مقاله زندگی نامه صائب تبریزی


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

شرح حال صائب

میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم و برادرزاده خوش نویس مشهور شمس الدین ثانی معروف به شیرین قلم ، از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی ( متوفی ۸۰۸ ) هجری که صائب تخلص می کرده بزرگترین و معروفترین منشاء سبک هندی است . پدرش از تاجران تبریزی اصفهان بود و پسرش محمد علی در حدود سال ۱۰۱۰ هجری در قریه عباس آباد نزدیک آن شهر ولادت یافت و بعد از تحصیلات و کسب فنون شاعری از حکیم رکنای کاشانی متخلص به مسیح و حکیم شفایی اصفهانی شاعران قرن یازدهم هجری ، مورد توجه و علاقه شاه عباس اول صفوی قرار گرفت . در اوایل جوانی به مکه رفت و پس از زیارت کعبه و سیر وسیاحت در بلاد ممالک پهناور عثمانی به ایران بازگشت . به زیارت آستان قدس رضوی شتافت و در مدح و منقبت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) پرداخته و در مقطع غزلی سرود

شکر الله که بعد از سفر حج صائب

عمر خود تازه بسلطان خراسان کردم

صائب در سال ۱۰۳۴ یا ۱۰۳۶ هجری به مناسباتی از اوضاع و احوال اصفهان دلگیر شد و بنا بر روش رایج شاعران آن زمان بقصد تجارت به عزم دیار هند به هرات و کابل رفت در کابل به دیدار میرزا حسن الله متخلص به احسن و مشهور به ظفرخان فرزند خواجه ابوالحسن تربتی یا سبزواری که به نیابت پدر از جانب جهانگیر پادشاه هند حکمران آن مرز و بوم نائل شد .

ظفرخان مردی شاعر و ادب پرور بود و صائب را سخت گرامی می داشت . چیزی نگذشت که به شاگردی او دل خوش کرده گفت : و طرز یاران پیش احسن بعد از این مقبول نیست

تازه گوئی های او از فیض طبع صائب است » صائب نیز در نتیجه اکرام و نوازش مستدام ظفرخان به مدح او پرداخت و او را در کرامت و شجاعت برناموزترین  سرداران هند ترجیح می نهاد : « خان خانان را به بزم و رزم صائب دیده ام

در سخا و در شجاعت چون ظفرخان تو نیست » سرانجام صائب به پایمردی ظفرخان در هنگام جلوس شاه جهان ( ۱۰۳۷ هجری ) به نزد این شهریار رفت و به پاس قطعه ای که در تهنیت و ماده تاریخ جلوس شاه جهان ساخته بود از طف وی ملقب به « مستعدخان » شد و جایزتی کلان و منصبی بلند یافت . ولی هیچگاه از مصاحبت ظفرخان غافل نمی ماند . به طوری که نوشته اند پس از ۶ سال توقف در هندوستان پدرش که پیری هفتاد ساله بود از پی پسر روان شد تا وی را یافته و به ایران بازگرداند . صائب نیز از نظر اجرای دستور پدر از ممدوح خود ظفرخان به طریق زیر رخصت مراجعت به ایران را خواست : « شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند / افتاده است توسن عزم مرا گذار // هفتاد ساله واله پیر است بنده را / کز تربیت بود بمنش حق بیشمار // آورده است جذبه ی گستاخ شوق من / از اصفهان به اگره و لاهورش اشکبار // زان پیشتر کز اگره به معموره دکن / آیه عنان گسسته تر از سیل بیقرار // مقصود او زآموزش بدرن من است / لب را بحرف رخصت من کن گهرنثار // با جبهه ی گشاده تر از آفتاب صبح / دست دی ببدرقه ی راه من براری

پس از آن مدتی گذشت ، تا در آن هنگام که ظفرخان به نیابت پدر حکمران کشمیر شد ، در آنجا صائب با قول و قرارهائی که گذاشت موفق گردید به همراه پدر به ایران بازگردد (۱۰۴۲ هجری ) صائب پس از ورود به ایران در زاد و بوم خود شهرتی عظیم کسب کرد و به مقام ملک الشعرایی در بارشاه عباس دوم ( ۱۰۵۲ –  ۱۰۷۷ هجری ) نائل شد و در سفر و حضر از ملازمان شاه گردید  تا جایی که نوشته اند رتبه ای نزدیک به وزارت داشته است . صائب زمان پادشاهی سلیمان صفوی را نیز دیده و در روز جلوس او به سلطنت چکامه ای سروده است ( ۱۰۷۷ هجری ) این شاعر توانا و استاد برای دیدن عالمان و شاعران و انتخاب شعر از دیوان آنان در شهرهای قم و قزوین و اردبیل و یزد ودیگر نقاط به گردش پرداخته و ره آورد این سفرها را سفینه ای به عنوان ( بیاض ) فراهم داشته است که در آن ذکری از محل ملاقات و نخبه ای از آثار نزدیک به ۸۰۰ تن از نامبرداران را گردآورده ، مرحوم تربیت عدد ابیاتی که در آن مجموعه آمده بیست و پنج هزار یاد آور شده و گنجینه ای معتبر است . صائب در سالهای آخر عمر خویش در اصفهان خوش زیسته و از سیر و سیاحت پای کشیده و در باغ تکیه ی خود لنگر انداخته است . آرزومندان دیدار وی از هردیار ملاقاتش می شتاخته اند و از آثارش منتخباتی فراهم می کرده اند . چنانکه عاملای بلخی که مردی شاعر و عارف بود و میرمعزالدین موسوی متخلص به « فطرت » از دانشمندان و مشاهیر رجال ایرانی هندوستان بود ، از این طبقه شمارند . وفات وی در ۱۰۸۱ در اصفهان اتفاق افتاده و جمله ی « صائب وفات یافت » ماده تاریخ مرگ اوست .

در بین شاعرانی ایرانی کمتر شاعری در حیات خود به اندازه صائب مقام و محبوبیت داشته و مورد توجه پادشاهان و رجال زمان بدین پایه که او راست بوده اند . زیرا در ایران و هندوستان و ممالک عثمانی او را مکرم می داشتند و حتی دیوانش را برسم ارمغان از دربار ایران به حضور خواندگار روم می فرستادند . همچنین شاعران و گویندگان که معاصر وی بودند خود را با او برابر نمی دانستند و همگان به جلالت قدرتش معترف بودند . البته تواضع و فروتنی و مردم داری و حسن سلوک وی مزید بر این علت بود .

صائب از پرکارترین و پر اثر ترین شاعران ایران است . تعداد اشعار او را از ۸۰ هزار تا صد و بیست هزار و دویست هزار و سیصدهزار و بیشتر بر شمرده اند . آقای دکتر حسن سادات ناصری ، استاد دانشگاه تهران دیوان اشعار صائب را پس از سالها تفحّص و تحقیق در ده مجله و بالغ بر هشتاد هزار بیت و هشت هزار غزل تدوین کرده و آماده چاپ بود . در سال های اخیر ۶ مجله از دیوان صائب تبریزی شامل ۷۰۱۵ غزل ، همراه با چند قصیده و شعر ترکی در ۷ و ۳۶ صفحه به قطع وزیری به کوشش محمد قهرمان از طرف شرکت انتشارات علمی و فرهنگی در تهران چاپ و منتشر شده است . صائب علاوه بر منتخباتی که از آثار دیگران برداشته و از سروده های خویش نیز حسن انتخابی نموده ، و دسته بندی مخصوص کرده و هر دسته را به نامی ممتاز داشته است . چنانکه اشعاری را که در وصف اندام معشوق است « مرآت الجمال » و ابیاتی را که مربوط به آینه و شانه است « آرایش نگا » و اشعار خمریه را « میخانه » و نخبه ی مطالع غزلیات خویش را « واجب الحفظ » نام نهاده است . دیگران هم بدین اسلوب و طرزهای دیگر از آثار روی منتخباتی برداشته اند ، و به این ترتیب است کلیات و دیوان هایی که در هندوستان و ایران از صائب به چاپ رسیده است . صائب خطی خوب داشته  و نسخه هایی از آثارش به خط وی موجود است . علاوه بر این درحواشی نسخه هایی که به خط کاتبان است ، از جمله عارف تبریزی کاتب و کتابدار او که خود رسم الخط صائب را تقلید می کرده ، اشعاری نوشته ، مطالبی را متذکر شده است . دو سه قطعه نثر هم از او موجود است ، یکی نامه ای به شاه عباس ثانی در استدعای بازکردن میخانه ها –  دیگر نثری در باب قلیان و کثرت علاقه بدان وسوم نامه ای به دوستی در تقاضای گل نرگس .

« چهره و مقام صائب در نثر معاصرانش »

مؤلف کتاب چراغ هدایت ( سراج الدین علیخان متخلص به آرزو و معروف به خان آرزو ) می گوید که « حقیر تصویر ایشان دیده ام . مرطوب سفید فام پیر نوشته اند » چند سال پیش در اصفهان جنب مدرسه چهار باغ در بازار نوبنیادی نگارنده قالیچه ای دید که تصویر صائب را مطابق نشانی خان آرزو برآن بافته بودند .

صاحب مغازه که خود شاعر بوده و به سبک صائب غزل می ساخت گفت لنگه ی این قالیچه را مردی فرانسوی که صائب را به شعرهایش می شناخت خرید  و به اروپا برد .صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو ، کم آزار و متواضع بود . تمام تذکره نویسان از محامه او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در دانشکده می نویسد « در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد » خوش طینتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است که همه ی شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان وی شاید به بیش از نام پنجاه شاعر که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبت نام برده است صائب از معدود شاعرانی است که در زمان حیات ، صیت سخنش قاف قاف قلمرو زبان دری ( ایران ، هندوستان ، عثمانی ) را مسخر کرد و به قول صاحب سفینه ی خوشگو « خوندگار روم و پادشاهان اطراف درخواست نسخه هایی از دیوان او در حال حیات می کردند و شاه ایران به رسم تحفه و هدیه می فرستادند و منت می نهاد » . مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و برخی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او مشرف شوند . نویسندگان تذکره های نصر آبادی ، قصص الخاقانی ، سروآزاده کلمات الشعرا همه استادی و جلالت قد روی را ستوده اند .

« اوضاع اجتماعی زمان صائب و سرگذشت شعر در این عهد »

دولت صفوی نخستین حکومت ایرانی است که در اثر رسمیت بخشیدن به مذهب تشیّع و بنیان گذار یک سازمان حکومت مرکزی ، کشور وسیع ایران را از تشتت و تفرقه به جمعیت و وحدت باز آورد . بلوغ و شکفتگی عصر صفوی دوران چهل و چند  ساله ی سلطنت شاه عباس کبیر است . در این ایام راه ها امن و شهرها جدید ساخته شد اصفهان با بناهای رفیع و مساجد عظیم و تزیینات بدیع و نادره کاریهای غریب عروس شهرهای ایران لقب گرفت . علمای شیعه از همه جا جهت درس و بحث به پایتخت دعوت شدند ، هیئت های سیاسی و اقتصادی و مذهبی و ساحان اروپایی به کرات به اصفهان آمدند و مردم کم و بیش با راه و رسم زندگی آنان آشنا شدند ، جنگ های پیاپی با عثمانی شور و هیجانی در مملکت برانگیخت ، سفر به هند برای مردم آسان و عملی شد ، شعر از حصار دربار و مدرسه بیرون آمده و به میان مردم رفت ، قهوه خانه ها مثل کافه های قرن نوزدهم اروپا هنرمندان را به دور یکدیگر جمع کرد و مردم را با آنان آشنا ساخت . عجب اینکه شاه نیز گه گاه به یکی از این قهوه خانه ها که نزدیک عمارت عالی قاپو قرار داشت می رفت . و میان اهل هنر می نشست و به شاهنامه خوافی و نقالی و مشاعره گوش می کرد و گاهی هم با شاعران و نقاشان به شوخی و مزاح و مشاعره می پرداخت . خلاف پندار جمعی که رواج مذهب و نفوذ فقها را اسباب رکود بازار شاعری می دانند اکثر علمای بزرگ و متعصّب چون مجلسی ، ملاصدرا ، محقق لاهیجانی ، میرفندرسکی ، میرداماد ، فیض کاشانی و شیخ علی نقی کمره ای همه یا خود شاعر بودند و یا دوستدار شعر بودند و باز خلاف گفته ی جمعی که شاهان صفوی را مخالف شعر و شاعری معرفی می کنند باید گفت که غالب آنان همه شعر می گفتند و هم شعرا را حرمت بسیار می نهادند . در نظر ایشان شاعر یک مأمور تبلیغات حقیر نبود ، از او توقع مدّاحی نداشتند بلکه به چشم یک انسان والا به او می نگریستند . کمتر کسی بود که از راه شاعری نان بخورد . هر کدام از شاعران شغل و کاری داشتند یا تاجر بودند یا پیشه ور ، یکی دو تن هم از ایشان به وزارت رسیده بودند . بجز ایران در هند مملکت همجوار ، هم بازار شعر فارسی رونق بسیار داشت ، از عهد محمود غزنوی که دروازه های هند گشوده شد و زبان فارسی به آن دیار رفت دیگر این ریشه قطع نشد ، از هنگام حمله ی مغول کم و بیش ادبای ایرانی به هند می رفتند و بخصوص در ناحیه ی سند رحل اقامت می افکندند . از قرن دهم و اندکی قبل از آن مهاجرت مردم ایران به سبب اغتشاشات داخلی و احراز رفاه و ثروت به هند قزونی گرفت و سیر و سیاحت و اقامت در این قاره ثروتمند و پرابهام برای همه هموطن ایرانی به صورت یک رؤیای دلپذیر درآمد . زبان فارسی که از زمان بابر تیموری زبان رسمی دیوانی و ادبی هند شده بود و صلات و جوایزی که بابریان به شعرا می دادند رغبت غالب شعرای جوان ایرانی را برای رفتن به هند برانگیخته بود . در عهد صوفی این آرزوی دیریاب برای اغلب مردم دست یافتنی و آسان شد ، کاروان های تجاری مرتب بین اصفهان ، هند رفت و آمد می کردند ، مسافرت به هند برای شعرا یک سفر تکمیلی ، تفریحی و احیاناً پردرآمد بود . پادشاهان بابری غالباً نقاد و سخن شناس بودند و به شعرا عنایت بسیار داشتند و جالب است که معلم شاهزاده ها هم غالباً ایرانی بودند . نتیجه اینکه در هندوستان خانه ی دوم فارسی زبانان عزت ورفاه و تمتّع بیشتری برای شعرا فراهم بود زیرا که صفویه بعلت وضع خاص سیاسی و اتخاذ رهبری مذهبی و گرفتاریهای مملکت هیچ وقت فراغت و راحت سلاطین تیموری را نداشتند و معرکه ی دربار بابریان البته که گرمتر از صوفیه بود و این مسابقه و همچشمی ، شعرا را بیشتر از پول و رفاه بهره مند می کرد . صائب شاعر چنین روزگاری بود . وقتی به هند رفت عصر طلایی شاه عباس بود ، اما چون برگشت صفی میرزا نوه ی شاه عباس به تخت نشسته بود . جز او دو شاه دیگر را هم دید ؛ شاه عبّاس ثانی و شاه سلیمان . اوج شهرتش در عهد شاه عباس دوم بود که بسمت ملک الشعرایی را به خود اختصاص داده بود ، درست ایت که هر سه ی این شاهان با شعرا رفتار احترام آمیز داشتند اما خونریزیهای شاه صفی و خوشگذرانی های شاه عباس ثانی و ضعف حکومتی که در دوره ی شاه سلیمان آغاز شد پست و بلندی هایی در اجتماع به وجود آورد و زندگی مردم هر روز به نوعی دستخوش اجبارهای ضد و نقیض بود از تراشیدن یا گذاشتن ریش تا فرق شراب و تنباکو ، فشار متعصّبان و ظاهر پرستان ، نامردی اهل فضیلت و معنی ، کامیابی سفلگان و سبک مغزان برای شاعر حق بین و آزاد اندیش بسیار دردناک بود . شعر صائب آئینه ی این احوال است .

60,000 ریال – خرید

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید


جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

سبد خرید

  • سبد خریدتان خالی است.

دسته ها

آخرین بروز رسانی

    یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳

اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.