مقاله برکت مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۸۰ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود مقاله برکت نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
فصل اول ۱
کلیات ۱
چکیده ۲
مقدّمه ۳
مفهوم شناسی ۴
ارتباط معنای لغوی با اصطلاحی ۴
نسبیت برکت ۵
نعمت چیست؟ ۵
فصل دوم ۶
الطاف و مواهب الهی ۶
نعمت مادى و معنوى ۷
اقسام برکت ۸
مکانهای پر برکت ۸
زمانهای پر برکت ۱۰
أشیاء پر برکت ۱۰
افراد پر برکت ۱۱
انواع نعمتها ۱۳
نعمت شناسى ۱۵
نعمت ظاهرى و باطنى ۱۶
نعمت بیشمار ۱۷
رابطه نعمت و محبت ۱۸
رابطه نعمت و سپاس ۱۹
پدیده های بابرکت ۲۲
فصل سوم ۲۵
یادآوری نعمتها ۲۵
وظایف ما در مقابل رحمت خداوند ۲۶
تعارض نصوص دینی و راه حل آن ۳۳
اهمیت روش ۳۴
انواع یادآوری ها ۳۶
یادآوری ذهنی ۳۶
یادآوری گفتاری ۳۶
یادآوری نوشتاری ۳۶
یادآوری رفتاری ۳۸
آثار و نتایج یادآوری نعمتها ۳۹
۱٫ حمد پروردگار ۳۹
۲٫ شکرگزاری ۳۹
۳٫ محبت و عشق به خداوند ۴۱
۴٫ عبادت ۴۳
۵٫ تقوا ۴۳
۶٫ بازگشت به راه راست ۴۵
۷٫ امیدواری ۴۵
۸٫ فلاح و رستگاری ۴۶
نتیجه گیری ۴۶
فصل چهارم ۴۷
عوامل برکتزا و برکت زدا ۴۷
عوامل برکت ۴۹
۱- ایمان و تقوا: ۴۹
۲- إستغفار: ۴۹
رابطه معنویت و برکت ۵۱
پیام متن: ۵۲
آثار و ثمرات تقوا ۵۲
۱- برخورداری از برکات دنیوی : ۵۲
۲- روشن بینی : ۵۴
۳- مصونیت : ۵۵
۴- نجات از مشکلات و آسان شدن کارها : ۵۶
۵- تعظیم شعایر الهی : ۵۸
۶- پذیرش عمل : ۵۸
۷- رهایی از ترس و اندوه : ۵۹
۸- محبوبیت نزد خداوند : ۵۹
۹- بخشیده شدن گناهان و رهایی از آتش : ۶۰
۱۰- حسن عاقبت و پاداش بهشتی : ۶۰
عوامل برکت زا ۶۲
پیام متن: ۶۳
۱٫ ایمان و تقوا ۶۳
۶۳
۳٫سحرخیزی ۶۴
۴٫دعای سحر ۶۴
۵٫شکرگزاری ۶۴
۶٫صدقه دادن ۶۴
۷٫اطاعت و رضایت خدا ۶۵
۸٫ صله رحم ۶۵
۹٫پیران سالخورده ۶۵
۱۰٫ خوشرفتاری ۶۵
۱۱٫یاد و سپاس خدا هنگام غذا خوردن ۶۵
عوامل محرومیت از برکت ۶۶
۱٫تکذیب انبیا ۶۶
۲٫پرداخت نکردن زکات ۶۶
۳٫روی گردانی از یاد خدا ۶۶
۴٫اسراف ۶۶
۵٫خودنمایی در علم آموزی ۶۶
۶٫سرقت، خیانت، شرب خمر وعمل خلاف عفت ۶۷
۷٫ بدزبانی ۶۷
۸٫گناه ۶۷
عوامل برکت زدا ۶۷
پیام متن: ۶۸
اسباب برکت زدا در روایت ها ۶۸
پیام متن: ۶۹
عوامل برکت زا ۷۰
پیام متن: ۷۱
خلاصه ۷۱
منابع ۷۳
ـ ابن فارس، احمد، معجم مقاییساللغه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴٫
ـ اصفهانی، راغب، المفردات فی غریبالقرآن، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۶٫
ـ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، ۱۳۸۰٫
ـ حرّانی، حسنبن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرّسین، ۱۴۰۴٫
ـ خمینی، روحاللّه، چهل حدیث، تهران، رجاء، ۱۳۶۸٫
ـ صدوق، محمّدبن علی، معانیالاخبار، قم، جامعه مدرّسین، ۱۴۰۳٫
ـ طبرسی، فضلبن حسن، مجمع البیان، تهران، المکتبه العلمیه، بیتا، ج ۴٫
ـ عروسی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، قم، مطبعه العلمیه، بیتا، ج ۴٫
ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۶٫
ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج ۱۳، ۱۴، ۴۸، ۶۶، ۶۷، ۶۸٫
ـ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرانالکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸٫
ـ مطهّری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، ۱۳۷۱، ج ۳٫
اغلب عادت کرده ایم که وقتى نعمت گفته مى شود، سراغ امکانات و برخوردارى هاى مادى برویم و از نعمت هاى معنوى و درونى و نامحسوس، غافل شویم. در کنار نعمت هایى همچون: میوهها، سبزیجات، نوشیدنى ها، حیوانات دامى، لبنیات، فرآورده هاى زراعی، پوشیدنى ها، جواهرات و مال و ثروت، بدن سالم و جوانى، زیبایى و تناسب اندام، بینایى چشم و شنوایى گوش و صدها نمونه دیگر، مى توان به نعمت هایى از قبیل: عقل، عاطفه، فطرت توحید، حسّ معنوى، خداشناسى و مسلمانى، محبت به اهل بیت، توفیق انجام کارهاى نیک، برخوردارى از والدین، امنیت و آسایش، هدایت به حق، زیارت گاه هاى اولیاى دین، ولایت و امامت، فرهنگ و علوم ائمه، منابع قرآنى و حدیثى، پشتوانه فرهنگى و غناى مکتبى، مواعظ و پندهاى گذشتگان، عبادت و بندگى در آستان پروردگار و… اشاره کرد که بسى ارزش مندند و بر آنها هم باید خدا را ستود و شکر کرد.
پیامبر خدا (ص) در توجه دادن به این نعمت هاى معنوى فرموده است: «من لم یر للّه عزّ و جلّ علیه نعمهً الاّ فى مطعمٍ او مشربٍ او ملبسٍ فقد قصر عمله و دنا عذابه[۱]؛کسى که از نعمت هاى خدا درباره خودش جز خوردنى و نوشیدنى و پوشیدنى را نبیند و نشناسد، عملش کوتاه و عذابش نزدیک است.»
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »[۲]
«و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند،برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم»
بنا بر این آیه، برکات به دو قسم تقسیم میشود:
۱- برکات آسمانی: عبارت است از توجّهات معنوى و رحمتهاى روحانى که سبب گشایش و خوشى روح و وسعت قلبى و نورانیّت باطنى و استفاضه از فیوضات إلهى مىشود.
۲- برکات زمینی(برکات مادى یا حسّى): برکات زمینی برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایى، صحرایى و هوایى و آنچه مورد استفاده انسانها قرار مىگیرد.
۱- کعبه:
یکی از مکانهایی که در قرآن با وصف مبارک از آن یاد شده کعبه میباشد:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِین »[۳]
«نخستین خانهاى که براى مردم قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت..»
کعبه از این جهت مبارک است که از نظر معنوى و مادى دارای امتیازات خاصی میباشد، برکات معنوى این سرزمین و وحدتى که در پرتو آن مخصوصا در مراسم حج به وجود مىآید بر هیچکس پوشیده نیست، از نظر مادى نیز علی رغم شرایط بد آب و هوایی، این شهر در طول تاریخ همواره یکى از شهرهاى آباد و پر تحرک و یک مرکز آماده براى زندگى و تجارت بوده است.[۴]
۲- شام:
سرزمین دیگری که برکات الهی شامل آن شده، سرزمین شام است:
«وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها لِلْعالَمِین »[۵]
«او و لوط را به سرزمینی که آن را براى همه جهانیان پربرکت ساختیم، نجات دادیم »
گرچه نام این سرزمین صریحاً در قرآن نیامده ولى با توجه به آیه اول سورۀ اسراء معلوم مىشود همان سرزمین شام است (که شامل فلسطین، ادن ،سوریه، لبنان بوده) که هم از نظر ظاهرى پر برکت و حاصلخیز است و هم از نظر معنوى، چرا که کانون پرورش انبیاء بوده است.[۶]
۳- أرض بیت المقدس:
سرزمین بیت المقدس، مکان دیگری است که مشمول برکات الهی شده است:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَه »[۷]
«پاک و منزّه است خدایى که بندهاش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصى که گرداگردشراپر برکت ساختهایم، برد… »
مسجد الاقصى مکان مقدسى است و سرزمین اطراف آن نیز سرزمینی پر برکت است، این آیه به برکات مادی یا معنوی این سرزمین اشاره دارد، چرا که این سرزمین مقدس، در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ خدا، و خاستگاه خدا پرستى بوده است.[۸]
۴- وادی طور:
از وادی طور نیز در قرآن با وصف مبارک یاد شده است:
« فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَه..»[۹]
«هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست درّه، در آن سرزمین پر برکت، از میان یک درخت ندا داده شد..»
بعضی از اوقات نیز وجود دارند که در قرآن با وصف “مبارک” از آنها یاد شده است که “شب قدر” بخاطر نزول قرآن که خیر کثیر است از جمله آنان به شمار میرود:
« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ»[۱۰]
«که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم
۱- قرآن:
از جمله چیزهایی که از نگاه خداوند، دارای برکت فراوانی است، قرآن میباشد چرا که در این کتاب آسمانی خیر کثیر نهفته شده و همواره مردم را به استوارترین راه هدایت نموده و خداوند به وسیله آن، مؤمنان را به راههاى سلامت رهبرى مىکند، مردم در امر دنیایشان از آن منتفع شده و در نتیجه صاحب زندگى پاکیزه مىگردند. جهل و بخل و کینه از میانشان رخت بربسته و سعادتمندمىگردند و در آخرت از نعمت جاوید برخوردار مىشوند.[۱۱]
«وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ »
«و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم کتابى است پربرکت»[۱۲]
۲- آب:
آب نیز از جمله چیزهاییست که خداوند از آن با عنوان “مبارک” یاد نموده است و مبارکی آن بدین جهت است که خیرات آن به زمین و اهل زمین عاید مىشود.[۱۳]
«وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکا »[۱۴]
«و از آسمان، آبى پربرکت نازل کردیم »
خداوند در قرآن به برخی از افراد توجّه خاصی نموده و آنها را مشمول برکات خود نموده است:
۱- نوح و همراهان او:
«(به نوح) گفته شد: اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى که با تواند، فرود آى!..»[۱۵]
در این آیه مراد از برکات، که نصیب نوح و همراهان او شده، مطلق نعمتها در زندگى نیست، بلکه خصوص آن نعمتهایى است که آدمى را به سعادت رسانیده است.[۱۶]
۲- ابراهیم و اسحاق و خاندان آنها:
ابراهیم و خاندان او نیز از جمله افرادی بودند که برکات خداوند شامل حال آنها شد:
« سَلامٌ عَلى إِبْراهِیم.. وَ بارَکْنا عَلَیْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ »[۱۷]
« سلام بر ابراهیم!.. ما به او و اسحاق برکت دادیم و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیکوکار و افرادى آشکارا به خود ستم کردند»
دراین آیه، سخن از برکتى است که خدا به ابراهیم و اسحاق ارزانى داشت، این آیه فعل«بارَکْنا»به صورت مطلق آمده و معنى عموم را مىرساند، بنابراین برکت در همه چیز را شامل مىشود، در عمر و زندگى، در نسلهاى آینده،در تاریخ و مکتب و ..،و گفته شد که این کلمه در مورد هر نعمتی که با دوام باشد استعمال میشود و لذا این آیه اشاره به دوام نعمتهاى الهى بر ابراهیم و اسحاق (و خاندانشان) مىباشد و از برکاتى که خداوند به آنها داد این بود که تمام انبیاى بنى اسرائیل از دودمان اسحاق به وجود آمدند.[۱۸]
۳- موسی:
موسی(ع) نیز از شخصیتهایی است که برکت خداوند شامل او گردیده است:
«فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»[۱۹]
« هنگامى که نزد آتش آمد، ندایى برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است و کسى که در اطراف آن است..» صاحب مجمع در تفسیر« مَنْ حَوْلَها » آورده است که مراد، حضرت موسی است.[۲۰]
۴- عیسی:
عیسی(ع) نیز از جانب خداوند منشأ برکات فراوانی بوده است:
« وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْت »[۲۱]
«و مرا- هر جا که باشم- وجودى پر برکت قرار داده »
معناى مبارک بودن او این است که براى مردم منافع بسیار دارد، علم نافع به ایشان مىآموزد و به عمل صالح دعوتشان مىکند و به ادبى پاکیزهتر تربیتشان مىکند و کور و پیس را شفا داده، اقویا را اصلاح و ضعفا را تقویت و یارى مىکند.[۲۲]
نعمتهای الهی انواع بسیار متعدد و متنوعی داشته، غیرقابل شمارش میباشند؛ چراکه خدای متعال خود فرموده:
«وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَهَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا»؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آنها را احصا کنید.
ولی خداوند نعمتهای بیکران خویش را به دو بخش نعمتهای ظاهری و باطنی تقسیم کرده است:
«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَ بَاطِنَهً»؛ آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمان و زمین است، مسخّر شما کرده و نعمتهای ظاهری و باطنی خود را بر شما گسترده و افزون ساخته است؟
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که منظور از نعمتهای ظاهری و باطنی چیست که یادآوری هر دو قسم آن روشی مؤثر در تربیت اخلاقی و معنوی محسوب میشود؟ در روایات معصومان علیهمالسلام به مصادیقی از این دو گونه نعمت برمیخوریم که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در سخنی با ابن عبّاس به توضیح نعمتهای ظاهری پرداخته، فرمودند:
ای فرزند عباس! اما نعمت ظاهری، اسلام و آفرینش نیکوی تو و رزقی است که خداوند روزیات ساخته، و نعمت باطنی آن است که اعمال بد تو را پوشانده و تو را مفتضح نساخته است.
امام باقر علیهالسلام نیز در روایتی به بیان مصداقی دیگر از نعمت ظاهری پرداختهاند:
نعمت ظاهری، پیامبر صلیاللهعلیهوآله و رهاوردهای او از قبیل شناخت خدای ـ عزّ و جلّ ـ و توحید او میباشد و نعمت باطنی، ولایت ما اهلبیت پیامبر و مودّت قلبی ما.
امام کاظم علیهالسلام ضمن بیانی دیگر ازمصادیق این تقسیمبندی، هر دو نوع نعمت را در حیطه امامت تفسیر کردهاند: «نعمت ظاهری امام ظاهر ونعمت باطنی امام غایب است.»
در هر حال، همه موارد مزبور میتوانند نمونههایی از نعمتهای ظاهری و باطنی به شمار آیند که یادآوری آنها تأثیرات تربیتی شگرفی بر متربّی بر جای خواهد گذاشت.
علاوه بر تقسیمبندی نعمتها به دو بخش ظاهری و باطنی، بر اساس تحقق آنها در فرد یا جامعه، میتوان آنها را به نعمتهای فردی و اجتماعی نیز تقسیم کرد. نمونه یادآوری نعمتهای فردی، آیاتی است که شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله را متذکر الطاف الهی به او میکند:
«أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیما فَآوَی وَ وَجَدَکَ ضَالّا فَهَدَی وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَأَغْنَی فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»؛ آیا خدا تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد و تو را ره گم کرده یافت و راهنمایی کرد و تو را فقیر یافت و توانگر کرد، پس تو هم یتیم را هرگز میازار و فقیر سائل را به زجر مران، و اما نعمت پروردگارت را بازگو.
در حیات جمعی نیز یادآوری نعمتها مصادیق متعددی دارد. آیه ذیل که جامعه اسلامی را متذکر نعمت وحدت و ثمره شیرین آن ساخته، از هرگونه اختلاف و تشتّت برحذر میدارد:
«وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِاللّهِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَهَاللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَ کُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.»
در ادامه سلسله بحث هاى «شناخت هاى ضرورى و مفید»، به مبحث مهم و کارساز «نعمتشناسى» مى رسیم. با این شناخت، راهى هم براى ورود به قلمرو «شکر» گشوده مى شود و موجب قرب به خدا و بیرون آمدن از غفلت مى گردد. در سایه شناخت نعمت، انسان با صاحب نعمت آشنا مى شود و در پى آن به انجام وظیفه بندگى و ستایش مى پردازد.
در این مبحث، موضوعاتى همچون: ماهیت نعمت، اقسام نعمت ها، ریشه و مبدأ نعمت ها، وظیفه ما در قبال برخوردارى از نعمت، آثار و برکات شکر، نتیجه ناسپاسى و کفران نعمت، ویژگىهاى بندگان شاکر، عوامل غفلت از شکر، راه هاى شکر و سپاس از نعمت و… مطرح است. در این پژوهش، به گوشه اى از این مباحث مى پردازیم و تحقیق بیشتر را به شما واگذار مى کنیم.
حدیث فوق شاید اشاره به این باشد که چنین غافلى از نعمت هاى غیر مادى خدا، وظیفه حقشناسى و سپاس گزارى نعمت را آن گونه که شایسته است انجام نمى دهد و به دلیل این قصور و کفران نعمت، دچار قهر خدا و سلب نعمت مى شود.
در روایات است که مردى از فقر و تنگ دستى به امام صادق (ع) شکایت کرد. حضرت فرمود: تو فقیر و بینوا نیستى. آن شخص تأکید کرد که فقیرم و چیزى در بساط ندارم، اگر مى خواهى کسى را بفرست تا وضع زندگى مرا بررسى کند. حضرت فرمود: آیا حاضرى این محبت و ولایتى را که به ما اهل بیت دارى در مقابل مثلاً هزاران دینار از دست بدهى و از آن بیزارى بجویى؟ گفت: هرگز و به هیچ قیمت. امام فرمود: پس نگو فقیرم، چون از نعمتى برخوردارى که حاضر نیستى آن را در برابر ثروت زیاد، از دست بدهى!
این روایت نشان مى دهد که نباید نعمت را فقط در مادیات دید، بلکه باید نعمت هاى معنوى و ارزشى را هم شناخت و خدا را سپاس گزارى کرد.
از تقسیم بندى هاى دیگر نعمت و شناخت انواع آنها، نعمت ظاهرى و باطنى و آشکار و نهان است. خداوند در شمارش نعمت هاى فراوان خود بر بندگان، از وفور نعمت هاى ظاهر و باطن یاد مىکند و مى فرماید: «اسبغ علیکم نعمه ظاهرهً و باطنهً؛ خداوند، نعمت هاى خود را، چه آشکار و چه پنهان بر شما سرشار ساخت.»
اما نعمت ظاهرى و باطنى چیست؟ در این زمینه، روایاتى وجود دارد. پیامبر خدا (ص) در حدیثى به ابن عباس فرمود: نعمتِ آشکار خدا، اسلام است و این خلقتِ تام و آراسته اى که دارى و رزقى که به تو عطا کرده است، اما نعمت باطنى آن است که بدى هاى عمل تو را بر مردم پوشانده و تو را رسوا نساخته است. امام باقر (ع) در حدیثى دیگر فرموده است: نعمت آشکار، پیامبر خدا و دین او و معرفت پروردگار و توحید است، اما نعمت نهان، ولایت و دوستى ما اهل بیت است.
تفسیر خواجه عبدالله هم، نعمت ظاهر را اسلام و قرآن، و نعمت باطن را پوشاندن عیوب و تعجیل نکردن در عقوبت دانسته است. به بیان دیگر، ظاهر را آن چه دانسته است که براى مردم دیده مىشود؛ مثل جاه و مال و خدمت کاران و اولاد، و باطن را اخلاق و علم و نیرو بر شمرده است. و در بیانى عرفانى، در تفسیر نعمت هاى ظاهرى و باطنى گفته است: «بدان که عالمیان سه گروه اند: گروهى ابناى دنیایند، به نعمت ظاهر مشغول شده؛ گروهى ابناى آخرت اند، در نعمت باطن آویخته؛ سومین، ابناى ازل اند که در شهود منعم و رازِ ولى نعمت با نعمت نپرداختند، نه صید دنیا شدند، نه قید عقبى گشتند… .»
با توجه به این که قرآن از «حسنه دنیا» و «حسنه آخرت» یاد مى کند، تقسیم نعمت به ظاهرى و باطنى و مادّى و معنوى و دنیوى و اخروى، پذیرفتنى است.
از نکاتى که در نعمت شناسى باید به آن توجه داشت، بى شمار بودن نعمت هاى الهى است، به حدى که نمى توان آنها را به شمارش در آورد. در قرآن نیز مکرّر بر این نکته تأکید شده است؛ از جمله در این آیه: «و ان تعدّوا نعمه الله لا تحصوها[۲۳]؛ اگر نعمت هاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را به شماره نخواهید آورد.»
در احادیث رسول، در خطبه هاى امیرالمؤمنین، در دعاهاى امام سجاد در صحیفه سجادیه، در روایات ائمه معصومین (علیهم السلام) فراوان بر این نکته تأکید شده است. قرآن کریم نیز که «بى شمار» بودن نعمت هاى الهى را یادآور مى شود و این که از توان احصا و شمارش بشر خارج است، در سراسر قرآن، نعمت هاى خدا را بازگو مى کند، تا بشر یکى از هزاران و قطره اى از اقیانوس نعمتها را بشناسد و از یاد نبرد و در سایه این معرفت، به اداى حق الهى بپردازد. هر چند، اداى شکر این همه نعمت، میسّر نیست.
سعدى گوید:
از دست و زبان که بر آید کز عهده شکرش به در آید
امیرمؤمنان على (ع) در ناتوانى انسان از حمد خدا و شمارش نعمت هایش مى فرماید: «الحمد للّه الذى لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصى نعمائه العادّون[۲۴]؛ خداوندى را سپاس که گویندگان هرگز به کنه مدح و ثناى او نمى رسند و شمارندگان، نعمت هاى او را نمى توانند بشمارند.»
یکى از آثار ارزنده دینى و حدیثى، «توحید مفضّل» است که حضرت صادق (ع) آن را به شاگرد خود مفضّل آموخته و نعمت هاى بسیار و شگفتى هاى عظیمى از خلقت و آفرینش الهى را ترسیم کرده است.
از آثار مهم نعمت شناسى، ایجاد محبت خداوند در دل بندگان است که سبب مى شود عبادت ها هم عارفانه و عاشقانه انجام گیرد.
ما از هر کس که خیرى دیده و بهره اى برده باشیم، به او علاقه مند مى شویم. یادکرد نعمتها و برخوردارى ها، انسان را به صاحب نعمت متوجه مى سازد و یاد ولى نعمت، محبت او را در دل پدید مى آورد.
خداوند به حضرت داوود (ع) وحى فرمود که مرا نزد بندگانم محبوب گردان و محبت آنان را به سوى من بگردان. داوود (ع) عرض کرد: خدایا! خودم به تو محبت دارم، مردم را چگونه دوستدار تو سازم؟ خداوند فرمود: از راه یادآورى نعمت هایم مرا محبوبشان ساز: «اذکر ایادىّ عندهم فإنک إذا ذکرت ذلک لهم احبّونى[۲۵]؛ نعمت هاى مرا نزد آنان یاد کن، که اگر چنین کنى آنان مرا دوست خواهند داشت.»
این که در قرآن کریم، این همه نعمت هاى خدا ذکر شده[۲۶] و سوره الرّحمن، پر است از یاد آلا و نعمت هاى الهى و در جایى هم فرمان مى دهد که از نعمت پروردگار یاد کنید: «و امّا بنعمه ربّک فحدّث[۲۷]» همه براى توجه دادن به صاحب نعمت و از این رهگذر براى ایجاد «حبّ الهى» و کشاندن بندگان به وادى ذکر و عبادت و اداى حق بندگى است. از رسالت هاى مهم پیامبران نیز یادآورى نعمت هاى فراموش شده پروردگار است تا از طریق این یاد، به وظیفه عبودیت خود عمل کنند: «و یذکّروهم منسّى نعمته…»[۲۸].
تعبیر «اذکروا نعمه الله علیکم» که توصیه به یاد کردن نعمت هاى خداست، بارها در آیات قرآن آمده است. یادآورى نعمت، غفلت انسان را مى زداید. وقتى غفلت باشد، انسان قدر نعمت ها را نمى داند و گاهى از یاد مى برد که غرق در نعمت است.
از راه هاى یاد کردن نعمت و توجه به آنها، مقایسه خود با محرومان از نعمت و یا تصوّر نداشتن نعمت است. در سخنان امام على (ع) آمده است: «انّما یعرف قدر النّعم بمقاساه ضدّها[۲۹]؛
قدر نعمت ها را کسى مى شناسد که آنها را با ضدّش مقایسه کند»؛ یعنى قدر تن درستى را بیمار مى داند، قدر آسایش را گرفتار مى شناسد، قدر بینایى را نابینا مى فهمد، قدر امنیت را دچار فتنه و ناامنى مى شناسد و قدر جوانى را پیر مى فهمد.
به قول سعدى در گلستان: «قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید». همو نقل مىکند که هرگز از رنج و محنتى ننالیده بود. در دمشق، کفش او را مى برند و پا برهنه مى ماند و از بى کفشى مى نالد. کسى را مى بیند که پا ندارد. خدا را شکر مى کند که اگر کفش ندارد، پا دارد. این همان قدرشناسى از نعمت ها و داشته ها در مقایسه با فقدانِ آن است[۳۰].
[۱] – ترجمه المیزان ، ج ۷، ص ۳۸۹ و ۳۹۰
-[۲] الاعراف / آیه ۹۶
[۳] – آل عمران / آیه ۹۶
[۴] – تفسیر نمونه ، ج ۳، ص ۱۴
[۵] – الانبیاء / آیه ۷۱
– [۶] تفسیر نمونه ، ج ۱۳ ،ص ۴۵۲
[۷] – الاسراء / آیه ۱
[۸] – تفسیر نمونه ، ج ۱۳ ،ص ۴۵۲
[۹] – القصص/آیه ۳۰
[۱۰] – دخان/آیه ۳
-[۱۱] ترجمه المیزان ،ج۷،ص۳۸۷
-[۱۲] الانعام /آیه۹۲
[۱۳] – ترجمه المیزان ،ج۱۰،ص ۳۵۸
-[۱۴] ق/آیه۹
-[۱۵] هود / آیه ۴۸
[۱۶] – ترجمه المیزان ، ج ۱۰ ،ص ۳۵۸
[۱۷] – صافات / آیه ۱۰۹ و ۱۱۳
[۱۸] – تفسیر نمونه ، ج ۱۹ ، ص ۱۳۰
[۱۹] – نمل / آیه ۸
[۲۰] – طبرسی ، ج۷ ، ص ۳۳۰
[۲۱] – مریم / آیه ۳۱
[۲۲] – ترجمه المیزان ، ج ۱۴ ،ص ۶۱
[۲۳] – اعراف: ۶۹٫
[۲۴] – اعراف: ۷۴٫
[۲۵] – نهجالبلاغه، خ ۱٫
[۲۶] – نحل: ۱۸٫
[۲۷] – لقمان: ۲۰٫
[۲۸] – فضلبن حسن طبرسى، مجمعالبیان، بىتا، ج ۴، ص ۳۲۰٫
[۲۹] – همان.
[۳۰] – عبدعلى جمعه العروسى الحویزى، نورالثقلین، بىتا، ج ۴، ص ۲۱۲٫
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر