پایان نامه سیاست و مهدویت


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

پایان نامه سیاست و مهدویت مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۲۰۰  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود پایان نامه سیاست و مهدویت نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک مقاله مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

پیشگفتار   ۱۱
درآمدی بر مسئله شناسی سیاسی مهدویت   ۱۵
مقدمه   ۱۵
چیستی مفهوم سیاست   ۱۶
رویکردهای عمده به فعل سیاسی   ۱۸
مفهوم سیاست در آموزه مهدویت   ۲۱
وجوه ضرورت مباحث سیاسی مهدویت   ۲۴
وجوه طبقه بندی مباحث سیاسی مهدویت   ۳۰
طبقه بندی مسائل سیاسی مهدویت   ۳۲
پایان سخن   ۵۱
فرهنگ مهدوی   ۵۳
فرهنگ مهدویت چیست؟   ۵۳
اهمیت فرهنگ مهدویت در چیست؟   ۵۶
چه عرصه هایی را در زمینه مهدویت خالی می‌بینید؟   ۵۷
چه راهکارهایی برای کاربردی کردن این فرهنگ وجود دارد؟   ۵۹
مهدویت و بازآفرینی هویت اسلامی   ۶۱
پیش‌گفتار   ۶۱
هویت اسلامی   ۶۲
فرهنگ مهدوی و نقش هویت بخش آن   ۶۶
مهدویت و زندگی سیاسی معاصر اسلامی   ۷۱
پیش‌گفتار   ۷۱
مشترکات دیدگاه‌های آینده نگر بین ادیان و مکاتب بشری   ۷۴
دیدگاه‌های مشترک آینده نگر بین ادیان آسمانی   ۷۷
آینده نگری در اسلام و ویژگی‌های مدینه فاضله موعود   ۷۹
نتیجه گیری   ۸۵
الگوی توسعه سیاسی در پرتو عدالت مهدوی   ۸۷
مقدمه: مفهوم شناسی توسعه سیاسی   ۸۷
زندگی معاصر اسلامی‌و نقش الگوی توسعه سیاسی   ۹۱
مبانی نظری توسعه سیاسی در غرب   ۹۶
اصول و مؤلفههای توسعه سیاسی غرب   ۹۹
نقد نظریه توسعه سیاسی در غرب بر اساس مبانی اسلامی   ۱۰۲
الگوی توسعه سیاسی در جامعه مهدوی   ۱۰۵
خاتمه سخن   ۱۱۵

مهدویت و جهانی شدن   ۱۱۷
طرح‌ مسئله‌   ۱۱۷
جهانی‌شدن‌ و مفاهیم‌ مربوطه‌   ۱۲۰
معنا و چیستی جهانی‌شدن‌   ۱۲۵
جهانی‌شدن؛ ویژگی‌های‌ ذاتی‌ و عرضی‌   ۱۳۰
جهانی‌شدن؛ ویژگی‌ سخت‌افزاری‌- نرم‌افزاری‌   ۱۳۴
مهدویت‌ اسلامی‌   ۱۳۵
جهانی‌شدن‌ و مهدویت‌؛ سازگاری‌ها و ناسازگاری‌ها   ۱۳۹
وجوه‌ ناسازگار جهانی‌شدن‌ با مهدویت‌ اسلامی‌   ۱۴۰
قرائت‌ سازگار جهانی‌شدن با مهدویت‌ اسلامی   ۱۴۱
ظرفیت‌های‌ مهدویت‌ اسلامی‌ در عصر «جهانی‌شدن»   ۱۴۳
جهانی شدن و چشم انداز فرج   ۱۴۵
تأملی در ظرفیت‌های جهانی شدن در فهم آموزه فرج   ۱۴۵
مقدمه   ۱۴۶
جهانی شدن به مثابه ظرف اندیشه ها و ایدئولوژی‌ها   ۱۴۷
جهانی شدن بازتاب مدرنیته   ۱۴۹
جهانی شدن و قرائت‌های پسامدرن   ۱۵۴
جهانی شدن و ابعاد جهان شمول ادیان   ۱۵۷
مفهوم دینی- اسلامی‌فرج   ۱۵۹
فلسفه تاریخ و جایگاه فرج   ۱۶۵
جهانی شدن و فهم پذیری آموزه فرج   ۱۶۷
ویژگی‌های کلان عصر جهانی شدن   ۱۶۷
جهانی شدن و چشم انداز فرج   ۱۶۹
نتیجه   ۱۷۲
جهانی شدن، بحران معنا و منجیگرایی   ۱۷۵
مقدمه   ۱۷۵
بعد سخت افزاری جهانی شدن   ۱۷۸
بعد نرم افزاری جهانی شدن   ۱۸۰
سیطره مدرنیته غربی و ادعاهای معناپردازی آن   ۱۸۲
پسامدرنیسم و بحران معنا در غرب   ۱۸۵
جهانی شدن و زمینه¬های منجیگرایی   ۱۸۸
جهانی شدن و بحران معنا   ۱۹۰
منجیگرایی و نقش معنا بخشی ادیان   ۱۹۳
منابع   ۱۹۴

 

فهرست منابع

 قرآن کریم.

اوستا ، ترجمه و پژوهش هاشم رضی، انتشارات بهجت ، تهران، ۱۳۷۹٫

عهد عتیق، بر اساس ترجمه فارسی، ۱۹۰۴م.

ابن بابویه، ابوجعفر محمد، کمال الدین و تمام النعمه، انتشارات اسلامی، قم.

بدیع، برتران، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، نشر قومس، تهران،۱۳۷۹هـ .ش.

دو دولت: قدرت و جامعه در غرب و در سرزمین­های اسلامی، ترجمه احمد نقیب­زاده، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، تهران،۱۳۸۰هـ .ش.

البستوی، عبدالعلیم عبدالعظیم، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه،ج۲، دار ابن الحزم، بیروت، ۱۹۹۹م.

بلوم، ویلیام تی، نظریه­های نظام سیاسی، ترجمه‌ احمد تدین، ج‌ ۲، نشر آران ، تهران،۱۳۷۳هـ .ش.

بهروزلک، غلام‌رضا، «جهانی شدن و چشم انداز فرج»، در فصل‌نامه قبسات، تابستان۱۳۸۳هـ .ش.

پای، لوسین و دیگران، بحران­ها و توالی­ها در توسعه سیاسی، ترجمه غلام‌رضا خواجه سروی، پژوهشکده مطالعات راه­بردی، تهران، ۱۳۸۰هـ .ش.

پورداوود، ابراهیم، سوشیانت موعود مزدیسنا، ۱۹۲۷م.

تامیلنسون، جان، جهانی‌شدن‌ و فرهنگ، ترجمه محسن‌ حکیمی، دفتر پژوهش­های‌ فرهنگی، تهران، ۱۳۸۱ هـ .ش.

جعفریان، رسول، دین و سیاست در عصر صفوی، انتشارات انصاریان، قم، ۱۳۷۰هـ .ش.

جنکینز، ریچارد، هویت اجتماعی، ترجمه تورج یار احمدی، انتشارات شیرازه، تهران،۱۳۸۱هـ .ش .

حکیمی، محمد، عصر زندگی، بوستان کتاب، قم،۱۳۸۱هـ .ش.

خسرو شاهی، سید هادی، مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت، انتشارات اطلاعات ، تهران، ۱۳۷۴هـ .ش.

خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ضمیمه تلخیص المحصل، دارالاضواء، بیروت، ۱۹۸۸م.

دیویس، تونی، اومانیسم، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۸هـ .ش.

رابرتسون، رولاند، جهانی‌ شدن، ترجمه کمال‌ پولادی، تهران، نشر ثالث، ۱۳۸۱هـ .ش.

سجادپور، سیدمحمدکاظم (ویراستار علمی)، جهانی‌ شدن؛ برداشت‌ها و پیامدها، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، تهران، ۱۳۸۱هـ .ش.

سروش، عبدالکریم، «معنا و مبنای سکولاریسم»، فربه‌تر از ایدئولوژی، انتشارات صراط، تهران،۱۳۶۶هـ .ش.

سعید، ادوارد، شرق شناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۱ هـ .ش.

سعید، بابی، هراس بنیادین: اروپامداری و ظهور اسلام گرایی، غلام‌رضا جمشیدی‌ها و موسی عنبری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ هـ .ش.

سو، آلوین، تغییر اجتماعی و توسعه، ترجمه محمود حبیبی مظاهری، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، ۱۳۷۸ هـ .ش.

سوئیزی، پل و دیگران ، جهانی‌شدن‌ با کدام‌ هدف، ترجمه ناصر زرافشان، نشر آگه، تهران، ۱۳۸۰ هـ .ش.

شایگان، داریوش، افسون­زدگی جدید، ترجمه فاطمه ولیانی، چاپ سوم، نشر و پژوهش فرزان، تهران ۱۳۸۱ هـ .ش.

شولت ، یان، نگاهی موشکافانه به پدیده جهانی شدن، ترجمه مسعود کرباسیان، شرکت انتشارات علمی ‌و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۲ هـ .ش.

صدر،سید محمدباقر، سنت­های اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه و نگارش حسین منوچهری، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، ۱۳۶۹ هـ .ش.

عاملی، سعید رضا ، «جهانی­شدن ها: غربی شدن و اسلامی‌شدن جهان، اسلام هراسی و مدرنیته بزرگ شده»، سید طه مرقاطی، جهان‌شمولی اسلام و جهانی­سازی (مجموعه مقالات)،ج۲ ،ص ۲۲۵- ۲۰۴، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، ۱۳۸۲هـ .ش.

عبدالرازق، علی، الاسلام و اصول الحکم، تحقیق محمد عماره، مؤسسه الدراسه و النشر، بیروت، [بی تا].

عبدالعلی قوام ، جهانی شدن و جهان سوم، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، ۱۳۸۲ هـ .ش.

علامه حلى، الالفین، منشورات المکتبه الحیدریه، چاپ دوم، نجف، ۱۳۸۸هـ .ق (۱۹۶۹م).

علم الهدی،سید مرتضی، الشافی فی الامامه، چاپ دوم، مؤسسه الصادق، تهران، ۱۴۱۰ هـ .ق.

عمید زنجانی، عباس­علی، فقه سیاسی، چ۳، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۳هـ .ش.

فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله و مضاداتها، تحقیق علی ابوملحم، دار المشرق، بیروت، ۱۹۹۵م.

فارابی،”رساله الملّه”، فصل‌نامه علوم سیاسی،  شماره ۱۲، تابستان ۱۳۷۹٫

فروند، ژولین، جامعه شناسی ماکس وبر، عبدالحسین نیک­گهر، چاپ دوم، نشر رایزن، تهران، ۱۳۶۸هـ .ش.

فوزی تویسرکانی، یحیی، مذهب و مدرنیزاسیون در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۰هـ .ش.

فوکویاما، فرانسیس‌ ، ارزش های‌ فرهنگی‌ و جهانی‌ شدن، ترجمه رضا استادرحیمی، روزنامه‌ همشهری، ۱۸ مهر ، ۱۳۸۰ هـ .ش.

فیرحی، داوود، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، نشر نی، تهران، ۱۳۷۸هـ .ش.

قادری، حاتم، اندیشه­های سیاسی در اسلام و ایران، سمت ،تهران، ۱۳۷۸هـ .ش.

قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنى فى أبواب التوحید والعدل، قسمت اول ، [بی تا] .

قراگوزلو، محمد، “جهانی‌ شدن”، اطلاعات‌ سیاسی‌ – اقتصادی، شماره‌ ۱۷۸- ۱۷۷٫

قمی ،شیخ عباس، مفاتیح الجنان.

قوام، عبدالعلی، چالش‌های توسعه سیاسی، نشر قومس، تهران،۱۳۷۹هـ .ش.

________، نقد نظریه­های نوسازی و توسعه سیاسی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ۱۳۷۲هـ .ش.

کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ؛ قدرت هویت، ترجمه حسن چاوشیان، ج۲ ، طرح نو، تهران، ۱۳۸۰هـ .ش.

کاسیرر، ارنستف ، فلسفه روشن اندیشی، ترجمه نجف دریا­بندری، تهران، انتشارات خوارزمی ، ۱۳۷۲هـ .ش.

کانت، ایمانوئل ، «روشنگری چیست؟»، کانت و دیگران، ترجمه سیروس آرین پور، نشر آگه ، تهران، ۱۳۷۶هـ .ش.

________،”معنای کلی تاریخ در غایت جهان وطنی”، نامه فلسفه، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، سال دوم، شماره سوم، زمستان ۱۳۷۸هـ .ش.

گل‌محمدی، احمد، جهانی شدن، فرهنگ، هویت، نشر نی، تهران، ۱۳۸۱هـ .ش.

گیدنز، آنتونی ، جهان‌ رها شده، ترجمه علی‌اصغر سعیدی‌ و حاجی‌ عبدالوهاب، انتشارات‌ علم‌ و ادب، تهران، ۱۳۷۹هـ .ش.

مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،چاپ سوم، بیروت، مؤسسه الوفا ، ۱۴۰۳هـ .ق.

_________________، بیروت، موسسه الوفاء ، ۱۴۱۱هـ .ق.

محمود شریعت زاده خراسانی، حکومت جهانی حضرت مهدی۴ از دیدگاه قرآن و عترت ، انتشارات دارالصادقین ، قم، ۱۳۷۶هـ .ش.

مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ در قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی ، تهران، ۱۳۶۸هـ .ش.

موحدیان عطار، علی، “گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام”، در فصل‌نامه هفت آسمان، شماره ۲۱و۱۳ و ۱۲٫

مودودی، ابوالاعلی، خلافت و ملوکیت، ترجمه خلیل احمد حامدی، انتشارات بیان، پاوه، ۱۴۰۵ هـ .ق.

نش، کیت، جامعه شناسی سیاسی معاصر، ترجمه محمدتقی دلفروز، انتشارات کویر، تهران، ۱۳۸۰هـ .ش.

نصر، سیدحسین ، ‌معرفت‌ و معنویت، ترجمه‌ ان­شاءالله‌ رحمتی، دفتر پژوهش‌ و نشر سهروردی، تهران ، ۱۳۸۰هـ .ش.

نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، تصحیح علی اکبر غفاری، کتاب‌فروشی صدوق، تهران، [بی­تا].

هینس، جف ، دین، جهانی شدن و فرهنگ سیاسی در جهان سوم، ترجمه داود کیانی، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، ۱۳۸۱هـ .ش.

واترز، مالکوم، جهانی‌ شدن، ترجمه اسماعیل‌ مردانی‌گیوی‌ و سیاوش‌ مریدی، انتشارات‌ سازمان‌ مدیریت‌ صنعتی، تهران، ۱۳۷۹هـ .ش.

وبر، ماکس، اخلاق پروتستان و روح سرمایه­داری، ترجمه عبدالمعبود انصاری، سمت، تهران، ۱۳۷۱هـ .ش.

ولایتی، علی اکبر، بحران‌های هویت تاریخی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۸هـ .ش.

الیاده، میرچا، اسطوره بازگشت جاودانه، ترجمه بهمن سرکاراتی، نشر قطره، تهران، ۱۳۷۸هـ .ش.

Durkheim, Emile, , the Division of Labor in Society, New York: the Free Press.

Giddens, Anthony. , RUNAWAY WORLD: How Globalization Is Reshaping our Lives, New York: Routledge.

Giddens, Anthony. The consequences of Modernity, Stanford, Stanford University Press.

Riess, Hans (ed.), , Kant’s political writings, translated by H.B. Nisbet: (Cambridge; Cambridge University Press)

Rorty, Richard, 1989, Contingency, Solidarity & Irony, Cambridge, Cambridge University press.

Rupert, Mark. Ideologies of Globalization, New York: Routledge.

Wallerstein, Immanuel. , Globalization or the Age of Transition? International Sociology, June.

فروغ، عماد، «جهانی‌ شدن؛ چالش­ها و تعارض­ها، گفت‌وگو با دکتر عماد افروغ»، فصل‌نامه‌ مطالعات‌ راهبردی، سال ۴، شماره‌ ۳، پاییز۱۳۸۰هـ .ش .

آقایی، سید مجتبی، «در آمدی بر یک نظریه»، بررسی نظریه های نجات و مبانی مهدویت (مجموعه مقالات سومین اجلاس دو سالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی۴، ج ۲، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۸۱هـ .ش.

بهروزلک، غلام‌رضا، «مهدویت و زندگی سیاسی معاصر»، در فصل‌نامه انتظار، ش ۱۰، زمستان ۱۳۸۲٫

تاجیک، محمدرضا، «جهانی شدن و هویت»، در فصل­­نامه رهیافت­های سیاسی و بین المللی، شماره ۳، تابستان ۱۳۸۱٫

توفیقی، حسین، «هزاره‌گرایی‌ در فلسفه‌ تاریخ‌ مسیحیت»، ماه­نامه موعود، شماره‌ ۱۷ و ۱۸، بهمن و اسفند ۱۳۷۸٫

جمالی، حسین و منوچهری، عباس، «تأملی بر فلسفه سیاسی کانت»، در نامه مفید، شماره ۲۵، بهار ۱۳۸۰ هـ .ش.

گل­محمدی، احمد، “جهانی‌شدن‌ و بحران‌ هویت”، فصل‌نامه‌ مطالعات‌ ملی، سال‌ ۳، شماره‌ ۱۰، زمستان ۱۳۸۰هـ .ش.

مقدمه

گرایش سیاسی ـ اجتماعی، از حوزه­های مطالعاتی در رشته تخصصی مهدویت اسلامی به شمار می­رود. غالب گرایش­های مطالعاتی مهدویت اسلامی، میان رشته­ای است؛ چنان­­که بین مهدویت اسلامی و حوزه­های مختلف دین­پژوهی و رشته­های علوم انسانی ارتباط برقرار می­کنند. مطالعات سیاسی مهدویت نیز در واقع، بین مباحث علوم سیاسی و به ویژه اندیشه سیاسی اسلام و دیگر حوزه­های معارف اسلامی اشتراک دارد. پیش از ورود به این حوزه مطالعاتی، شایسته است نمایی کلی از ویژگی‌های مباحث سیاسی مهدویت ترسیم شود و پژوهش­گران این حوزه، به چشم‌انداز مناسبی از مباحث سیاسی مهدویت آگاهی یابند تا بتوانند با اشراف و بصیرت بیشتری، این حوزه مطالعاتی را پی بگیرند.

بیشتر مباحث مهدویت از منظر کلامی یا تاریخی بررسی می­شوند، اما در واقع مباحث مهدویت از منظرهای مختلفی طرح شدنی است. در اندیشه سیاسی شیعی، با توجه به محوریت آموزه امامت، مباحث سیاسی مهدویت اهمیت ویژه­ای دارند؛ زیرا از یک سو، مهدویت با آموزه امامت پیوند خورده است، و از سوی دیگر، با تحقق حکومت جهانی مهدوی آرمان مدینه فاضله اسلامی محقق می­شود و ظلم و ستم از دنیا رخت برمی­بندد. از این جهت، آموزه مهدویت اسلامی، ابعاد سیاسی بسیار مهمی در معارف اسلامی دارد و شایسته است تا با نگرشی تخصصی و با استفاده از دست­آوردهای علوم سیاسی، بررسی شود.

برای ورود به مباحث سیاسی مهدویت، نخست باید مباحث سیاسی مهدویت مسئله­شناسی شوند، و در ضمن آن، ره­یافت­های مختلفی که در بررسی این مباحث کاربردی هستند، شناسایی شوند. این ره­یافت­ها گاه در قالب گرایش­های مختلف علوم سیاسی است که از این جهت، گرایش­های مختلف علوم سیاسی و ارتباط آنها با مباحث مهدویت نیز باید شناخته شوند. از این رو، با مروری بر مفهوم سیاست و روی­کردهای مختلف به سیاست در جهان امروز، مباحث مهدویت در قالب گرایش­های مختلف علوم سیاسی، بررسی خواهد شد.

چیستی مفهوم سیاست

اولین بحث در مورد سیاست، تبیین مفهومی آن است. سیاست چیست؟ این پرسش بدان جهت اهمیت دارد که اگر مباحث سیاسی مهدویت را بخواهیم بشناسیم، ابتدا باید سیاست را تعریف کنیم. در مفهوم شناسی سیاست، ابتدا باید یادآور شد که اصطلاح سیاست هم در مورد خود فعل سیاست و هم در مورد علم به آن، یعنی در مورد علم سیاست به کار رفته است. برخی از علوم، این چنین نام می­گیرند؛ یعنی هم به معنای خود موضوع و پدیده مورد نظر است و هم به معنای دانش مربوط به آن پدیده یا موضوع مورد مطالعه. اصطلاح تاریخ نیز این چنین است؛ گاه در معنای نفس حوادث واقعی تاریخی به کار می­رود و از آن به تاریخِ یک، تعبیر می­کنند و گاه به معنای علم به حوادث تاریخی است که از مقوله علم و دانش است و آن را تاریخ دو می‌خوانند(زرین­کوب، ۱۳۸۱). اصطلاح سیاست نیز این چنین است؛ گاه مراد از سیاست فعل خارجی است و بر نفس رابطه­ خاصی دلالت دارد که در عرصه اجتماعی بین انسان­ها رخ می­دهد، و گاه سیاست عبارت از علم به چگونگی این روابط است. در این بحث، ما از سیاست، فعل سیاسی را در نظر داریم؛ یعنی می­خواهیم این مسئله را بررسی نماییم که در معارف مهدوی، رابطه سیاسی در جامعه اسلامی چگونه سامان می­یابد، و در نتیجه، بهترین وضعیت مطلوب در عرصه سیاسی از این منظر چیست ـ البته گاهی در صورت لزوم، به سیاست در معنای دوم؛ یعنی به مثابه یک دانش خاص نیز اشاره خواهیم نمود.

مباحث گسترده‌ای راجع به لفظ سیاست در زبان­های عمده جهان اسلام (عربی، فارسی و ترکی) یا معادل آن در زبان­های لاتین وجود دارد(نک: لویس، ۱۳۷۸). به نظر می­رسد پرداختن به این بحث ضرورتی ندارد و تنها بر معنای اصطلاحی سیاست تمرکز خواهیم کرد. اگر بخواهیم فعل سیاسی را به گونه جامعی تعریف کنیم، باید به مفهوم قدرت در مطالعات سیاسی توجه نماییم. شاید جامع‌ترین تعریف از فعل سیاست، عبارت باشد از رابطه قدرت در جامعه؛ برخی هم سیاست را با دولت پیوند می‌زنند؛ برخی معتقدند سیاست عبارت است از کاری که دولت انجام می‌دهد. تعاریف دیگری نیز مطرح شده است. در سنت اسلامی نیز سیاست، استصلاح خلق است (ابوالحمد، ۱۳۷۰: ۲۰ـ۱۲).

در نگرش‌های مختلفی که به سیاست وجود دارد، چه مراد از سیاست قدرت، یا دولت و یا استصلاح باشد، سیاست نوعی رابطه راه­بری در عرصه اجتماعی است. ناگزیر هر نوع راه­بری، مستلزم رابطه قدرت است. رابطه قدرت در هر نوع تعریفی تأثیر اراده و اعمال آن را بیان می­کند؛ یعنی عده‌ای تأثیرگذارند و عده‌ای تأثیرپذیرند. با توجه به نگرش‌های مختلف در عرصه اجتماعی، آن­گاه فعل قدرت یا فعل سیاسی رخ می­دهد که عاملی اعم از عوامل انسانی یا ساختاری، بر عوامل انسانی تأثیر بگذارد (لوکس، ۱۳۷۵). یعنی تأثیرگذاری باید در جهت مدیریت کلی جامعه باشد. البته امروزه با توجه به تخصصی شدن و جزئی‌تر شدن نگرش‌ها و جدا شدن علوم انسانی از فلسفه و حکمت، برخی افعال دیگر چون مدیریت نیز به این معنا داخل سیاست می‌شوند. به هر حال، اگر رابطه قدرت را نیز در رهبری کلان جامعه در نظر بگیریم، فعل سیاسی رخ می‌دهد. در رشته مدیریت هم ممکن است چنین نگاهی باشد، اما فعل سیاسی، کلان­تر و کلی­تر از صرف رابطه مدیریتی در عرصه­ای خاص است.

روی­کردهای عمده به فعل سیاسی

اگر چنین برداشتی را از سیاست بپذیریم، دست کم به سه روی­کرد کلان نسبت به سیاست برخواهیم خورد: اولین روی­کرد، روی­کردهای عمدتاً کلاسیک است. روی­کردهای کلاسیک، سیاست را به منظور دست­یابی افراد جامعه به فضیلت، در نظر می‌گیرند که در واقع، غایت فعل سیاسی در نظر آنان به فضیلت می­گراید(بلوم، ۱۳۷۳: ۲۹ـ ۲۴). در یونان باستان، سقراط فضیلت را محور زندگی سیاسی ساخت. در بحث‌های افلاطون و ارسطو هم این نگرش برجسته است. در مسیحیت هم زندگی سیاسی، ابزاری است به سوی شهر آسمانی و برای دست­یابی به سعادت. در شهر آسمانی که آگوستین مطرح می‌کند، دولت در استخدام کلیساست که بنابرآن، کلیسا همانند سر می‌شود و دولت همانند بدن. در سنت اسلامی نیز نگرش به سیاست، برای زمینه سازی سعادت و فضلیت است. این بحث در متون اسلامی، برجسته می­نماید و در مباحث اندیش­مندان مسلمانی چون فارابی نیز به خوبی برتابیده است.

نگرش‌های کلاسیک بیشتر فضیلت­گرا و فضیلت مدارند، اما این روی­کرد به سیاست در دوران مدرن تغییر می­یابد. روی­کرد به سیاست در دوران مدرن، نه برای به دست آوردن فضیلت که برای به دست آوردن آزادی است. در واقع، آزادی غایت سیاست است، و فضیلت امری شخصی به شمار می­رود که هر کس به شیوه خاصی که می‌خواهد آن را دنبال می‌کند. از منظری دیگر، اگر ما کانت را برجسته­ترین فیلسوف مدرن بدانیم، شاید هرگز بحث سعادت و فضیلت را در فلسفه سیاسی او نیابیم. کانت مفهوم خیر اخلاقی را در سیاست مطرح می­کند، اما بر مبنای وظیفه­گرایانه یا اخلاق وظیفه­گرایانه؛ یعنی دغدغه‌اش انجام وظیفه است. توقع به دست آوردن غایتی، چه سعادت و یا فضیلت، از فلسفه کانت به جا نیست. در فلسفه کانت، رسیدن به سعادت هرگز مطرح نیست بلکه رفتار تنها باید براساس وظیفه انجام داده شود؛ یعنی مبنای کانت، اخلاق وظیفه­گرایانه است، بر عکس فضیلت­گرایان که خیر انجام می­شود برای رسیدن به سعادت. اندیش­مندان مدرن غیر از کانت، مثل توماس­هابز و جان­لاک دغدغه‌شان آزادی است؛ یعنی چگونه سیاست تنظیم شود تا آزادی فرد تأمین گردد.

در نگرش‌های پست مدرن، دغدغه آزادی جای خود را به دغدغه قدرت و رابطه قدرت می‌دهد. اصطلاحی در نزد پست مدرن­ها مطرح است به نام «امر سیاسی» (the political ). «امر سیاسی» عبارت است از نزاع همیشگی و دایمی در عرصه رابطه اجتماعی انسان‌ها. در واقع همواره سیاست معطوف به قدرت است. در این‌جا بر فضیلت یا آزادی تمرکزی صورت نمی‌گیرد. قدرت در همه جا وجود دارد و تعیین کننده است. ویژگی اصلی نگرشهای پسامدرن را می­توان نفی روایت کلان و مرگ سوژه محوری مدرن دانست. در نزد پسامدرن­ها، قدرت تنها در لایه­های سطحی اهمیت ندارد، بلکه در تار و پود زندگی انسان­ها نیز رخنه کرده و آنها را به دام خود اسیر کرده است. برخلاف نگرش مدرن به سیاست و قدرت که بنابرآن، انسان­محوری اقتضا می­کرد خواست انسان­ها بر اساس حقوق طبیعی از پیش موجود، رعایت شود و حقوق بشر محوریت داشته باشد، در نزد پسامدرن­ها، هیچ نگرش کلان و کلی پذیرفته نمی­شود؛ آن­چه واقعیت دارد، تنها در عرصه رقابت و نزاع بر سر منافع است. تنها قدرت می­تواند تعیین کننده باشد. حتی کسانی مانند فوکو، قدرت را سازنده دانش متناسب با خود می­دانند. در این صورت، قدرت حتی منشأ خود را پنهان می­سازد و امکان شناسایی آن به راحتی وجود ندارد. پس در نگرش پسامدرن­ها، زندگی بشری همواره در دام قدرت و رقابت انسان­ها و منافع آنها گرفتار است. از این رو، سیاست نیز تنها خشونت در قدرت را تعدیل می­کند. در این صورت، تفاوت­گذاری بین امر سیاسی و سیاست، از آن جهت است که در امر سیاسی، رابطه قدرت همواره تعدیل نشده و خشن است، اما در سیاست تا حدی کوشش می­شود خشونت­های تعدیل نشده تعدیل شود. پس سیاست، عبارت است از تعدیل روابط خشن قدرت به روابط غیر خشن؛ یعنی برگزینی رقابت و نزاع به جای تخاصم.

چیستی فضیلت و آزادی نیز بر می­گردد به روایت کلانی که مدرن‌ها مطرح می‌کردند. در واقع، نزد پست مدرن‌ها، قدرت مطرح است، اما تلاش می­شود با شناسایی کانون­های قدرت تا حدّ امکان رهایی انسان از سیطره‌های قدرت نیز مطرح گردد. البته در نهایت، گریزی از این کانون­ها و تأثیرات قدرت وجود ندارد، اما سعی می­شود با شالوده شکنی قدرت­های تثبیت شده، امکانات و احتمالات پنهان دیگر کشف شود؛ هم­چون گزینه رهایی به جای آزادی. پس در نزد پست مدرن­ها، سیاست همواره به رابطه قدرت معطوف است. اگر نگرش پست مدرن­ها چنین باشد، آنان را همانند کسانی مثل کلبیون و سوفسطاییان خواهیم یافت که چنین نگرشی به سیاست داشتند و می‌گفتند: عدالت و سیاست، منافع اغنیا و اقویا را تأمین می­کند.

مفهوم سیاست در آموزه مهدویت

گاه به اندیشه مهدویت در اسلام ، آموزه یا دکترین مهدویت می­گویند. دکترین در فرهنگ و بستر چنین تعریف شده است:

الف) آن­چه آموخته شده است؛

ب) اصل یا موضوع یا مجموعه­ای از اصول در یک شاخه دانش یا یک نظام اعتقادی ـ­ دینی؛

ج) اصل حقوقی که از تصمیمات گذشته به دست آمده است؛

د) اعلان سیاست بنیادین حکومت به­ویژه درعرصه روابط بین الملل.

دکترین در دایره المعارف­های ویکی پیدیا و لینوکس نیز چنین تعریف شده است:

۱٫ اغلب دکترین درباره مجموعه اعتقادات دینی به­ویژه اعتقاداتی که از سوی کلیسا مطرح شده،­ به کار می رود.

۲٫ هم چنین در مورد اصل حقوقی در سنت­های حقوقی عرفی که طی تصمیمات گذشته­ تاریخی شکل گرفته اند، به کار می رود.

۳٫ دکترین­ درسیاست خارجی ، عبارت است از مجموعه قواعد بنیادینی که در اجرای سیاست خارجی یک کشور اعمال می شود. از این رو، دکترین هم­آهنگی فراخی را بیان­می­کند که طی طیفی از اقدامات و اعمال درست تلقی شده است.دکترین در این معنا همواره بیان­گر ابتکارات یک رهبر سیاسی خاص است که به نام وی خوانده می شود؛ مثل دکترین مونرئه و دکترین آیزنهاور. در امریکا رسم است که هر رئیس جمهوری دکترین خود را نیز داشته باشد.

گاهی دکترین تنها واژه­ای بلندپروازانه است برای یک شعار. هم­چنین دکترین درباره مفهومی از یک فرایند عملیات پیچیده در جنگ به کار می رود. نمونه بارز آن، دکترین تاکتیکی است که در آن مجموعه ای از مانورها، نیروها و تسلیحات خاص به مثابه یک ره­یافت پیش فرض در حمله خاص به کار گرفته می شود.

با توجه به کاربرد دکترین در آموزه­های اعتقادی، از واژه دکترین واژه دیگری در زبان انگلیسی به صورت indoctrination ساخته شده که در مقابل واژه تعلیم یا education ، پذیرش انفعالی را بیان می­ کند. (See: Internet Source ,1). به لحاظ ریشه شناختی، واژه دکترین از کلمه لاتین didache گرفته شده که به معنای گرفتن و دریافت کردن است. در متن یونانی عهد جدید دو واژه برای دکترین به کار رفته است:didache و didaskalia. هر دو واژه به معنای آموزه، دستور العمل، تعلیم و تبیین به کار رفته­اند. در انجیل آمده است که مسیح دکترین را می آموزد(Matt. 7:28, 22:33; Mk. 1:22, 4:2, 11:18, 12:38; Luke 4:32, etc.). بنابر این دیدگاه ، دکترین واقعی از آن خداست. از حضرت مسیح نقل شده که « دکترین من مال من نیست، بلکه از آن خداست که مرا فرستاده است» (John 7:16).

در نسخه کینگ جیمز عهد عتیق واژه آموزه شش بار و معمولا در ترجمه واژه عبری leqakh به معنای دستور العمل یا در معنای دقیق­­تر «آن­چه باید دریافت شود» به کار رفته است. این واژه در متن عهد جدید جیمز کینگ نیز بیش از پنجاه بار به کار رفته است که اغلب در مورد تعلیم یا دستورالعمل­های عیسی مسیح و کمتر در مورد تعالیم دیگران به کار رفته است. دکترین در کاربرد مفرد خود تنها به تعالیم مسیح گفته شده است، و در کاربرد جمع خود، در مورد تعالیم دیگران که باطل محسوب می شوند (See: Internet Source, 2).

با توجه به معانی­ای که از واژه دکترین در فرهنگ مسیحی- غربی وجود دارد، می­بایست بر نقش آموزه­های دینی در معنای این واژه تأکید کرد. ریشه این لغت نیز به معنای دستورالعمل و راهنماست. با چنین محتوایی، واژه دکترین در زندگی غیر دینی نیز رواج یافته است. واژه­دکترین در عرصه سیاسی اجتماعی بیشتر دیدگاه های اعلامی و سیاست­های رهبران سیاسی را بیان می­کند.

در صورتی که ما در سنت اسلامی از دکترین مهدویت سخن بگوییم، می­بایست آن را در سیاق دینی همانند سنت مسیحی به کار ببریم. از این حیث دکترین مهدویت شامل آموزه­های اسلامی در باره منجی موعود و زندگی در مدینه فاضله اسلامی خواهد بود. طبیعی است با توجه به ویژگی کلان آموزه مهدویت اسلامی، ابعاد مختلفی از آن را می­توان استخراج و تبیین نمود. یکی از ابعاد مهم و پر­اهمیت آموزه مهدویت اسلامی، ابعاد سیاسی اجتماعی آن است که در این نوشتار سعی می­شود مسائل سیاسی آن طبقه­بندی و به صورت اجمالی شمرده شوند.

روی­کرد به سیاست در تفکر اسلامی، غایت گرایانه و فضیلت گرایانه است. حتی در تفکر اسلامی، مفهوم سیاست دقیق­تر از دیگر نگرش­های غایت­گرایانه می­نماید. نگرش اسلامی با نگرش غایت­گرایانه یونان باستان، از آن روی متفاوت است که بنابرآن، سعادت اخروی، سعادتی نهایی است و در پی سعادت دنیوی؛ یعنی سیاست، فرایندی است که ضمن زمینه‌سازی فضیلت در این دنیا، زمینه سعادت اخروی را تأمین می­کند، در مباحث سیاسی مهدویت، ماهیت سیاست و جهت‌گیری­ها، براساس راه­برد به فضیلت و سیاست صورت می‌گیرد. در این مباحث، خود فعل سیاست مورد توجه است، یا دانش به چنین فعلی.

البته باید توجه داشت که در مباحث مهدویت، فعل سیاسی به سعادت معطوف است، اما گاه علاوه بر مباحث معطوف به سعادت، از باب رابطه تضاد، از مضادات سیاست مهدوی نیز بحث می­کنیم؛ همانند اندیشه سیاسی فارابی درباره­ مدینه فاضله و مضادات آن. که محور بحث مدینه فاضله است، اما از مضادات مدینه فاضله هم بحث می‌شود. پس در مباحث سیاسی مهدویت، روی­کرد به سیاست، همان روی­کرد فضیلت گرایانه و مضاداتش است. بنابراین، گاهی مسائلی را در مباحث مهدویت می‌بینیم که از اصل مباحث مهدویت خارج است، اما این بحث­ها هم به دلیل رابطه تضاد به نوعی در بحث سیاسی مهدویت می­گنجد.

وجوه ضرورت مباحث سیاسی مهدویت

ضرورت طرح مباحث سیاسی مهدویت در شرایط امروز، دلایلی از این شمار دارد:

۱٫ آموزه اعتقادی امامت و استلزامات سیاسی آن؛ نخستین وجه ضرورت پرداختن به مباحث سیاسی مهدویت، بدان جهت است که مهدویت به دلیل ارتباط با مسئله امامت، آموزه­ای اعتقادی است. شیعه همواره امامت را رکن اعتقادی خود می­داند. در شرایط امروز نیز شناخت امام۷ و تبعیت از وی اصلی اعتقادی است. مؤمن شیعی هنگامی درست آیین خواهد بود که بتواند امام معصوم و امام زمان خویش۷ را بشناسد و از وی تبعیت کند. حضرت مهدی۴ یکی از دوازده جانشین منصوص پیامبر گرامی اسلام۶ است و مصداق تام امامت در عصر حاضر به شمار می­رود. آموزه امامت از همان ابتدا، بُعد سیاسی مهمی در جامعه اسلامی داشته است و به تعبیر شهرستانی در ملل و نحل هیچ موضوعی به اندازه امامت و جانشینی پیامبر۹ شمشیرها را برهنه نکرده و خون­ها را نریخته است. از این روی، شناخت امام معصوم و پیروی از وی راه حق و تمایز آن از باطل را نشان می­دهد؛ یعنی اصل تولّا و تبرّا اقتضا می­کند در عصر حاضر امام معصوم را بشناسیم و با اظهار وفاداری و تولّا به وی و دوست­دارانش از دشمنانشان بی­زاری بجوییم. بدین جهت، با شناخت حق لازم است از آن پیروی گردد و از باطل تبرّا و برائت شود.

۲٫ نقش مهدویت در هویت بخشی به زندگی سیاسی- اجتماعی ما؛ علاوه بر ضرورت اعتقاد به چیستی امامت و مصداق آن، هویت­­بخشی مهدویت به ما مطرح است. کانون بحث هویت این است که ما که هستیم و چگونه تعریف می‌شویم؟ وجوه تمایز ما از دیگران چیست؟ یکی از روی­کردها به تعریف هویت، تعیین «واژگان نهایی» ماست. طبق تعریف رورتی، مراد از واژگان نهایی آن است که اگر از کسانی بخواهیم آرمان‌های خود را تعریف کنند، از یک­سری ایده‌ها و مفاهیمی سخن می‌گویند که فراتر از آنها، تکرار مکررات است. وقتی ما می‌خواهیم از هویت خود یا آن­چه آرمان ماست، سخن بگوییم ناخواسته باید به امام زمان تمسک بجوییم. یعنی اگر ما در جایگاه شیعه واقعی، خود را بخواهیم تعریف کنیم، باید با آرمانی­ترین واژگان­ تعریف نماییم که همان واژگان نهایی ماست. نام شیعه، خود روشنی بخش است؛ یعنی پیرو اهل بیت:. بدین سبب، ما در نام و تعریف خویش، همواره با اهل بیت عصمت و طهارت و در زمان خویش با حضرت ولی­عصر۴ تعریف می­شویم. چنین تعریفی در دعای شریفه زیر نیز به خوبی منعکس شده است:

اللهم عرِّفنی نفسک فإنّک إن لم تُعَرّفنی نفسک، لم أعرف رسولک، الّلهم عرِّفنی رسولک، فإنّک إن لم تُعرِّفنی رسولک، لم أعرف حجّتک. اللهم عرِّفنی حجَّتک فإنّک إن لم تُعرِّفنی حجّتک ظَلَلتُ عن دینی. (کافی، ج۱، ص۳۳۷)

در روایات فریقین نیز از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که آن حضرت می­فرمایند: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتۀ جاهلیۀ» یعنی اصلاً زندگی اسلامی، دایر مدار شناخت امام زمان است؛ ما که هستیم و با چه کسی تعریف می‌شویم؟ با امام زمان خودمان۴٫ پس از این جهت خودشناسی ما مستلزم شناخت مهدویت است. به این جهت، ما در عرصه سیاسی هم هویت سیاسی خود را با امام زمان خویش تعریف می­کنیم. وجوه تفاوت و تمایز ما از جریان­های سیاسی دیگر و حکومت­های غاصب زمان ما، تعلق خاطری است که ما به دولت مهدوی و حکومت جانشینان برحقّ آن حضرت داریم.

۳٫ بحران ایدئولوژی­های بشری و ضرورت طرح و پی­گیری آموزه سیاسی مهدویت در جهان امروز؛ سومین ضرورت طرح مباحث مهدویت در عصر حاضر، نیاز انسان امروز به شناخت بهترین الگوهای نظام سیاسی و حکومت داری است. انسان امروز حکومت­ها و دولت­های بسیاری را دیده و از بسیاری از این حکومت­ها سرخورده شده است. ایدئولوژی­هایی که درصدد بوده­اند مدل­های مختلفی را از زندگی سیاسی مطرح کنند، امروزه با بحران مواجه شده­اند. در روایتی آمده است:

قبل از قیام قائم، همه اقوام به حکومت خواهند رسید و ناکام خواهند ماند. این بدان جهت است که بر کسی حجتی نماند که بگوید اگر ما فرصت حکومت پیدا می‌کردیم، بنابر شیوه دیگری انسان­ها را به سعادت می­رساندیم. (نعمانی، ۱۲۶)

بنابر تأویل این روایت و نگرش نمادین آن، هر ایده و تفکر و مرامی به حکومت می‌رسد، اما همگی ناکام می‌مانند. در شرایط کنونی نیز مکتب‌ها و جریان­های فکری مختلفی آمده­­اند و رفته­اند. به کدام یک باید دل ببندیم؟ در این زمان که عصر پایان مکتب‌هاست، و در واقع دوران افول مکتب‌ها و قرائت‌های کلان است، این دغدغه بیشتر احساس می‌شود. دنیای مدرن کوشیده بود تا در این چند سده اخیر بهترین راه حل را بنماید. اما خود مدرنیته غربی نیز با بحران مواجه شد و نقدهایی که پسامدرن­ها از درون بر آن مطرح کرده­اند، حاکی از بحران درونی تفکر مدرنیسم غربی است. حال این پرسش پیشاروی انسان امروز مطرح است که بدیل مناسب چیست؟ عده‌ای دل خوش کرده‌اند که لیبرالیسم جواب بدهد. اما لیبرالیسم و در کل مدرنیته غربی جواب نمی‌دهد. به هر حال در شرایطی که این ایدئولوژی‌ها و مکاتب افول می‌کنند، انسان‌ها به دنبال ایده‌های با ثبات‌تری هستند. پس از این جهت، ما می‌توانیم آموزه حکومت اسلامی و در رأس آن مدینه فاضله مهدوی را ارائه کنیم.

۴٫ احیای اسلام گرایی و توجه جهان به سیاست و مدینه فاضله اسلامی؛ بعد چهارم که ضرورت آن امروزه مطرح است، احیای اسلام­گرایی در جهان امروز است. در واقع، اسلام­گرایی که در شرایط امروز جهانی رو به گسترش است، یک جامعه آرمانی و مطلوب دارد. آرمان اسلام­گرایی، مدینه فاضله مهدوی است. پس اگر آرمان نهایی اسلام­گرایی را بخواهیم شفاف‌تر توضیح بدهیم، راهی جز بیان مدینه فاضله مهدوی نخواهیم داشت.

۵٫ تبیین و توضیح وضعیت سیاسی جامعه امروز با الگوی مدینه فاضله مهدوی؛ از وجوه ضرورت شناسایی و پرداختن به مباحث سیاسی مهدویت؛ ضرورت‌های زندگی سیاسی امروز ماست. اگر ما امروزه در جهان اسلام وضعیت سیاسی خویش را بخواهیم سامان دهیم، می­بایست بر اساس الگوی آرمانی خویش به ساختن جامعه امروزی بپردازیم. الگوی آرمانی ما در آینده است. البته الگویی نیز در گذشته و در صدر اسلام داریم؛ یعنی در سنت نبوی و سنت علوی. اما این الگوها به دلیل شرایط تاریخی خاص خویش، نتوانستند آرمان نهایی نظام اسلامی را محقق کنند و همواره چالش‌ها و مشکلاتی در برابر آنها وجود داشته است. اما مدینه فاضله مهدوی، کامل­ترین نظام سیاسی اسلامی است. در واقع، می­بایست هم با نگاه به گذشته محقق و هم آینده آرمانی، زندگی سیاسی امروز خویش را سامان بخشیم. البته امروزه کسانی در سنت گذشته تردیدهایی کرده­اند؛ مانند: آیا پیامبر گرامی اسلام۶ مأمور به تشکیل حکومت دینی بوده است یا نه؟ آیا حضرت علی۷ تنها به دلیل انتخاب مردم و بیعت آنان حکومت را پذیرفت، یا ‌آن‌که مأموریتی الهی بر عهده‌اش بوده است؟ هر چند رویارویی با چنین مباحث و شبهاتی، استدلال‌های تاریخی و کلامی می‌طلبد، با نگاه به آینده نیز می‌توان به این شبهات پاسخ گفت. بسیاری از افرادی که در گذشته تردید می­کنند، تردیدی ندارند که سرانجام منجی موعود از جانب خداوند برانگیخته خواهد شد و حکومت دینی جهانی تشکیل خواهد داد. برای بحث با این افراد، می­توان به آینده شناسی روی آورد و آرمان نهایی را توضیح داد.

شناسایی آینده از جهت دیگری نیز ضرورت دارد؛ همواره آینده راهنمای امروز است. اگر ما آینده را به خوبی بشناسیم، حال را هم به خوبی خواهیم شناخت. کسانی که نگاه روشنی به آینده ندارند، حال خویش را نیز نمی­توانند خوب بشناسند. از این جهت آینده شناسی ارتباط وثیقی با زندگی امروز دارد و برای ساختن و تنظیم زندگی سیاسی امروز خویش، باید به آینده موعود روی آورد.

۶٫ بحران عدالت و توجه به منجی­گرایی در جهان امروز؛ بحران عدالت در عصر حاضر، ضرورت پرداختن به مباحث سیاسی مهدویت را در پی می‌آورد. امروزه، بحران عدالت به تدریج به بحرانی فراگیر تبدیل می­شود. بنابر روایات، منجی موعود هنگامی ظهور خواهد کرد که زمین از ظلم و جور پر شود.(الغیبه، طوسی، ص۴۶) چه بسا ظلم و جور در روزگاران گذشته، این طور نبود که کل جهان را بتواند در بر بگیرد. در واقع، وضع جهان از این حیث چند گونه بوده است؛ جایی عدالت رواج داشته و جایی ظلم. اما به کارگیری تعبیر «جهان را ظلم و جور فرا خواهد گرفت»، با شرایط زمان ما، به سمت و سویی می‌رود که دیگر ظلم، متعلق به منطقه خاصی نیست؛ ظلم همه جهان را در برمی‌گیرد. از این جهت، چه بسا بحث ظلم و بحران عدالت در آستانه جهانی شدن قرار گرفته باشد؛ یعنی این طور نیست که عده‌ای راحت باشند و عده‌ای ناراحت. عامل اصلی گسترش بحران عدالت و جهان­شمول­سازی آن نیز خود پدیده جهانی شدن است. حتی آن کسی که در غرب زندگی می‌کند، مسئله عدالت برایش مطرح است. چرا راه‌پیمایی‌های گسترده‌ای که علیه جهانی شدن اقتصاد صورت می‌گیرد، در غرب بیشتر است؟ بدان دلیل که حتی مردمان عادی در غرب نیز تحت تأثیر بی­عدالتی در جهان امروز هستند. البته نه بدان معنا که اکنون شرایط فراگیر شدن ظلم و جور محقق شده است و ظهور محقق خواهد شد بلکه رفته رفته در جهان بی­عدالتی و ظلم فراگیر می‌شود که شرط مبارزه با این بی­عدالتی­ها نیز معرفی آرمان عدالت مهدوی است.

۷٫ جهانی شدن و چشم انداز فرج؛ بحث جهانی شدن نیز خود دلیل دیگری برای ضرورت طرح مباحث سیاسی مهدویت است. جهانی شدن ایجاب می‌کند انسان‌ها در شرایطی زندگی کنند که آرمان فراگیر در آن مطرح است. این زندگی جهانی، چگونه ماهیتی دارد؟ چه نسبتی بین آن و جامعه موعود جهانی ادیان برقرار است؟ این بحث هم اقتضا می‌کند که به مباحث سیاسی مهدویت بیشتر بپردازیم. البته بحث‌های مربوط به جهانی شدن و ارتباط آن با بحث مهدویت اسلامی بسیار گسترده است که نمونه­هایی از آن در این اثر مطرح شده است و برخی از مسائل آن نیز در این نوشتار روشن خواهد شد.

۸٫ فعالیت جریانهای انحرافی مهدویت و ضرورت تبیین صحیح ابعاد سیاسی مهدویت اسلامی؛ پیشینه بحث جریان‌های انحرافی که اکنون رواج یافته، به نوعی به انجمن حجتیه و بهائیت و مانند آنها برمی‌گردد. البته بُعد سیاسی بهائیت به اندازه بُعد اعتقادی و دینی آن نیست. اما همین بُعد اعتقادی تأثیرات سیاسی هم دارد. ولی در انجمن حجتیه، دیدگاه‌های تعلیق حکومت و سیاسی مطرح است.

۹٫ چالش جهان غرب با آموزه‌های مهدویت؛ در نهایت توجه به این نکته حایز اهمیت است که غرب امروزه در صدد رویارویی با تفکر و گرایش اسلامی بر آمده است. یکی از محورهای این رویارویی ، منفی جلوه دادن آموزه های اسلامی چون جهاد، و مبارزه با استعمار است. در این میان سعی نموده است آموزه مهدویت را نیز منفی جلوه دهد. آنها قیام حضرت مهدی۴ را مظهر خشونت اسلامی معرفی می­کنند و در نتیجه از آموزه مهدویت اسلامی نیز چهره­ای کاملا منفی ارائه کرده­اند. اینها اقتضا می‌کند ما خودمان آموزه مهدویت را به درستی تبیین و به جهان ارائه نماییم.

وجوه طبقه­ بندی مباحث سیاسی مهدویت

برای طبقه بندی مباحث سیاسی مهدویت، به دو شیوه می­توان عمل کرد: بنابر شیوه اول، به تناسب همه رشته‌ها و گرایش‌های مطالعات سیاسی، مباحث سیاسی مهدویت را می‌شناسیم. این‌جا نیز باید بین شاخه­های اصلی مطالعات سیاسی و مطالعات بین رشته‌ای تمایز نهیم. طبق این شیوه، مسائل مربوط به مهدویت را علم سیاست، جامعه شناسی سیاسی، فلسفه سیاسی و گرایش‌های میان رشته­ای، همانند: جغرافیای سیاسی، اقتصاد سیاسی و روان‌شناسی سیاسی می‌شناسیم و برمی‌شمریم و در پژوهش‌های سیاسی مهدویت از آنها بهره می‌گیریم.

این شیوه خیلی ایده‌آل و فراگیر است، اما فایده و کاربرد آن در شرایط کنونی بسیار کم است. شاید در میان مدت یا در بلندمدت بتوانیم مسائل جغرافیای سیاسی مهدویت را بررسی کنیم، اما در کوتاه مدت هنوز زمینه­های بررسی این مسائل کاملاً شفاف و روشن نیست. این بدین معنا نیست که هیچ مسئله مهم و با اهمیت سیاسی در این زمینه وجود ندارد، بلکه مراد این است که در شرایط کنونی که به رغم مطالعات انجام شده و زحماتی که علمای بزرگوار ما در وادی معارف مهدوی متحمل شده­­­اند، هنوز مسائل بسیاری در حوزه­های اصلی باقی مانده است که ابتدا باید بدانها پرداخت. بنابراین، به لحاظ نگرش کاربردی و اولویت دادن به مسائل مهم­تر، تنها باید به شناسایی و بررسی مسائلی پرداخت که امروزه در وادی مباحث سیاسی مهدویت بیشتر ضرورت دارند.

شیوه­ دوم شناسایی مسائل سیاسی مهدویت این است که به جای پرداختن به تمامی حوزه­ها و گرایش‌های مهم سیاسی، تنها به مسئله شناسی حوزه­های مهم و کاربردی مباحث سیاسی مهدویت بپردازیم. این کار را می­توان با شناسایی حوزه­های اصلی اندیشه سیاسی اسلام انجام داد. البته در فرصت مناسب و در توسعه مباحث مهدویت، لازم است در روی‌کردی دوباره، مباحث مهدویت را بر اساس تمامی حوزه­ها و گرایش‌های سیاسی مهدویت بررسی کنیم. برتری این شیوه این است که ما را به مباحث مورد نیاز امروز جامعه اسلامی نزدیک‌تر می‌کند و ناگزیر نیازهای امروز را برمی‌آورد. چنین نگرشی را می­توان به نوعی نگرش کاربردی و مبتنی بر ضرورت­ها دانست. البته چنان‌که گذشت، هر چند چنین شیوه­ای مزیت کاربردی دارد، از سوی دیگر شیوه جامعی نیست و هنوز مباحثی از قلمرو بررسی خارج می­ماند که لازم است در فرصت مناسب تکمیل شود.

طبقه ­­بندی مسائل سیاسی مهدویت

پیش از طبقه­بندی مباحث سیاسی مهدویت، توجه به این نکته ضروری است که برخی از مسائل سیاسی مهدویت را می­توان از زوایای مختلفی بررسی کرد. از این جهت، شاید مسئله خاصی را بتوان از منظرها و در نتیجه در طبقه­بندی‌های مختلفی مطرح کرد. برای مثال، ضرورت وجود امام و رهبر در جامعه گاه از منظر کلام سیاسی بررسی می‌شود و گاه از منظر فقه سیاسی یا فلسفه سیاسی. از این جهت، هر چند ضرورت وجود امام مسئله­ای خاص است، اما می­توان آن را از منظرهای مختلفی بررسی نمود. لذا این امر موجب تداخل طبقه­بندی مسائل سیاسی مهدویت نمی­شود و باید به بُعد و حیثیت بررسی یک مسئله در جایگاه و طبقه­بندی خود توجه نمود. به نظر می­رسد، می­توان مباحث مهدویت را از منظر کاربردی در شش گروه عمده، طبقه­بندی نمود:

الف) کلیات و مبانی مباحث سیاسی مهدویت؛

در این بخش مباحثی که زمینه­ساز و مقدمات مباحث سیاسی مهدویت اسلامی را تشکیل می­دهند، بررسی می‌شوند. برخی از این مباحث، به مستندات و نیز منابع آموزه مهدویت اسلامی تعلق دارد و هم چنین برخی از مباحثی را که نمی­توان در دیگر بخش‌های مباحث سیاسی مهدویت مطرح نمود، می­توان در این بخش مطرح کرد. عمده­ترین مباحث سیاسی مهدویت در این بخش عبارت است از:

۱٫ طبقه­بندی مفاهیم سیاسی احادیث مهدویت اسلامی؛

۲٫ بررسی تحولات نشانه­شناسی مفاهیم سیاسی مهدویت در تاریخ اسلام؛

۳٫ منبع شناسی مباحث سیاسی مهدویت؛

۴٫ نقش عقل در مباحث سیاسی مهدویت؛

۵٫ نقش نقل در مباحث سیاسی مهدویت؛

۶٫ نقش شهود و امور ذوقی در مباحث سیاسی مهدویت؛

۷٫ نقش تجربه در مباحث سیاسی مهدویت؛

۸٫ تحلیل معنا­شناختی مفاهیم سیاسی دعای ندبه؛

۹٫ تحلیل معناشناسی مفاهیم سیاسی ادعیه مهدویت (به جز دعای ندبه)؛

۱۰٫ نقش اخبار جعلی در تحریف مباحث سیاسی مهدویت در تاریخ اسلام؛

۱۱٫ بررسی روی‌کردها و عمل‌کردهای حکام جور درباره احادیث مهدویت؛

۱۲٫ مفهوم شناسی نجات در منجی­گرایی اسلامی؛

۱۳٫ تحلیل مفاهیم سیاسی توقیعات شریف؛

۱۴٫ مفهوم شناسی استضعاف و حاکمیت مستضعفان در قرآن کریم؛

۱۵٫ بررسی مصادیق سوء استفاده حاکمان غاصب و جائر از اخبار ملاحم؛

۱۶٫ بررسی و تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در قرآن کریم؛

۱۷٫ بررسی تأثیرات اخبار مهدویت در تحولات سیاسی صدر اسلام؛

۱۸٫ تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در کلام نبوی۶؛

۱۹٫ تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در نهج البلاغه؛

۲۰٫ تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در صحیفه سجادیه؛

۲۱٫ تحلیل مفاهیم سیاسی مهدویت در کلام امامان معصوم: (به تفکیک)؛

و … .

ب) مباحث کلام سیاسی مهدویت؛ کلام سیاسی،

از حوزه­های اصلی معرفت سیاسی اسلامی است. در تعریفی اجمالی می­توان کلام سیاسی را چنین تعریف کرد:

کلام سیاسى شاخه‏اى از علم کلام است که به تبیین و توضیح آموزه‏هاى ایمانى و دیدگاه‏هاى کلان دین در باب مسائل و امور سیاسى پرداخته و از آنها در قبال دیدگاه‏ها و آموزه‏هاى رقیب دفاع مى‏نماید. (نک: بهروزلک، ۱۳۸۲:)

 البته برخی نیز کلام سیاسی را به آموزه­های سیاسی برگرفته از وحی تعریف کرده­اند (نک: اشتراوس، ۱۳۷۳: ۶). چنین تعریفی به نوعی شامل مباحث فقه سیاسی نیز می­گردد و در نتیجه، مانع نیست. دغدغه اصلی کلام سیاسی سه امر است: شناسایی دقیق مواضع و دیدگاه‌های کلان دین در باب زندگی سیاسی؛ تبیین و استدلال برای آنها؛ و در نهایت دفاع از این دیدگاه‌ها در قبال شبهات و دیدگاه‌های رقیب. چنان‌که از تعریف کلام سیاسی بر می­آید، کلام سیاسی معطوف به دیدگاه‌های کلان سیاسی اسلام است و هرگز وارد مسائل جزئی نمی­شود. پرداختن به مسائل سیاسی جزئی از منظر حقوق و تکالیف، چنان‌که توضیح خواهیم داد، شأن فقه سیاسی است. البته گرایش‌های دیگری نیز در استخراج دیدگاه‌های سیاسی دین اسلام وجود دارد؛ همانند: حدیث شناسی سیاسی؛ تفسیر سیاسی؛ عرفان سیاسی. تفاوت کلام سیاسی نیز با هر کدام از این حوزه­ها، دغدغه دفاعی کلام سیاسی از اصول و مبانی دینی است. کلام سیاسی با فلسفه سیاسی نیز متفاوت است که در بخش فلسفه سیاسی آن را توضیح خواهیم داد.

به نظر می­رسد، بسیاری از مباحث سیاسی مهدویت از منظر کلام سیاسی قابل طرح و بررسی است. در نگاهی کلان می‌توان دست‌کم سه حوزه اصلی را برای مباحث کلام سیاسی مهدویت شناسایی نمود: تبیین اصل آموزه مهدویت در اسلام؛ بررسی مسئله عصر غیبت و زندگی سیاسی در آن؛ تبیین مدینه فاضله مهدوی و مباحث مربوط به آن. مهدویت آموزه اعتقادی دینی است و با توجه به ارتباط آن به مسئله امامت و رهبری در جامعه اسلامی از یک سو و تجلّی مدینه فاضله اسلامی در دولت مهدوی، ابعاد سیاسی مهمی دارد. از حیث کلام سیاسی، می­بایست ضمن تبیین مسائل مهدویت اسلامی آموزه‌های اعتقادی، استدلال‌های مناسب را به شیوه­های مختلف عقلی، نقلی و تجربی برای آن ارائه نمود و از آن در برابر دیدگاه‌های رقیب دفاع کرد. از این رو، اصل اثبات آموزه مهدویت در اسلام، مسئله‌ای کلامی است. مسئله اساسی دیگر در این زمینه، تبیین ضرورت، خصوصیات و ویژگی‌های مدینه فاضله مهدوی است. مسئله غیبت و وضعیت سیاسی جامعه اسلامی در این عصر نیز بحث سیاسی مهم دیگری است که در این زمینه نیز باید بررسی شود. البته مسئله مهدویت در اسلام، همانند اصل مسئله امامت و رهبری در جامعه اسلامی، مسائل ریز و فرعی­ نیز دارد که برخی از این مسائل عبارت است از:

 یکم. مبانی و مباحث بنیادین سیاسی مهدویت در اسلام:

۱٫ مهدویت و مبانی مشروعیت نظام اسلامی در اسلام؛

۲٫ مبانی انسان شناختی آموزه مهدویت در اسلام؛

۳٫ مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آموزه مهدویت در اسلام؛

۴٫ غایت زندگی سیاسی در آموزه مهدویت اسلامی؛

۵٫ مفهوم شناسی سیاست در آموزه مهدویت؛

۶٫ مفهوم جامعه و زندگی اجتماعی در مهدویت اسلامی؛

۷٫ نقش و جایگاه مهدویت در اندیشه سیاسی اسلام؛

۸٫ مهدویت و نسبت دین و سیاست در اسلام؛

۹٫ مهدویت و مسئله انتظار بشر از دین در عرصه سیاسی- اجتماعی؛

۱۰٫ مفهوم شناسی منجی­گرایی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی؛

۱۱٫ مهدویت و مسئله انتصابی بودن امام معصوم؛

۱۲٫ مهدویت و ضرورت حکومت دینی؛

۱۳٫ ادله انتصاب امام مهدی۴ به امامت؛

۱۴٫ صفات و ویژگی‌های سیاسی منجی در اسلام؛

۱۵٫ محدودیت‌های شناخت بشری در گزینش منجی؛

۱۶٫ نقش مردم در شناخت و گزینش منجی موعود؛

۱۷٫ مردم سالاری و مهدویت اسلامی؛

۱۸٫ مفهوم شناسی آزادی و عدالت در آموزه مهدویت اسلامی؛

۱۹٫ مهدویت و تحزب در جامعه اسلامی؛

۲۰٫ مهدویت و مفهوم شهروندی؛

۲۱٫ مهدویت و نظام سیاسی امامت؛

۲۲٫ مهدویت و نظام سیاسی خلافت؛

۲۳٫ مهدویت و فضیلت گرایی سیاسی؛

۲۴٫ مهدویت و تجلّی انسان کامل در رهبری سیاسی- اجتماعی؛

۲۵٫ مهدویت و مسئله انسان کامل در تفکر اسلامی.

 

120,000 ریال – خرید
 

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

 

مطالب پیشنهادی:
  • مقاله مهدویت در قرآن
  • پایان نامه مهدویت
  • پایان نامه امام زمان (عج)
  • مقاله مهدویت
  • مقاله مهدویت چیست؟
  • برچسب ها : , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید
    

    جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

    سبد خرید

    • سبد خریدتان خالی است.

    دسته ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.