کارآموزی درمان دانش آموز دارای اختلال یادگیری


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

درمان دانش آموز دارای اختلال یادگیری

مراحل مقدماتی کار

در ابتدا برای پیدا کردن دانش آموزی که دارای مشکل یادگیری است به مدرسه شهید ذاهدی  که به منزل ما نزدیک بود مراجعه کردم و برای مدیر توضیح دادم که در رابطه با یکی از درس هایم به نام اختلالات یادگیری استاد مربوطه هر کدام از دانشجویان را مأمور کرده که دانش آموزی با مشکل یادگیری را پیدا کنیم و به درمان او بپردازیم . مدیر مدرسه خیلی از این کار استقبال کردند و اصامی تعدادی از دانش آموزانی که دارای مشکل یادگیری بودند را به من دادند و من یکی از این دانش آموزان را که دارای اختلال خواندن بود انتخاب کردم اسم این دانش آموز دانیال است و برای بار دوم است که در کلاس اول ثبت نام کرده است و دانیال فرزند اول خانواده است مدیر مدرسه با مادر دانیال تماس گرفت و برای فردا با او قرار گذاشتیم.

برای تحلیل وضعیت دانیال لازم بود که اطلاعاتی در مورد او به ددست بیاورم به این علت با مادر دانیال ، معلم او ، معلم سال گذشته او و همچنین خود دانیال گفتوهایی داشتم که اول به توصیف اظهارات ایشان و در آخر به تحلیلی که خودم از وضعیت او داشتم پرداختم .

بیانات مادر دانیال : دانیال خیلی جنب و جوش و فعالیت دارد . همچنین خیلی اعصبانی و خشمگین است و مدام با بچه ها دعوا می کند و در ادامه مادر دانیال بیان کرد که به تازگی ما صاحب فرزند شده ایم . دانیال خیلی نسبت به این بچه حساس است و به دلیل این که در خانه سرو صدای زیادی می کند و فعالیت بیش از حد دارد و مدام در خانه همه چیز را به هم میریزد توسط پدرش تنبیه می شود و مادر دانیال گفت که شغل پدرش نظامی هست و پدرش از اینکه چرا دانیال بازیگوشه و همش به فکر بازیه ناراضی هست و میگوید که من دوست دارم پسرم در آینده فرد موفقی بشه و همچنین مادر دانیال گفت قبل از اینکه این فرزند به دنیا بیاید رابطه پدرش با دانیال به دلیل سرو صداهای زیادی که در خانه دارد و فعالیت بیش از حدش زیاد خوب نبود اما از وقتی فرزند دیگری به جمع ما اضافه شده پدر دانیال به دلیل اینکه دانیال خیلی در خانه سر و صدا می کند و با توپش به در و دیوار می زنه توپ او را می گیرد و پاره می کند و به دانیال می گه که تو با این سرو صداهایت بچه را از خواب بیدار می کنی و او را اذیت میکنی و مادر دانیال نیز گفت من هم به دلیل این سرو صدا هایی که دانیال داره و فعالیت های بیش از حدش مدام به دانیال می گویم که نکن چرا اذیتم می کنی . و همچنین مادر دانیال گفت که دانیال انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و هر وقت به او می گویم برو درست را بخوان به من می گه که چرا باید درس بخونم من دوست دارم بازی کنم و درس خواندن را دوست ندارم و همچنین از مادر دانیال در مورد تغذیه او سوال کردم که مادر دانیال بیان کرد که دانیال خیلی نوشابه های گاز دار مصرف میکند و غذای تند و تیز و سوسیس و کالباس را دوست دارد و بیشتر غذاهای من تند و تیز هست .

معلم سال گذشته دانیال : معلم سال گذشته دانیال گفت که در ابتدای سال تحصیلی گذشته در همان روز های اول دانیال خیلی حواسش در کلاس درس نبود و مدام از سر جایش بلند می شد و کلاس درس را به هم می زد و با بچه ها دعوا می کرد و از نظر نوشتن تکالیف زیاد در منزل با او کار نمیشد و بیشتر اوقات تکالیفی که برای او در منزل داده بودم را نمی نوشت و هر وقت که از مادرش می خواستم به مدرسه بیاید و با در مورد وضعیت درسهایش با او صحبت کنم نمی یامد و زید پیگیر مشکل فرزند خود نبود .

معلم امسال دانیال : معلم اسال دانیال گفت که از نظر خواندن و نوشتن دانیال مشکل دارد وقتی روی درس را می خواند بعضی از کلمات را جا می اندازد و یا اینکه به جای خواندن کلمه نوشته شده کلمه دیگری را می خواند و در مورد املاء نیز همین طور بود و معلم او گفت که من خیلی به فکر دانیال هستم و می خواهم که مشکل او در زمینه خواندش هر چه زود تر خوب شود و به همین خاطر در ساعات ورزش با دانیال و چند تا دیگه از بچه ها که مشکل خواندن دارند کار می کنم و به آنها تکالیف اضافه می دهم تا در منزل کار کنند و با تکرار و تمرین کردن مشکل خواندن او بهتر شود .

وهمچنین معلم او اضافه کرد که دانیال خیلی خشمگین و عصبانی هست و در کلاس با بچه ها دعوا می کند .

گفته های دانیال : در جلسه اول که با دانیال صحبت کردم و به او گفتم که من دانشجو هستم در رابطه با یکی از درسهایم استاد من را مأمور کرده است که به بچه هایی که تعدادشان زیاده و مثل تو در خواندن مشکل دارند کمک کنم و اگر تو دلت بخواهد هفته ای دوبار بیایم تا با هم بازی کنیم و کتاب قصه بخوانیم البته دانیال در ابتدای جلسه ، بیشتر حواسش بیرون بود و مدام از سر جایش بلند می شد . بعد از دانیال پرسیدم که دوست داری امروز برایت قصه بخوانم حرفی نزد تا اینکه چند کتاب قصه ای که با خودم آورده بودم به او نشان دادم وقتی کتاب ها را دید خیلی ذئق زده شد و مدام کتاب هارا ورق می زد و تصویر آن ها را می دید .

ekhtelal yadgiri_bankmaghale.ir

از او پرسیدم که مادرت با تو بازی می کند ؟ گفت نه ، مادرم فقط به فکر خواهر کوچکم است و به او غذا می دهد و با او حرف می زند و بغلش می کنه و مرا دوست ندارد از دانیال پرسیدم پدرت باهات بازی می کند ؟ گفت که بازی نمی کند و پدرم هم هر وقت در خانه توپ بازی می کنم توپ من را می گیرید و قایم می کند بعضی وقت ها هم اونو اره می کنه و به من می گه تو با سر و صداهایت بچه را از خواب بیدار می کنی .

پس از گوش فرا دادن به صحبت های این افراد و تفکر و تحلیل آنها به تحلیل وضعیت فراگیرنده می پردازم :

دانیال خیلی خشمگین و عصبانی است که بیشتر ریشه در رفتار پدرش که او را تنبیه می کند و اجازه بازی کردن به او نمی دهد و هم چنین به دنیا آمدن فرزند دیگر که باعث شده تمام توجه مادر و پدرش به سوی این بچه جلب بشه و توجهی به دانیال نداشته باشند دارد. و همچنین یکی دیگر از مشکلات دانیال پر جنب و جوش و فعالیت بیش از حد او بود که به نظر من یکی از دلایل پر جنب و جوش و فعالیت بیش از حد دانیال می تواند ریشه در تغذیه دانیال داشته باشد زیرا همان گونه که مادر دانیال بیان کرد که خیلی دانیال به نوشابه های گاز دار و غذاهای تند و تیز و سوسیس و کالباس علاقه دارد یکی دیگر از مشکلات دانیال این بود که دانیال انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و به مادر خود میگوید که برای چه باید درس بخوانم و من کتابهایم را دوست نمیدارم که من فکر کنم این نبود انگیزه به دلیل رفتار معلم های او هست که فرایند خوانذن را برای بچه ها لذت بخش نمیسازد و فقط به کتاب درسی بسنده میکنند و هیچ گونه کتاب قصه ای در کلاس درس خوانذه نمیشود و با توجه به اینکه دانیال خیلی پر جنب و جوش است و به بازی کردن علاقه دارد علاوه بر اینکه در خانه علاقه دانیال به بازی کردن ارضا نمیشود در مدرسه نیز در زنگ ورزش که بچه ها به بازی و ورزش مشغول هستند معلم دانیال اجازه ورزش کردن و بازی را به او نمیدهند و در این ساعت با او املا و روی خوانی کار میکند.

طرح درمان:

در طرح درمانتصمیم گرفتم که به معلم دانیال توصیه هایی در زمینه این که باید فرایند خواندن را برای این بچه ها لذت بخش کنند و اجازه بازی و ورزش را به این کودک در زنگ ورزش بدهد نه اینکه ساعت ورزش را اختصاص به رو خوانی و املا گفتن برای او بکند و همچنین تصمیم گرفتم که با مادر دانیال جلساتی داشته باشم  و به او در این جلسات در مورد تغذیه دانیال صحبت کنم و همچنین تصمیم گرفتم که به مادر دانیال بازی کردن با دانیال و خواندن کتاب قصه برای دانیال صحبت کنم و اینکه در روز ساعتی را فقط اختصاص به دانیال بدهد و با او حرف بزند و بازی کند صحبت کنم . و همچنین تصمیم گرفتم که به مادر دانیال توصیه کنم که یک مکانی برای بازی کردن دانیال اختصاص بدهد به صورتی که مزاحمتی برای بچه کوچکشان ایجاد نکند . و نیز تصمیم گرفتم که یک لسه با پدر دانیال داشته باشم و به او در زمینه اینکه به دانیال اجازه بازی بدهد و سعی کند که رابطه عاطفی خوبی با فرزند خود برقرار کند توصیه هایی کردم.با توجه به انچه در طرح درمان بیان کردم من در طرح درمان بیشتر از دویکرد زیستی به اختلال یاد گیری استفاده کردم چون تصمیم گرفتم توصیه هایی در زمینه تغذیه دانیال به مادرش داشته باشم و همچنین از رویکرد شناختی استفاده کردم زیرا که به مادر و معلم و پدر دانیال در زمینه بازی کردن با کودک و خواندن کتاب قصه توصیه هایی داشتم و همانطور که در کلاس شما استاد ارجمند بیان کردید که در رویکرد شناختی بازی و قصه لازمه رشد کودک است بنابراین از رویکرد شناختی هم در طرح درمان استفاده کردم (همچنین خودم تصمیم گرفتم که در جلساتی که با دانیال دارم به بازی های مختلفی با دانیال بپردازم و همچنین اد کتاب قصه به عنوان یک ابزار مهم در این زمینه کنم)

فرایند درمان:

جلسه اول را با مادر دانیال داشتم و سعی کردم که با مادر دانیال صحبت هایی در مورد مشکل فرزندش داشته باشم و به مادر دانیال گفتم که شما باید قبول کنید که کودکتان مشکل دارد واگر در این زمینه اقدامات لازم را انجام ندهی با افزایش سن مشکل او بیشتر خواهد شد و همچنین به مادر دانیال گفتم که فرزند شما نیاز دارد که بازی کند و بازی ابزاری برای تسهیل رشد ونمو ذهنی کودک شما است و به او گفتم که بازی جو ساده و آرامی را فراهم می سازد که کودکان در آن می توانند راه حل بسیاری از مشکلات را بیاموزند و بعدها که کودک در دنیای واقعی با مشکلات پیچیده تری روبرو شدند یادگیری هایی که در حین بازی رخ داده اند، برای آنان بسیار مفید خواهد بود۰(که این اطلاعات را از کتاب روانشناسی بازی نوشته گنجی استخراج کردم)۰ بعد از سخنان من مادر دانیال اظهار کرد که صحبت های شما درست است اما فضای کوچک خانه ما جوری است که اگر دانیال بخواهد بازی کند واقعا” برای پدرش و بچه کوچکم مزاحمت ایجاد می کند که من به مادر دانیال گفتم آیا در منزل شما مکانی وجود دارد که بدون اینکه دانیال برای پدرش و بچه کوچکتان مزاحمت ایجاد کند ساعتها به بازی مشغول شود تا تخلیه شود ومادر دانیال بیان کرد که زیرزمین منزل ما مکان مناسبی است و من خیلی خوشحال شدم که یک مکانی برای بازی دانیال پیدا شد تا دانیال بتواند در آنجا بازی کند و به مادر دانیال گفتم که برای اینکه این مکان ایمنی لازم را داشته باشد کف آن را فوم کن و تمام وسایل بازی دانیال از جمله توپ،بولینگ و ….. رابه پایین زیرزمین ببر و آنجا بشود اتاق بازی دانیال تا دانیال در آنجا بازی کند و خود را تخلیه کند و هم چنین به مادر دانیال توصیه کردم که نباید به کتابهای درسی دانیال برای خواندن بسنده کند و برای اینکه خواندن برای دانیال لذت بخش بشود و انگیزه برای خواندن داشته باشد از کتابهای قصه جذاب استفاده کن و برای دانیال قصه بگو و از فن های مختلف قصه گویی استفاده کن مثلأ گاهی اوقات تن صدای خود را بلند کند و گاهی اوقات تن صدایت را پایین بیاور و فن های دیگر قصه گویی استفاده کن و همچنین در این زمینه که در روز ساعتی را فقط اختصاص به دانیال بده و در این ساعت به بازی با دانیال مشغول بشود و با او حرف بزن و به دانیا بگو که تو هم وقتی کوچک بودی و هم سن و سال خواهرت بودی خیلی من و پدرت تو را نوازش می کردیم و آلبوم عکسهای دانیال را بیاورد و به او نشان بده تا دانیال متوجه بشود که او هم زمانی مانند خواهرش خیلی مورد توجه شما و پدرش بوده است و همچنین در مورد تغذیه دانیال هم با مادرش صحبت کردم و به او گفتم که مصرف نوشابه های گازدار و هم چنین سوسیس و کالباس به دلیل مواد افزودنی باعث می شود که تحرک و جنب و جوش فرزند شما بیشتر شود و سعی کن که در برنامه غذایی فرزندتان ویتامین ها و همچنین مواد امگا۳ زیاد استفاده شود از جمله مرغ ، ماهی و …

جلسه دوم :

جلسه دوم را با پدر دانیال داشتم در این جلسه با پدر دانیال در زمینه این که بازی از نیازهای کودکان ما است و این که بچه ای که بازی می کند و تحرک زیادی دارد نشان دهنده هوش فراوان این کودک است و فقط ما نباید به موادی درسی و کتابهای درسی بسنده کنیم در اسلام هم پیامبر ما خیلی زیاد سفارش کردند که با فرزندان خود بازی کنید بهترین لحظات زندگی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) مان بازی ایشان با جد گرامی شان حضرت رسول خدا و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) در قالب ارتباطی صمیمانه شکل می گرفت و در حدیثی از امام کاظم آمده است که خوب است فرزند در سنین خردسالی بازیگوش باشد تا در سنین بزرگسالی بردبار و صبور باشد و همچنین بچه ها از بازی لذت می برند و آن لحظه ها، فرصت خوبی برای اظهار احساسات، کنترل عواطف و تخلیه انرژی خود پیدا می کنند. بازی بر رشد عاطفی، اجتماعی و عقلانی کودک تأثیر فراوانی می گذارد و به پدر دانیال گفتم به دوران کودکی خود برگرد آیا خود شما هم مانند دانیال به بازی علاقه نداشتی؟ روشن است که همه ما بزرگترها مانند بچه هایمان زمانی عاشق بازی با دئستانمان بودیم پس فرصت بازی کردن را از کودک خود نگیر اگر شما روابط عاطفی خوبی با فرزندتان برقراز کنی خواهی دید کم کم مشکل خواندا دانیال نیز برطرف خواهد شد و همچنین سعی کنید که فقط از کتاب درسی خود دانیال استفاده نکنید بلکه از کتابها قصه جذاب و مناسب سن کودک خود برایش تهیه کنید و گاهی مواقع آن کتاب قصه را برای فرزندتان بخوانید و سعی کنید که روابط عاطفی خوبی با فرزند خود برقرار کنید.

جلسه سوم:

این جلسه را با معلم دانیال برگزار کردم و به معلم دانیال گفتم که شما نباید ساعت ورزش را از این کودک و بچه های دیگری که مانند دانیال در زمینه خواندن و یا املاء مشکل دارند بگیرید چون با این کار خود فرایند یادگیری برای کودک لذت بخش نخواهد بود زیرا اگر فقط به کتاب درسی بسنده کنید و با مرور و تکرار بخوانید مشکل خواندن و یا املاء کودکان بهبود یابد و علت اصلی و زیر بنای مشکل کودک را رها کنید مسئله و مشکل حل نخواهد شد و به معلم دانیال گفتم در این مدتی که قراره با دانیال کار کنم من کتاب درسی دانیال را کنار می گذارم و از کتاب قصه برای دانیال استفاده می کنم شما هم سعی کنید که در ساعات فوق برنامه ساعتی را اختصاص به خواندن کتاب قصه برای بچه ها کنید و از مربیانی که در زمینه قصه گویی مهارت کافی دارند را استفاده کنید و همچنین از بچه ها بخواهید که یکی به عنوان قصه گو باشد و هر کدام از آنها نقشهای شخصیتهای قصه را بازی کنند.

جلسه چهارم:

این جلسه در روز ————ساعت۶ بعدازظهر اجرا شد. بعد از اینکه من به خانه دانیال رفتم به دانیال گفتم که من آمدم تا با هم به طبقه پایین خانه شما برویم و با هم بازی کنیم. دانیال خیلی خوشحال شد و گفت راست می گویی گفتم بله چرا؟ گفت چون فکر می کردم هیچ کس من را دوست ندارد و کسی نمی خواهد با من بازی کند و بعد دوتایی به طبقه پایین منزل آنها رفتیم در این جلسه ابتدا چند کتاب قصه را با خودم برده بودم به دانیال نشان دادم و به او گفتم کدام یکی از آنها را بیشتر دوست داری و او یکی را انتخاب کرد و بعد من به او گفتم که دانیال پسر عزیزم من و تو می خواهیم که با هم دوستای خوبی باشیم و گفتم که من تو را پسرم صدا می زنم تو هم اگر خواستس من را به اسم صدا بزن یا هر چیز دیگری که دوست داشتی صدا بزن. دانیال گفت من تو رو خاله صدا می زنم و بعد به دانیال گفتم خب پسر گلم دوست داری که از کتاب قصه ای که انتخاب کردی قسمتی از آن را برایت بخوانم دانیال گفت دوست دارم اما ما با هم بازی هم می کنیم گفتم آره پسر گلم هر جور که تو راحتی اگر می خواهی اول بازی کنیم و بعد کتاب قصه را بخوانم یا اول کتاب قصه را بخوانیم و بعد بازی کنیم دانیال گفت نه خاله اول کتاب قصه را بخوان و بعد با هم حسابی بازی می کنیم و من قسمتی از کتاب قصه دویدم و دویدم سر کوهی رسیدم برایش خواندم و سعی کردم که نکاتی که باید در قصه خوانی رعایت کنند را رعایت کنم و تماس چشمی خود را با دانیال حفظ کنم و تن صدای خود را با توجه به شخصیتهای قصه عوض کنم دانیال خیلی خوشش آمده بود و در لا به لای قصه خوانی من صحبت می کرد و من هم به صحبن های او گوش می دادم و سعی می کردم با صبور بودن در مقابل او به صحبتهایش گوش دهم بعد از حدود ۱۰ دقیقه دانیال گفت خاله بسه حالا بریم با هم بازی کنیم من هم گفتم باشه پسر گلم حالا نوبتی هم باشه نوبت بازیه. در این جلسه من با توجه به عصبانیت و خشمگین بودن دانیال که مادر و معلمان او اظهار داشتند سعی کردم که بازی را ترتیب دهم که دانیال عصبانیت و خشمگین بودنش را تخلیه کند پس با مطالعه ای که داشتم از سایت و کتابهای بازی دذمانی از جمله کتاب برگزیده ای از روش های بازی درمانی کداسن و شفر بازی مقیاس احساس خشم را انتخاب کردم. این بازی به این صورت بود که ابتدا یک تخته سفید یا هر سطح سفتی و هر شی خاصی که کودک را برانگیخته کند به عنوان هدف در نظر گرفتم که من به دانیال یک توپ نرم دادم و به او گفتم که این توپ نرم را به دیوار بزن و هر بار توپ را به دیوار می زنی آن چیزهایی که تو را عصبانی می کنند به ذهن خود بیاور و بعد توپ را بر سمت دیوار پرتاب کن دانیال با شور و شوق توپ نرمی که قابلیت بازگشت داشت را برداشت و به دیوار زد و این کار را برای چند بار انجام داد و بعد از دانیال خواستم که چیزهایی که او را عصبانی می کنند را بر زبان بیاورد و بعد توپ را به سمت دیوار پرتاب کند دانیال گفت من عصبانی می شوم وقتی که مادرم دوقلوها را نوازش می کند و من را نوازش نمی کند برای بار دوم دانیال توپ را به سمت دیوار پرتاب کرد و گفت من عصبانی می شوم وقتی که پدرم توپ من را قایم می کند و نمی گذارد من بازی کنم برای بار بعد دانیال به شدت به سمت دیوار پرتاب کرد و گفت من عصبانی می شوم وقتی که پدرم من را دعوا می کند. برای بار بعد دانیال توپ را به سمت دیوار پرتاب کرد و گفت من عصبانی می شوم چون که دیگه مادربزرگ ندارم و نمی تونم به خونش برم و بازی کنم. برای بار بعد دانیال توپ را به سمت دیوار پرتاب کرد و گفت من عصبانی می شوم وقتی مادرم و معلمم مدام می گویند که چرا خوب نمی توانی بخوانی و چرا تکالیفت را انجام نمی دهی. این بازی روش مناسبی برای کودکان پرخاشگر، عصبی و تکانشگر (مثل کودکان بیش فعال همراه با کمبود توجه) می باشد(کداسن و شفر) بنابراین با انجام این بازی من به چیزهایی که باعث عصبانیت دانیال می شدند پی بردم و با دانیال در مورد روشهای مختلف ایجاد آرامش برای مقابله با عصبانیت صحبت کردم و گفتم خوب حالا وقتی این چیزها تو را عصبانی می کنند تو چه کار می کنی دانیال گفت من هم اشیا را به طرف آنها پرتاب می کنم مخصوصا وقتی مادرم و عمو حسین من را عصبانی می کنند و من به دانیال گفتم نه پسر گلم این کار تو درست نیست وقتی تو عصبانی می شوی باید یک نفس عمیق بکشی و فورأ به فضای باز بروی و کمی آب سرد به صورت خود بزنی تا آرام شوی من هم سعی کردم که با توصیه هایی به پدر و مادر دانیال به آنها بفهمانم که این که مدام به کودک خود گیر بدهند و بگویند چرا این کار انجام می دهی یا این کار را انجام نده باعث می شود که عصبانیت و پرخاشگری او زیاد شود و نه تنها به او کمک نمی کنند بلکه وضع او را بدتر هم می کنند.

 

جلسه پنجم:

در روز ——– در خانه دانیال برگزار شد. بعد از اینکه من و دانیال به سمت اتاق بازی رفتیم من با خودم چند کتاب قصه را آورده بودم و دانیال این بار هم یکی از کتاب قصه ها را انتخاب کرد و شروع کرد به خواندن و من صدای او را ضبط کردم در این جلسه خواندن خواندن دانیال نسبت به جلسه قبل بهتر شده بود و کم تر از جلسه قبل حروف را جا می انداخت و کم کم می خواند و دیگر در خواندن عجله نمی کرد چون من در این مورد با معلم دانیال صحبت کردم و گفتم در کلاس درس وقتی دانیال روی کتاب می خواند صبور باش و سعی کن مدام به دانیال نگویی که چرا تند نمی خوانی و آهسته می خوانی این جوری باعث می شه که دانیال با توجه به اینکه بیش فعاله و دت و تمرکز او کم است اینکه به او بگویی که تند تند بخوان دقت او از این که هست کم تر بشه و نتوه که خوبروی درس بخونه. بعد از اینکه صدایش را ضبط کردم آن را برای دانیال گذاشتم و دانیال به صدای خود گوش داد و بعد گفت فکر می کنم که امروز بهتر روی قصه خواندم این طور نیست خاله من هم گفتم آره امروز خیلی بهتر تونستی روی کتاب قصه بخونی آفرین وبعد دانیال به من گفت حالا نوبت بازیه گفتم باشه. من برای این جلسه بازی با بادکنکهای خشم که در کتاب کداسن و شفر مطالعه کرده بودم انتخاب کردم این بازی به کودک کمک می کند که خشم را درک کند و با این بازی می توان به صورت عینی خشم را به کودکان نشان داد. درک این مسأله برای کودکان مشکل است که بفهمند، خوب است احساس خشم بکنند ولی خوب نیست که به مردم و اشیا آسیب برساند در دید کودکان خشم مثل اعمال پرخاشگرانه است در این بازی بادکنک را به بدن و هوای داخل آن را به خشم تشبیه می کنیم این مسأله به کودک کمک می کند که تصویری عینی از خشم داشته باشد این روش در مورد کودکان پرخاشگر، کودکان بیش فعال با کمبود توجه و کودکانی که در کنترل عصبانیت خود مشکل دارند به کار می رود(کداسن و شفر). ابتدا یک بادکنک به دانیال دادم تا باد کند سپس بادکنک راگره زدم و برای او توضیح دادم که بادکنک همان بدن و هوای داخل آن همان خشم است و از دانیال پرسیدم بعد از این که بادکنک را گره زدی آیا هوای بادکنک را می توانی خارج کنی یا هوایی به داخل آن وارد کنی دانیال گفت نه و بعد پرسیدم که اگر این هوا در داخل بادکنک جمع شود چه اتفاقی می افتد گفت بعد از مدتی می ترکد و بعد به دانیال گفتم اگر مغز ما همان بادکنک باشد و خشم هوای درون آن باشد آیا جایی برای فکر کردن باقی می ماند گفت نه و بعد به دانیال گفتم که بادکنک را فشرده کن تا منفجر شود و تمام هوای آن بیرون بیاید و بعد به او گفتم آیا این روش راحت بیرون ریختن خشم نیست. و بعد برای او توضیح دادم که اگر بادکنک یک آدم باشد، ترکیدن بادکنک یک عمل پرخاشگرانه مثل زدن یک فرد یا یک شی است و بعد گفتم آیا این روش مناسبی برای خارج کردن خشم است دانیال گفت نه و بعد بادکنک دیگری را باد کردم این بار سر آن رانبستم و از او خواستم تا سر آن را نگه دار طوری که هوای داخل آن خارج نشود و برای او توضیح دادم که بادکنک بدن است و هوای داخل آن معرف خشم است. و از او خواستم که کمی از هوای بادکنک را خالی کند سپس با دست سر آن را بگیرد تا بسته شود و از او پرسیدم آیا بادکنک کوچکتر شده است؟ گفت بله گفتم آیا به نظر تو این روش برای بیرون ریختن خشم مناسب است گفت بله و بعد به دانیال گفتم پس ببین اگر ما اجازه دهیم که خشم در درون ما انباشته شود مثل بادکنک می تواند بزرگ شود و بترکد و به خودمان و یا دیگران آسیب برساند و بعد به او گفتم که پس بهتر است که نگذاری که خشم در درون تو انباشته شود و سعی کن که تا خشمگین شدی آن را از راههای مناسب تخلیه کنی یعنی مثلأ وقتی چیزی تو را خشمگین کزد مکانی که در آن جا خشمگین شدی عوض کنی و به جای دیگری بروی و یا اینکه زود خود را به فضای باز برسانی، نفس عمیق بکشی و بعد آب خنک بر روی صورت خود بریزی و….. و من در این جلسه سعی کردم که راههای مناسب تخلیه خشم را به دانیال بگویم

جلسه ششم :

در روز ——- در خانه دانیال برگزار شد در ابتدای مدر دانیال در مورد اینکه پدر دانیال قبول کرده که نزد یک روانشناس کودک برود و در مورد رابطه خودش با دانیال با او صحبت کند برایم گفت و من خیلی خوشحال شدم و مادر دانیال گفت که وقتی به پدر دلنیال گفتم که اگر این روند پیش رود و رابطه تو با دانیال این طور باشد وضع از این که هست بدتر می شود و گفت که ناپدری دانیال گفته که من خیلی دوست دارم که رابطه ام با دانیال خوب باشد اما راه و روش آن را نمی دانم و مادر دانیال گفت به او گفتم که پس نزدیک روان شناس کودک برو تا موضوع را برایت روشن کند و رابطه تو با دانیال خوب بشود واو هم قبول کرد و قرار شده که فردا بعد ازظهر نزد آن روانشناس برود. و من بع اتاق بازی دانیال رفتم و و قتی وارد اتاق شدم دانیال منتظر من بود و من به دانیال گفتم که امروز من برایت یک کتاب قصه آوردم آیا دوست داری که کتاب قصه ای که من برایت آوردم بخوانی یا می خواهی از کتاب قصه های خودت یکی را انتخاب کنیم و با هم دیگه بخونیم دانیال گفت نه کتاب قصه ای که تو آوردی برایم بخوانم و من در این جلسه سعی کردم که یک کتاب قصه ای با موضوع خشم برای دانیال بیاورم که اسم کتاب بود گربه خشمگین و بعد شروع به خواندن کتاب کردم و موضوع آن این بود که یک گربه ای در جنگل بود که یک توپ والیبال قشنگی داشت و این گربه خشمگین و عصبانی بود و نمی گذاشت که کسی به توپ او دست بزند و اگر کسی به توپ او دست می زد او به آن حمله ور می شد و او را زخمی می کرد بالاخره روزها گذشت و این گربه دیگر هیچ دوستی نداشت تا با او بازی کند چون همه حیوانات می ترسیدند که او آنها را با پنجه هایش زخمیکند و این گربه به نزد جغد دانا رفت و جغد برای او توضیح داد که به دلیل این عصبانیت کسی نمی خواهد با تو بازی کند و سرانجام این گربه فهمید که وقتی خشمگین می شود نباید به دیگران حمله ور شود و بعد از این که این قصه را برای دانیال خواندم خود دانیال گفت کار این گربه اشتباه بود من هم دیگه دوستام رو اذیت نمی کنم و آنها را کتک نمی زنم و حالا این جوری دوستای بیشتری دارم. و بعد از اینکه قصه را برای دانیال خواندم دانیال گفت حالا نوبت بازیه و من گفتم باشه اسم این بازی زنگ ساعت است که از کتاب کداسن و شفر انتخاب کردم. این بازی برای کودکانی که اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه یا هر مشکل کنترل تکانه دارند مفید است. ایجاد شرایط مثبتی که موضوع اصلی آن سرگرمی است، به کودک اجازه می دهد تا قدرت تکمیل کردن و میزان صلاحیت خود را کشف کند. بسیاری از که مشکلات کنترل تکانه دارند مدام به این کودکان در تمام زندگیشان گفته می شود که بس است، نکن و غیره آنها کاری را که شروع کرده اند به ندرت تمام می کنند و بنابراین تجارب خوبی از تکمیل و تولید کردن به دست نیاورده اند و ممکن است باعث خود ارزشی منفی و رفتار برون ریزی در آنها شود بسیاری از کودکانی که مشکل کنترل تکانه دارند به نظر می رسد اگر برانگیخته شوند، بتوانند خویشتن داری بیشتری از خود نشان دهند. بازی زنگ ساعت ابداع شد تا باعث برانگیخته شدن این کودکان برای نمایش خویشتن داری شود و از این راه پاداش دریافت کنند.(کداسن و شفر). برای اجرای این بازی به یک زمان سنج ژتون بازی، قطعات قالبی نیاز داشتم آنها را تهیه کردم و بعد به دانیال گفتم که ما می خواهیم بازی زنگ ساعت بکنیم. من به تو ده ژتون بازی می دهم این هم چند قالب است زمان سنج را برای ده دقیقه کوک می کنیم در طول این مدت، تو باید با این قالبها یک برج بسازی بدون اینکه حواس تو با چیزهای اطراف پرت شود اگر سرت را از روی کار برگردانی باید به من یک ژتون بدهی. هر وقت حوست پرت شد، یا سؤال کردی یا هر کاری به جز برج سازی انجام دادی باید یک ژتون دیگر به من بدهی. اگر توانستی روی کار در تمام ده دقیقه بدون حواسپرتی متمرکز بمانی ان وقت من به تو ده ژتون می دهم بعد از آنکه پنجاه ژتون به دست آوردی می توانی از جعبه گنج (یک جعبه اسباب بازی کوچک که پیشاپیش تهیه شده) هر چیزی که می خواهی برداری. دانیال پرسید وقتی برج را ساختم از کار دست بکشم من گتم تو تا وقتی زمان سنج متوقف نشده کار خود را ادامه می دهی اگر کار برج سازی تمام شده چیز دیگری می سازی تا زنگ به صدا در آید. تو وقتی ژتون می گیری که زمان سنج خاموش شود. در ابتدا من ساکت بودم بعد قدری شلوغ کردم هدف این بود که کودک را طوری بار آورم که به کارش بپردازد بدون توجه به اینکه چه اتفاقی در اتاق، بیرون در یا در راهرو می افتد. در آغاز دانیال از انداختن چیزها، تمیز کردن آنها و غیره به وسیله من حواسش پرت می شد اما بعد از آنکه بازی ادامه پیدا کرده و دانیال ژتونها را دریافت می کرد بسیار مشتاق می شد تا پنجاه ژتون را به دست آورد.

جلسه هفتم:

روز ………ساعت……..برگزار شد (استقبال گرم دانیال فاکتور گرفتم)(خمیر بازی،  شن بازی، آلبوم عکس،بازی بچه شدن) در ابتدای جلسه کتابهایی را که برده بودم به انتخاب دانیال برایش خواندم و آن را به دانیال هدیه دادم و بعد با خمیر بازی، بازی کرد من به او گفتم به دلخواه خودت چیزی را درست کن و برای من بگو که چی درست کردی دانیال از خمیر بازی یک مار درست کرد و یک موش هم با این خمیر بازی درست کرد و بعد گفت که این مار به سمت این موش می یاد تا اون رو بخوره. کودکان با انواع اختلال ها از خمیر بازی به طور سازنده استفاده می کنند کودکان از بازی با آن به چند دلیل لذت می برند. اولأ کار با آن از نظر حس لامسه خوشایند است. و دوم این که آنها می توانند به خمیر بازی به دلیل انعطاف پذیر بودنش هر شکلی که می خواهند بدهند و تغییرش بدهند و هر وقت دوست داشتن آن را خراب کنند. گرد کردن و شکل ساختن از خمیر بازی، روزنه ای برای بیرون ریزس احساسات پرخاشگری است (کداسن و شفر، ۱۹۹۸).

جلسه هشتم:

روز ———- ساعت ——–برگزار شد. در ابتدای جلسه خود دانیال چند کتاب قصه جدید را آورد و با خوشحالی گفت که پدرم این کتاب قصه ها رو برام خریده و از من خواست که یکی از این کتاب قصه ها رو براش بخوانم و من هم به دانیال گفتم یک صفحه از کتاب رو من می خونم و یک صفحه رو تو بخون و دانیال قبول کرد و من متوجه شدم که خواندن دانیال و دقت و تمرکز او نسبت به چند جلسه اول خیلی بیشتر شده و در خواندن خیلی مثل جلسه های اول کلمه ها را تو نمی اندازد و بعد از خواندن کتاب قصه از دانیال خواستم که از اول تا آخر قصه رو برام توضیح بده که چه اتفاقی افتاد و او هم با میل و اشتیاق زیاد این کار را انجام داد و خیلی خوب این قصه را برای من توضیح داد. در این جلسه از روش آلبوم عکس که در کتاب شفر و کداسن مطالعه کرده بودم استفاده کردم. و به این دلیل از این روش استفاده کردم که با توجه به این که دانیال مادربزرگ خود را از دست داده بود و من از مادر دانیال خواستم عکسهایی که دانیال با مادر بزرگش داشته را جمع آوری کند و به من بدهد تا در این جلسه در مورد این عکسها با دانیال صحبت کنیم. این روش در مورد داغدیدگی کاربرد خوبی دارد و لیکن در مورد فقدان های دیگر زندگی کودک نیز به کار برده می شود. روش آلبوم عکس فعالیتی بدون تهدید است که به کودک اجازه می دهد در کمال آرامش افکار و احساسات خود را از طریق عکس فراخواند. استفاده از عکس به کودک اجازه می دهد که تمرکز را از خود بر نکات دیگر متوجه سازد نکاتی مثل من به خاطر می آورم و……(کداسن و شفر)

بنابراین در این جلسه با کمک مادر دانیال عکسهایی که دانیال با مادربزرگش گرفته بود را جمع آوری کردیم و بعد در مقابل دانیال گذاشتم و از دانیال خواستم که در مورد هر کدام از این عکسها صحبت کند و دانیال هم خیلی از این عکسها خوشش آمد و گفت اصلأ من فکر نمی کردم که چنین عکسهایی را با مادر بزرگم گرفته باشم و من خیلی وقته مادربزرگم را ندیدم و با اشتیاق به عکسها نگاه می کرد و بعد به من گفت من خیلی مادربزرگم را دوست داشتم وقتی به خانه آنها می رفتم در حیاطشان کلی بازی می کردم و مادربزرگم مثل پدر و مادرم به من گیر نمی دادکه چرا سر و صدا می کنی آخه او خیلی مهربون بود و وقتی مادربزرگم رفت پیش خدا من خیلی عصبانی شدم که چرا من و تنها گذاشت و رفت. و من در این جلسه فهمیدم که یکی دیگر از دلایل عصبانیت و خشمگین بودن دانیال فوت مادربزرگش بوده، مادبزرگی که خیلی دانیال دوست می داشته و ارتباط خوبی با دانیال داشته.در این دوش مجموعه ای از افکار و احساسات برون ریزی می شود. بحث راجع به خانواده، پردازش خاطرات، احساسات مربوط به افراد فوت شده، فرآیند زندگی، احساسات مربوط به فقدان ها و احساساتی که با این غم و غصه تداعی می شود، مثل غمگینی، عصبانیت و آشفتگی همگی برون ریزی می شود (کداسن و شفر۱۹۹۸)

جلسه نهم:

در تاریخ ———- روز ———- برگزار شد. در این جلسه نیز در ابتدای جلسه ی دانیال یک کتاب قصه ای را برایم آورد و گفت امروز این کتاب را باهم بخوانیم و من هم قبول کردم و دانیال گفت اول من شروع می کنم به خواندن و بعد شما بخوان و من هم گفتم باشه و ابتدا دانیال شروع به خواندن کرد و بعد من صفحه بعد را خواندم و از دانیال خواستم که وقتی من می خوانم تو زیر کلمات دست بگذار و متوجه شدم که دقت دانیال بیشتر شده با توجه به اینکه مادر دانیال به من گفت که دانیال را مرتب به کلاس یوگا می برم و مادرش گفت که معلم دانیال هم به من گفته که دقت و تمرکز دانیال نسبت به قبل خیلی بیشتر شده است. در این جلسه بعد از اینکه کتاب قصه را با دانیال باز هم خواندیم دو تصویری که قبلأ در منزل تهیه کرده بودم به دانیال نشان دادم و از او خواستم که به دقت به تصاویر نگاه کند و بگوید که این دو تصویر در کدام قسمتها شبیه به هم هستندو در چه چیزهایی با هم فرق دارند و دانیال هم با دقت به تصاویر نگاه کرد و تفاوتها و شباهتهای این دو شکل را خوب جواب داد. همچنین در این جلسه با همکاری مادر دانیال بازی بچه شدن که از کتاب شفر و کداسن مطالعه کرده بودم انجام دادیم. فیلد و رایت (۱۹۸۴) دریافتند که کودکان در پی نوزاد جدید، در بازی های خود احساساتی چون غبطه، پرخاشگری و اظطراب را نشان می دهند. از دید چنین کودکانی تقسیم توجه و تملک والدین با نوزاد جدید و جذاب، شرایط دلبخواهی نیست. بعد از تولد نوزاد جدید، مادران با فرزند بزرگتر کمتر بازی می کنند، چون معمولأ با نیازهای فراوان نوزاد درمانده ای مواجه هستند، ضمن آنکه احساس بی خوابی و خستگی و افسردگی پس از زایمان هم به آن اضافه می شود. در چنین شرایطی کودک بزرگتر وانمود می کند دوباره بچه شده تا بخشی از توجهات قبلی را به دست آورد. به جای مخالفت با این میل، بهتر است وی را تشویق کرد، اما سعی کنیم این رفتار را به زمان و مکان معینی موکول کنیم. راه مؤثر برای رسیدن به این هدف بازی بچه شدن است. (کداسن و شفر) بعد از مطالعه این بازی در کتاب کداسن و شفر از مادر دانیال خواستم که روزانه ۱۵ تا ۳۰ دقیقه وقت خود را کاملأ به دانیال اختصاص دهد. به طوری که دانیال تمام توجه و مهرورزی مادر را به نوزاد جدید، از طریق دوباره بچه شدن دریافت کند این امر در جهت کاهش احساس رقابت و تنفر کودک است. در این مدت تمام توجه مادر باید به کودک بزرگتر اختصاص یابد. و در این جلسه می توان با نشان دادن عکس، فیلم ها و لباس های دوران کودکی او شروع کنیم و بعد از مادر دانیال خواستم که بازی های دوران کودکی کودک مثل قایم باشک را با او انجام دهد و بعد از آن نوبت در آغوش کشیدن کودک است در حالی که دانیال شیشه شیر دوران نوزادی خود را نوشد حالا کودک به حد کافی آغوش گرم و بوسه های مادر را تجربه کرده و پیام های آرام بخش  از او دریافت می کند و از مادر دانیال خواستم که بچه گانه حرف بزند و لالایی های تسکین دهنده خود را برایش بخواند و در این زمان به دانیال یاد آوری کند که وقتی تو بچه بودی برایت اینجوری آواز می خواندم، با تو بازی می کردم و ….. تو خیلی بانمک بودی و ما همگی مثل حالا تو را دوست داریم و خاطرات دوران کودکی او را برایش تعریف کنید یکی از راههای مناسب برای ختم این ماجرا، پیچیدن کودک در پتوی دوران کودکی و خواباندن او روی مبل است با این عمل به او می فهمانیم که زمانی، تنها مرکز توجهات بوده و تمام رفتارهای مشابه نوزاد جدید در مورد او اجرا شده و از این راه حسادت او کاهش می یابد.

جلسه دهم

در تاریخ ———— روز ————- برگزار شد. (شن بازی درمانی)

در ابتدای این جلسه مانند جلسات قبل یکی از کتابهای قصه ای که همراه خودم آورده بودم با انتخاب دانیال برایش خواندم و بعد از خواندن کتاب قصه از دانیال خواستم که از اول تا آخر قصه را برایم بگوید و دانیال هم از اول تا آخر قصه را به خوبی برایم توضیح داد و من فهمیدم که دقت دانیال بیشتر شده است و بعد دانیال گفت حالا نوبت بازیه و من هم گفتم باشه امروز می خواهیم شن بازی کنیم و مقداری شن را که با خودم آورده بودم روی یک سینی بزرگ ریختم و با توجه به مطالعاتی که در این زمینه انجام داده بودم دریافتم که شن بازی یزای کودکان فعالیتی خوشایند و لذت بخش است کودک از لمس کردن شن و بازی با آن لذت بسیار می برد. کودک در شن به حفر کردن و ساختن تونل می پردازد برج، تپه و خانه ها می سازد و به انجام بازی های تخیلی مشغول می گردد.(اینترنت) بعد از اینکه شن را روی یک سینی بزرگ پهن کردم از دانیال خواستم که با استفاده از عروسکهایی که در کنار او است یک یک تصویری را بر روی این شن ها ایجاد کند و بعد دانیال با خوشحالی و ذوق زیاد این کار را انجام دادو دیدم که دو عروسک کوچکی را برداشت و بعد یک عروسک بزرگی را نیز انتخاب کرد و دو عروسک بزرگ تر را برداشت و روی شنها در کنار هم گذاشت و بعد گفت که این دو عروسک کوچک خواهر و برادر من مهدی و فاطمه هستندو این عروسک بزرگتر هم خود من هستم و آن دو عروسک هم پدر و مادر من هستند و با انگشت خودش یک مستطیلی را دور تا دور این عروسکها بر روی شنها کشید و گفت این هم خانه ما است که ما همگی تو خونه هستیم و می خواهیم با هم به پارک برویم و با هم بازی کنیم. شن وسیله بسیار مناسبی برای پاسخگویی به طیف گسترده تخیلات کودک است. در شن بازی، کودک علاوه بر اینکه به لحاظ روانی تخلیه می شود و رضایت درونی کسب می کند در پرورش تخیل، ابتکار، خلاقیت و سازندگی او نیز مؤثر است(اینترنت). و من متوجه شدم که حالا احساس دانیال نسبت به پدر و مادر و خواهر و برادرش نسبت به قبل تغییر کرده و او دیگه مثل گذشته حس تنفر و عصبانیت نسبت به پدر و مادر و خواهر و برادرش ندارد و آن ها را دوست دارد.

جهت جستجو سریع موضوع مقاله ، پرسشنامه ، پاورپوینت و گزارش کارآموزی می توانید از قسمت بالا سمت راست جستجو پیشرفته اقدام نمایید.

همچنین جهت سفارش تایپ ، تبدیل فایل پی دی اف (Pdf) به ورد (Word) ، ساخت پاورپوینت ، ویرایش پایان نامه و مقاله با ما در تماس باشید.

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله اختلال یادگیری در نوشتن
  • مقاله اختلال در خواندن
  • مقاله اختلال یادگیری از تعریف تا درمان
  • تحقیق اختلالات یادگیری
  • برچسب ها : , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.