تحقیق بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

تحقیق بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۱۵۴  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود تحقیق بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

فصل اول   ۱
کلیات تحقیق   ۲
مقدمه   ۲
بیان مسئله   ۵
اهداف تحقیق   ۷
هدف کلی   ۷
اهمیت و ضرورت پژوهش   ۷
فرضیه اصلی پژوهش   ۱۰
فصل دوم   ۱۳
پیشینه تحقیق   ۱۴
مقدمه   ۱۴
تعاریف افسردگی   ۱۴
تاریخچه افسردگی   ۱۵
طبقه بندی افسردگی   ۱۶
ضوابط تشخیصی افسرگی گسترده (مهاد)   ۲۳
ضوابط تشخیصی مالیخولیایی   ۲۵
اختلالات خلقی   ۲۷
الف) حوزه افسردگی اساسی   ۲۸
کدهای دورههای افسردگی اساسی   ۲۹
مدل بیولوژیکی افسردگی   ۳۳
دیدگاههای نظری درباره افسردگی   ۳۵
دیدگاههای رفتاری نگری:   ۳۸
الگوی استیصال اکتسابی:   ۴۰
تحریفهای شناختی در افسردگی   ۴۴
دیدگاه رفتارشناسی طبیعی   ۴۷
دیدگاه یادگیری   ۵۴
دیدگاه انسانگرایی، هستیگرایی   ۵۵
افسردگی از دیدگاه علماء اسلامی   ۵۶
نشانهشناسی حالات افسردگی   ۵۷
افسردگی در زنان   ۵۹
نقش هورمونها در افسردگی   ۶۰
افسردگیهای فصلی:   ۶۲
افسردگیهای دوران یائسگی:   ۶۳
علائم تشخیص افسردگی در زنان:   ۶۳
علائم عمده افسردگی شامل:   ۶۴
روشهای درمان افسردگی   ۶۵
داروهای ضدافسردگی   ۶۶
انواع داروهای SSRI   ۶۷
پیشگیری از افسردگی:   ۶۷
چه کارهایی باید کرد؟   ۶۹
رابطه میان افسردگی و اعتیاد   ۶۹
متخصص مشاوره خانواده تأکید کرد:   ۷۳
نگرانی از افسردگی جوانان ….   ۷۶
تاریخچه بهرهوری و تعاریف آن   ۷۹
عوامل متشکل بهرهوری   ۸۳
فرمول بهره وری   ۸۴
مدیریت بهره وری:   ۸۵
عوامل مؤثر بر ارتقاء بهره وری   ۸۸
۱) عوامل داخلی:   ۸۹
الف) عوامل سخت افزاری   ۸۹
ب) عوامل نرم افزاری   ۸۹
شاخص های مؤثر بر بهرهوری   ۹۲
راههای توسعه و افزایش بهرهوری   ۹۳
عوامل کاهش بهره وری نیروی انسانی:   ۹۴
آموزش و بهره وری   ۹۵
ارزیابی عملکرد و بهره وری:   ۹۸
آگاه کردن کارکنان از نتایج عملکرد شغلی:   ۱۰۰
احترام به خود ناشی از سازمان:   ۱۰۱
مراحل موفقیت:   ۱۰۱
بهرهوری :   ۱۰۲
قیمت تعدیل شده سود  بهرهوری   ۱۰۴
برای بهبود بهرهوری موانعی به شرح ذیل وجود دارد:   ۱۰۸
فواید عمومی بهرهوری:   ۱۰۹
منافع و فواید بهرهوری برای سیستمهای دولتی و شرکتها را می توان به شرح ذیل برشمرد:   ۱۰۹
فصل سوم   ۱۱۲
روش پژوهش:   ۱۱۳
جامعه آماری   ۱۱۳
نمونه آماری:   ۱۱۳
روش نمونه گیری:   ۱۱۳
ابزار پژوهش:   ۱۱۴
الف) ویژگیهای پرسشنامه بهرهوری شغلی   ۱۱۴
ب) پرسشنامه افسردگی (BDI)   ۱۱۵
روایی آزمون افسردگی بک:   ۱۱۷
اعتبار تست بک EBI   ۱۱۸
روشهای محاسبات آماری   ۱۱۸
پرسشنامه افسردگی بک   ۱۱۹
فصل پنجم   ۱۳۷
بحث و نتیجه گیری   ۱۴۱
مقدمه   ۱۴۱
بحث و نتیجه گیری   ۱۴۲
پیشنهادات   ۱۴۳
محدودیتها   ۱۴۴
منابع   ۱۴۵

منابع

افسردگی آفتی که سلامت جامعه را تهدید می­کند، نشریه کار و کارگر، نمایه، ۱۳۷۹٫
افسردگی بیماری شایع اما قابل پیشگیری، نشریه قدس، نمایه، ۱۳۸۱٫
اخوت ولی­الله میرجلیلی، احمد. «افسردگی» انتشارات رز، ۱۳۶۲٫
افسردگی تا تل ساعتهای کاری، نشریه روز زن، نمایه، ۱۳۸۰٫
الطبرسی، شیخ ابوعلی­الفضل­بن­الحسن «تفسیر مجمع­البیان»، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، ۱۳۵۸٫
بیابانگرد، اسماعیل «روشهای پیشگیری از افت تحصیلی» تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، ۱۳۷۸٫
پورافکاری، نصرالله «افسردگی»، واکنش یا بیماری، انتشارات ذوقی، ۱۳۶۱٫
خورشیدی عباس – غندالی، شهاب­الدین، «مقدمات مدیریت آموزشی»، تهران، ۱۳۸۰٫
دادستان، پریرخ «روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا نوجوانی»، انتشارات دریا، ۱۳۷۰٫
دادستان، پریرخ «روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا نوجوانی»، انتشارات سمت، ۱۳۷۶٫
درویش نرجس­خاتون (۱۳۸۱) «بررسی رابطه افسردگی با افت تحصیلی»، پایان­نامه کارشناسی، دانشگاه امام حسین (ع)
دلاور، علی «روشهای اماری در روانشناسی و علوم تربیتی»، انتشارات دانشگاه و کارگر، نمایه، ۱۳۷۹٫
دلخوش، فتیده، نرگس «افسردگی از دیدگاه اجتماعی»، نشریه کار و کارگر، نمایه، ۱۳۷۹٫
ساراسون، ایروین­چی – ساراسون، باربارآر «روانشناسی مرضی»، بخاریان، بهمن – اصغری مقدم، محمدعلی – دهقانی، محسن – چاپ صدای مردم، ۱۳۷۱٫
سیاسی – علی­اکبر «نظریه­های شخصیت با مکاتب روانشناسی»، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۷٫
صالحی، محمد «یافته­های پژوهشی یا طرح پژوهشی»، ۱۳۸۰٫
صالحی­خواه، علی «افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز»، انتشارات بوستان تهران، ۱۳۷۴٫
طوسی، خواجه نصرالدین «اخلاق ناصری» به تصحیح مینویی، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰٫
فتحی آشتیانی، علی (۱۳۷۴) «بررسی تحولی تصور از خود، حرمت نفس، اضطراب و افسردگی در نوجوانان تیزهوش و عادی»، پایان­نامه دکتری روانشناسی تربیت مدرس.
قائم­مقامی، وجیهه­السادات (۱۳۸۳)، «طراحی برنامه آموزشی جهت پیشگیری از ابتلا به افسردگی در معلمین شهرستان یزد»، پایان­نامه کارشناسی ارشد تربیت مدرس.
میچل، رأس «افسردگی» مترجم غلامرضا خواجه­پور، نشر مینا، ۱۳۷۵٫
کاپلان، هارولد – سادوک، بنیامین – برگ، جک «خلاصه روانپزشکی» پورافکاری، نصرالله، ناشر شهر آب، امید انقلاب، ۱۳۷۱٫
کوشان، محسن (۱۳۶۹) «بررسی عوامل روانی – اجتماعی مؤثر در بروز افسردگی دانش­آموزان ۱۲-۱۶ ساله شهر تهران، پایان­نامه کارشناسی ارشد تربیت مدرس.
حقیقی، محمدعلی و دیگران، ۱۳۸۰، مدیریت رفتار سازمانی، انتشارات ترمه.
خاکی، غلامرضا، ۱۳۷۶، آشنایی با مدیریت بهره­وری، انتشارات کانون فرهنگی، انتشارات سایه­نما.
ساعتچی، محمود، ۱۳۷۶، روانشناسی کاربردی برای مدیران در خانه، مدرسه، سازمان، مؤسسه، نشر ویرایش.
سوزوکی، هاجیم، ۱۳۷۳، مقدمه­­ای بر رویکرد جامع بهره­وری – بهپوشی، ترجمه دکتر مجد اقدسی، ناشر سازمان بهره­وری ملی.
گلابیان، نسرین، ۸۰-۷۹، همبستگی فرهنگ سازمانی و بهره­وری نیروی انسانی، پایان­نامه منتشر شده دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، مقطع کارشناسی ارشد.
مرکز بهره­وری ژاپن، دروس استراتژیک برای شرکت، ترجمه فرهاد شفتی، ۱۳۷۶، نشر بصیر، تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی موجود نیست.
یوسفی، سمیه، ۸۴-۱۳۸۳، بررسی رابطه بین میزان سازگاری و میزان بهره­وری کارکنان شرکت زامیاد، پایان­نامه منتشر شده دانشگاه آزاد  اسلامی، مقطع کارشناسی.
یوسفی مشهور، ۹۰-۷۹، اندازه­گیری و تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر بهره­وری، پایان­نامه منتشر شده دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز مقطع کارشناسی ارشد.
محمود حدادی، شاغل در دفتر توسعه فن­آوری اطلاعات آموزشی.
سلطانی، ایرج، ۱۳۴۱ / کتاب بهره­وری منابع انسانی / اصفهان، انتشارات ارکان، ۱۳۸۴٫
کینان، کیت / کتاب چگونه در کارمندان انگیزه ایجاد کنیم؟ / ترجمه قاسم کریمی، تهران، انتشارات قدیانی، ۱۳۷۷٫

 

مقدمه

در این بخش که به پیشینه و چهارچوب نظری تحقیق پرداخته می شود که مستقل بر تعاریف افسردگی، تاریخچه، طبقه بندی ماهیت افسردگی از دیدگاه میچل، مدل بیولوژیکی و دیدگاههای نظری افسردگی که شامل تحلیل گری، رفتارنگری، شناختی، رفتارگرایی طبیعی، انسان گرایی، هستی گرایی، علماء اسلامی پرداخته می شود و سپس به نشانه شناسی حالات افسردگی، پیشینه بهره­وری شغلی و علل آن و تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور انجام شده پرداخته می شود.

تعاریف افسردگی

در تعریف افسردگی کازدین (۱۹۹۰) آن را به عنوان یک نشانه یا حالتی از غمگینی می داند که در فرد در زندگی روزمره تجربه می کند و یک سندرم آن را مجموعه­ای از علایم شامل فقدان علاقه در فعالیتها، احساس بی ارزشی، تغییر در اشتها، آشفتگی در خواب و … قلمداد می کند.

از دیدگاه رفتارنگری فرسترولوینس و همکاران معتقدند افسردگی عبارت است از کاهش چشمگیر حساسیت در برابر محرکهای محیطی، از دیدگاه شناختی بک افسردگی نوعی تغییر در سازمان فکری و شناختی بیمار است تغییری که به ایجاد دیدگاهی منفی درباره خود وتجارب گذشته و آینده­اش منتهی می گردد. از دیدگاه روان تحلیل گری آبراهام، افسردگی عبارتست از مفاهیم، عزا، فقدان، ناکامی، ضرر و زیان و تجربه­های ضربه آورد و دوره کودکی و عواملی که فرد بزرگسال را در برابر گسستگی افسرده­وار آسیب پذیر می سازند.

لو و لو (۱۹۹۱) افسردگی به منزله یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (بلاک برن و کووترو، ۱۹۹۰).

در سطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرار و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمانهای بسیار دور در نوشته ها آمده و توصیفهایی از آن چه ما امروز اختلالات خلقی می خوانیم. در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر. هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد بقراط اصطلاح مانی و ملانکوکی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد کورئیوس سلسوس در کتاب Demedicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (۱۸۰ – ۱۲۰) بعد از میلاد و جالینوس (۱۹۹ – ۱۲۹) بعد از میلاد نیز بکار بردند. همینطور الکساندر ترالز در قرن ۶ در قرون وسطی طبابت در ممالک اسکامی را رونق حاد و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمویند، ملانکولی را هنرامندن بزرگ جهان نیز مجسم کرده­اند. در سال ۱۶۸۶ بونت نوعی بیماری روانی را توصیف نمود و آن را mania comelan cholicus نامید. در سال ۱۸۵۴ ژول فالره حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالت خالقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریباً در همان زمان یک روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. امیل کرپلین در سال ۱۸۹۶ بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند.

فقدان آن سیر رو به دماسن – دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند. فقدان سیر رو به دماسن و تباهی در پیسکوزمانیک دپرسیو آن را از دماسن پره کوز و اسکیزوفرنی تفکیک می نمود. کرپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زنها  اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود. و این بیماری بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد از آن به بعد یکی از معادلهای اختلالات خلقی شمرده می شود.

طبقه بندی افسردگی

اختلالات افسردگی و شیدایی در کودکان و نوجوانان گزارش می شود. با این حال تردیدهای زیادی در مورد وجود آن ها مطرح شده است. عده­ای عقیده دارند که کودکان بنا به دلایل نظری مانند ساختارهای شخصیتی ناپخته نمی توانند طیفهای گسترده خلقی را تجربه کنند (شالته، برانت، وراسیکنی، ۱۹۷۷) . از این نظر چون فراخود کودکان هنوز به کمال خودنرسیده است افسردگی بالینی نمی تواند در کودکان وجود داشته باشد (برس، ۱۹۶۶) عده­ای افسردگی را در کودکان یک موجودیت آسیب شناختی درونی و مشاهده ناپاپذیر می دانند که به صورت انواع شکایتهای رفتاری نمود می یابد (مالم کوسیت، ۱۹۷۷) و عده­ای دیگر (لفکوتیز و برتون، ۱۹۷۸) با طرح نشانه گذاری رشدی تظاهرات بالینی افسردگی را به شرط شیوع در کودکان بهنجار منتفی می دانند و در دیدگاه دیگر که کودکان را شبیه افسردگی بزرگسالان می پندارند (میشل و همکاران ۱۹۸۸) که در اینجا به طبقه بندی افسردگی ها بر اساس DsmIII و IIIR و Dsm IV می پردازیم.

تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است. در IIIDsm بویژه آمده است که تشخیص افسردگی در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسلان بکار می رود. هرچند قبل از این تشخیص رسمی در سال ۱۹۸۵، وجود افسردگی در کودکان اغلب مورد بحث بود. این بحث بدین علت بود که به نظر نمی رسید رفتاری که در بین بسیاری از کودکان به چشم می خورد نشان اختصاصی افسردگی باشد. یک دلیل برای این موضوع غلبه نظریه روان پویایی در تعیین طبقات تشخیصی سنتی در مرکز بررسی و راهنمایی کالیفرنیا، یک مطالعه طولانی مشهور درباره رشد کودکان (مک فارلین و دیگران، ۱۹۵۴) ، از تولد تا بلوغ صورت گرفت. نتایج این تحقیق ۳۵ درصد از کودکان در شش سالگی اشتهای نامطلوب داشتند ولی در ۹ سالگی نسبت آنها به کمتر از ۸ درصد رسید.

از سوی دیگر خودداری افراطی (که می تواند رفتار کناره گیرانه نامیده شود). در سالهایی که سایر رفتارها مورد سنجش قرار گرفت دارای میانگین ۳۵ درصدی بود و هرگز از ۱۷ درصد پایین تر نرفت. این موضوع بیانگر آن است که رفتارهای معینی که ممکن است دلالت بر افسردگی در بزرگسالان داشته باشد لااقل در مراحل معینی از رشد کودک و نوجوان غیرطبیعی محسوب نمی شود.

چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.

بررسی های کمی که درباره مطالعات پی گیری شده وجود دارد غالباً دلالت بر آن دارد که افسردگی کودکی در ارتباط با اختلال عاطفی بزرگسال نیست (دهل، ۱۹۷۲) . تا کنون به اثبات نرسیده است که نشانه­های مرضی تعیین کننده افسردگی در کودکی پیش بینی کننده­های ثابت افسردگی در بزرگسالی می باشد. هر چند اگر بسیاری از کودکان افسرده وقتی به سن بزرگسالی می رسند دیگر افسردگی نداشته باشند، نمی توانیم از چگونگی تأثیر افسردگی کودکی بر رشد و سازگاریهای دوران بزرگسالی اطمینان داشته باشیم.

در یک مطالعه، بیشتر از ۱۷درصد از کودکانی که والدینشان در برنامه بهداشت خانواده شرک نموده بودند یا در بیمارستان دانشگاه متولد شده بودند غمگیینی یا افسردگی معنی دار بالینی نشان دادند، در حالی که کمتر از ۲ درصد آنان معیارهای مربوط به اختلالات عاطفی را در DSM نشان دادند. (کاشانی، سیموزند، ۱۹۷۹).

هرچند این کودکان غمگین تفاوتهای معنی داری با کودکان غیرغمگین داشتند. آنان شکایتهای بدنی بیشتری داشتند، احتمال پیش فعالی در آنان زیادتر بود، اعتماد به نفس پایین تری داشتند و احتمال بیشتری وجود داشت که در دعواهایی دیگر شوند و از مدرسه رفتن امتناع ورزند. تمام این خصیصه ها می تواند بیانگر احتمال بروز افسردگی معمولی در سالهای بعدی زندگی باشد.

شیوع افسردگی در بین کودکانی که به دلیل بعضی مسائل رفتاری بطور سرپایی در کلینیکها مورد معاینه قرار گرفته نیز زیادتر بوده است. برآوردها بسیار متفاوت است ولی رقم ۲۵ درصد به نظر می رسد که یک مقیاس محافظه کارانه باشد (پتی، ۱۹۸۱).

در میان کودکان مدارس ابتدایی که به دلیل مسائل آموزشگاهی به کلینیکهای روانی – تربیتی ارجاع شده­اند، آنهایی که در سالهای بعد، افسردگی نشان داده­اند درصدشان بالاتر بوده و بیش از شصت درصد می رسد.

اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن است مانند بزرگسالان افسرده شوند. اکثر متخصصان بالینی نیز موافقند که نشانه های افسردگی درگروههای سنی تغییر می کند. فرد ۶ تا ۸ ساله افسرده احساس غم، بیچارگی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده ۸ تا ۱۰ ساله عبارتست از از افکار منفی درباره اعتماد به نفس آنان احساس میکنند که بی ارزش دوست داشتنی و عاطل­اند، فرد ۱۰ تا ۱۳ ساله می تواند بعنوان کسی که احساس گناه می کند توصیف شود. آنان دستخوش گنهکاری شده و فکر می کنند که به دلیل گنهکاری خواهند مرد و یا کشته خواهند شد. (مکلاکن ویل و دیگران، ۱۹۷۳).

علاوه بر این شکل سنتی افسردگی، ممکن است کودکان افسردگی، به طریقه های غیرمستقیم یا آن چه گاهی اوقات افسردگی تغییر چهره داده نامیده می شود نیز ظاهر سازند. افسردگی تغییر چهره داده شامل رفتارهایی از قبیل فرار از آموزشگاه، فرار از خانه، ماجراجویی، بیماریهای سیپوکندریاکسا و رفتارهای ضداجتماعی و تحریک آمیز می گردد. (سترین و ماک ینو، ۱۹۷۴) (گلاس، ۱۹۶۸، تولن، ۱۹۶۲).

مسائل چندی درباره این مفهوم وجود دارد، زیرا رفتارهایی که نمونه افسردگی ماسک زده شده تعریف شده­اند همگی مسائل عمومی دوره کودکی هستند و اگر تمام این رفتارها بعنوان نشانه های مرضی افسردگی تلقی می گردد، درصد کودکانی افسرده بصورت برجسته­ای بالا خواهد بود و مسائل زیادی را مطرح خواهد ساخت. افسردگی ماسک زده شده را مورد بحث قرار داده­اند و خاطر نشان می سازند که غالباً نشانه های سنتی می تواند از طریق تحلیل خواب و رؤیا، خیالبافیها و سایر اظهارات کلامی مشخص می گردد. نشانه های افسردگی ماسک زده شده آمیخته و درهم است. در یکی از مطالعات درازمدت مدت درباره افسردگی، پوزنانزکی و دیگران (۱۹۷۶) گروهی از کودکان پرخاشگرانه را که به علت طغیانهای آشوبگر برای درمان ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار دارند.

آنها دریافتند که ۵۵ درصد از این گروه قبلاً از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده شده بود و اکنون که بطور متوسط شش سال و نیم از آن می گذرد و مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته­اند. از طرف دیگر در یک مطالعه روی… . کودکی که برای بستری شدن بیمارستان روانی پذیرفته شده بودند کسانی که در پذیرش آنها وجود افسردگی ماسک زده شده از قبیل پرخاشگر جدی، رفتار غیرقابل کنترل در جامعه، یا بدرفتاری در خانه و مدرسه قید شده بود، دوست داشتند که تشخیص افسردگی در مورد آنان اعمال شود. اما کسانی که مسائل افسردگی از قبیل کوشش برای خودکشی یا اظهارات مختلف درباره افسردگی داشتند به هنگام ترک بیمارستان دوست داشتند که به عنوان افراد افسرده مورد تشخیص قرار بگیرند. (کرست و دیگران، ۱۹۸۱).

یکی از مسائل مربوط به مطالعه افسردگی کودکی عبارتست از فقدان یک تعریف روشن از خصوصیات گروه مورد مطالعه به تازگی ابزارهای ارزیابی خاصی برای اندازه گیری رفتار افسردگی در کودکان، شبیه به آن که در مورد بزرگسالان مورد استفاده واقع می شود، ساخته شده است. یکی از مشهورترین آنها پرسشنامه افسردگی کودکان است که از پرسشنامه افسردگی بک اقتباس گردیده است. (کواکز و بک، ۱۹۷۹) .

چندین نوع مصاحبه میزان شده نیز تهیه شده است (پوزنانسکی و دیگران، ۱۹۷۹، پیک انتیج و دیگران ۱۹۷۸).

استفاده از چندین مقیاس و معیارهایی که در DSMIII آمده است می تواند به تعریف افسردگی کودکی به نحوی که محققان بتوانند ارتباط آن را با افسردگی بزرگسالی بهتر بفهمند، کمک نمایند.

– ضوابط تشخیص افسردگی بر اساس DSMIIIR

ضوابط تشخیصی  کژخویی (خلق افسرده)

الف: وقتی افسردگی خلقی (که ممکن است آن را در کودکان و نوجوانان به صورت خلقی که زود برانگیخته و آزرده می شود مشاهده کرد) عملاً در تمام روز، اکثر اوقات توسط شخص ابراز یا توسط دیگران، لااقل به مدت دو سال (یکسال برای کودکان و نوجوانان)، مشاهده گردد.

ب: در فرد افسرده لااقل دو ضابطه از ضوابط زیر دیده می شود.

۱)  از دست دادن اشتها یا فزون خواری

۲)  بی خوابی یا فزون خوابی

۳)  کاهش انرژی یا خستگی

۴)  احساس کم ارزشی یا بی حرمتی

۵)  مشکلات تمرکز ذهنی یا مشکل تصمیم گیری

۶)  احساس از دست دادن امید.

ج: در یک دوره لااقل دو ساله (یکساله برای کودکان و نوجوانان)، نشانه هایی که در زیر بند الف ذکر شده­اند هرگز بیش از دو ماه پی در پی از بین نرفته باشند.

د: فقدان علامتهای مربوط به افسردگی گسترده (مهاد) در خلال دوسال اول اختلال (فقط درسال اول برای کودکان و نوجوانان).

تذکر: وقتی یک فرد افسردگی گستردگی قبلی وجود داشته باشد، این افسردگی بالینی به بهبود کامل (نبودن علائم و نشانه های مرضی معنادار، لااقل از شش ماه پیش) قبل از پدیدار شدن کژخویی رسیده باشد.

از سوی دیگر، از دو سال اول (یکسال برای کودکان و نوجونان) بروز کژخویی، احتمال افزوده شدن رویدادهای افسردگی گسترده، وجود دارد، در این صورت باید هر دو تشخیص (کژخویی، افسردگی گسترده) مورد نظر قرار گیرند.

ه: هیچگاه رویداد آشفتگی یا رویداد کم – آشفتگی واضح و رخ ننموده باشد.

و: این اختلال به یک اختلال روان گسسته وارمزمن از نوع روان گسیختگی یا اختلال هذیانی افزوده نشده باشد.

ز: نمی توان یک عامل بدنی (مثلاً تجویز طولانی داروهای ضدفشار خون) را تداوم بخش این اختلال دانست باید ریخت نخستین و ثانوی اختلال را تشریح گردد.

ریخت نخستین: اختلال خلقی به اختلالی که از پیش وجود داشته باشد و در شمار اختلالات محور I یا III از نوع اختلالات مزمن، غیرخلقی (مثلاً بی اشتهایی روانی، اختلال اضطرابی یا اختلالات مفصلی روماتیسم گونه) محسوب گردد، وابسته نیست.

ریخت ثانوی: اختلال خلقی ظاهراً به یک اختلال پیشین در محور I یا III مزمن یا غیرخلقی، وابسته است.

ضوابط تشخیصی افسرگی گسترده (مهاد)

افسردگی گسترده معمولاً کمی قبل از سی سالگی آغاز می شود اما یک وهله افسردگی کمتر می تواند در هر سنی، حتی در نخستین سالهای زندگی بروز می کند.

«نشانگان افسردگی گسترده» بر اساس ضابطه الف که در پی می آید، تعیین شده است.

الف: لااقل پنج نشانه هایی که در یک دوره معین که مدت آن از دو هفته کمتر نباشد، مشاهده شوند و بیمار نسبت به کنش و= قبلی خود تغییری نشان دهد. لااقل یکی از نشانه ها:

۱)   خلق افسرده

۲)  از دست دادن رغبت یا لذت است

(نباید نشانه هایی را که به یک عارضه بدنی، به افکار هذیانی یا توهم های ناهمگرا با خلق، به یک بی انسجامی یا از هم گسیختگی آشکار تداعی ها، نسبت دادنی هستند، در این چارچوب گنجاند).

۳)       خلق افسرده (یا احتمالاً حالت برانگیختگی در کودکان و نوجوانان) که عملاً در تمام روز مشهود است و هر روز به چشم می خورد، بیمار به وجود آن اشاره می کند یا دیگران آن را در وی مشاهده می نمایند  به صورت یک بیحالی و وارفتگی تقریباً مستمر توصیف می کنند).

۴)  کاهش یا افزایش معنادار وزن بدن (مثلاً بیشتر از ۵ درصد وزن بدن در یکماه) یا تقلیل یا افزایش تقریباً همه روزه اشتها (در کودکان باید فقدان افزایش وزن مورد بررسی قرار گیرد).

۵)  بی خوابی یا فزون خوابی تقریباً همه روزه.

۶)  خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً همه روزه.

۷)  احساس عدم شایستگی یا گنهکاری مفرط یا نامتناسب (که می تواند جنبه هذیانی داشته باشد) تقریباً همه روزه خود را سرزنش کردن و یا خود را به علت بیمار بودن گنهکار دانستن.

۸)  افکار راجعه (بازگشتی) مرگ (نه فقط ترس از مردن)، افکار انتحاری بازگشتی بدون طرح معین، یا وسوسه خودکشی یا طرح معینی برای خودکشی، افسردگی گسترده را نمی توان یک واکنش بهنجار نسبت به مرگ یکی از عزیزان (عزای بدون پیچیدگی) دانست.

تذکر: وجود تشویق های ناخوش همراه با احساس عدم شایستگی، افکار انتحاری، معلولیت کنشی یا کندی روانی حرکتی مشخص و همچنین زمان طولانی عزا، القاکننده عزایی هستند که بر اثر شریک افسردگی گسترده، به شکل پیچیده درآمده است.

ب: در افسردگی گسترده، امکان تسجیل یک عامل معنوی به عنوان آغازکننده و نگهدارنده نشانگان وجود ندارد.

ج: در هیچ لحظه­ای از تحول افسردگی گسترده، افکار هذیانی یا توهمی به مدت لااقل دو هفته، بدون نشانه های خلقی مشخص (یعنی قبل از بروز نشانه های مرضی خلقی یا پس از فروکش کردن آنها) مشاهده نشده باشد.

د: نشانه های افسردگی، نشانه هایی نباشند که بر یک روان گسیختگی، بر یک اختلال روان گسیخته مانند، بر یک اختلال هذیانی را بر یک اختلال پسیکوزی نامعین، افزوده شده باشند.

ضوابط تشخیصی مالیخولیایی

وجودلااقل پنج نشانه از نشانه­هایی که در پی می آیند:

۱)  از دست دادن رغبت یا لذت نسب به همه فعالیتها یا تقریباً همه فعالیتها

۲)  نداشتن حالت واکنشی نسبت به تحریکات معمولاً مطبوع (وقتی فرد در برابر چیز مطبوعی قرار می گیرد، حتی به طور موقت هم خود را بهتر احساس نمی کند).

۳)  افسردگی در فرد، مرتباً صبحها شدیدتر است.

۴)  از خواب برخاستن پیش از وقت در صبح (لااقل دو ساعت قبل از ساعت معمول از خواب بیدار شدن).

۵)  ناارامی یا کندی روانی – حرکتی (که محدود به شکایتهای فاعلی نیستند).

۶)  بی اشتهایی یا از دست دادن وزن به صورت محسوس (مثلاً بیشتر از ۵ درصد وزن بدن در یک مه).

۷)  نداشتن اغتشاش ، معنادار در سطح شخصیت قبل از وقوع نخستین رویداد افسردگی گسترده .

۸)  یک یا چند رویداد افسردگی گسترده که بهبود کامل یا تقریباً را به دنبال داشته­اند.

۹)  قبلاً به یک درمان ضدافسردگی بدنی اختصاصی و متناسب (مثلاً الکتروشوک، لیتیوم و …) به خوبی پاسخ داده شده باشد.

ضوابط تشخیصی خلق چرخه­ای (ادورای)

اختلال معمولاً در نوجوانی یا در آغاز بزرگسالی بروز می کند.

الف: لااقل دو سال پیش (یکسال برای کودکان و نوجوانان) رویدادهای متعدد کم آشفتگی (بر اساس ضوابط یک رویداد آشفتگی) ، همراه یا دوره های متعددی از خلق افسرده یا از دست دادن رغبت و لذت که به ضابطه الف در رویداد افسردگی گسترده پاسخ نمی دهد، در فرد مشاهده شده باشد.

ب: فرداریک دوره خلق بهنجار (بهنجارخویی: عدم وجود نشانه های کم آشفتگی در مدتی بیش از دو ماه در یک دوره دو ساله (یکسال برای کودکان و نوجوانان) برخوردار نبوده است.)

ج: فقدان یک رویداد افسردگی گسترده یا آشفتگی واضح طی دو سال اول اختلال (یکسال برای کودکان و نوجوانان) .

تذکر: پس از این زمان حداقل «چرخه­ای خویی» رویدادهای آشفتگی و یا افسردگی گسترده می توانند به اختلال افزوده شوند. در این صورت باید تشخیص الحاقی اختلال دو قطبی یا اختلال دوقطبی تصریح نشده به تشخیص قبلی افزوده گردد.

د: این اختلال به یک اختلال روان گسسته­وار مزمن از نوع روان گسیختگی یا اختلال هذیانی، افزوده نشده باشد.

هـ: نمی توان تعیین کرد که یک عامل بدنی (مثلاً مسمومیت مکرر بر اثر استعمال مواد مخدر یا الکل آغازگر یا تداوم بخش این اختلال باشد).

دیدگاه آخر دیدگاهی است که بر اساس طبقه بندی DSMIV صورت گرفته که به بررسی اختلالهای خلقی در این طبقه می پردازیم. بیماری افسردگی با حالات افسردگی تفاوت دارد. حالات، تجارب و نقطه نظرها می تواند برای همه عادی باشد. ممکن است این حالات ما را از شاد نسازد ولی به منزله آن نیست که ما بیماریم ولی بیماری نشانه ناهماهنگی و تغییر از سلامت به ناخوشی است. ناگهان فرد سالم به بیماری تبدیل می شود که احساس افسردگی می کند، کارایی خود را از دست می دهد و در عملکرد جسمانی و روانی و اختلال بوجود می آید.

کلمه افسردگی می تواند بطریقی فریب دهنده ساده باشد وقتی که با هم حرف می زنیم باید مشخص کنیم که منظورمان از افسردگی چیست؟ زیرا ممکن است به منظور یک حالت افسردگی باشد و دیگری از بیماری افسردگی حرف بزند و دیگری ممکن است منظورش افسردگی به عنوان یک نقطه یا نگرش در قبال زندگی باشد. (میچل، راس ، ۱۳۶۸).

اختلالات خلقی

شامل اختلالهایی است که ویژگی اصلی یا بارز آنها اختلال در خلق است. این بخش به سه قسمت تقسیم می شود.

الف) حوزه افسردگی اساسی

A پنج تا (یا بیشتر از علایم زیر در یک دوره یک هفته­ای وجود داشته­اند و نشان دهنده تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند). حداقل یکی از علایم یا به صورت:

۱)  خلق افسرده

۲)  از دست دادن علاقه و احساس لذت است.

توجه: علایمی را که به وضوح ناشی از یک اختلال طبی کلی هستند، یا هذیانها و توهم های ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید.

۱)  خلق افسرده اکثر موقع روز ، تقریباً هر روز یا با گزارش ذهنی (مثل احساس غمگینی و پوچی) یا مشاهدات دیگران (مثلاً غمگین و اشکباربودن).

توجه: در کودکان و نوجوانان ممکن است به صورت خلق تحریک پذیر باشد.

۲)  کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام، یا تقریباً تمام فعالیتها در قسمت عمده روز تقریباً هر روز (بطوری که شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران نشان می دهد).

۳)  کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن (مثلاً بیش از ۵ درصد وزن بدن در یک ماه) یا کاهش و یا افزایش اشتها تقریباً هر روز.

توجه: در کودکان عدم بالارفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید.

۴)  بیخوابی یا پرخوابی تقریباً هر روز.

۵)  تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هر روز  (قابل مشاهده برای مشاهده دیگران، فقط مربوط به احساس های ذهنی بیقراری یا کندی نمی گردد).

۶)  خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هر روز.

۷)  احساس بی ارزشی و یا گناه.

۸)  کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بالا تصمیمی هر روز (یا خلق به شرح ذهنی بیمار یا تکراری بدون نقشه خاص، یا اقدام به خودکشی یا طرح خاص برای خودکشی)

B: علایم شامل ملاکهای یک دوره مختلط نمی گردند.

C: علایم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی، شخصی یا سایر زمینه های مهم بوجود می آورد.

D: علایم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (داروی نسخه یا مورد سوء مصرف) یا یک اختلال طبی کلی (مثل کم کاری تیروئید) نمی باشد.

E: داغدیدگی دیگری توضیح بهتر برای علایم ارائه نمی کند یعنی پس از فقدان فردی محبوب علایم بیش از دو ماه دوام نمی یابند و با تخریب عملکرد بارز، تفکر انتحاری، علایم پسیکوتیک یا کندی روانی – حرکتی همراه نمی باشد.

کدهای دوره­ های افسردگی اساسی

خفیف: علایم اضافه بر آن چه برای تشخیص لازم است اگر وجود داشته باشد، محدود است و علایم تخریب جزئی در عملکرد شغلی یا فعالیت اجتماعی و روابط با دیگران بوجود می آورد.

متوسط: علایم در حد وسط بین فرم خفیف و شدید.

اختلال افسردگی اساسی دوره واحد

وجود یک دوره افسردگی اساسی.
اختلال  اسیکزوفرینفرم، اختلال هذیانی یا اختلالات پسیکوتیک NOS نیست.

C. هرگز یک دوره منیک دوره مختلط یا هیپومنیک نداشته باشد.

توجه: این استثناء در صورتی که دوره منیک مختلط یا هیپومنیک مانند ناشی از موارد یا درمان یا تأثیر فیزیولوژیک هستیم یک اختلال طبی کلی باشد مطرح نمی شود.

اختلال افسردگی عود کننده:

A. دو یا چند دوره افسردگی اساسی

توجه: برای این که دوره­ها مجزا شمرده شوند، لازم است حداقل یک فاصله دو ماهه بدون علایم باز افسردگی بین آنها وجود داشته باشد.

B. دوره های افسردگی حاصل آثار سیستم یک ماده (مثل داروهای مورد استفاده یا نسخه شده) یا یک اختلال طبی کلی (مثل کم کاری تیروئید) نمی باشند. یا اختلال اسکینر، افکیتو توضیح بهتری برای آنها نیست و ثانوی اسکیزوفرنی، اختلال سیکنروفرینفرم، اختلال هذیانی یا اختلال سیکوتیک NOS نمی باشد.

C. هرگز یک دوره منیک دوره مختلط یا هیپومنیک نداشته است.

توجه: این استثناء در صورتی که دوره های منیک، مختلط تا هیپومنیک مانند ناشی از موارد یا درمان یا تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک اختلال طبی باشند مطرح نمی شود مشخص نمایید. (برای دوره جاری یا آخرین دوره).

اختلال افسرده خویی

A. خلق افسرده در قسمت عمده روز، تعداد بیشتری از روزها، که با شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران مشخص می شود، حداقل به مدت ۲ ساعت.

B. وجود حداقل دو یا چند تا از علایم زیر در حالت افسردگی:

۱)  بی اشتهایی یا پرخوری

۲)  بی خوابی یا پرخوابی

۳)  کمبود انرژی یا احساس خستگی

۴)  پایین بودن اعتماد به نفس

۵)  عدم تمرکز یا اشکال در تصمیم گیری

۶)  احساس درماندگی

C. ضمن یک دوره دوساله اختلال (در مورد کودکان و نوجوانان یک سال) هرگز علایم مذکور در بندهای A و B بیش از  ۲ ماه در هر نوبت ناپدید نشده اند.

D. در صفه ۲ سال اول اختلال (در کودکان و نوجوانان یک ساله) دوره افسردگی اساسی وجود نداشته است یعنی اختلال افسردگی مزمن یا اختلال افسردگی اساسی در بهبود نسبی توضیح بهتری برای آن نیست.

هرگز دوره های مانیک، مختلط یا هیپومانیک وجود نداشته و ملاکها دربرگیرنده اختلال خلق ادواری نبوده­اند.
اختلال منحصراً در جریان یک اختلال پسیکوتیک مزمن مثل اسکیزوفرنی یا اختلال هذیانی روی نمی دهد.

G. علایم نتیجه تأثی فیزیولوژیک سیستم یک ماده (مثل داروهای مورد استفاده یا نسخه شده) یا یک اختلال طبی کلی (مثل کم کاری تیروئید) نمی باشند.

H. اختلال ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب عملکرد احتمالی یا سایر زمینه های مهم را موجب میگردد. طبقه اختلال افسردگی که به گونه­ای دیگر مشخص نشده است شامل اختلالات با اختلال افسرده خویی، اختلال انطباقی یا خلق افسرده و مضطرب نمی گردد. گاهی علائم افسردگی بعنوان بخشی از اختلال اضطرابی که به گونه­ای دیگر مشخص نشده است ظاهر می شود. نمونه های این اختلال عبارتند از:

۱)  اختلال حلال پیش از قاعدگی: در اکثر دوره های قاعدگی در ضمن سال پیش علایم (مثل خلق افسرده بارز، اضطراب بارز، بی ثباتی عاطفی بارز، کاهش علاقه به فعالیت) می باشد.

شدت این علایم باید به حدی باشد که در فعالیتهای شغلی تحصیلی یا سایر فعالیتهای معمول بطور قابل ملاحظه تداخل نموده، در عین حال، حداقل به مدت یک هفته پس از شروع قاعدگی کاملاً از بین بروند.

۲)  اختلال افسردگی جزیی (minor): دوره های علائم افسردگی حداقل به مدت دو هفته با تعداد علائم کمتر از آن چه برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم است.

۳)  اختلال افسردگی کوتاه مدت عود کننده: دوره های افسردگی که بین ۲ روز تا دو هفته طول می کشد واقعاً هر ماه یکبار به مدت ۲ روز روی می دهد (با دوره قاعدگی ارتباطی ندارند).

۴)  اختلال افسردگی پس از پیکسیوز اسکیزوفرنی: یک دوره افسردگی که در دوره باقی مانده اسکیزوفرینم روی می دهد.

۵)  یک دوره افسردگی اساسی که ثانوی بر اختلال هذیانی، اختلال پسیکوتیک که به گونه­ای دیگر مشخص نشده است، با مرحله فعال اسیکزوفرنی.

۶)  موقعیت هایی که در آن متخصصین به این نتیجه رسید­ه­اند که یک افسردگی وجود دارد اما قادر به تعیین اولیه یا ناشی از یک اختلال طبی کلی و یا ناشی از مواد بود آن نمی باشند. (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۱۹۹۴).

مدل بیولوژیکی افسردگی

بر طبق مدل بیولوژیکی، افسردگی یک اختلال جسمانی است. بر طبق این نظریه، اظهارنظرها تقریباً به طور کامل روی مغز متمرکز نشده­اند و بخصوص روی کاهش یک دسته از مواد که به انتقال تکانه های عصبی در طول سیناپس بین سلولهای عصبی کمک می کند. چند دلیل در حمایت از مدل بیولوژیکی افسردگی وجود دارد.

الف: وقوع افسردگی بعد از دوره های تغییرات طبیعی فیزیولوژیکی در زنان بعد از تولید فرزند، درمان یائسگی و قبل از قاعدگی و تأثیر هورمون تیروئید.

تحقیقات نشان داده است که افسردگی با نوسانات هورمونهای جنسی بویژه در زنان مرتبط است. «از تمامی زنانی که به علت افسردگی در بیمارستان روانی بستری شده­اند ۴۱ درصد آنها یک روز قبل از قاعدگی پذیرش شده­اند». (آبراموتیز، بیکروفلاک شیر، ۱۹۸۲).

مطمئناً این بدین معنا نیست که قاعدگی علت افسردگی است ولی نشان می دهد که تغییرات هورمونی قبل از قاعدگی می تواند تا اندازه­ای افسردگی قبلی را تشدید کند.

همینطور مقدار معینی افسردگی بعد از زایمان نیز شایع است. اکثر زنان به مدت یک یا دو روز بعد از زایمان به علت تحمل درد، مراقبتهای ناراحت کننده بیمارستان و بعضی مسائل دیگر غصه را تجربه کرده­اند در حدود ۲۰ درصد افسردگی بعد از زایمان را جدی تر و طولانی تر از غمگین شدن تجربه می کنند با این حال آنها توانایی مقابله با این افسردگی را دارند.

بنابراین اینکه زایمان می تواند یک دوره افسردگی در زنان که قبلاً مستعد افسردگی بوده­اند ایجاد کند. تغییری معقول می باشد همچنین افسردگی شکلی مربوط به تغییرات غدد درون ریز این دوران است.

هورمونهای تیروئید نیز می تواند در افسردگی نقش داشته باشد. کند آزاد شدن TSH در این مورد باعث افسردگی می شود(ساراسون، روانشناسی مرضی، ۱۳۷۵).

ب)وراثت و افسردگی

هم افسردگی و هم اختلال شیدایی افسردگی به صورت خانوادگی دیده می شوند بطوری که در حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد والدین برادران و خواهران بیماری افسرده و شیدایی افسردگی از همین اختلال رنج می برند.

کسانی که قبل از ۳۰ سالگی افسردگی شدید پیدا کرده­اند به احتمال زیاد خوشایند افسرده شده­اند (وایزمن و دیگران ۱۹۸۶) این واقعیت افرادی که خویشاوندان افسرده دارند فقط به ما می گویند که ما نمی توانیم زنها را بعنوان یک عامل کمک کننده رد کنیم. شواهد قوی برای تأیید اساسی ژنتیکی افسردگی این است که فرزند خوانده­هایی که افسردگی داشته­اند بطور متوسط بستگان ژنتیکی آنها افسرده تر از بستگان اکتسابی آنها بوده­اند.(وندر و دیگران، ۱۹۸۶).

ج) نوروشیمیایی و افسردگی

کاهش فعالیت بیولوژیک آمین (نورایی نفرین، سروتونین، دوپامین) در افسردگی متابولیستهای آمین ۵ هیدروکسی ایندروکسی ایندولوآستیک (HTAA- 5).

–  (از سروتونین)، هموواینکیک اسید (H V A) از دوپامین

–  متوکسی

–  هیدروکسی، فینل گلیگول (MHP 6) (از نوراپی نفرین) در خون، ادرار و مایع نخاعی تغییر می یابد. برخی بیماران افسرده مهاجم و خشن و انتحاری، کاهش HTAA – ۵ در مایع مغزی نخاعی نشان می دهند. (کاپلان سادوک).

دیدگاههای نظری درباره افسردگی

نظریه های روان تحلیل گری در اطراف مفاهیم عزا، فقدان، ناکامی، ضرر و زیان و تجربه های ضربه آورده کودکی شکل می گیرند. عواملی که فرد بزرگسال را در برابر گسستگی افسرده وار آسیب پذیر می سازند. آن چه در این زمینه برای نخستین بار تدارک گردیده، از کارهای عملی ابراهام[۱]، فروید ورادو سرچشمه می گیرد. سپس کارهای دیگری مانند بررسی های کلاین، یاگوسبن، بیبرینگ[۲]، کوهن [۳]و … در تغییر این تصویر ابتدایی به حالت مختلف سهیم بوده­اند. (منصور – دادستان ۱۳۶۸).

الگوی خشم معطوف به درون[۴]: این الگو توسط آبراهام، فروید ورادو[۵] مطرح گردیده است. در نظریه سنتی روان تحلیل گری، شخصیت پیش – مرضی، شخصیتی است که از طریق تثبیت در مرحله آزارگرانه دهانی و از راه انتخاب یک موضوع خود دوستدارانه[۶] مشخص می شود.

موضوعی که مجهز به قدرتی مطلق است و از آن نظر محبوب است که به فرد امکان هستی می دهد. این رابطه بر پایه وظیفه مرتبط ساختن لیبیدو[۷] با یک ستیزه جویی به غایت تهدیدآمیز ضرورت یافته و بدین ترتیب آن را مهار کرده است. به هنگام از دست دادن «موضوع عشق[۸]» است که حالت افسردگی اعلام می شود وقتی فرد مورد محبت واقع نمی شود آن وقت است که قدر و ارزش خود را از دست می دهد. (دیگر هیچ دوستم ندارند، پس من دیگر هیچ ارزشی ندارم) و به علت نبودن موضوع عشق، پراکندگی کشاننده­ها آشکار می شود.

در این زمان است که ما شاهد از نو سازمان یافتگی یک تعادل ناخوش هستیم، به منظور بازیافتن موضوع از دست رفته، یک جهان درون فکنی در چهارچوب واپس روی خاص بیماری افسردگی، هم در «فرامن» و هم در «من» (که برحسب نظر را دو موضوع خوب در فرامن و موضوع بد درمن فرافکنده شده) پدید می آید. این درون فکنی که وابسته به از هم پاشیدگی و پراکندگی کشاننده­است به تعارض بیندو پایگاه منتهی می شود.

کینه نسبت به موضوع از دست رفته به صورت کینه فرامن نسبت به من در می آید و تمامیت آن موضوع باز هم حفظ شده است (این منم که بد هستم نه دیگری) در عمل شخص افسرده با ابراز رنج خود، میکوشد تا عشق از دست رفته را بازیابد و این به گفته رادو «یک فریاد بلند و ناامیدانه عشق» است. (ببین چقدر من مستحق دلسوزی هستم، من ارزش آن را دارم که دوستم بدارند).

الگوی بیبرینگ[۹]: بدون شک یکی از بدیع ترین تغییرات در نظریه سنتی روان تحلیل گری را مدیون بیبرینگ (۱۹۵۳) هستیم. به نظر بیرینگ حالت مرحله دهانی، از هم پاشیدگی کشاننده ها و درون فکنی، چیزی جز جنبه های ثانوی نیستند، و افسردگی قبل از هر چیز پدیده­ای عاطفی است که با حالت استیصال من همبستگی دارد. از دست دادن موضوع عشق، یا آن چه بدین گونه احساس شده باشد، منتهی به سقوط ارزش خویشتن و حالت استیصالگی می شود. او این تعارض درونی من یعنی تعارض بین ناتوانی و خواسته هایی است که برای ارزنده سازی خود دوستدارانه ضروری هستند (میل دوست داشتن، مورد محبت واقع شدن مورد تأیید قرار گرفتن، نیرومندبودن و جز آن) و این ماجرا در قلب هر پدیده افسردگی وجود دارد. همان طوری که بارها مشاهده شده، این واکنش را می توان بر اساس حساسیت افراطی پاره­ای از افراد نسبت به ناکامی ها تبیین کرد، چه افسردگی اساساً از دوباره فعال سازی یک حالت استیصال من که قبلاً در کودکی سازمان یافته حاصل می شود.

الگوی فقدان شیء[۱۰]: این الگو توسط اشپیتز، روبرستن[۱۱] و بالبی[۱۲] مطرح گردید. مکانیزم افسردگی در این الگو، ترس از جدایی[۱۳]، به خاطر به وجود آمدن دلبستگی[۱۴] می باشد. نظرات اشپیتزوبالبی بر مشاهدات بالینی استوار است. این دو به توصیف یک واکنش خاص و کودک پرداخته­اند که به دنبال یک حادثه برونی به وجود می آیدو از تعارضات خیالبافانه در وهله­ای از تحول ناشی نمی گردد. اشپتیز، رفتار نوزادان ۶ تا ۸ ماهه­ای را توصیف می کند که بعد از جدایی ناگهانی از مادر، در محیطی نامساعد قرار گرفته­اند.

نخست یک دوره ناله و زاری مشاهده می شود، سپس حالت در خود فرورفتگی، بی تفاوتی و در عین حال واپس روی این واکنش را «افسردگی اتکایی» می نامد، چه کودک بهنجار برای تحول یافتن بر مادرش متکی است. تکیه گاهی که در افسردگی اتکایی به طور ناگهانی از دست می دهد. (اشپتیز، ۱۹۴۶، به نقل از دادستان، ۱۳۷۰)

بالبی ۷ نیز توجه خود را به واکنشهای کودک در قبال جدایی از مادر معطوف داشته است. وی خاطر نشان می سازد.

که سنین بین ۵ – ۳ سالگی حساس ترین مرحله را تشکیل می دهند. سنینی که در صورت جدایی کودک از مادر، توالی رفتارهای اعتراض، ناامیدی[۱۵] و گسستگی[۱۶] مشاهده می شوند (بالبی ۱۹۷۳).

دیدگاههای رفتاری نگری[۱۷]:

نظریه های رفتاری نگری بر اساس محرک پاسخ مورد بررسی پژوهشگرانی چون فرستر[۱۸]، لوسنین[۱۹]، لازاروس[۲۰]، سیلگمن[۲۱]، کانفر[۲۲] و … قرار گرفته است. این پژوهشگران معتقدند افسردگی عبارت است از کاهش چشمگیر حساسیت در برابر محرکهای محیطی.

الگوی از دست دادن تقویت، این الگو توسط فرتسر، مک لین[۲۳]، لازاروس، باندورا[۲۴] و لونسین مطرح گردیده است. فرستر (۱۹۷۳) نشان داده است که تقلیل نسبی تقویت کننده­های مثبت، عامل افسردگی است، خواه منظور ناپدید شدن تقویت کننده باشد و خواه آنکه تقویت کننده های منفی به فراوانی سطح بالایی سطح بالایی می رسند. وقتی رفتارها تقویت نمی شود، در پایین تری سطح رخ می دهد و به افسردگی منجر می شود. به عبارت دیگر فرد یاد می گیرد  که رفتارهایش بر محیط اثر نمی کند و یا پی آمد مطلوب ندارد، در نتیجه از نشان دادن این رفتارها اجتناب می کند.

مک لین (۱۹۷۹) نقش فقدان تقویت مثبت را در ایجاد افسردگی مورد تأکید قرار داده و فراگیری مهارتهای اجتماعی[۲۵] را برای رسیدن به تقویت مثبت ضروری شمرده است. به نظر وی با تغییر و دگرگونی در رفتار و با افزایش میزان فعالیت بدنی و نحوه ارتباط و برخورد او بادیگران، می توان احتمال دریافت تقویت مثبت را بالا برد. به نظر باندورا، (۱۹۶۹) انتخاب هدفهای مشکل و خارج از دسترس از طرف افراد افسرده باعث می شود که این قبیل افراد به ندرت احساس موفقیت و رضایت از خود نائل شوند. در نتیجه، میزان تقویت های مثبت در مورد این افراد کاهش یافته و تقویت های منفی به همان نسبت افزایش می یابند و آثار شناختی و عاطفی حاکی از افسردگی را به دنبال می آورند.

لونسین (۱۹۵۷) به ویژه بر کمبود مهارتهای اجتماعی در افراد افسرده تأکید می کند. مهارت اجتماعی هر فرد را می توان بر اساس مشاهده توانایی او در جلب پیامدهای مثبت ارزشیابی نمود. مشاهدات مختلف نشان داده­اند که افراد دارای مهارتهای اجتماعی، فعال بوده، به سرعت عکس العمل نشان می دهند، در مقابل جنبه های ناخوشایند رفتار دیگران زیاد حساس نیستند و با نشان دادن رفتارهایی که حاکی از تقویت مثبت است، پاسخ های تقویت کننده مشابهی از دیگران دریافت می نمایند. برعکس، افراد افسرده، واکنش های اجتماعی کمتری از خود بروز می دهند، با عده معدودی ارتباط دارند و زمان بیشتری لازم دارند تا نسبت به محرکهای خارجی عکس العمل نشان دهند.

الگوی استیصال اکتسابی[۲۶]:

سلیگمن (۱۹۷۵) مشاهده کرد، وقتی سگها را بدون آنکه امکان واکنش برای آنها باشد در معرض ضربه های الکتریکی قرار دهند. از آن پس وقتی امکان واکنش به آنها داده شود، در حد قابل ملاحظه­ای در یادگیری اجتناب از ضربه الکتریکی ناتوان خواهندبود. یعنی اگر حیوان را در موقعیتی قرار دهند که رفتارهای عادی او برای فرار از درد به جایی نرسد و احساس استیصال کامل به او دست دهد، بعدها در موقعیت هایی که آزاد است، همین رفتار را نشان خواهد داد. سلیگمن نتیجه می گیرد در انسانها همه افسردگی نتیجه احساس استیصالی است که درگذشته فرد به وقوع پیوسته است و وقتی تکرار شود، فرد سعی می کند با آن بسازد و کاری در جهت از بین بردن آن انجام ندهد. طبق این نظریه آن چه باعث افسردگی می شود نفس ضربه یا رویداد دردناک نیست بلکه احساس ناتوانی فرد در مهارکردن آن است. در این حالت فرد افسرده به کندی عکس العمل نشان می دهد، خود را ناتوان و ناامید احساس می کند و نسبت به آینده نظر مطلوبی ندارد.

الگوی اسنادی[۲۷]:

ابرامسن[۲۸]، سلیگمن، وتیزدال[۲۹] (۱۹۸۷) بر اساس الگوی استیصال اکتسابی، الگوی اسنادی را طرح ریزی کرده­اند. بر اساس این نظریه، نوع اسنادی که افراد از علل دارند آنها را به این نتیجه می رساند که کنترلی بر محیط ندارند و این ناتوانی باعث تقلیل سطح حرمت خود و تصمیم آن به زمانها و موقعیت های دیگر می گردد. این نظریه دارای ۴ رکن است که برقراری همزمان این ارکان برای وقوع افسردگی لازم است.

۱)  فرد انتظار ارد که حالت آزاردهنده و دردناک امور به احتمال زیاد روی دهد (یا وقوع حالت مطلوب را غیره تحمل می داند).

۲)  برداشت فرد این است که درباره احتمال حالات مختلف مورد قادر به انجام هیچ کاری نیست.

۳)  فرد دارای یک روش اسنادی سازش نایافته[۳۰] است به طوری که تمایل دارد رویدادهای منفی را به علل درونی[۳۱]، تغییرناپذیر[۳۲]، (پایدار) کلی[۳۳] نسبت دهد و وقایع مثبت را بر علل برونی[۳۴]، ناپایدار[۳۵] و خاص[۳۶].

۴)  هر چه انتظار حالت دردناک امور و تصویر غیرقابل مهاربودن آنها قطعیت بیشتری بیابد، قدرت کمبودهای انگیزشی و شناختی بیشتر می شود.

از این رو گفته می شود که اگر برای فرد اتفاقی ناگوار بیفتد و برداشت او این باشد که وقوع آن رویداد تلخ تقصیر خود اوست (درونی) و قابل تغییر هم نیست (پایدار) و نشانی از بدشانسی ها و بدبختی ها همیشگی اوست (کلی) چنین شخصی حتماً افسرده خواهد بود.

دیدگاه شناختی[۳۷]:

 

120,000 ریال – خرید

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله تاثیر ورزش و انواع ورزشها بر روی افسردگی
  • پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس DASS- 21
  • پرسشنامه افسردگی بک (BDI)
  • پاورپوینت بزهکاری
  • مقاله گیاهان مؤثر بر بیماری های میگرن و افسردگی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.