱۹۸۸م)، ص۷۱۵٫
۱۴ ـ همان، ص۶۱۵٫
۱۵ ـ سادلر، توماس وی، رویانشناسی پزشکی لانگمن، ترجمه دکتر مسلم بهادری ـ دکتر عباس شکور، تهران، شرکت سهامی چهر، سال ۱۳۷۲، ص۱٫
۱۶ ـ اباذر ورداسبی، حریت و حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات میلاد، چاپ سوم، ۱۳۵۸، ص۲۵٫
۱۷ ـ امام خمینی، روحاللّه، تحریرالوسیله، قم، انتشارات قدس محمدی، ج۲، کتاب الظهار، ص۳۵۴٫
۱۸ ـ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، همان، ج۱۷، ص۱۹۹٫
۱۹ ـ مکارم شیرازی، همان، ج۲۷، ص۳۷۶، تفسیر فخر رازی، ج۳۲، ص۱۲۴٫
۲۰ ـ حرّ عاملی، محمد بنحسن، وسائلالشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱۴، ص۲۳۴٫
پدرتباری (Patrilineal) یکی از شاخصهای مهم ارجحیت مرد بر قشر زن میباشد که در تمام جوامع پدرسر (Patriarchy) مشاهده شده است. منظور ما از جامعه پدرتبار، جامعهای است که در آن پدرنیائی (Agnation) حکمفرماست و خانواده پدرنام (Patronymic family) میباشد و فرزندان به پدر متعلق هستند و رحِم مادر به مثابه ظرفی است که از امانت پدر، نگهداری میکند.
با توجه به زمینه پدرتباری تام، که محیط نزول قرآن یعنی جزیرهالعرب وجود داشت، این موضوع در محیط اسلامی، طرح و برداشتهای متفاوت از نظریه اسلام در این باره ارائه شده است. در این مقاله برآنیم، پدیده پدرتباری را، با دیدگاه جامعهشناسی، در قبل و بعد از اسلام بررسی نموده و نشان دهیم تفسیرهای دینی در این باب، تا چه اندازه متأثر از جریانات سیاسی و اجتماعی میباشند.
از ادوار تاریخی طبقهبندیهای مختلفی با دیدگاههای متفاوت ارائه شده است. جهت سهولت بیان و مراعات اختصار «پدرتباری» را طبق طبقهبندی «گرهارد وجین لنسکی» (۱۹۷۸) که بر مبنای تحول تکنولوژی معیشتی، جامعه بشری را به چهار دوره تقسیم میکند،(۱) بررسی میکنیم.
۱ـ دوره شکار و گردآوری خوراک(تا ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد)
۲ـ دوره بوستانکاری (باغداری)(از ۷۰۰۰ سال ق.م تا ۳۰۰۰ سال ق.م)
۳ـ دوره کشاورزی (از سال ۳۰۰۰ سال ق.م تا ۱۸۰۰ سال ب.م)
۴ـ دوره صنعت(از ۱۸۰۰ سال ب.م تا زمان حاضر)
ـ در دوره شکار و گردآوری خوراک، خانواده گسترده، بر اساس روابط خویشاوندی میان افراد مذکر استوار بود. یعنی از یک گروه از برادران و خانوادههایشان یا از یک پدر و پسرانش، خانوادههای آنها تشکیل میشد. این امر تا حدودی نمایانگر سلطه جنس مذکر در جوامع متکی بر «شکار» است.
در خانواده هستهای که معمولاً عضو گروه وسیعتری از خویشاوندان (خانواده گسترده) بود، تفوق و برتری مرد مشهود است، زیرا چندزنی رواج داشت و داشتن زنان متعدد نوعی موجودی اقتصادی و نیز نوعی نشانه برتری پایگاه اجتماعی تلقی میشد.
ـ در جامعه بوستانکار، بستگان مادر اهمیت داشتند. به عقیده لنسگی، این الگوی غیر عادی ظاهرا نقشی است که زنان جوامع بوستانکار در تأمین معاش به عهده دارند. در بسیاری از این نوع جوامع، بیشترین بخش عملیات کشت و کار را زنان انجام میدهند و این امر موجب رواج و توسعه الگوی مادرتباری میشود.
بر خلاف نظریه فوق، که مادرتباری را متعلق به عصر بوستانکاری میپندارد، به عقیده «باشوفن» و سپس «بریفولت» جامعه در اصل مادرسر بوده است. (در جامعه مادرسر، مادرتباری نیز مشهود است).
قطع نظر از اینکه مادرسری به کدامین دوره تاریخی متعلق باشد، خودش در حد یک فرضیه مطرح است. «ژاکوبسن» و «اشترن» مادرسری را فرضیهای غیر محتمل میدانند. گذشته از این در اغلب جوامع نیز که قدرت در خانه به دست زن سپرده شده، باز مرد دیگری به عنوان دایی فرزندان قدرت را به دست میگیرد و موجبات پیدایی نظامی را فراهم میسازد که داییسری (Avunculate) خوانده میشود.(۲)
ویلدورانت که از عصر طلایی زن و نقش حساس وی در امر تولید و ترقیات اقتصادی در جوامع اولیه نام میبرد، معتقد است دوره زنسالاری در دوره کشاورزی پایان یافت. پس از دیدگاه او نیز زنسالاری محدود به جوامع بوستانکاری و ماقبل آن است:
«هنگامی که صنعت و زراعت پیشرفت کرد و سبب به دست آمدن عایدی بیشتر شد، جنس قویتر بتدریج استیلای خود را بر آن وسعت داد. با ترقی فن پرورش حیوانات اهلی منبع تازه ثروتی، به دست مرد افتاد و به این ترتیب زندگانی، نیرومندتر و باثباتتر گردید. حتی کشاورزی که در نظر شکارورزان عصر قدیم، عمل پیش پا افتادهای به شمار میرفت، در پایان کار، مرد را به تمامی به طرف خود جلب کرد و سیاست اقتصادی را که برای زن از این عمل حاصل شده بود، از چنگ وی بیرون آورد. زن تا آن هنگام حیوان را اهلی کرده بود، مرد این حیوان را در زراعت به کار انداخت و به این ترتیب سرپرستی عمل کشاورزی را خود به عهده گرفت و مخصوصا چون گاوآهن اسباب خیشزدن شد و نیروی عضلانی بیشتری برای به کار انداختن آن لازم بود، خود این عملِ انتقال سرپرستی زراعت را از زن به مرد تسهیل کرد. زیاد شدن دارایی قابل انتقال انسان از قبیل حیوانات اهلی و محصولات زمینی، بیشتر به فرمانبرداری زن کمک کرد. چه مرد از او میخواست که کاملاً وفادار باشد تا کودکانی که به دنیا میآیند و میراث میبرند، فرزندان حقیقی خود مرد باشند، مرد بدین ترتیب پا به پا پیش رفت و چون حق پدری در خانواده شناخته شد، انتقال ارث که تا آن موقع از طریق زن صورت میگرفت، به اختیار جنس مرد در آمد. حق مادری در برابر حق پدری سر تسلیم فرود آورد و خانواده پدرشاهی، در اجتماع به منزله واحد اقتصادی و قانونی و سیاسی و اخلاقی شناخته شد.»(۳)
ـ در جامعه کشاورزی به عقیده ویلدورانت جنس قویتر به تدریج استیلای خود را وسعت داد تا جایی که «لنسگی» میگوید: «در خانوادههای کشاورز، برتری مرد قاعدهای بیچون و چرا بود. چرا که اطاعت و فرمانبرداری به طور معمول یکی از صفات پسندیده نزد کودکان و زنان به شمار میرفت.»(۴)
ـ در دوره صنعت نیز به رغم امتیازاتی که به جنس زن داده شد، هنوز جنس مذکر استیلای خود را حفظ نموده و پدرسری قاعده حاکم بر کلیه جوامع بشری است. به گفته «جمیله کدیور» در حال حاضر هیچ مورد شناخته شده در جوامع امروزی نمیبینیم که در آن زنان قدرتمندتر از مردان و یا حداقل در سطحی مشابه مردان باشند.
نتیجه میگیریم پدرتباری که نشانگر تفوق دیرپای مردان بر زنان میباشد، قاعده عادی در همه اعصار تاریخی است. همچنان که دیدیم «لنسگی» اهمیت نقش زنان را در دوره بوستانکاری الگوی غیر عادی خواند. بر فرض صحت تاریخی مادرتباری در یک دوره تاریخی در تامیّت آن تشکیک کردهاند. به عقیده «کلاینبرک»، حتی در اجتماعاتی مانند اجتماعات «ملانزی» که مادر نسبی است، اختیار فرزندان در دست خانواده مادری است. این اختیار به مردان این خانواده داده شده است نه به زنان.(۵) پس رواج پدرتباری از سه هزار سال قبل از میلاد تا کنون تقریبا اجماعی است.
در میان اعراب قبل از اسلام زنان از هیچ شأن و منزلت اجتماعی برخوردار نبودند. دخترکان اگر در زیر خاک مدفون نمیشدند، همچون کنیزکانی بودند که پدر میتوانست
آنها را بفروشد. بعد از ازدواج نیز که شباهت زیادی به مبادله (بیع) داشت، دارایی شوهر به شمار میرفتند. زنان همواره از ارث محروم بودند و در مواردی (همچون زن پدر) همانند سایر کالاها به ارث برده میشدند. در فرهنگ ایشان تبار از ناحیه پدر بود. اعراب نوههای دختری را از آن دیگران میدانستند و نوههای پسری را از آن خود میدانستند. یکی از اشعار معروف عرب که ورد زبان آنان بود این فرهنگ را به خوبی نشان میدهد:
بنونا بنو ابنائنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الاباعد
و انما امهات الناس اوعیه
مستودعات و للانساب آباء(۶)
یعنی: فرزندان پسران ما فرزندان ما هستند، فرزندان دختران ما، فرزندان مردان بیگانه میباشند، مادران مردم، به مثابه ظروفی جهت نگهداری از امانت پدر به شمار میروند، و همانا نسب صرفا از جهت پدران است.
از این روی، فرزند متعلق به پدر بود، گو اینکه مادر هیچ نقشی در پیدایش فرزند نداشت فقط همانند ظرفی (وعاء) بود که نُه ماه از امانت مرد نگهداری میکرد. البته این امانتداری اجباری بود، زیرا زن بودن به مثابه مملوکیت بود پس جای هیچ گونه تقدیر نبود. اصولاً زن کارکردی جز خدمت به مرد و زادن پسران نیرومند نداشت.
محیط خشن عربستان و خست طبیعت موجب ناامنی و پیدایش فرهنگ غارت و چپاول و آن هم به نوبه خود سبب اهمیت یافتن مردان جنگآور و دارای زور بازو شد، از این رو داشتن فرزند پسر سرمایه گران پدر به شمار میرفت و به عکس، تولد دختر که ممکن بود مورد تهاجم دیگران قرار بگیرد و در نهایت تولید آن، محصول دیگران بود، دردسری بیش نبود.
در میان اعراب به مردی که از فرزند محروم بود ابتر (دمبریده) میگفتند.(۷) پدرخطی (Patrilineal) دقیقا همین معنی را میرساند، یعنی ارتباط خانوادگی و نام خانواده از طریق پدر همچون نخی امتداد پیدا میکند. با نبود فرزند پسر، این خط ممتد قطع میگردد و کسی نیست نام پدر را زنده نگه دارد، لذا مرد دمبریده و مقطوعالنسل میگردد. در فرهنگ عرب دختر لیاقت نداشت این ریسمان را متصل نگه دارد.
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر