پایان نامه سوء رفتار با کودک مربوطه به صورت فایل ورد word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۲۳۳ صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود پایان نامه سوء رفتار با کودک نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد
سوء رفتار با کودک ۳
سندرم فقدان والدین ۴
تاریخچه سوء رفتار با کودک ۵
میزان شیوع ۷
انواع بدرفتاری با کودکان ۹
۱_ سوء رفتار جسمی ۱۰
۲_ مسامحه یا غفلت جسمانی ۱۰
۳_ سوء رفتار عاطفی ۱۲
۴_ سوء رفتار جنسی ۱۲
انواع دیگر بدرفتاری ۱۳
عوامل ایجاد سوء رفتار در کودکان ۱۵
الف : فقدان منبع اجتماعی ۱۶
ب _ خصوصیات والدین ۱۷
ج _ خصوصیات کودک ۲۲
بهره بر داری اقتصادی ۲۴
مصاحبه با والدین ۲۴
نقش غربالگری ۲۴
نقش مراقبتی ۲۵
نقش آموزشی ۲۵
نقش پژوهشی و رهبری ۲۵
نقش مشاوره ای ۲۶
پیشگیریهای سطح اول ۲۶
پیشگیری سطح دوم ۲۸
رفتارهای ضد اجتماعی عبارتند از : ۲۹
افسردگی ۲۹
پیشگیری سطح سوم ۳۰
گزارش موارد سوء رفتار ۳۲
تعاریف قانونی ۳۳
تاثیرات رفتاری و عاطفی خشونت : ۴۸
۲ قانون و کودک ( بزهکاری در کودکان ) ۵۳
انواع بزهکاریها و جرایم کودکان ۶۳
جدا ماندن از مادر و پیدایش ساختار شخصیتی بزهکارانه ۷۱
دوران نوجوانی و بلوغ ۷۶
اجتماعی شدن در دوران نوجوانی و بلوغ ۷۶
فصل ۳- خانواده زمینه ساز شرافت یا انحراف ۸۲
ولادت و فطرت ۸۲
ریشه های رفتار ۸۳
انگیزه شناسی جرم ۸۴
نقش الگوئی والدین ۸۴
راز اثر بخشی های خانواده ۸۵
زمینه سازی شرافت ۸۶
زمینه سازی جرم ۸۷
عوامل موثر در زمینه سازی ها ۸۸
فصل ۴- اهمیت سالهای اولیه زندگی ۹۲
فرزند در خانواده ۹۲
اهمیت دوران کودکی : ۹۳
ضرورت تربیت ۹۴
آموزش های لازم در این مرحله ۹۵
آثار محرومیت ها و بدآموزی ها ۹۵
اهمیت تجارب اولیه ۹۶
تربیت در خارج خانواده ۹۷
شرایط نامناسب خانواده ۹۸
لیاقت والدین ۹۹
فصل ۵- خانواده نابسامان ۱۰۰
بنای حیات خانواده ۱۰۰
انواع خانواده ۱۰۱
معرفی خانواده نابسامان ۱۰۲
ملاک ها و نشانه ها ۱۰۲
عوامل نابسامان کننده ۱۰۴
آثار وعوارض آن بر کودک ۱۰۴
تاثیر آن بر دختران ۱۰۵
عوارض آن برای جامعه ۱۰۶
نابسامانی و جرم سازی ۱۰۷
ویژگی های چنین کودکان ۱۰۸
فصل ۱۰ – سردی در خانواده ۱۰۹
مهر و سلوک در خانواده ۱۰۹
نیاز به مناسبات گرم ۱۰۹
شرایط محیط خانه ۱۱۰
محیط سرد و ویژگی آن ۱۱۱
علل سردی کانون ۱۱۲
احساس کودک از چنین محیط ۱۱۴
خطر محیط سرد ۱۱۵
وظیفه مادران ۱۱۶
فصل ۴۰ – ازدواج مجدد والدین ۱۱۷
مساله ازدواج مجدد ۱۱۷
ضرورت آن برای پدر ۱۱۸
لزومآن برای مادر ۱۱۹
شرط پذیرش کودک ۱۲۰
احساس کودک در برابر همسر جدید : ۱۲۱
منع ها و حسادتهای کودکان : ۱۲۲
درگیری ها در زندگی جدید ۱۲۳
انحراف و بزهکاری : ۱۲۴
– کودک ووالدین آلوده ۱۲۵
اهمیت خانواده ۱۲۵
والدین گنهکار ۱۲۶
سرگرمی های زیانبخش خانواده ۱۲۷
اثرات آلودگی بر کودکان ۱۲۹
تشدید عوارض ۱۳۲
فرجام چنین کودکان ۱۳۲
بلای نادانی ۱۳۳
خطر غفلت ۱۳۴
جلوه های غفلت وجهل ۱۳۵
عوارض ناشی از جهل و غفلت ۱۳۶
تشدید عوارض ۱۳۷
کودک در غفلت و جهل والدین ۱۳۸
ضرورت هشیاری والدین ۱۳۹
مساله روش در تربیت ۱۴۰
اهمیت و تاثیر روش در تربیت ۱۴۱
لغزش در گزینش واعمال روش ۱۴۲
جلوه های مشی های ناصواب ۱۴۳
عوارض آن برای کودک ۱۴۶
ضرورت ها در اصلاح مشی ۱۴۷
آزار دیدگان ۱۵۰
جامعه شناسی کودکی در ایران ۱۵۳
حقوق کودک ۱۵۹
کودکان کار! ۱۶۶
کودک همسری! ۱۶۹
کودک و خشونت! ۱۷۴
از زندان تا اعدام کودکان. ۱۷۴
کودکان بی هویت ۱۷۷
کودکان خیابانی ۱۷۹
کودک، کودکی و نقش نهادهای اجتماعی ۱۸۰
بررسی حقوق کودک در ایران ۱۸۴
۲- تعریف مفاهیم: ۱۸۷
۳- کنوانسیون حقوق کودک: ۱۸۸
*ضرورت کنوانسیون: ۱۸۸
*سابقه کنوانسیون: ۱۸۹
*ویژگی های کنوانسیون: ۱۹۰
*ابعاد کنوانسیون: ۱۹۱
*ضرورت: ۱۹۶
*ویژگی: ۱۹۷
*موانع : ۲۰۰
۶- نتیجه گیری: ۲۰۵
نمودارهای افراد آزار دیده توسط آزار دهندگان ۲۱۴
نتیجه گیری آزاردیدگان ۲۱۹
نتیجه گیری آزار ندیده ها ۲۲۴
فهرست منابع و مآخذ ۲۲۵
منابع اینترنتی: ۲۲۶
۱_ نام کتاب : کودک آزاری در ایران تالیف : سعید مدنی ( قهفرخی )
ناشر : نشر اکنون چاپ اول ۱۳۸۳ تیراژ ۲۱۰۰ جلد
۲_ نام کتاب : سهل انگاری و سود رفتار با کودک تالیف : سیده زهرا شفیع پور خصوصیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تیراژ : ۲۰۰۰جلد
نوبت چاپ ۱۳۸۰ : ویراستار : مینو میترا چهرزاد
۳_ نام کتاب : رویکرد حقوقی– روانشناختی به خشونت خانگی علیه کودکان
نویسندگان: ریچارد ای . برمن– لوسی سالسیوکارتز – لوئیس. ای ویثورن– جان وی فن توزو– واندک. مور– جوی دی . اسفسکی– مارتا ای . ماتیوس– نانسی کی . ای. لیمون– ترجمه وتدوین : محمد قلی پور نوبت چاپ : اول ۱۳۸۴ تیراژ: ۲۰۰۰ نسخه چاپ: گل نشر
۴_ نام کتاب : کودک و خانواده نابسامان
نویسنده : دکتر علی قائمی
نوبت چهارم ۱۳۷۸ تیراژ : ۳۰۰۰ جلد
۵_ نام کتاب : ناسازگاری وبزهکاری در کودکان
نویسنده : پرفسور دکتر هالوگ یاو وزار مترجم : دکتر قدیر گلکاران
نوبت چاپ : چاپ اول ۱۳۸۲ تیراژ : ۳۲۰۰ جلد
سوء رفتار یا رفتار مسامحه گرانه و نادرست با کودک ، یک مشکل جدی و رایج در کودکان زیر ۱۸ سال است . به عبارتی سوء رفتار عبارتست از انجام یا مسامحه در هر عملی که منجر به صدمه رساندن به کودک و ایجاد مشکلات بهداشتی گردد یا آسایش ، سعادت و سلامت کودک را تهدید نماید . بنابراین این هر نوع سوء استفاده ، سهل انگاری ، بهره برداری ، پرخاشگری ، عمل خارج از نزاکت ، بی احترامی یا هر عملی که منجر به جراحت صدمه یا فساد گردد ، سوء رفتار اطلاق میشود .
در سالهای اخیر معنا و مفهوم سوء رفتار آن چنان گسترش یافته که غفلت و مسامحه را نیز شامل میگردد . اگر چه اثبات سوء رفتار با استفاده از سند و مدرک در دادگاه امر دشواری است ، اما در برخی کشورها قوانینی درباره آن تدوین شده است . این قوانین بدرفتاری با کودک را چنین تعریف میکنند . «ایجاد آسیب جسمی یا روانی ، سوء استفاده جنسی ، رفتار احمال گرانه یا خشونت آمیز با کودک زیر ۱۸ سال ، توسط مراقبین و به مخاطره انداختن سلامت کودک ».
بدرفتاری با کودک شامل موارد زیر میباشد :
وقفه در رشد کودک بدون هیچ گونه علل پزشکی یا بیولوژیکی
غفلت مداوم والدین که منجر به وارد آمدن آسیبهای جدی و شدید به کودک میشود .
عدم انجام مراقبتهای متعهدانه در کودک ( عدم مراجعه عمدی کودک به مراکز بهداشتی درمانی جهت دریافت مراقبتهای رایج بهداشتی … )
سوء رفتار ممکن است عمدی یا غیر عمدی باشد . سوء رفتار عمدی شامل تحمیل آگاهانه و تعمدی صدمه یا جراحت ضرب و جرح یا سوء رفتار کلامی است . سوء رفتار غیر عمدی زمانی رخ میدهد که عملی سهوی انجام گیرد که منجر به آسیب کودک میگردد . وجود سوء رفتار با کودکان در سال ۱۹۴۰ هنگامیکه دکتر جان کافی ارتباط نزدیکی بین هماتوم های زیر سخت شامه و شکستگیهای متعدد استخوانهای بلند را مشاهده نمود مورد توجه قرار گرفت . سپس دکتر سی ، هنری کمپ در سال ۱۹۶۲ اصطلاح « سندرم کودک مضروب » را ابداع نمود از آن تاریخ به بعد عموم مردم از وجود پدیده ای به نام سوء رفتار با کودکان به عنوان یکی از علل مهم مرگ و میر و معلولیت دایمی در کودکان آگاه شدند . بررسی و کنترل این معضل بغرنج و پیچیده مستلزم آگاهی از سایکودینامیک سوء رفتار با کودک و نیز توسعه ارتباط درمانی و غیر تهدید کننده با خانواده تامین گردد و تمرکز اصلی بر پیوستن مجدد کودک به خانواده پس از شروع دوره بازپروری میباشد .
پرستار جزء لاینفک تیم درمانی جهت بررسی و کنترل دراز مدت پدیده سوء رفتار یا کودکان به شمار میرود . پرستار حمایتهای روانی ، اجتماعی خود را از والدین به عمل آورده به عنوان یک مدل و الگو برای پرورش کودک ایفای نقش نمود .
مراکز خدمات حمایتی ، حمایت اجتماعی مورد نیاز خانواده را مورد شناسایی قرار داده و یک مهره اساسی برای کنترل و پی گیری این مشکل محسوب میشود .
رفتار نادرست یا کودکان همواره وجود داشته و کودکان در قرون متمادی مورد سوء رفتار قرار گرفته اند . اگر چه ، ممکن است با خواندن مقاله های جدید این طور نتیجه گیری شود که این پدیده مربوطه به قرن بیستم میباشد . در آمریکا رفتار نادرست با کودکان سبب تشکیل انجمن مبارزه با کودک آزاری در سال ۱۸۷۴ شد . در دهه ۱۹۴۰ گزارشهاس درمانی بدون توضیح علت آسیب دیدگی کودکان بویژه شکستگیهای متعدد استخوان ، تورم و خونریزی داخل جمجمه ، گمانهای تازه ای را مورد سوء رفتار با کودکان برانگیخت .
دو دهه بعد کمپ و دیگران ۱۹۶۲ برای کودکانی که مراقبینشان از روی قصد به آنها آسیب بدنی وارد کرده بودند از واژه « کودک مضروب » استفاده کردند .
گسترش مسئله در دهه فوق به حدی بود که در تمام ایالتها ، قانونی مبنی بر گزارش تمامی موارد مظنون به سوء رفتار به اجرا گذاشته شد . کمپ و همکارانش در ایجاد نگرانی عمومی در رابطه با این مسئله بسیار موفق بودند . گزارشات کنگره های علمی در مورد سوء رفتار با کودک در سال ۱۹۷۳ منجر به تصویب قوانینی در مورد پیشگیری درمان سوء رفتار در سال ۱۹۷۴ گردید .
فلیکس ورتر که جنبه های روشنی از سوء رفتار با کودکان را به تحریر در آورده ، شناخت، جنبه های پزشکی سوء رفتار با کودکان را بیشتر مدیون کارهای هنری کمپ میداند که به بسیاری از تظاهرات ناشی از بیرحمی با کودکان اشاره کرده است . لانکستر ، متداول شدن سوء رفتار با کودکان را واقعه ای تاسف بار و کشفی جدید می پندارد ، واظهار میدارد درایالت متحده ، کودکانی که مورد سوء رفتار با کودکان از جنبه های گسترده تری مورد توجه قرار گرفته که شامل تحت نظر گرفتن و شناسایی والدین بدرفتار تعقیب قانونی آنان ، تهیه برنامه های پیشگیری و مطالعه میزان شیوع و علل بدرفتاری با کودکان می باشد .
گرانت ، اظهار می دارد در قرن بیستم که به بیانی قرن کودک لقب گرفته ، کشتارهای ساکت به وقوع پیوسته و بسیاری از اصول اعلامیه حقوق بشر کودکان زیر پا گذاشته میشود . و در این میان گزارش سالیانه یونیسف در سال ۱۹۸۸ تکان دهنده است که . از هر سه مرگ ، یکی مربوط به کودک است .
هم چنین نلسون در سال ۱۹۹۸ در این زمینه بیان می دارد ، میزان سوء رفتار با کودک بر مبنای بازدیدهای خانگی به ۱ تا ۴ میلیون مورد درسال بالغ میشود .
گاهی کودکان حتی قبل از تولد مورد سوء رفتار قرار میگیرند . خشونت آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به زن باردار یکی از انواع کودک آزاری قبل از تولد تلقی میشود و میتواند منجر به عقب ماندگی ذهنی و یا مرگ جنین گردد .
با وجودی که در حال حاضر آمار دقیقی در مورد این معضل در دست نیست ولی طبق برآورد انجام شده توسط استرنر در سال ۱۹۸۰ در آمریکا یک الی سه درصد کودکان آمریکایی مورد سوء رفتار یا غفلت قرار میگیرند .
هر ساله چهار هزار کودک بر اثر سوء رفتار جان خود را از دست میدهند.
عقب ماندگی دایمی جسمی ، روانی وعاطفی رنج میبرند . از طرفی مرتکبین چنین اعمالی از رفتار خود شرمسار بوده و یا از قبول انجام این اعمال وحشت دارند . علاوه بر آن اغلب اوقات سوء رفتار در خلوت صورت گرفته و کودکان بویژه خردسالان از بازگویی آنچه که بر آنها گذشته ناتوانند به علاوه کبودی ، بریدگی و حتی آسیب دیدگیهای شدید میتواند بر اثر حادثه ای رخ داده باشد ، از این رو اظهارات والدین در مورد حوادث را نمی توان به آسانی رد کرد ، درچنین مواردی احتمال میرود رفتار نادرست با کودک آشکار نگردد .
با همه این محافظه کاریها ، براد هست و همکارانش ، شمار بدرفتاری با کودکان را بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار در سال میدانند .
گلس ، طبق انجام مطالعه ای نتیجه گرفت که بین ۴-۳/۱ میلیون کودک در طول زندگی خود چندین نوبت با لگد ، دست یا مشت مورد ضرب و شتم قرار می گیرند . ممکن است تمامی این کودکان زخم یا جراحتی برندارند ، اما این آمارها نشان دهنده رواج بسیار زیاد ضرب و شتم کودکان است که حد نهایی آن مرگ می باشد این امر در نوزادان بیشتر از کودکان بزرگتر اتفاق میافتد . لانگستر می نویسد تنها در سال ۱۹۸۴ علیرغم مشکلاتی که در تشخیص و گزارش موارد سوء رفتار وجود داشته دویست هزار تاچهار میلیون کودک مورد بدرفتاری و ضرب و شتم و غفلت قرار گرفته و حداقل چهار هزار کودک هر ساله در ارتباط با این مسئله جان می سپارند .
بدرفتاری فیزیکی با کودک نسبت به سایر بدرفتاری های بیشتر بود . و ۶۲%از کل مرگ و میر کودکان را به خود اختصاص میدهد از تمام موارد بدرفتاری حدود ۵۰ نوع بدرفتاری فیزیکی گزارش شده است .
نلسون می نویسد انواع مسامحه یا بدرفتاری با کودکان ۵۰% افزایش داشته ۳۰ مورد از هر هزار کودک در سال ۱۹۸۵ به ۴۵ مورد در سال ۱۹۹۲ رسیده است . در سال ۱۹۹۲ از ۲-۹ میلیون بدرفتاری با کودک گزارش شده ، ۱۲۶۱ کودک در گذشتند که ۸۵ درصد پنج ساله و ۴۵ درصد زیر یک سال بوده اند ، ۶۰ درصد گزارشها مورد تایید سازمان حمایت از کودکان قرار گرفته بود . هم چنین این سازمان شمار کودکان قربانی در سال ۱۹۹۷ را ۳/۱۲۶/۰۰۰ نفر گزارش کرده .
طبق بررسی های به عمل آمده از خانواده های جوامع غربی که کودکان سنین ۳-۱۸ سال داشته اند ، ۱۴ درصد کودکان انواع آزار از قبیل لگد زدن، گاز گرفتن توسط انسان ، نیشگون گرفتن ، زدن با یک شی یا تهدید کردن با چاقو و اسلحه را تحمل کرده اند . کودکان زیر یک سال بیشتر از کودکان بزرگتر در معرض آسیب بوده اند .
لانکستر به نقل از گلیس مینویسد هر ساله قریب به ۱/۵ میلیون کودک و نوجوان در معرض بدرفتاری فیزیکی قرار دارند ، احتمال به این دلیل که فقط شدیدترین موارد گزارش میگردد ، این گزارش نیز محافظه کارانه است . در این میان سوء رفتار جنسی ( زنا با محارم) به توجه بیشتری نیاز دارد ولی در بسیاری از موارد زنای والدین با کودک به علت ترس قربانی از مجازات ، طرد شدن ، گناهکار شناخته شدن و از هم گسستن خانواده بصورت یک راز باقی میماند . به دلیل شک و تردید در گزارش سوء رفتار جنسی شیوع واقعی آن ناشناخته است . تخمین زده میشود که در دوران کودک ، بلوغ و نوجوانی از هر ۴ دختر یک دختر مورد سوء رفتار جنسی قرار میگیرد . تقریبا در ۱/۳ مورد سوء رفتار جنسی ، سوء رفتارگر با قربانی نسبت دارد و از هر ۱۰۰ دختر یکی از آنها توسط پدر خود مورد بدرفتاری جنسی قرار میگیرد . تجاوز جنسی بدترین نوع سوء رفتار است . که غالبا زنان و کودکان مخصوصا کودکان زیر ۳ سال قربانیان معمول این واقعه هستند . با وجود اینکه تمام گروههای نژادی ، اقتصادی و اجتماعی درگیر این مسئله هستند ، اما آمارها شیوع بیشتری را در طبقات اقتصادی و اجتماعی درگیر این مسئله هستند ، اما آمارا شیوع بیشتری را در طبقات اقتصادی ، اجتماعی پایین تر نشان میدهند کودکان قربانیان همیشگی بدرفتاری هستند زیرا کوچکند و در سلسله مراتب خانواده و این امکان نیز وجود دارد که چند کودک از یک خانواده مورد آزار قرار گیرند . بدلیل اینکه زنان در پرورش کودکان بارسنگینتری را به دوش داشته و وقت بیشتری را با کودکان میگذارنند به احتمال زیاد با کودکان بدرفتاری بیشتری دارند کودکان زیر ۳ سال در زمره بیشترین و قربانیان سوء رفتار به شمار می ایند و چنین برآورد شده که یک سوم بدرفتاری در کودکان ۶ ماهه تا ۳ ساله و یک سوم دیگر نیز در کودکان بالاتر از ۳ سال رخ میدهد .
انواع بدرفتاری و سهل انگاری با کودکان که پزشکان و مراقبین بهداشت با آن روبرو میشوند ، عبارت از بدرفتاری جسمی ۷۰% بدرفتاری جنسی ۲۵% وقفه در رشد ۵% به علت تغذیه ناکافی میباشد :
طی بررسی انجام شده در سال ۱۹۹۶ در ۳۱ ایالت آمریکا ۶۰% از موارد بدرفتاری به صورت غفلت ، ۲۳% به صورت بدرفتاری جسمی ، (۹%) به صورت بدرفتاری جنسی (۴%) به صورت بدرفتاری و ( ۵% ) انواع دیگر بدرفتاری مشاهده گردید .
بدرفتاری جسمی یا ضربه های غیر تصادفی که توسط یک مراقب وارد میشود و به مراکز اورژانس و سوانح مراجعه میکنند . شاخصهایی نظیر کبودی ورم ، سوختگی ، آسیبهای سر شکستگیهای و امثال آن می باشد . هر نوع تنبیه بدنی که موجب کبودی ، جاری شدن خون یا منجر به آسیبی شود که درمان طبی را ایجاب کند خارج از حوزه اقدامات انضباطی عادی قرار دارد . تنبیه بی پروا وخطرناک ( مثل لگد زدن به شکم کودک ) حتی اگر آسیبی به بار نیاورد ، جزء موارد سوء رفتار محسوب میگردد . مسموم ساختن ، سوزاندن با آب جوش یا سیگار ، زخم ناشی از بستن با طناب ، شکستگی ، در رفتگی ، پارگی یا خراشیدگی نشانه هایی از گاز گرفتگی یا کشیدن موی بدن کودک ممکن است منجر به صدمات بدنی یا مرگ شد .
سوء رفتارهای فیزیکی را میتوان به عنوان یک یا چند حادثه ضمنی ناشی از تادیب شدید یا پرخاشگری که منجر به آسیب های فیزیکی شدید بر ارگانهای داخلی ، استخوانها سیستم عصبی مرکزی یا ارگانهای حسی میشود تلقی نمود .
مسامحه یا غفلت آن است که بدون نظارت و سرپرستی، حداقل مراقبت از کودک انجام گیرد ، به طوریکه منجر به سوء تغذیه ، دیگر صدمات جسمی و یا حتی مرگ گردد .
غفلت یکی از شایع ترین شکلهای سوء رفتار مخصوصا در میان خانواده های کم در آمد تعریف شده . لذا در مسامحه کودک اغلب کثیب و خسته میباشد ، انرژی لازم برای بازی ندارد ، بدون خوردن صبحانه به مدرسه میرود ، اغلب نهار ، یا پول ندارد و لباسهای کثیف ونامناسب با فصل میپوشد . معمولا کودک مدتهای طولانی در منزل تنهاست که این مسائل سبب تغییر در رفتار وی میشود . اکثرا از مدرسه غیبت می کند . غذاگدایی میکند و اعتیاد به دارو و الکل دارد . سهل انگاری تغذیه ای شایع ترین علت کمی وزن شیرخوارگی است و می توان آن را علت بیش از یک دوم موارد وقفه در رشد (F.T.T) به حساب آورد . خوراندن دارو ، مسموم کردن عمدی ، دادن داروهایی که سبب آسیب و زیان به کودک میشود . سوختگی ناشی از ادرار ،زخمهای فشاری ، کم آبی ، عدم توضیح یا گزارش جراحت یا بیماری ، نارسایی در مراقبت پزشکی ، عدم ایمنی در منزل واشکال درسیستم تهویه ، دادن داروهایی که مصرف آن غیر قانونی است نیز جزء موارد مسامحه و غفلت محسوب میشوند . در این زمینه روزنامه اطلاعات در تاریخ ۲۹/۳/۱۳۷۶ مینویسد : یک مادر ۲۶ساله انگلیسی به دلیل اضافه کردن نمک به مایع نوشیدنی کودک ۴/۵ ساله خود طی ۱۰ روز سبب مرگ وی شده است حوادثی که در اثر سهل انگاری و عدم رعایت موارد ایمنی برای کودک روی می دهند در صورتیکه عدم نظارت کاملا آشکار بوده و کودک کمتر از سه سال باشد ، از موارد سهل اگاری محسوب میشود . لانکستر در این باره میگوید ، در این وضعیت به کودک حتی به اندازه ای نیاز اولیه اش جهت سازش و تطابق ، اهمیت داده نمیشود
به هر گونه توهین بصورت کلامی یا غیر کلامی که روحی احساسات کودک ، عزت نفس ، اعتماد به نفس و تعامل وی با دیگران تاثیر بگذارد یا هر گونه خصومت ، خشونت ،تهدید کلامی ، کناره گیری اجتماعی که سبب به هم خوردن تعادل روانی عاطفی کودک گردد اطلاق می شود . به عبارتی طرد کردن ، سپر بلا کردن ، منزوی کردن ، انتقاد یا ترساندن مداوم توسط مراقبین و خوار شمردن به طوریکه کودک احساس پوچی بی کفایتی ، بی توجهی و بی ارزشی کند . تمسخر و انتقاد به طور مداوم متوجه کودک بوده و نهایتا کودک ممکن است این اعتقاد را پیدا کند که شخص « بدی » است .
ارعاب های روانی همانند حبس کردن در زیر زمین تاریک یا تهدید به قتل اعضای بدن بی درنگ باید گزارش شود . ناسزاگویی معمولا بخشی از این نوع سوء رفتار می باشد .
بدرفتاری جنسی عبارت از بهره برداری و تجاوز جنسی بین اعضای خانواده می باشد که ممکن است در هر خانواده ای رخ دهد . غالبا آزار و بدرفتاری جنسی توسط عضو بالغ خانواده و یا دوست صمیمی خانواده صورت میگیرد که مسائلی نظیر فحشاء و زنای با محارم را پدید میآورد. در کشور ما آمار دقیقی از سوء رفتار جنسی با کودکان در دست نیست . لانکستر دامنه بدرفتاری جنسی را از نوازش تا تجاوز دانسته و اشاره میکند زنا با محارم محدود به ساکنین جنگل نیست بله در تمام نژادها ، گروههای مذهبی و طبقات اقتصادی، اجتماعی دیده می شود.
نلسون سوء رفتار جنسی را به سه نوع که شامل« آزار جنسی » «مقاربت جنسی » و « تجاوز » تقسیم میکند .
آزار جنسی : شامل لمس یا نوازش اندام تناسلی یا از کودک خواسته میشود اندام تناسلی بزرگسال را نوازش کند ، تماشای اجباری اعمال جنسی یا پورنوگرافی نیز بخشی از این تعریف را تشکیل میدهد .
مقاربت جنسی : شامل دخول ( یا اقدام به دخول ) به مهبل ، دهان یا رکتون به شکل غیر تجاوزکارانه است . در صورت عدم تشخیص و مداخله ، آزار جنسی همیشه تا مقاربت کامل پیش میرود کمتر از ۱۰% از موارد سوء رفتار جنسی به شکل مقاربت تجاوزکارانه و همراه با اعمال زور است .
شایع ترین اشکال سوء استفاده جنسی به ترتیب توسط اعضای خانواده ، دوستان یا آشنایان کودک یا خانواده بالاخره توسط افراد غریبه صورت میگیرد . کنترل بدرفتاری جنسی درون خانواده دشوارتر می باشد ، زیرا از یک طرف باید کودک را از سوء استفاده بیشتر محافظت کرده و از طرف دیگر واحد خانواده را نیز حفظ نمود .
انواع نادرتر سوء رفتار با کودک شامل محرومیت کودک از آب و در نتیجه کاهش مایعات بدن و سدیم سرم ، نوشاندن اجباری آب و کاهش سدیم سرم ، کاهش درجه حرارت بدن به علت تنبیه با آب سرد ، حالات شبیه خفگی بر اثر فرو بردن اجباری در آب ، خفه کردن عمدی ، اختلال در رشد در اثر سوء تغذیه ، هم چنین کودکان قربانی ، مبتلا به بیماریهای میشوند که توسط والدین ایجاد شده است ( سندرم کودک بیمار ) ، ( سندرم کودک بیمار ) که این موارد بیشتر در کودکان زیر ۶ سال دیده میشود زیرا این کودکان کوچکتر از آنند که بتواند این حیله ها را آشکار نمایند .
گاهی اوقات اینگونه رفتارها سبب مرگ کودک می شود ، مانند زمانی که والدین وقفه تنفسی ( آپنه ) ایجاد میکنند .
گاهی والد یا مراقب کودک مبتلا به نوعی بیماری است که علائم مشابه را در کودک ایجاد می کند ، علائم ساختگی اغلب شامل خونریزی از نواحی مختلف است ، اگر نمونه درخواست شود ، والد از خون خود به آن اضافه میکند . نشانه های ساختگی دیگر عبارتند از :عفونتهای مکرر بر اثر تزریق مایعات آلوده ، اسهال مزمن ناشی از مصرف ملین ها ، سنگهای کلیوی دروغین با استفاده از اضافه نمودن سنگریزه ها به نمونه ادرار کودک ، تب به دلیل مالش یا گرم کردن دماسنج و یا بصورت بر اثر مالش پوست یا کاربرد مواد سوزاننده ، تجاوز به اموال و دارایی کودک یا تجاوز به حقوق کودک ، تمام این موارد باید به امور خدمات حمایت از کودکان و پلیس گزارش شود . تا از بردن کودک به بیمارستان دیگر یا مرگ وی ممانعت شود.
به طور کلی سوء رفتار را می توان به چهار دسته اصلی تقسیم کرد که شامل موارد ذیل میباشد.
سوء رفتار سبب بروز مشکلات جسمی ، رفتاری و روانی درکودک میگردد . احتیاط در تعامل با دیگران ، ترس آشکار از اعضای خانواده ، خیره شدن به یک جای خالی ، دروغگویی، فقدان عکس العمل در هنگام فرآیندهای خطرناکی تا احساس نگرانی از شنیدن صدای گریه دیگران ، کاهش اعتماد به نفس ، وجود تصویر ذهنی منفی ، جلب توجه کردن یا پرخاشگری ، وابستگی دارویی ، انزواطلبی وکناره گیری و افسردگی نمونه ای از علائم رفتاری و روانی کودک می باشد که در نتیجه سوء رفتار از خود بروز میدهد .
دلایل ایجاد سوءرفتار توسط اعضای خانواده متنوع می باشد . کودکان زیر ۳ سال بیشترین قربانیان سوء رفتار به شمار میآیند . چنین برآورد شده که یک سوم بدرفتاری در کودکان زیر ۶ماهه یک سوم در کودکان ۶ ماه تا ۳ ساله و یک سوم دیگر نیز در میان کودکان بالاتر از ۳ سال رخ می دهد . زنان بیشتر از مردان کودکان خود را مورد بدرفتاری و آزار قرار میدهند ، زیرا معمولا اولین مراقبان کودک هستند . مردان با شدت و خشونت بیشتری به آزار کودکان پرداخته و مبادرت به سوء استفاده جنسی مینمایند.
۹۵% سوء استفاده های جنسی را خود والد یا یک دوست مذکر مرتکب میشود . علت واقعی سوء رفتار با کودک ناشناخته است . اما به نظر میرسد که پنج فاکتور در ایجاد سوء رفتار با کودکان دخیل باشد که شامل : فشارهای خارجی ، عوامل درون فردی ، کناره گیری اجتماعی ، انتقال رفتار خشونت آمیز از نسلی به نسل دیگر و وابستگی بین سوء رفتار کننده و کودک باشد . مارلو در این مورد میگوید قبل از اینکه آزار و تعدی صورت گیرد باید سه خصوصیت وجود داشته باشد که عبارتند از :
والدین عامل اجتماعی بالقوه ای جهت سوء رفتار را دارا باشند .
والدین دچار اضطراب وکشمکش بوده و از هیچ جا حمایت نمی شوند .
تمایز یا ویژگی خاصی در کودک مورد آزار وجود داشته باشد .
به طور کلی دلایل ایجاد سوء رفتار را میتوان در چارچوبهای ذیل تقسیم بندی کرد:
یکی از دلایل اساسی سوء رفتار فقدان یا کمبود منابع اجتماعی است که سبب میگردد اعضای خانواده در هنگام مراقبت از کودکان خود در نتیجه فشار زندگی دچار خشونت و سوء رفتار گردند ، یا به عبارتی وجود یک بحران در بروز بدرفتاری وآزار دخالت دارد . اینگونه بحرانها معمولا با یک سلسله سرخوردگیها و ناتوانیها جهت مقابله با مشکلات همراه است . از جمله بحرانها میتان به فقر ، ناسازگاری و اختلافات زناشوئی ، طلاق ، داشتن تنها یکی از والدین ، استعمال زیاد و اعتیاد به الکل ومواد مخدر ، منزوی شدن از اجتماع ، بیکاری ، نداشتن سرپناه مناسب ، تعداد زیاد فرزندان و نیز بیماری مزمن اشاره نمود . عقیده بر این است که انزوای اجتماعی میتواند عامل اصلی و زمینه ساز برای سوء رفتار با کودکان باشد . گاهی اوقات یک بحران نسبتا کوچک و جزئی اما دارای قدرت کافی میتواند تبدیل به سوء رفتار شود . محیط بخش ضروری جهت ایجاد سوء رفتار میباشد . خانواده های سوء رفتارگر از سیستم های حمایتی کافی بی بهره بوده و محیط دامی است که هیچ راه خروجی برای کودک در آن وجود ندارد . اگر چه اکثر گزارشات مربوط به سوء رفتار از جوامع اقتصادی – اجتماعی و آموزشی دیده میشود . فشارهای حاصله از فقر در خانواده های با وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین سبب افزایش اذیت و آزار در این گروهها میگردد . بحرانهای نهفته میتوانند در خانواده های سطوح بالا هم وجود داشته باشند . در یک خانواده با سطح اقتصادی بالا تغییرات بزرگی نظیر تعویض محل زندگی ، تولد کودکان ناخواسته ، ناسازگاری وعدم توافق زوجین میتواند فشارهای کافی جهت موقعیتهای سوء رفتار باشد . همچنین در خانواده های ثروتمند با مشغله بیشتری که در خارج از منزل دارند و عدم حضور در منزل سوء رفتار به وسیله فرد جایگزین آنها اعمال شود .
اکثر والدین مایل به وارد آمدن آسیب به کودکان خود نیستند وعموما اذیت و آزار هنگامی رخ میدهد که والدین فاقد خویشتن داری باشند .
مطالعات گذشته نگر در مورد والدین بد رفتار نیز عزت نفس اندک ، فشار روحی روز افزون زندگی ، بیان آزاد انگیزه های پرخاشگرانه ، ازدواجهای زود هنگام و آزار و بدرفتاری در دوران کودکی آنها را نشان میدهد و خانواده نخستین واسطه در انتقال ویژگیهای فرهنگی به نسل بعدی محسوب میشود . ویژگیهای فرهنگی والدین به فرزندانشان منتقل میشود که قسمتی از آن به طور عمدی ، بخشی از طریق سرمشق و الگو بودن و قسمتی از طریق راه های نامحسوس انتقال مییابد . بنابراین رفتار خشونت آمیز به عنوان پاسخ به استرس و فشار ممکن است از نسل به نسل دیگر منتقل شود . این الگو را میتوان از طریق تاریخچه خشونت بصورت مزمن ، الگوی کناره گیری از محیط خارج ، الگوی محدود بودن تعاملات اعضای خانواده مورد بررسی قرار داد .
یک مطالعه آینده نگر بر روی ۱۴۰۰ مادری که وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایینی داشتند نشان داد که ۲۳ نفر از مادران موردمطالعه بعدا به گروه سوء رفتارکنندگان پیوستند خصوصیات رفتاری مادران آزار دهنده با خصوصیات بقیه زنان تحت مطالعه که به عنوان افراد شاهد عمل میکردند ، مورد مقایسه قرار گرفت بر خلاف مطالعات گذشته نگر این مطالعه نشان داد که مادران آزار دهنده فقط عزت نفس کمتری نسبت به افراد شاهد داشته هیچگونه طرد و انزوای اجتماعی و هیچ سابقه ای از بدرفتاری در دوران کودکی خود نداشته ا ند . مطالعه مزبور نشان داد که مادران آزار دهنده دارای روابط منفی با والدین ، انتظارات غیر واقع بینانه از کودک خود ، سطح اقتصادی پایین تر نسبت به افراد شاهد و سابقه اعتیاد الکل و مواد مخدر داشته اند . والدین بدرفتار نسبت به افراد دیگر بی اعتماد بوده و تصور می کنند که کودک ممکن است از آنها کسب محبت نماید، در حالیکه خود از محبت دیگران در زندگی خود محروم بوده اند . آنان ممکنست احساساتی نظیر خشم ، دوگانگی عاطفی و طرد را نیز نسبت به کودک خود جلوه گر سازند . اگر چه هیچ کدام از دو فرد آزارگر دقیقا مانند هم نیستند اما ، عوامل مشترکی جهت شناسایی آزارگران مستعد وجود دارد . مهم است به خاطر داشته باشیم که تنها حدود ۱۰درصد خاص و متفاوت از دیگری ، نیازمند می باشند . یکی از مهمترین عوامل نوع سرپرستی و والدگری است که کودکان به عنوان « یک کودک »دریافت میکنند . اکثر والدین سوء رفتار کننده خود آزار دیده اند حتی اگر این سوء رفتار واضح و آشکار هم نبوده اما آن را به عنوان امری غیر مطلوب و غیر منصفانه به خاطر میآورند . به نظر نمیآید افراد بدرفتار دارای شخصیت بخصوصی باشند ، در عین حال شماری از والدین بدرفتار خود در هنگام کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته ، طرد شده و محرومیت کشیده اند و شاید آنان تقلید از پرخاشگری را آموخته باشند و یا شاید محرومیت از محبت مادر ، به طریق خود او ، دوباره در آنان بروز کرده باشد . لانکستر ، اشاره میکند کودکانی که به این سبک و شیوه رشد مییابند ممکن است از تندی و خشونت متنفر باشند ، اما تجربه دیگری از ارتباط را در خانواده ندارند . از سوی دیگر والدین سوء رفتارگر دارای اعتماد به نفس پایین بود و افراد بی اعتمادی میباشند . همچنین گزارش شده که سوء رفتار جسمی همراه با اعتماد به نفس پایین ، از یک رابطه طولانی مدت بین بد رفتاری جسمی در دوران کودکی و اعتماد به نفس پایین در جوانی حکایت میکند .
مشکل دیگر والدین بدرفتار این است که از وضعیت تکاملی طبیعی کودک اطلاعات کافی نداشته و از کودکان انتظار دارند که نقش آنان را به عهده بگیرند ، بدین معنا که آنها را سرپرستی و مراقبت نمایند . این مفهوم ، واژگونی نقش یا عدول نقش نامیده میشود که والدین مانند یک کودک عمل کرده و از کودک انتظار دارند که نقش والد و سرپرست را بازی نماید .
این مطالب مناسبترین جواب برای این سئوال است که چرا برخی کودکان از سوء رفتار رهایی می یابند درحالیکه برخی دیگر قربانی سوء رفتار میشوند . گاهی عامل تسریع کننده آزار واقعه ای پر استرس نیست ، وظایف معمول مراقبتی و تربیتی کودک نظیر آموزش کنترل دفع ، تکامل در تکلم و مهارتهای کسب استقلال بالقوه میتواند برای والدین بد رفتار دشوار و غیر قابل کنترل باشد . عدم وجود اطلاعات کافی و واقعی والدین از توانایی های تکاملی متناسب با سن کودک این انتظار را به وجود می آورد که یادگیری باید به طور خودکار ایجاد شود . برای مثال ممکن است والدین تصمیم بگیرند در سن یکسالگی کودک را جهت آموزش کنترل دفع آماده کنند و انتظار داشته باشند که کودک در اولین بار روی صندلی مخصوص نشسته و فورا هم کنترل دفع را یاد بگیرد . حال اگر کودک نتواند ، والدینش او را به دلیل عدم انجام رفتار مورد نظر تنبیه میکنند . این مطلب میتواند جوابگوی این مسئله باشد که چرا اکثر صدمات فیزیکی در طی فعالیت های مراقبتی معمول از کودک نظیر استحمام ، پوشاندن لباس و تغذیه اتفاق میافتد .
ممکن است والدین بدرفتار مهارتهای والدگری را از روی مدلهای غیر عادی فراگرفته باشند ، در این صورت اهداف غیر واقعی داشته و زمانی که کودک از اجرای آن مطابق با سلیقه و خواسته های آنان عاجز بماند ، مجازات شده و از محبت محروم میگردد .
دلیل دیگر واژگونی نقش انتظار والدین از کودک از پذیرش مسئولیت ، همانند یک فرد بالغ میباشد . برای مثال ممکن است کودکان خیلی کوچک نزد کودک ۴-۵ ساله جهت مراقبت تنها گذارده شوند ، زیرا والدین تصور میکنند این کودک قادر به مراقبت از کودکان کوچکتر از خود میباشد .گاه والدین در حفظ کودک از خطر با شکست مواجه می شوند و معتقدند آگاه کردن کودک از خطر کافی است و در صورت عدم آگاهی ، باید با تنبیه او را از خطر آگاه نمود و این تصمیم غالبا منجر به ایجاد صدمات شدید و مهلک میگردد . والدین سوء رفتار گر تصور میکنند که کودک فردی بزرگسال است و با آنها سر خصومت دارند و میخواهند آنان را آزرده و بر آنها حاکم باشند .
در والدین سوء رفتار گر به طور اعمال دارای تواناییهای محدود اجتماعی بوده و ذاتا نمیتوانندوالدین خوبی باشند همچنین درک و اطلاعات آنها از تکامل کودک ناقص بوده و تنبیه بدنی را برای تربیت کودک ضروری دانسته ونیز در مقابل پرخاشگری کودک ناتوان میباشند والدین سوء رفتارگر غالبا در محیطی جدا از اجتماع زندگی کرده و از برقراری ارتباط با افراد دیگر رضایت چندانی حاصل نمیکنند . بسیاری از افراد بدرفتار بدلیل بی ثباتی زندگی و دگرگونی خانواده از لحاظ اجتماعی طرد شده اند ، دچار تزلزل عاطفی بوده ، تحمل کمی در برابر محرومیت داشته و با حداقل تحریک دچار احساسات پرخاشگرانه میشوند و به دلیل همین تزلزل عاطفی ، به همسر یا کودک برای ارضاء نیازهایشان روی میآورند . غالبا افراد مستعد بدرفتاری با یکدیگر ازدواج کرده و هیچکدام نمیدانند که چگونه با یکدیگر مرتکب شده اند . حال اگر نیازهای آنان توسط دیگران برآورده نشود حساس و خرده گیر میشوند . انتظارات غیر واقعی از دیگران به همراه رفتارهای پرخاشگرانه سبب طرد شدن آنها از اجتماع می گردد والدین بدرفتار به دلیل نیازهای برآورده نشده در جستجوی کسب رضایت از شریک زندگی خود که ممکن است مثل خود آنها باشد ، بر میآیند .
در چنین شرایطی ممکن است هر والدین سوء رفتارگر باشند یا شریک زندگی فردی غیر فعال و وابسته باشد که به واسطه عدم مداخله ، از سوء رفتار واقع شده ، چشم پوشی میکند . اکثر مواقع ناسازگاری وعدم توافق زوجین معمول بوده و به استرس خانواده میافزاید . اشخاص بد رفتار غالبا بدلیل ناتوانی در تطابق با نیازهای کودک در جنبه های مختلف تکاملی ، احساس گناه میکنند و این احساس محرومیت ، پریشانی ، گناه و بی یاوری با خشونت همراه میشود پرخاشگری شیوه اولیه پاسخ افراد بدرفتار با دیگران میباشد ، زیرا آنها تنها یک راه را برای مقابله با خشم و ترس و عصبانیت درونی شده میشناسند .
افراد مستعد به سوء رفتار معمولا قادر به حل مشکل خود نبوده ، فشارها و نگرانیهای اندک نیز قادر است آنها را در هم شکسته سبب ایجاد احساس عدم کفایت و کاهش اعتماد بنفس در زمان کوتاهی شده و سبب سوء رفتار می شود .
عدم دسترسی به سیستم های حمایتی و و جود استرسهای تحمیل شده از جانب کودک ، والدین را در معرض فشارهای اضافی قرار داده ، در نتیجه کودک را وسیله ای جهت انتقال محرومیت و اضطراب انتخاب و با او به خشونت رفتار میکنند .
لانکستر : در این زمینه تحریک و بی ثباتی تسریع کننده بوده و فعالیتهای سیستم های حمایتی اجتماعی را در هم میشکند . معمولا والدین بدرفتار برای درمان به چند موسسه مراقبتهای بهداشتی مراجعه کرده و ممکنست قبل از مبادرت به آزار نیز ، شکایات جزئی در مورد فرزندان خود مطرح سازند .
آنها معمولا درباره آسیب و صدمه وارده به کودک از خود نگرانی چندانی نشان ندااده و در رابطه با رشد و تکامل کودک نیز درک و شناختی اندک داشته و عموما در کنترل و مهار انگیزه های آنی خود ضعیف هستند . این والدین ، کم هوش ، مضطرب و فاقد قدرت مقابله با مسائل و مشکلات میباشند .
کودک فردی است که با دیگران تفاوت داشته و منحصر به فرد شمرده میشود اگر چه به طور معمول چند کودک در یک خانواده مورد اذیت و آزار واقع میشوند ، ولیکن معمولا یک کودک بیش از سایرین آزار میبیند ، این کودک به احتمال قوی مبتلا به بیماری مزمن بوده ، در زمان تولد نارس بدنیا آمده ، دارای تغییر شکل جسمانی و فعالیت شدید و بیش از حد میباشد و معمولا نگهداری و تربیت چنین کودکی مشکل تر به نظر میآید .
همچنانکه کودک بزرگتر می شود یاد میگیرد چگونه نیازهای والدینش را با ساکت بودن ، تنها بازی کردن ، ابراز عاطفه به آنها ، انجام اعمال زیادتر از رشد خود و خودکفایی برآورده سازد . اما این موقعیت هرگز برای کودک مناسب نمیباشد . زیرا هر استرسی چون بیماری ، تولد کودکی دیگر ، نیاز مالی و غیره این تعادل ناپایدار و واژگونی نقش بین کودک و والدین را بر هم می زند شواهد نشان میدهد ، کودکانی که مورد بدرفتاری قرار میگیرند ، رفتارهای ناسازگار بیشتری از خود نشان داده و رفتارهای ناپسندی چون خودسری ، منفی بافی ، بی عاطفه گی و وحشت آفرینی از خود نشان می دهند . کودکانی که مورد آزار واقع شده اند بسرعت یاد میگیرند که رفتارهای خود را در جهت بدرفتاری سوق دهند . آنها از طریق یکی از دو روش آزیر یا ترکیبی از هر دو ، با والدین خود ارتباط برقرار مینماید .
کودک آنچه را میآموزد که والدینش بر طبق آن اندیشیده و رفتار میکنند . کودک از سنین پایین یاد میگیرد که با آوردن قهوه ، سیگار و … توجه والدین را جلب نماید .
کودک یاد میگیرد که توجه به والدین خود را زمانی که نامهربانند جلب کند .
والدین کودک را جهت اجتناب از فراموشی مورد سوء رفتار قرار داده و احساس میکنند هر توجهی از عدم توجه بهتر است . کودک یاد میگیرد که با تندی و خشونت میتواند شریکی محبوب باشد ، همچنین کتک زدن یا استفاده از نیروی فیزیکی صحیح ، بمورد و روا میباشد . گاهی اوقات کودک تصور میکند که والدین از او نفرت دارند ، مورد سوء رفتار قرارمیگیرد، در حالیکه در همان زمان خواهر یا برادر کوچکتر تمام توجه والدین را به خود اختصاص داده . معمولا یک کودک در خانواده بدرفتار قربانی می شود . در صورت دور ساختن کودک از محیط خانواده ، جهت حفاظت وی ، والدین بسرعت قربانی دیگری را جایگزین میکنند به دلیل مختل شدن ارتباط بین والدین و کودکان بدرفتاری محدود به یک کودک نمیشود و با ترک کودک قربانی از محیط ، کودکان دیگر خانواده از این مسئله در امان نمیمانند ، مگر اینکه والدین در یادگیری مهارت های جدید مراقبتی ، رسیدگی به نیازهای و رهایی از محرومیتهای اجتماعی یاری شوند.
کودک آزار دیده با توجه به سن خود در مراقبت از والدین و در پاسخگوی به نیاز آنان در تهیه معاش ، لیاقت و توانایی زیادی را از خود نشان میدهد و برای کسب اطمینان مجدد ، در موقعیتهای ناآشنا ، به چهره والدین خویش نگاه نمیکنند . عده از کودکان نیز دارای نگاهی خیره و مات بوده حتی در خلال روشهای تهاجمی پزشکی نیز واکنشی از خود نشان نمیدهند آنان ممکن است هنگام تنبیه شدن گریه نکنند . بعضی از کودکان باهوش تر از والدین خود بوده که این موضوع سبب ایجاد خصومت بین والدین و کودک میگردد .
عوامل دیگری که سبب سوء رفتار با کودک میگردد عبارتند از
گاهی اوقات اعضای خانواده جهت دستیابی به اموال و دارایی کودکی که تحت سرپرستی آنها قرار دارد نسبت به وی غفلت نموده یا وی را مورد سوء رفتار قرار میدهند « این امر در مورد کودکانی که والدین خود را از دست داده اند صادق میباشد »
در بعضی از مواقع عنوان کودک معلول ، ناتوان عقب مانده را به او نسبت داده یا در صدد از بین بردن و از طریق استفاده از سموم و یا ایجاد حریق هستند .
در هنگام مصاحبه با والدین کودکانی که دچار آسیبهای مشکوک و غیر تصادفی هستند ، انتخاب روشی مبتنی بر درک و همدلی امری لازم و ضروری میباشد . هم چنین آگاهی از امکانات و تسهیلات اجتماعی و روانشناسی در امر پیشگیری از بدرفتاری با کودکان به شخص مصاحبه گر کمک میکند تا یک روش مناسب ، عینی و بدون سوگیری را در رابطه با والدین انتخاب نماید . اعتراف گرفتن از والدین در صورت وقوع اذیت و آزار بی مورد است .
غربالگری باید قبل از تولد ، بعد از تولد و در فواصل معینی از مراحل رشدو تکامل کودک انجام پذیرد و در صورت شناسایی خانواده های در معرض خطر ، همچنین عوامل شایع بالقوه و فشارهای روانی که منجر به سوءرفتار توسط اعضای خانواده نسبت به کودک گردیده آگاه شد تا حمایت های لازم جهت پیشگیری را انجام دهد . کنترل موقعیت سوء رفتار با کودک بسیار دشوار بوده و به راهکارهای متعدد تربیتی و ذهنی نیازمند میباشد .
کودک و والدین او نیازمند مراقبتهای بهداشتی ، درمان جراحات جسمی ، عاطفی ، روانی اتخاذ تدابیر درمانی برای خانواده و روان درماین برای افراد سوء رفتار گر از اموری است که بعهده پرستار بهداشت می باشد .
هدف حفاظت کودک، حمایت و نوتوانی والدین و برگرداند کودک به خانواده در صورت وجود امنیت در خانه می باشد .
پرستاران قادرند با حمایت والدین و آموزش درباره روشهای کنترل فشار ، شناخت فرایند روش و تکامل ، همچنین شناخت نیازها و تمایلات کودکان وجود منابع حمایتی در جامعه به اعضای خانواده در انتخاب روشی مناسب در برخورد با کودک کمک نماید .
با توجه به دلایلی اصلی محدودیت و عدم موفقیت در برنامه های پیشگیری از سوء رفتار ، کمبود تحقیقات و اطلاعات آماری در ارتباط با سوء رفتار می باشد . یکی از نقشهای پرستاری تحقیق و بررسی موارد سوء رفتار ، علل ایجاد مشکل و یافتن راههای مناسب حل مشکل میباشد . پرستاران افراد مناسب جهت نقش رهبری در آموزش و تربیت نیروهای انسانی ، سیاستگذاری در جهت تداوم و گسترش کمک به کودکان در جلوگیری از سوء رفتار میباشند . همچنین مسئولیت رهبری گروههای داوطلب معمولا به عهد پرستاران میباشد .
یکی دیگر از نقشهای موفقیت آمیز پرستار بهداشت در پیشگیری از سوء رفتار نقش مشاوره ای است ، پرستار میتواند با شناخت عوامل ایجاد خشونت و سوء رفتار بر اساس اهداف کوتاه مدت و دراز مدت برنامه مشاوره با خانواده را طراحی نماید . مشاوره با هدف ایاد روابط متعادل در خانواده و همچنین جلب توجه اعضای خانواده به رفع نیازهای جسمی و روانی دیگر اعضاء و کودکان ، سد محکمی در برابر خشونت و سوء رفتار محسوب میگردد . ارتباط مداوم پرستار با والدین و دیگر اعضای خانواده یک مکانیسم موثر جهت کاهش سوء رفتار میباشد .
پرستار به عنوان عامل تغییر در سه سطح اول ، دوم ، سوم پیشگیری مراقبت ارائه میدهد .
پیشگیر اولیه از سوء رفتار اقداماتی است که پیش از شروع سوء رفتار صورت میگیرد و امکان بروز بعدی سوء رفتار را از بین میبرد .
زمانی که مسئله قابل پیش بینی باشد مطرح میگردد، زیرا نمیتوان با قاطعیت پیش بینی کرد که سوء رفتار چه زمانی اتفاق خواهد افتاد . پرستاران بهداشت جامعه بدلیل فعالیت در موقعیت های گسترده ای چون خانه ، مدرسه ،کارخانه ، درمانگاه قادرند قربانیان پنهان سوء رفتار را شناسایی کنند . این مرحله از پیشگیری شامل تقویت افراد و خانواده ها جهت مقابله و تطابق موثر با عوامل تنش زای متعدد زندگی میباشد بطوریکه بتوانند عوامل مخربی که آنان را به سمت خشونت و سوء رفتار سوق میدهد را کاهش دهند . پرستاران بهداشت جامعه فرصت هایی متعددی جهت آموزش توانایی های والدگری به والدین دارند . آموزش مهارتهای اولیه ایی چون مراقبت از کودک ، تغذیه ، ساکت کردن و جنباندن کودک میتواند در کلاس ، خانه یا ملاقات در درمانگاه صورت پذیرد . این والدین نیاز به آموزش در این موارد را دارند تا بدون سوء رفتار با کودک او را پرورش دهند .
این نوع پیشگیری مستلزم برپایی دوره های آموزش بهداشت اجتماعی بویژه در مدارس دوره راهنمایی و متوسطه ، توام با موضوعاتی در خصوص نحوه پدر و مادر شدن ، رشد و تکامل ، پیشگیری از بارداری و نیز توسعه ارتباطات میباشد . دوره های آموزشی دیگر جهت ارتقاء نقش والدینی عبارتند از :
آموزش در دوران بارداری – بعد از تولد جهت مراقبت از نوزاد ، دوره های آموزشی مراحل رشد کودکان زیر یک سال و کودکان نوپا .
همچنین خدمات حمایتی اجتماع نظیر گروههای خودیاری ، کودکستان ها ، خطوط مستقیم تماس تلفنی و خدمات مشاوره ای جهت کاهش استرسهای والدین به امر پیشگیری اولیه در مورد سوء رفتار با کودکان کمک میکند . تشویق به همجواری مادر و نوزاد بعد از وضع حمل در مراکز تسهیلات زایمانی ، ملاقات طولانی با نوزاد نارس به افزایش فرآیند پیوند و دلبستگی بین والدین و فرزند کمک مینماید .
نلسون در این زمینه مینویسد پیشگیری نوع اول از ارکان مهم این برنامه است و هدف آن منحصرا مبارزه با بدرفتاری نیست بلکه آگاهی از رشد و مهارتهای کودک احتمال بدرفتاری را هنگام مواجهه با مشکلات کمتر خواهد کرد . به همین دلیل انتظار میرود با کاهش فشار وارد بر خانواده ، کنترل کودکان نیز آسانتر صورت پذیرد . از طریق این گروهها برای والدین فرصت های فراهم آمده و از آنان حمایت میشود ، تا بتوانند درباره مشکلات خود به گفتگوی پرداخته و سبکهای مراقبت و سرپرستی از کودکان را فراگیرند .
پرستار بهداشت جامعه باید نیازهای بهداشتی خانواده را تعیین کرده و به آنها کمک کند تا برای نیازهای فردی خودشان روش های مراقبت از خود را به کار گیرند .
آموزش در مورد حوادث محیط منزل ، مکانهای تفریحی که کودکان را تهدید میکند .
آموزش در جهت آگاهی یافتن از عوامل خطر در زندگی، بازدید منزل در زمان تولد جهت بررسی نیازهای بهداشتی مادر یا خانواده و آموزش جهت سلامت نوزاد تقویت علاقمندی در مورد رعایت بهداشت فردی و آموزش عادات بهداشتی از دیگر مواردی هستند که در پیشگیری اولیه باید به آن توجه شود .
تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.
جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر