پایان نامه فرهنگ تحلیلی موضوعی آثار منثور شیخ احمد جامی


دنلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

پایان نامه فرهنگ تحلیلی موضوعی آثار منثور شیخ احمد جامی مربوطه  به صورت فایل ورد  word و قابل ویرایش می باشد و دارای ۲۷۷  صفحه است . بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دانلود پایان نامه فرهنگ تحلیلی موضوعی آثار منثور شیخ احمد جامی نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک پایان نامه مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد

 فهرست

پیش گفتار   ۷-۱
نشانه¬های اختصاری  ۸
فصل اوّل: زندگی و مشرب عرفانی احمد  ۳۵-۹
یادداشت¬ها  ۳۸-۳۶
فصل دوم: مدخل¬ها   ۲۷۱-۳۹
ابدال  ۴۳-۴۰
احسان  ۴۶-۴۴
اخلاص  ۵۱-۴۷
ادب  ۵۸-۵۲
بیداری  ۶۱-۵۹
پیر  ۶۶-۶۲
تقوی  ۷۰-۶۷
تفویض  ۷۳-۷۱
توبه  ۷۹-۷۴
توحید  ۸۵-۸۰
توفیق  ۸۷-۸۶
توکّل   ۹۳-۸۸
جذبه  ۹۷-۹۴
حال   ۱۰۲-۹۸
حرص  ۱۰۶-۱۰۳
حقیقت   ۱۱۰-۱۰۷
حیرت  ۱۱۲-۱۱۱
خانقاه   ۱۱۶-۱۱۳
خوف  ۱۲۱-۱۱۷
درویش  ۱۲۶-۱۲۲
دنیا   ۱۳۰-۱۲۷
دولت   ۱۳۲-۱۳۱
رجا  ۱۳۶-۱۳۳
رحمت  ۱۳۸-۱۳۷
روح  ۱۴۱-۱۳۹
ریاضت  ۱۴۲-۱۴۴
زهد  ۱۵۱-۱۴۵
سرّ (اسرار)  ۱۵۵-۱۵۲
سماع  ۱۶۲-۱۵۶
شریعت  ۱۶۳
شکر  ۱۶۷-۱۶۴
صبر  ۱۷۳-۱۶۸
صوفی  ۱۷۴
طاعت  ۱۷۷-۱۷۴
طلب  ۱۸۱-۱۷۸
عشق   ۱۸۷-۱۸۲
عقل   ۱۹۰-۱۸۸
علم   ۱۹۸-۱۹۱
فقر  ۲۰۳-۱۹۹
قناعت  ۲۰۷-۲۰۴
کرامت   ۲۱۴-۲۰۸
کشش  ۲۱۵
مؤمن  ۲۱۸-۲۱۵
مجاهدت   ۲۲۲-۲۱۹
محبّت  ۲۲۹-۲۲۳
مرید  ۲۳۵-۲۳۰
معرفت  ۲۴۲-۲۳۶
ناز  ۲۴۶-۲۴۳
نصیحت   ۲۴۹-۲۴۷
نفس   ۲۵۳-۲۵۰
نیاز  ۲۵۴
وجد   ۲۵۸-۲۵۴
وقت  ۲۶۳-۲۵۹
همّت  ۲۶۴
هوی  ۲۶۶-۲۶۴
یقین  ۲۷۱-۲۶۷
فهرست منابع و مآخذ   ۲۷۵-۲۷۲

منابع و مآخذ:

۱-    آژنگ، نصرالله؛(۱۳۸۱)، گنجینه لغات، چاپ اوّل، دو جلد، انتشارات گنجینه، تهران.

۲-    ابن عربی، شیخ اکبر محمّد الدین؛ (۱۳۸۲)، ترجمه فتوحات مکیّه،ترجمه محمّد خواجوی،چاپ اوّل، انتشارات مولی، تهران.

۳-    الهامی، داوود؛ (۱۳۷۴)، عرفان و تصوّف( عرفان اسلامی و عرفان التقاطی)، چاپ اوّل، انتشارات مکتب اسلام، قم.

۴-  انصاری، خواجه عبدالله؛ (۱۳۸۳)، ترجمه متن منازل السائرین و علل المقامات، ترجمه عبدالغفور روان فرهادی، چاپ اوّل، نشر مولی، تهران.

۵-    انصاری، خواجه عبدالله؛ (۱۳۸۶)، صد میدان، تصحیح سهیلا موسوی سیرجانی، چاپ اوّل، زوّار، تهران.

۶-    انصاری، خواجه عبدالله؛ (۱۳۷۲)، مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، تصحیح محمّد سرور مولایی، چاپ اوّل، دوجلد، انتشارات توس، تهران.

۷- انصاری، قاسم؛ (۱۳۷۵) مبانی عرفان و تصوّف، چاپ دوم، کتابخانه­ی طهوری، تهران.

۸- جامی، شهاب الدّین ابوالمکارم؛ (بی­تا) خلاصه المقامات، چاپ اوّل، انتشارات بنگاه کتاب، مشهد.

۹-جامی، عبدالرّحمن؛ (۱۳۳۶)،نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح مهدی توحیدی پور، چاپ اوّل، کتابفروشی سعدی، تهران.

۱۰-  جامی نامقی، شیخ احمد؛ الف (۱۳۶۸)؛ انس التائبین، تصحیح علی فاضل، چاپ اول، انتشارات توس، تهران.

۱۱- جامی نامقی، شیخ احمد؛(۱۳۷۲) روضه المذنبین و جنّه المشتاقین، تصحیح علی فاضل، چاپ دوم، مؤسّسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران.

۱۲- جامی نامقی، شیخ احمد؛ ب( ۱۳۶۸) منتخب سراج السّائرین، تصحیح علی فاضل، چاپ اوّل، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد.

۱۳- جرجانی، میرسیّد شریف؛ (۱۳۷۷)،تعریفات( فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی)، ترجمه حسن سیّد عرب و سیما نوربخش، چاپ اوّل، انتشارات فرزان، تهران.

۱۴- حقیقت، عبدالرّفیع( ۱۳۷۲)، تاریخ عرفان و عارفان ایرانی(از بایزید تا نورعلیشاه گنابادی)، چاپ دوم، نشر کومش، تهران.

۱۵- حلبی، علی اصغر؛(۱۳۷۶) مبانی عرفان و احوال عارفان، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، (تهران).

۱۶- خوانساری، میر سیّد محمّد باقر( ۱۳۳۶)، روضات الجنات، ترجمه محمّد باقر ساعد خراسانی، چاپ اوّل، جلد اوّل، چاپ خانه اسلامیه، تهران.

۱۷- دشتی، علی(۱۳۶۲)، در دیار صوفیان، چاپ سوم، انتشارات جاویدان،  تهران.

۱۸- دهخدا، علی اکبر؛ (۱۳۷۷)، لغت نامه، چاپ ششم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.

۱۹- رازی، نجم الدّین ابوبکر؛ (۱۳۵۲)، مرصاد العباد، به اهتمام محمّد امین ریاحی، چاپ اوّل، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.

۲۰- زرّین کوب، عبدالحسین(۱۳۵۷) ، جست­وجو در تصوّف ایران، چاپ اوّل، امیرکبیر، تهران.

۲۱-  زرّین کوب، عبدالحسین؛(۱۳۸۵) ارزش میراث صوفیه، چاپ یازدهم، امیرکبیر، تهران.

۲۲- زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم، (۱۳۸۴)، سرزمین جام و رجال آن، چاپ اوّل، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، تربت جام.

۲۳- سجّادی، سیّد جعفر؛ (۱۳۵۴)، فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، چاپ دوم، کتابخانه طهوری، تهران.

۲۴- سجادی، سید ضیاء الدین؛ ( ۱۳۷۲)، مقدّمه­ای بر مبانی عرفان و تصوّف، چاپ دوم، انتشارات سمت، تهران.

۲۵- سعیدی،گل بابا؛ (۱۳۸۳) فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ابن عربی، چاپ اوّل ، انتشارات شفیعی، تهران.

۲۶- سراج توسی، ابونصر؛ (۱۳۸۲)، اللمع فی التصوّف، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، ترجمه مهدی محبّتی، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، تهران.

۲۷- شوشتری، قاضی نورالله(۱۳۷۶) مجالس المؤمنین، دو جلد، چاپ اوّل، کتاب فروشی اسلامیه، تهران.

۲۸- شیمل، آن ماری؛ (۱۳۷۶)، ابعاد عرفانی اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چاپ اوّل، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.

۲۹- صفا، ذبیح الله( ۱۳۸۴)، گنجینه­ی سخن، چاپ اوّل، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.

۳۰- عبّادی، قطب الدّین ابوالمظفر منصور بن اردشیر؛ (۱۳۶۸)، التصفیه احوال المتصوّفه (صوفی نامه)، تصحیح غلامحسین یوسفی، چاپ دوم، انتشارات علمی، تهران.

۳۱- غزّالی، احمد؛ (۱۳۵۹)، سوانح، تصحیح نصرالله پورجوادی، چاپ اوّل، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، بی­جا.

۳۲- غزنوی، سدیدالدین؛ (۱۳۴۱) مقامات ژنده پیل، مقدّمه و تصحیح حشمت الله مؤیّد سنندجی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.

۳۳- غنی، قاسم(۱۹۷۲) تاریخ التصوّف فی الاسلام، چاپ اوّل، نشر مکتبه النهضه المصریه، بی­جا.

۳۴- فاضل، علی،(۱۳۷۳) شرح احوال و نقد و تحلیل آثار احمدجام، چاپ اوّل، انتشارات توس، تهران.

۳۵- فاضل، علی(۱۳۸۳) کارنامه­ی احمد جام نامقی،چاپ اوّل، انتشارات توس، تهران.

۳۶- قرآن کریم،(۱۳۷۴) ترجمه عبد المحمّد آیتی، چاپ چهارم، انتشارات سروش ، تهران.

۳۷- قشیری، ابوالقاسم؛ (۱۳۶۱)، ترجمه رساله قشریه، ترجمه ابوعلی ابن احمد عثمانی، چاپ دوم، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

۳۸- قیصری، ابراهیم؛ (۱۳۸۳) از همیشه تا جاویدان( گزیده­ی متون عرفانی)، چاپ اول، نشر توس، تهران.

۳۹- کاشانی، عزّالدّین محمود بن علی؛ (۱۳۲۳)، مصباح الهدایه  و مفتاح الکفایه، تصحیح جلا‌ل الدّین همایی، چاپ اوّل، چاپخانه مجلس، تهران.

۴۰- کیانی( میرا) محسن؛ (۱۳۸۰) تاریخ خانقاه در ایران، چاپ دوم، نشر کتابخانه­ی طهوری، تهران.

۴۱- گوهرین، سیّد صادق؛ ج۲و۱(۱۳۶۷)- ج۴و۳ (۱۳۶۸)- ج۶و۵(۱۳۸۰)- ج۸و۷ (۱۳۸۲)-ج۹و۱۰(۱۳۸۳) شرح اصطلاحات تصّوف، چاپ اوّل، ده جلد، انتشارات زوّار، تهران.

۴۲- مدرّس چهاردهی، نورالدّین( ۱۳۸۲)، سلسله­های صوفیه­ی ایران، چاپ دوم، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

۴۳- معصوم شیرازی، محمد؛(بی­تا)، طرایق الحقایق، تصحیح محمّد جعفر محجوب، چاپ اوّل و نشر کتاب خانه باران، تهران.

۴۴- هجویری، علی بن عثمان؛ (۱۳۸۳)، کشف المحجوب، تصحیح محمود عابدی، چاپ اوّل، انتشارات سروش، تهران.

۴۵- همدانی، عین القضّات(ابوالمعالی عبدالله)؛ (۱۳۴۱)، تمهیدات، تصحیح عفیف عسیران، چاپ اوّل، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.

۴۶- همدانی، عین القضّات(ابوالمعانی عبدالله)؛ (۱۳۳۷)، رساله لوایح، تصحیح رحیم فرمنش ،چاپ اوّل، بی­نا، تهران.

۴۷- همدانی، عین القضّات(ابوالمعالی عبدالله)؛ (۱۳۷۷)، نامه­های عین القضّات همدانی، تصحیح علینقی منزوی و عفیف عسیران، سه جلد، چاپ اوّل، انتشارات اساطیر، تهران.

۴۸- یوسف، محمّد کاظم؛ (۱۳۸۰)، نقد صوفی، چاپ اوّل، انتشارات روزنه، تهران.

ستاره ­ای بدرخشید:

شیخ الاسلام معین الدّین ابونصر احمدبن ابوالحسن احمد معروف به «ژنده پیل» و «شیخ جام»از عارفان نیمه ی دوم سده ی پنجم و نیمه ی نخست سده ی ششم، به سال ۴۴۰ هـ . ق ( ۳۹۸ هـ .ش) در روستای نامق از توابع ترشیز( کاشمر) در خراسان دیده به جهان گشود.

نام و نسب:

سلسله نسب وی به جریر بن عبدالله بجلی صحابی معروف می رسد. کنیه ی او ابونصر بود که به مناسبت نام یکی از فرزندانش اختیار کرده است. لقب های وی عبارت اند از:« شیخ الاسلام، قدوه الابدال، شهاب الدین، قطب الاوتاد، سلطان الاولیا، معین المله و الدین ، پیر جام و ژنده پیل» ( فاضل، ۱۳۸۲: ۳۷) . در باب شهرت او به « ژنده پیل » باید گفت: لفظ «ژنده» ( با فتح اول) در زبان فارسی به معنی بزرگ، مهیب، عظیم، شگرف، با صلابت و کلان است، و از این رهگذر دور نیست که شیخ احمد را یا به جهت ظاهری یعنی بلند بالایی، زورمندی و درشتی جثه و اندام، یا از نظر عظمت و والایی درجه و مقامش در راهبری راهروان از جهت معنوی و عرفانی، و یا شاید به لحاظ این که در پند و نصیحت و تذکیر سالکان و روندگان طریقت و تصفیه و تهذیب و ارشاد نابسامانان، بسیار سختگیر و بی مهابا بوده است، به این اسم ملقب شده است. گفته شده که اجدادش از عشیره بجیله در روزگار پیشین به ایران کوچ کرده بودند و ابوالحسن، پدر احمد، در نامق سکونت اختیار کرد. به همین سبب وی  و به مناسبت زادگاهش « نامق» او را نامقی و پس از انتقال به « جام» او را نامقی جامی خواندند. ( ر. ک: همان: ۳۸) [۱]

کودکی، جوانی و توبه:

سرآغاز ظهور و نشأت شیخ احمد و آغاز حرکت های تعلیمی و ارشادی وی در هاله ی غلیظی از افسانه های خیالی و روایت های عجیب و غریب پوشیده شده و به خصوص درباره ی دوران کودکی و عهد جوانی وی، سخنان عجیبی پرداخته و روایت هایی نامعقول و غیر منطقی نقل شده است که بسیاری از آن ها، ادّعاهایی پوچ و بی اساس است که عدّه ای از مریدان متعصب او همچون سدیدالدین محمد غزنوی نقل کرده اند.( همان: ۳۹)

در بین صوفیه کسانی بودند که در واقع از دنیا – دنیای  بی بند و باری خویش – به تصوف می گریختند. ابراهیم ادهم و شبلی حکومت را رها کردند، شقیق بلخی مشغله ی تجارت را رها کرد، ابو محمد سنبکی از راهزنی توبه کرد و شیخ احمد جام هم گویند از شراب خواری و تبهکاری خویش به تصوف گریخت. ( ر.ک:زرین کوب، ۱۳۸۵: ۱۶۶)

جوانی شیخ احمد تا هنگام توبه در عشق و شراب و مستی گذشت. او با گروهی از دوستان و همسالان فاسد و میگسار خویش، حلقه ای داشت که به نوبت گرد هم می آمدند و باده گساری می کردند. این دوستان هم پیاله، در سال های پس از توبه نیز گاه مزاحم شیخ می شدندو شیخ را منغّص عیش خود می دانستند. گویند:«شبی در حلقه ی یاران، کرامتی مشاهده کرد که شراب او مبدّل به شربت شد، او از این حادثه، هوشیار و بیدار دل شد و از دوستان گذشته خویش کناره گرفت و روی به عبادت و دینداری نهاد» ( زنگنه قاسم آبادی. ۱۳۸۴: ۶۸) [۲]

پیش از توبه، به گفته ی خود شیخ احمد در کتاب سراج السائرین، او حتی دو رکعت نماز کامل نمی توانسته به جا بیاورد. « بیست و دو ساله بودم که توبه کردم،… و از انواع علوم هیچ چیز ندانستم، و الحمد برنتوانستم خواند و دو رکعت نماز راست نتوانستم کرد.» ( جامی نامقی ب ، ۱۳۶۸: ۱)

او پس از توبه مدت دوازده سال در کوه نامق و سپس شش سال در کوه بزد درخلوت و انزوا گذراند و پس از آن گویی سفر من الحق الی الخلق را آغاز کرد و برای ارشاد وتوبه گناه دادن گناهان به میان مردم بازگشت.

او از توبه فرمایانی بود که ابتدا خودش فضیلت توبه ی خالصانه را دریافته بود. او برای تقویت مفهوم توبه در ذهن شنونده و خواننده، جای جای در مجالس و تصانیف خود به مضامین دلکش و حکایاتی شورانگیز متوسل می شود.

احمد جام در مقاله های ارزشمندی از توبه و گرانبهایی آن بسیار سخن رانده است. او تن توبه کنندگان را به اسبی نو زین مانند می کند که نیازمند به مراقبت رایض وتعهد و تربیت وی است. « تن تائب همچون اسبی نوزین است، اگر رایضی وی را بر زین و لگام راست کند، روز حرب گاه خطا نکند، هم نظاره میدان را شاید و هم غنیمت را شاید و هم هزیمت را. اما اگر اسب ، ریاضت نیافته باشد، سرکشی کند … .» ( جامی نامقی الف ، ۱۳۶۸: ۴۷)

او در چند اثر خویش بابی جداگانه به مبحث توبه اختصاص داده است. از جمله روضه المذنبین و جنه المشتاقین( باب چهارم)، سراج السائرین (باب ششم)، مفتاح النجات( باب سوم) و حتی کتاب انس التائبین را به پاس خاطر توبه کنندگان و به درخواست آنان نگاشته است.[۳]

اعقاب و فرزندان:

برخلاف نظر بعضی از صوفیه که ازدواج را نهی می کردند، شیخ احمد جام چهار بار ازدواج کرده و تعداد زنان او را هشت نفر ذکر کرده اند. ( ر.ک : فاضل، ۱۳۸۳: ۱۴۹) افراد خانواده ی وسیع شیخ احمد که بیشترشان عنوان « خواجه» و شهرت « جامی» یا «جامی الاحمدی» داشته اند، غالباً از زاهدان پاک رو و پارسا مردان و عارفان پاکیزه سیرت عصر خویش بوده و به «مشایخ جام» حسن شهرت یافته اند. شیخ جام سی و نه پسر و سه دختر داشته و پس از مرگ آن بزرگوار، چهارده پسر از او باقی مانده است: ۱- شیخ ظهیر الدین عیسی. ۲- عبدالرشید. ۳- جمال الدین ابوالفتح. ۴- قطب الدین محمد. ۵- صفی الدین محمود.۶- ضیاء الدین یوسف. ۷- شمس الدین مطهر. ۸- برهان الدین نصیر. ۹- فخر الدین ابوالحسن. ۱۰- عمیدالدین عبدالله. ۱۱- نجم الدین ابوبکر. ۱۲- بدرالدین ساعد. ۱۳- شهاب الدین اسماعیل. ۱۴- عمادالدین عبدالرحیم.( ر. ک : معصوم شیرازی، بی تا: ۲/۵۸۶)

اعقاب شیخ احمد، پس از جدّ خود در خراسان، فارس و سایر نقاط ایران و همچنین در کشور های افغانستان، هند و پاکستان علاوه بر داشتن سمت ارزشمند ارشاد و راهبری خلق به لحاظ زهد و ورع بسیار و اشتهار واقعی و وارستگی و طهارت نفس، اعتباری زایدالوصف داشته اند. بسیاری از آنان به سبب شهرت و اعتبار شیخ جام غالباً به حرمت و عزّت و گاهی هم به مقامات سیاسی رسیده­اند(ر.ک: کیانی، ۱۳۸۰: ۳۲۳).

مذهب:

مؤلّفان برخی از منابع کوشیده­اند که احمد جام را شیعی مذهب معرّفی کنند؛ از جمله آن­ها« قاضی نورالله شوشتری مؤلّف روضات الجنات فی احوال العلما و السادات است. او در جلد یکم کتاب، صفحه هشتاد شیخ جام را شیعی معرفی می کند. و صاحبان اعیان شیعی و ریحانهالادب نیز شیخ احمد را در شمار رجال شیعی ذکر کرده اند . اوّلاً با توجه به این که اصولاً مردان بزرگ صوفیه و مشایخ آزاد اندیش این طریقت در مباحث شرعی، خود را چشم بسته در قید تابعیت از مصدر و مرجع به خصوصی درنمی آورده، بلکه با جمع بین آرا و سخنان بزرگان مذاهب به مصلحت حال و مقتضای مقام عمل می کرده اند. دوم این که شیخ احمد از نظر تفکر، ابتکار را می ستایدو از محصور شدن در محدوده رسوم کهنه و معتقدات بی اساس گذشتگان بیزار و گریزان و به اصل صلح با تمام ملل و مذاهب دیگر معتقد است و به گبر و یهود و ترسا و بت پرست و مسلمان یکسان می نگرد. « مطیع هرجا که باشد عزیز است، اگر چه در میان گبر و جهود و ترسا است و بدکار هرکجا که هست بدکار است اگر در کعبه است.» ( جامی نامقی ب ، ۱۳۶۸: ۱۷)

سوم این که او همه جا با استشهاد به آیات و استناد به احادیث و روایات و ذکر تمثیل و قصه های دل انگیز دینی و عرفانی همواره در پی آشتی بین دین و عرفان است و مکتب خود را هوشیارانه به دین و مذهب نزدیک می کند. او در واقع خواهان تفکیک تصوف مذهبی است از تصوفی که به نوعی رنگ تشکیک یا الحاد داشته است. کلام او بر پایه ی قرآن و سنت و بر مبنای شریعت در مفهوم صوفیانه استوار است.

اینک با این مقدّمه اگر شیخ احمد جام را یک سنّی معتقد و نسبت به عقاید شیعه با نظری منصفانه برشماریم کاملاً پذیرفتنی است البته باید یادآور شدکه او در میان مذاهب چهارگانه تسنّن بدون تردید پیرو طریقه ابوحنیفه نعمان بن ثابت ( م ۱۵۰ هـ .ق) بوده است. ( ر.ک: فاضل: ۱۳۷۲: ۱۱۲- ۹۹)

 خصوصیّات ظاهری:

با توجه به این که نژاد شیخ احمد را عرب و جدّ اعلای او را جریر بن عبدالله بجلی از صحابه ی پیامبر (ص) دانسته اند، او فردی بلند قامت و نیرومند و دلیر بوده چنان که در زادگاه خویش – نامق –  بر همه­ی همسالان خود برتری داشته است. موی سر و محاسنش میگون و چشمانش شهلا و روی هم رفته رنگ و روی ظاهری او به عرب ها شباهت کاملی نداشت. چنان که گفته شد شاید لقب ژنده پیل را به مناسبت همین اندام کشیده و توانمند و موافق با رفتار خشم آلود و تندش به او داده اند( ر. ک: غزنوی، ۱۳۴۰: ۹).

معلومات شیخ:

بااین که والدین و خویشاوندان شیخ احمد زراعت پیشه بوده و شیخ مدعی است که حتی خواندن و نوشتن را به او نیاموخته اند، ولی از جست و جو و کاوش در مقالات و مجالس او نیک پیداست که شیخ در دوران طولانی گوشه نشینی، به موازات تربیت نفس و ریاضت، به مطالعه در زندگی پیامبران و تفحّص در آثار مفسّران و متکلمان سرگرم بوده و احوال زاهدان، صالحان و مشایخ صوفیه را با حوصله ی تمام از نظر گذرانیده است.

اشتمال آثار وی با آیات و بازتاب مباحث الهیه در آن و استناد به اقوال و آرای مفسران بزرگ، آگاهی او بر مراتب عرفان و اخبار و قصه هایی از احوال پیروان راستین و استشهاد وی به شعر شاعران و امثال و حکم گران بهای زبان فارسی و نیز شیوه ی استادانه ی وی در انتخاب واژه های اصیل و اصطلاحات سره و پاکیزه ی زبان فارسی از جمله قراینی است که حاکی از این می تواند باشد که اگرچه شیخ احمد در ابتدای عمر به مکتب نرفت و خط ننوشت، اما در این فرصت مساعد و طولانی به یقین سرگرم مطالعه و تحقیق بوده و با خودآموزی در آن تربیت کده ی روحانی و انسان ساز، توانسته به مراتب بالا و والایی از آگاهی و شناخت برسد.( ر.ک: همان: ۲- ۹۱) [۴]

سفرها:

با گذشت چهل سال از عمر شیخ احمد و در حالی که از پس گوشه نشینی و عزلت به پالودگی و صفا رسیده بود به نیت تعلیم و هدایت گمراهان و پند و موعظه ی تبهکاران به میان مردم آمد.

او به منظور آشنایی بیشتر با مردم، به سیر در اطراف سرزمین ها و صحبت با گروه های مختلف پرداخت و سفرهای متفاوتی کرد.

نخستین جایی که شیخ انتخاب کرد، سرخس بود. در آن شهر ابتدا منزلت او برای مردم ناشناخته بود ولی پس از افازه ی فیض به تدریج شهرت یافت و پیروانی فراهم آورد. از آن جا به روستای معدآباد( نزدیک تربت جام کنونی) رفت و آن جا مقیم شد و به تعلیم شاگردان و تألیف کتاب و ارشاد مردم پرداخت. شیخ همچنین به تایباد، بیهق، نیشابور، هرات، مرو، زورآباد، باخرز و بسطام سفرهایی داشته و در پایان عمر نیز سفری به مکه داشت. ( ر.ک: زنگنه قاسم آبادی، ۱۳۸۴: ۶۸) در خلال این سفر ها، نفوذی کم نظیر در طبقات مردم به دست آورد و مردمان گروه گروه با ارادت قلبی و خلوص نیت بر او گرد آمدند.[۵]

آثار:

با توجه به این که نسب شیخ به عرب می رسد و در عصر او زبان عربی در میان صوفیان و عرفا رواج داشته است، اما نکته ی جالب توجه این که شیخ احمد هیچ اثری به زبان عربی نداردو اصلاً ادّعایی در عربی دانی نداشته است و همه ی کتاب های او به زبان فارسی نگارش یافته است چنان که تذکره ها و کتاب های گوناگون بر می آید، او در مجموع یک رساله و دوازده کتاب به نثر داردکه در ذیل مختصراً به آن ها اشاره می کنیم:

۱-      رساله­ی سمرقندیه: این رساله مختصر و فشرده، مشتمل بر نامه های شیخ احمد است که در پاسخ پرسش هایی که از جانب مریدان و معتقدان وی به خصوص از شهر سمرقند برای او فرستاده می شده، نگاشته است.

۲- انس التّائبین: عنوان کامل این کتاب « انس التائبین و صراط الله المبین» است. البته در برخی از تذکره ها انیس التائبین ضبط شده است. تاریخ نگارشی آن دقیقاً مشخص نیست. ولی با استناد در دو اثر مفتاح النجاه و بحار الحقیقه از آثار شیخ، درباره ی این کتاب آمده می توان آن را مربوط به اواخر سده ی پنجم و یا سال های نخستین سده ی ششم هجری دانست. در علت تصنیف این کتاب آمده است که پس از ارشاد شیخ احمد، عدهّ ی بسیاری از جوانان با شنیدن سخنان شیخ و اندرز های دلنشین او، توبه کردند و این کتاب بنا بر خواست این گروه نوشته شد. اهتمام شیخ پس از مبحث توبه، بیشترموقوف بر مباحث صوفیانه و توضیح و تعریف اصطلاحات عرفانی و تبیین مسایل اعتقادی متصوفه و شرح نکته ها و اشاره های لطیف عارفان و وصف جلوه های گوناگون عرفان اسلامی است. لذا او در این کتاب به بحث در «مسایل شرعی» نمی پردازد.

در جایی شیخ هدف خود را از نگارش کتاب این گونه بیان می­کند: « کسانی هستند که در راه بدعت افتاده­اند، و نمی دانند که در راه بدعت می روند، مقصود ایشان نه بدعت است، این عذر از بهر ایشان می خواهیم و این کتاب را از بهر ایشان می کنیم تا بو که در نگرند و دراندیشند و بازگردند… ما این کتاب را از بهر سود ایشان می کنیم نه از برای زیان ایشان.» ( جامی نامقی، الف ۱۳۶۸: ۱۱)

انس التائبین متنی است صوفیانه با نثری نرم، پخته و روان، آمیخته با چاشنی مطبوع و دلپذیر از اصطلاحات و ترکیب های شیرین متداول در محاوره ی مردم خراسان. لحن منبری و شیوه ی خطابی شیخ در بیان مطالب این کتاب تأییدی است بر قبول این نظر که کتاب باید از « امالی» شیخ باشد یعنی شاگردان و مریدان از مجالس شیخ که عمده ی آن ها به صورت سؤال و جواب در بحثی آزاد ترتیب میافته، یادداشت بر می گرفته و سپس در فرصتی مناسب آن ها را مرتب کرده و می نوشتند و البته برای اصلاح نیز یک بار دیگر برای شیخ خوانده می شده است.

نثر این کتاب، ساده و غیر مصنوع است. از ویژگی های نثر این کتاب می توان به این موارد اشاره کرد: کوتاهی جمله ها، به کار نگرفتن واژه های مهجور، به کار بردن پیشوند ها و پسوندهای کهن، دور بودن از سجع و موازنه و صنعت بازی در کلام و نزدیک بودن به لهجه ی محاوره و به کار بردن واژه های سره و اصطلاحات اصیل زبان فارسی.

از خصوصیّات دیگر سبک شیخ در این کتاب، لحن دوستانه ی اوست با خواننده ی کتاب خود، به ویژه در هنگامی که مطلب رو به پایان است  و وقت آن است که نویسنده توجه خواننده را برای نتیجه گیری از مطلب جلب کند.« الحذر الحذرای دوستان و مؤمنان! هیچ عیبی نیست بنده ی مؤمن را بتر از حبّ دنیا» ( جامی نامقی الف، ۱۳۶۸: ۱۴۶) « النصیحه ! النصیحه ! ای برادران و عزیزان من! هرچه مرا به شما می باید در دو جهان به من باد.» (همان: ۱۱۱)

از هنر نمایی شگرف نویسنده در این کتاب، به کار بردن تشبیهات بسیار ملموس و مثل های نغز و دلاویز در انشای مطلب است که او توانسته با بکار بردن این شیوه به سهولت اندیشه ی خویش را به ذهن خواننده القا کند.« با مار در سوراخ به از آن که با قرّا در صومعه، زیرا که مار که گزد، زیان جان بیش نبود، اما قرّا که گزد، هم جان بگزد هم ایمان.» ( همان، ۱۷۷)

۳- سراج السّائرین: شیخ این کتاب را در سن ۷۳ سالگی( ۵۱۳ هـ .ق) در سه جلد و ۷۵ باب تصنیف کرده است. بعد ها یک مجلد از آن در حادثه ی هجوم مغول مفقود شد. شیخ انگیزه ی خود را از تصنیف کتاب این گونه بیان می کند:« … اما بدانید برادران ما که ما این کتاب را بر این ترتیب از این نهادیم که در نماز، روزه، زکات، حج، صدقه … کتاب های بسیار ساخته اند، مگر در این نوع کتاب نساخته اند و اگر ساخته بودند ما ندیده بودیم و به ما نرسیده است…» ( جامی نامقی ب، ۱۳۶۸: ۱۰) چنان که از عنوان این کتاب پدیدار است، شیخ با القای اندیشه های ژرف و روشنگر خویش این گونه یاد می کند: پیران کرکس طبع، مریدان شکم باره، خانقاهیان دکّان دار، عالمان سازش کار، قرآن خوانان حرام خوار، شب خیزان بی تمییز، نمازگزاران ریا کار و…

۴- روضه المذنبین و جنه المشتاقین: این کتاب از آثار گران­بهای صوفیانه در قرن ششم هجری است. در ۵۲۰ هـ .ق در روزگار سلاجقه،در عصر سلطان سنجر و به نام او نوشته شده است این کتاب مشتمل بر ساختی زیبا و ارزنده با لحنی گیرا و برادرانه و سبکی دلنشین و آموزنده در: امیدوار ساختن نومیدان شکسته دل و عاصیان بشولیده روزگار و به ویژه تازه جوانان گنه کار که اکنون دست از بی راهی و نابسامانی پاک شسته و آگاهانه جویای راست کاری و بهروزی شده اند. شیخ احمد در این کتاب همه جا روی سخن با چنین آدمیان دارد. او در تصنیف با آوردن تمثیلات نغز و دلپذیر و از راه توسل به آیات و اخبار رسول اکرم(ص) و استناد به قصه ها و مثل­های پر مغز به جان می­کوشد تا توبه کاران را از توبه ی خویش پشیمان و دلسرد نکند بلکه ایشان را دل و جرأت دهد و در این راه یاریشان کند.

احمد جام مقصود از ساختن این کتاب را این گونه بیان می کند:

«… و این کتاب را روضه المذنبین نام نهادیم تا مذنبان در این مرغزار چَرا می­کنند و مشتاقان در این جنّت تماشا می کنند. و این کتاب از بحر شکسته دلان و گناه کاران عارف مخلص راست، تا ایشان در این مرغزار لطف لطیف چرا می کنند… و ما را به دعا یاد می کنند… این کتاب چنان کسی راباید که هیچ کس در ایشان ننگرد و او گنده ی همه ی خلق باشد و دست تهی و آلوده ی گناه، همه خلق از ایشان اعراض کرده… و رد کرده ی همه ی رد کردگان باشند…» ( جامی نامقی،۱۳۷۲: ۶و ۲۲۲)

شیخ احمد حتّی انگیزه­ی خود را از این که این کتاب را به فارسی نوشته است، بیان کرده و می گوید: « اگر این کتاب را به تازی کردمی خاصّ را و اهل فضل را فایده بودی و عام بی نصیب ماندی…» ( همان:۶) لذا برای این که هم خواص هم مردم کم سواد بتوانند از آن بهره ی کافی ببرند او کتاب را به فارسی می­نویسد.

روضه المذنبین، متنی است صوفیانه و کما بیش واجد همان خصوصیات که در سایر آثار احمد جام آمده است، یعنی دارای نثری غیر مصنوع، با جمله های کوتاه، روان، ساده، پخته و عاری از پیرایه های نازیبای لفظی و بیشتر نزدیک به زبان محاوره.

۵- مفتاح النجات: شیخ این کتاب را به مناسبت توبه­ی فرزندش خواجه نجم الدین ابوبکر نوشته است. «… چون ایزد تعالی به فضل و مشیّت خود فرزند ما« خواجه ابوبکر» را لباس توبه پوشانید… از ما درخواست کرد تا آن چه حالی وی را بدان حاجت افتد از مقامات راه دین،… آن چه به لفظ موجرتر و مختصرتر بنوشتم…» ( جامی نامقی، ۱۳۴۷: ۳- ۶۲) شیخ جام این مباحث را به طور کلی در این کتاب مورد توجه و ارزیابی عارفانه قرار داده است: توبه کاران و روش ایشان، کیفیت امر و نهی، کسب و کار، قناعت، تفویض، توکّل، سماع زاویه داری و آیین آن، پیران راستین، روش صدّیقان، وصف ارباب حقیقت، اهمیّت علم آموزی و ارزش آن، علایم عالمان راستین، درویشان ناپیراسته و خرقه پوشان ریاکار.

۶- بحارالحقیقه: تصنیف آن به سال ۵۲۷ هـ.ق یعنی هشتاد و اند سالگی از عمر شیخ جام صورت گرفته است. نام کتاب در مقدمه در دو جای به صورت « بحارالحقیقه» یک بار به عنوان « گنج حکمت» و جایی دیگر به صورت« کنوز حکمه» و « بحارالحقیقه» یا حداقل بخشی از آن ها سهواً جا به جا شده است. استناد به آیه های قرآن به منظور توضیح و تأیید مطالب، در آثار شیخ جام سابقه دارد و بعضی از اسلوب کار وی به شمار می رود.

کار شیخ در بحارالحقیقه و کنوزالحکمه یعنی کتاب­هایی که در واپسین سالهای زندگی شیخ نوشته شده، شیوه ی متفاوت با کتاب های پیشین او دارد. اهتمام او. در این دو کتاب بیشتر معطوف به طرح مباحث و مسایل قرآنی است تا بتواند در پرتو تابناک آن ها، آرا و معتقدات خویش را در زمینه ی تصوف و عرفان اسلامی به مناسبت بازگوید. تا آن جا که یک باب از این کتاب را به شرح آداب خواندن قرآن اختصاص داده (باب۱۳) همچنین در هریک از باب های ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۲ آیه یا آیه هایی از قرآن کریم که در صدر باب عنوان شده توسط شیخ جام تفسیر می کند. او در این کتاب بیت هایی پراکنده از شاعران مختلف را در ضمن مطالب آورده است. حتی غزلی با تخلص «احمد» دیده می شود که احتمالاً از آن خود شیخ احمد است.

    اسناد شیخ جام به حکایت های ظریف و نکته آموز که مضمون غالب آن ها زندگی عادی و روزمره ی عامه گرفته شده. در کتاب بحارالحقیقه بیش از سایر آثار شیخ مشهود است، او برای آماده ساختن ذهن خواننده جهت دریافت هرچه بهتر و بیشتر مباحث و مفاهیم، به نقل دوازده حکایت شیرین و آموزنده می پردازد.

۷- کنوزالحکمه: این کتاب در نیمه ی جمادی الآخر سال ۵۳۳ هـ.ق در آخر عمر شیخ احمد نوشته شده است. موضوع کتاب شامل مباحثی در زمینه ی« علم سرّ» ، « اسرار ربوبیت»، « معرفت»، « فقر» و مسایلی از این قبیل است که در ضمن بیست باب پرداخته شده است. نیمی از ابواب این کتاب به ترجمه و تفسیر و توضیح آیاتی از قرآن کریم اختصاص یافته که شیخ احمد دلیل این اختصاص را این گونه بیان کرده است: «هرکه را این مطیع آمد و بدین کار کرد، او از جمله ی اهل روزگار و بر اقران خود پیشی گرفت. خاصّه که بر بصیرتی و هدایتی و علمی و معرفتی و اخلاصی فرا دست گیرد و به کار بستن این آیت ها مشغول گردد»(فاضل، ۱۳۷۳: ۵۲)

    در این جا باید یادآور شد که در منابعی که از احوال و آثار شیخ جام سخن گفته­اند، با اتّفاق تعلق دیوان شعری را به او تصریح کرده اند. دلیل این ادعا، سخن شیخ قطب الدّین محمّد مطهّر در کتاب حدیقه الحقیقه و سخن خواجه ابوالمکارم علاء الملک در کتاب خلاصه المقامات است.

پیر و مرشد شیخ جام:

    چنان که در آثار مختلف ذکر شده است، پیر شیخ جام، شیخ بوطاهر کردو پیر ابوطاهر، شیخ ابوسعید ابوالخیر و پیر ابو سعید شیخ حسن سراج بود و او نیز مرید شیخ الاسلام جنید بغدادی بود و جنید، مرید سریّ سقطی بود و سریّ سقطی مرید معروف کرخی و کرخی مرید داود طاعی و او مرید حبیب عجمی مرید شیخ حسن بصری و او هم مرید امیرالمؤمنین علی(ع) و او مرید سرور کائنات محمد مصطفی(ص) بوده است. (ر.ک: زنگنه قاسم آبادی،۱۳۸۴: ۷۱)

خرقه­ ی شیخ:

    از مقایسه­ی شواهدی که در دو کتاب نفحات الانس جامی و خلاصه المقامات آمده است چنین     می­توان نتیجه گرفت که خرقه­ی شیخ ابوسعید ابوالخیر به وصیت او و به دست فرزند او، شیخ ابوطاهر، به شیخ جام تحویل و تسلیم شده است. گرچه این طرز عمل در بین صوفیه سابقه دارد؛ یعنی با از دنیا رفتن یک شیخ و تهی شدن خرقه ی او، طبق وصیت او خرقه اش را به شیخ دیگری عرضه می کردند، زرین کوب در کتاب جست و جو در تصوف ایران معتقد است که شیخ جام بیشتر اویسی بوده و از روحانیت ابوسعید کسب فیض می کرده است و تسلیم خرقه ی ابوسعید را به شیخ جام درست       نمی­داند.( زرّین­کوب، ۱۳۵۷: ۸۱) در آثار منثور شیخ جام نیز در ضمن اشاره به آغاز پیدایی آیین« ژنده پوشی» در بین زاهدان و متنسّکان اسلام از اهل صفّه و فقر و توصیف این تارکان دنیا، نیز درباره ی پوشیدن خرقه و آداب و شرایط و رسوم آن نکته هایی گیرا و خواندنی آمده است. در خلال همین نکته ها او با بیانی ساده و آموزنده به سالکان طریقت صوفیه توصیه نموده است تا در گزینش این تن پوش مقدس اهتمام تام و مجاهدت تمام نمایند و به عنوان مثال در مراسم« خرقه اندازی» در حین وجود سماع، با درویشان دیگر رفتاری نیکو و مناسب با حال و مقام آن مجلس داشته باشند و از ابراز تعصّب عوامانه و شور و هیجانات دروغین پرهیز کنند.« اگر کسی را وقف خویش گردد، او را بدان بازگذارند… و اگر کسی را جامه ی او خرقه شود، ملک وی از آن برنخیزد، و در جامه ی او طمع نکنند، مگر که او در کار ایشان کند. بدان که جامه ی کسی مجروح شود، به زور از وی نکشند،… آن هیچ راه نیست، چنان نباید کرد و اگر کند حرام است.» ( جامی نامقی،۱۳۴۷: ۱۹۶) [۶]

ویژگی­های رفتاری شیخ احمد:

    الف – ویژگی های شخصیّتی شیخ: درباره ی رفتار اخلاق شیخ احمد در کتاب های مختلف، اقوال و سخنان متفوات و متناقضی نقل شده است. اگرچه احمد جام هجده سال را در عزلت و گوشه نشینی به سر برده و برای تربیت نفس، ریاضت ها و سختی های بسیاری را تحمل کرده بود، با پایان این دوره، نوعی دگرگونی در رفتار او ایجاد می شود.« … زیرا که ما در معنی نه درویشیمو نه صوفی، از هر دو دوریم و در دعوی هرچند خواهی تمامیم. و هرچه درویشان و صوفیان اختیار کردند، ما شادی و طرب نفس اختیار کردیم… . اکنون ما هریکی بر ضدّ آن بدلی بنهادیم: به جای روزه ی روز، خان آراسته و الوان طعام… و به جای گرسنگی، سیری… و به جای حلاوت عبادت، برّه های بریان… و به جای برهنگی، پیراهن های تراز بنهادیم.» ( جامی نامقی الف ۱۳۶۸: ۲- ۱۱۱) به این صورت او زاهدی گوشه نشین و تارک لذّات دنیوی و گرفتار اندوه و رنج و به اصطلاح دچار « قبض» نبود، بلکه از همه ی خوشی های زندگی ظاهری بهره می گرفت و دیگران را نیز در حدود شریعت در تمتع از نعمت های این جهان آزاد می گذاشت…

    از خصوصیات دیگر شیخ احمد، دشمنی سخت او با می و میخواری است و در تمام عمر کوشیده است که میگساران را توبه دهد و خم­های شراب را بشکند. گویند او در امر به معروف و نهی از منکر و اجرای دستورات شرع بسیار سخت گیر بوده است. گفته شده برای رسیدن به هدف خویش که ترویج شریعت و توبه دادن گناه کاران بود از هیچ وسیله و هیچ گونه مجازات که اجرای آن در قدرت او بود، روی گردان نبود. عفو و گذشت به ویژه نسبت به جوانان را جایز نمی دانست. از خصوصیات منفی دیگری که به شیخ نسبت داده شده غرور و تکبّر است، چنان که حشمت الله مؤید در مقدمه ای که در کتاب مقامات ژنده پیل نوشته و خانم آن ماری شیمل، شرق شناس معاصر آلمانی در کتاب ابعاد عرفانی اسلام(۱۳۷۴: ۴۰۶) احمد جام را فردی مغرور به قدرت عرفانی خویش خوانده اند. در مناظره ای که زمانی بین شیخ احمد و شخصی به نام سید ضیاء الدّین روی می­دهد، احمد جام شاید به واسطه­ی همین تکبر به آن شخص پرخاش کرده و می گوید:« خاموش ای بی ادب! علم تو از میان پای مستحاضه فراتر نشود، تو با احمد علم توحید می گویی؟!» (کیانی، ۱۳۸۰: ۵۱۹)

    البتّه در این میان، افرادی نیز بسیار تند و یک جانبه برخورد کرده و در بد گویی از شیخ جام بسیار افراط کرده اند یکی از آنان داود الهامی است که در کتاب عرفان و تصوف همه ی کرامات و بزرگواری های شیخ را شایعه دانسته و انکار کرده است. ( الهامی، ۱۳۷۴: ۳- ۴۶۰) یا آقای دشتی در کتاب در دیار صوفیان، حکایاتی از کتاب مقامات ژنده پیل در باره ی کرامات شیخ نقل کرده و با تحلیل و نقد آن­ها ، شیخ را مورد نکوهش و ملامت قرار داده و او را صوفی قدّاره بند نامیده است.(دشتی،۱۳۶۲: ۶۴- ۲۳۹) همه ی نظرات این افراد مستند به کتاب مقامات ژنده پیل و مقدمه ی آن است.[۷] البته ما منکر آن نیستیم که هر انسانی می تواند خصوصیّات شخصیتی متفاوتی داشته اما این گونه، یک تنه به قاضی رفتن هم کار شایسته ای نیست، ما می توانیم به حکم« الانسان مخبوء تحت لسانه» « و حال ما اگر خواهی در گفته ی ما جست و جو کن» به سخنان و نوشته های شیخ مراجعه کنیم و پس از تفحص و تفکر در آن ها،دیدی روشن و شفاف از جلوه های شخصیتی او بدست آوریم. از بیان خود شیخ به چنین افرادی پاسخ می دهیم:

                  اما برادران ما بدانید که هیچ کار نیست که در آن قال و قیل نگفته اند

                  که خدای عزّ و جل داند، قومی را آن خوش آمد و  هیچ کس نه دست از

                  کــار بــازداشـت ونه زبان از گفتار فروگذاشت ما نیز این کتاب [ها]

                  بساختیم؛ هرکه را خوش آیدبرگیرد، و برخواند و دراندیشد و راه صواب

                  برگیرد و ما را به دعا یاد دارد وهر که را خوش نیاید در این ننگرد، از

                  ایـن  کتـاب و نـفع این بی بهره ماند، و مارا بس زیانی ندارد، و خدای

                  عزّ و جلّ هــر دو قــوم را بر حسب اعتقاد ایشان جزادهد. اما تا کـسی

                  نــباشــد کـه او را قبله ی فضل وجود و کرم او باشد او این سخن قبول

                  نکند . . . هیچ طاعت بین و هیچ مقلّد از این سخن فایده نتواند برد،… زیرا

                  که از آب ،تشنه لذت یابد و از طعام، گرسنه لذت یابد، سیرخورده، از آب

                   وطعام چه لذت یابد: ( جامی نامقی، ۱۳۷۳: ۳- ۱۲).

    از خصوصیّات دیگر شیخ ظلم ستیزی او بود. او که مردی عارف و بی نیاز بود و در عین حالی که پیوسته در خانقاهش به عبادت اشتغال داشت، دست از حمایت مردم ولایت جام برنمی داشت و از آنان در برابر جور و ظلم سلاطین و حاکمان دولتی دفاع می کردو گاه با هشدار و نصیحت ستمگران را به صلاح وا می داشت. در صورتی که تلاش او از این طریق مؤثر واقع نمی شد، به خداوند متوسل می شد که به سزای عملشان برسد. چنان که صاحب« فراید غیاثی» نامه ی وی را به سلطان سنجر سلجوقی درباره ی حمایت از مردم و حق گویی و نصیحت به سلطان آورده است.[۸]

ب- رفتار شیخ با اطرافیان:

    شیخ در مورد فرزندان خود، پدری عطا بخش و خطا پوش بود و چندان صبر می کرد تا دست از گناهان بردارند و به راه پدر بازگردند. چنان که کتاب مفتاح النجات خود را به مناسبت توبه ی یکی از فرزندانش – نجم الدین ابوبکر- نوشت. اما شیخ نسبت به همسرانش بسیار سخت گیر و خشن بود و برای گناهان کوچک، آنان را سخت مجازات می کرد. چنان که گفته شده او با پیروان ادیان دیگر هم روی خوشی نشان نمی داد و در برابر آنان با تعصب و زور ظاهر می شد.

    خلاصه از دیگر خصوصیّات رفتاری شیخ می توان از تشویق به دانش اندوزی، نوگرایی در تفکر، صلح جویی، سادگی و بی ریایی، دوری از زبان بازی های عالمانه و بی پروایی از افشاگری اندیشه های سفسطه آمیز مفسران ظاهربین عصر خویش نام برد. [۹]

ویژگی­های ادبی:

    نوشته­های احمد جام که همگی به زبان فارسی است، علاوه بر ارزشی که از نظر شناختن عقاید متصوفه دارد، از جهت زبان و واژگان نیز در خور توجه و به علّت قدمت ۸۵۰ تا ۹۰۰ ساله ی آن، سندی گران بها از نخستین روزگاران ادبیات فارسی است.« در آثار وی لحن نویسنده قاطع، محکم و واعظانه است هرچند از سجع های عبدالله انصاری خالی است، قدرت و تأثیرش از سخن وی کمتر نیست.» ( زرّین کوب، ۱۳۵۷: ۸۳)

الف- پاس­داشت زبان فارسی:

    با این که آثار شیخ مشتمل بر آیه ها و بازتاب مباحث الهیات، تضمین اخبار و روایت های سیدالمرسلین(ص) و استناد به سخنان و آرای مفسران نامور و توسل به کلام مشاهیر صحابه و مشایخ است ولی شیخ به ترجمه ی آن ها به زبان فارسی، به شیوه ای ساده، قابل فهم، بدون پیچیدگی پرداخته و به عنوان مثال هرجا از گفتار خویش به نقل خبری از پیامبر اکرم(ص) می پردازد، در پی آن معنی و مفهوم کامل آن را برای درک و فهم بیشتر خواننده، به فارسی غالباً لفظ به لفظ بر می گرداند. این معادل های پخته و سنجیده پارسی در حدّ خویش بر غنای واژگانی زبان فارسی کمک شایانی می کند.«و رسول(ص) می فرماید:« انّ الله یبغض التّاجر و البایع الصلّاف؛ ایّاکم و کثره الصلف فی البیع! پارسی خبر آن است که رسول (ص) می فرماید: به درستی که خداوند تعالی دشمن دارد بازرگان و بیّاع سوگند خواره را، بر شما بادا که حذر کنید از سوگند بسیار در خرید و فروخت» ( جامی نامقی ب،۱۳۶۸: ۱۰۹)

ب- هنر شیخ در مثال آفرینی:

    یکی از جنبه های مهم از نگارش شیخ، ظرافت و استادی فوق العاده در آوردن مثل های شیرین و ناب است. این مثل ها به صورت ظاهر خود، به زبانی ساده و احیاناً عامیانه و به دور از تکلّف و تصنّع به کار رفته است و از نظر جامعیت و اشتمال به معانی ژرف و شگرف، کم نظیر است. او در خطبه های خویش، برای درک بهتر شاگردان و مریدان، سخنان خود را با تمثیل های زیبا و دلنشین می آراید. تمثیل های ساخته ی احمد جام، بیشتر از زندگی عادی مردم شهر و روستا، رنگ و مایه می گیرد. از آن جا که او خصوصیّات و طبایع مردم عصر خود را به خوبی می شناخته، لذا تصویری زیبا و جاندار از ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری مردم را در پوشش مثل های نغز و پر مغز منعکس کرده است. مثل های او حاوی نکات مهم اخلاقی – اجتماعی و بازگو کننده ی مبارزه های نویسنده و اعتراض های او علیه سنت های خرافی است.

    اگر آثار احمد جامی از چشم انداز تمثیل ها مورد توجه قرار گیرد، اوضاع تاریخی، فرهنگی، دینی و اجتماعی عصر نویسنده را منعکس خواهد کرد. سخن گفتن در این مورد به قول معروف «مهتاب شبی خواهد و آسوده سری» و در این جا مجال سخن درباره ی آن نیست و این خود می تواند موضوع پژوهش تازه ای باشد.

    در این جا به طور مختصر برخی از ویژگی های مطلوب مثل های او را ذکر می کنیم:

۱-           کوتاهی و کمی لفظ

۲-           حسن تشبیه

۳-     لطف کنایه که مورد قبول و اتّفاق عموم ادیبان و فصیحان در زمان­ها و زبان­های گوناگون است. «… مثل معرفت، چون مثل آفتاب است، و مثل دل چون خانه­ی تاریک است و مثل عاقل چون خداوند خانه، هر آن که خداوند خانه خانه را تاریک ببیند، عقل او تقاضا کند که روزن خانه بازکن تا خانه روشن شود… .» (جامی نامقی، الف، ۱۳۶۸: ۲۱)

ج- سادگی و رسایی

    احمدجام دارای زبانی رسا است، یعنی در به کار بردن واژگان به نسبت نیرو و استعدادی که در بیان معانی آن ها می جوید، توجه دارد. از فضل فروشی و توسّل به پیرایه های استعاره گونه و مبالغه آمیز سخت دور است. در بین همه ی تعریف هایی که به عنوان مثال در مورد حال و مقام، وجد، معرفت، سماع و … در مقاله ها و سخنان مشایخ آمده است، سخن شیخ از جهت سادگی لفظ و پختگی معنی و سهولت درک کاملاً متفاوت است.

د- تازگی و تنوّع:

    آثار شیخ جام عموماً با اشتمال بر ترکیب های نغز و آهنگین و واژگان سره و اصیل خراسانی، از نوعی روانی و بی پیرایگی مخصوصی برخوردار است. چنان که قاعده های خشک و بی روح کتابی در آن ها رسوخ نیافته و افگار و مفاهیم پوسیده و بی جان گریبان گیر واژگان آن نشده است. آثار او مشتمل است بر یک سلسله مقاله های شیوا ومضمون های شیرین و دلنواز عارفانه، همراه با چاشنی تازگی و ابتکار که از این حیث با آثار مشابه خود تمایزی آشکار دارد.

معاصران شیخ احمد:

    از معاصران شیخ جام در میان افراد سرشناس قرن ششم هجری از این افراد به اختصار نقل شده است:

۱-           محمد المتقی سی و یکمین خلیفه ی عباسی.

۲-           شیخ اسماعیل جابر انصاری پسر خواجه عبدالله انصاری( پیر هرات)

۳-           امام محمد منصور سرخسی از فقها و بزرگان و علمای حنفی قرن ششم هجری

۴-           شیخ ضیاء الدین ابوالنجیب عبدالقاهر بن عبدالله از مشایخ بزرگ صوفیه از طریقه ی سهروردیّه

۵-     ابوالفتح احمد بن غزّالی (متوفی ۵۲۵ هـ.ق)، برادر کوچکتر امام محمد غزّالی از عارفان و زاهدان قرن ششم هجری

۶-           ابو المعالی عبد الله عین القضّات همدانی

۷-           محمد بن عبدالله بن احمد بن حبیب الامری الصوفی( متوفی ۵۳۰هـ.ق)

۸-           محمد بن حمویه الجوینی، ( متوفی به سال ۵۳۰ هـ.ق) از سلسله ی سهروردیه

۹-     ابو یعقوب خواجه یوسف همدانی،( متوفی ۵۳۵ هـ.ق) مزارش در مرو است و رشته ی جهریه به او متصل است.

۱۰-       یوسف بن یوسف بن حسین بن یعقوب همدانی( اهل بوزجرد وساکن مرو.)

۱۱-       علی بن اسحاق شیرازی، محدّث و ریاضیدان و واعظ ساکن بغداد.

۱۲-       شیخ ابوالحسن بستی از اصحاب شیخ ابوعلی فارموی می باشد.

۱۳-   خواجه قطب الدین مودود چشتی از بزرگان سلسله ی معروف «چشتیه»، از متصوفه ی هند و از خلفای معروف خواجه احمد ابدال چشتی.

۱۴-       عدی بن مسافر

۱۵-       شیخ ابوالفضل بغدادی

۱۶-       ابونصر جعفر هروی

۱۷-       سنایی غزنوی

۱۸-       سنجر بن ملکشاه سلجوقی(متوفی ۵۵۲هـ. ق)

۱۹-       ابوطاهر بن ابوسعید ابوالخیر.

    بنا بر روایت محمد غزنوی در مقامات، شیخ احمد در مسافرت هرات مورد ستایش و تکریم مردم شهر و اعقاب خواجه عبدالله انصاری واقع گردید. همچنین او با خواجه مودود چشتی و امام محمد منصور سرخسی و سنایی غزنوی نیز دیدار داشته است. گفته شده که با سلطان سنجر سلجوقی هم رابطه ای نزدیک داشته است.(ر. ک : غزنوی، ۱۳۴۰: ۱۳) [۱۰]

تأثر پذیرفتگان از شیخ جام:

    گفته شده که نورالدین عبدالرحمن جامی( ۸۹۷- ۸۱۷هـ .ق) در آغاز کار، دشتی تخلّص می کرد، اما تحت تأثیر جذبه و مشرب شیخ جام، تخلص خود را به جامی تغییر داد. همچنین قاسم انور، شاعر و عارف قرن نهم، چنان که از آثارش پیداست، کتاب های احمد جام را خوانده و در نظم مثنوی عارفانه مقامات العارفین از آثار شیخ بهره­ها برده است.

    همچنین استاد فروزان فر، در ضمن کاوش و جست و جوی دقیق در آثار احمد جام خلاصه ای از کتاب انس التائبین تهیه کرده که در ذیل عنوان« بیدار کیست؟ بیداری چیست؟» چنین عنوان می دارد:« تقریباً بنیاد مصیبت نامه، مضمون این فصل است که عطار گفته و تفصیل داده است. (فاضل، ۱۳۸۳: ۳۱)

 وفات شیخ جام:

    شیخ احمد در واپسین سال­های عمر خویش در کاروانی از خدا جویان راهی حج شد و پس از سفر بود که در روز دهم از ماه محرّم سال ۵۳۶ هـ.ق در خانقاه خودش واقع در حدود دروازه­ی معد آباد دیده از جهان فروبست. دو بیت شعری هم که بر مقبره ی احمد جام نوشته شده بیانگر همین تاریخ است:

 مرشـد نــام شیخ گرامی           احمد جامی عــمّم برّه

سال وفاتش گر تو بجویی            احمد جامی قدس سرّه

   عدد حروف « احمد جامی قدس سرّه» به حساب حروف ابجد موافق ۵۳۶ هـ.ق است ( ر.ک: فاضل، ۱۳۷۳: ۳۰۷) .[۱۱]

 عرفان و تصوّف در سده­ ی پنجم و ششم:

    قرن پنجم را به همراه قرن چهارم می توان دوران تثبیت علمی و عملی تصوف اسلامی به شمار آورد. عوامل متعدّدی در این تثبیت نقش داشتند که دو عامل، نقش مهم تری ایفا می کردند: یکی خانقاه ها و دیگری تألیفات عرفانی. احداث خانقاه ها در این سده، رسمی عام بود و خانقاه به مکانی اطلاق می شد که صوفیان با برنامه های مشخص و منظمی در آن جمع می شدندو با رعایت آداب و رسوم به ذکر، تفکر و تعلم می پرداختند. این مکان ها اغلب منزل و مسکن صوفیان مسافر به حساب می آمد و همین امر باعث می شد که صوفیان با نگرانی کمتری اقدام به سفر کنند و با بزرگان عرصه‌ی علم و عرفان و آرا و نظراتشان آشنا شوند.

    در این عصر، آثار عرفانی نیز رونق بیشتری یافت. مهم­ترین تحوّل در سیر تألیفات عرفانی در این زمان، کاربرد زبان فارسی در عرصه تألیف متون عرفانی بود. پیش از این زمان، آثار عرفانی به زبان عربی نوشته می شد و حتی شاهکار­های آثار عرفانی هم همه به زبان عربی بود. امّا از این زمان به بعد زبان فارسی نیز در تألیف متون عرفانی به کار گرفته شد. به عنوان مثال آثاری چون شرح تعرّف، کشف المحجوب، کیمیای سعادت، آثار خواجه عبدالله انصاری و حتی آثار شیخ احمد جام همه به زبان فارسی نگارش یافتند.

    در سده ی پنجم، مجادلات مذهبی به اوج خود رسید و پیروان مذاهب مختلف فقهی و کلامی به جدال با دیگران پرداختند و بای ترویج اعتقاد خود از ابزار های سیاسی، اقتصادی و حتّی علمی و فرهنگی سود بردند. بسیاری از مدارس و مراکز علمی این دوره بر این اساس تأسیس شدند. نه تنها فرقه های سنّی و شیعه با هم جدال داشتند، بلکه مذاهب اهل تسنن نیز با یکدیگر رقابت می کردند و سعی داشتند پیروان خود را افزایش دهند. با رسیدن به سده ی ششم در واقع نوعی به دوره ی انتقال و دگرگونی می رسیم. در این دوره، تألیف آثار عرفانی به صورت گسنرده ادامه یافت و تنوع چشمگیری پذیرفت. از جمله تحولات مهم در تألیفات عرفانی، به کارگیری شعر فارسی برای شرح و تبیین تعالیم و در بافت های عرفانی بود که باعث شکل گیری شعر عرفانی فارسی شد. در این تحوّل، سنایی غزنوی نقش ارزنده ای را ایفا کرد. گسترش کمّی تصوف که از سده ی دوم هجری آغاز شده بود رد سده ی ششم با گسترش کیفی همراه شد، یعنی در قلمرو موضوعات عرفانی، مباحثی مطرح شدکه مرز های عرفان اسلامی را نه از نظر جغرافیایی و تعداد مریدان، بلکه از جهت موضوعی  و کیفی وسعت بخشید.

    صوفیه در سده­ی ششم مورد توجه و احترام مردمان بودند، طوری که خواص و عوام به آنان توجه نشان می دادند. علت این امر، بیشتر این بود که آنان عقاید صوفیانه ی خویش را به رنگ دین و مذهب آراسته بودند و در کتاب ها و نوشته های خود به آیه ها و احادیث استناد می جستند و این مسلک را در نظر عوام دلپسند می کردند تا آن جا که برخی از مشایخ، گذشته از زهد، به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام زیادی قایل بودند، این کار ها همراه با روی گردانی از دنیا، مکاشفات و کرامات بود که در نظر مردم جلوه ی خاصی می نمود. همچنین با توجه به جنگ و نزاع های فرقه های مختلف اهل سنت و شیعه از قبیل اشعریان، اسماعیلیان و معتزله و جنگ های صلیبی، برای صوفیان میدان وسیعی در ارایه ی عقیده ی خویش به وجود آمده بود، زیرا اینان اهل عشق و محبت و صلح و صفا بودند و همگان را بر یک سفره جمع می کردند و می گفتند: مذهب ما عشق و محبت است و بس.

عناصر برجسته­ ی عرفانی و مشرب عرفانی شیخ:

    بعد از شیخ الاسلام هرات، کسی که در خراسان بین عنوان شیخ صوفی و شیخ اهل ظاهر جمع کرد و در عین ارشاد طالبان تصوف، مقام امر به معروف و نهی از منکر و زهد و توبه را نیز حفظ کرد شیخ الاسلام احمد جام بود. وی در اجرای احکام شرع و بیان مطالب، سخت متعصّب و سخت گیر بود و با فقیهان قشری و متصوفه­ی متظاهر مبارزه می کرد. او همه­ی آن ها را دکان دار می دانست و می گفت: « دکان داری چه از کعبه برسازی و چه از مسجد، و چه از خانقاه و چه از نماز و چه از حج و چه از غرورو چه از زهد و چه از قرّایی و چه از صوفی گری و چه از پارسایی، این همه دکان داری است.»
( جامی نامقی ب، ۱۳۶۸: ۱۷) او در طریقت نه از نقد و طعن بر فقیهان اهل شریعت خود داری می کرد و نه بر صوفی نمایان اهل خانقاه اتکا می نمود. چنان که قاسم غنی در تاریخ تصوف اسلام (۹۷۲ :۵- ۶۷۴) ( که به زبان عربی نوشته شده) می گوید: او بسیار متعصب و سختگیر بوده و ذوق وحال و لطف و وسعت مشربی را که از یک صوفی باید انتظار داشت، فاقد است. بیشتر اوقات او در امر به معروف و نهی از منکر می گذشت. و ظواهر شرع را کاملاً رعایت می کردو با نوشیدن خمر بسیار مخالف بود و همانند خواجه عبدالله انصاری بسیار سبوها شکست و چنان که انصاری هم در کتاب مبانی عرفان و تصوف(۱۳۷۵) با استناد به این بیت:

        حافظ مرید جام می است ای صبا برو       وز بنده ی بندگی برسان شیخ جام را

    معتقد است که ظاهراً حافظ شیرازی نسبت به شیخ ارادت و بندگی داشته است. ( انصاری، ۱۳۷۵: ۵-۱۶۴) [۱۲]

     جامی نیز در آثار خود از وی یاد کرده است و او را مردی حنفی مذهب و قشری معرفی کرده است. (نفحات الانس، ۱۳۳۶: ۶۶-۳۵۷) او از مرقّع پوشان ناصوفی، بسیار انتقاد می کند و داد دل می ستاند « که این راه درویشان را قومی ناجوان مردان خراب کردند. به هرجا که از کاهلی، بی دیانتی، ناجوانمردی، زندیقی، اباحه­ای و منافق طبعی بود، در این راه آمدند و هرکسی مرقعی در بر افکندند و خود را بر این قوم بستندکه این عالم درویشان، عالمی بلند است و ولایت فراخ و دولت بی نهایت، هرکسی و هر ناپیراسته­ای و ناتراشیده­ای، روی به آستانه ی دولت ایشان نهادند و خود را به میان این قوم افکندند که از ایشانیم.» ( جامی نامقی، ۱۳۴۷: ۱۹۴)

    یکی از دلایل اباحتیان و ظاهربینان در ترک طاعات و سبک داشتن احکام شریعت این بود که این ها اموری ظاهری هستند و می توان در این گونه امور ریا کرد. بنابر این، اصل در باطن صافی است و در برابر باطن پاک، ظاهر، هیچ گونه اعتباری ندارد. شیخ احمد در ردّ این گونه اعتقاد می گوید:« نگر بدان سخنان سیم اندودغرّه نشوی که ظاهر گواه باطن است… و شریعت بی حقیقت کاری استبی منفعت و حقیقت بی شریعت، نمایش و کثرت است بی برکت» ( جامی نامنقی، الف ۱۳۶۸: ۸۸)

    قوت زهد و یقین کم مانندی که در شیخ جام بود، باعث شهرت او در نزد عامه می شد. زهد و سادگی رفتار و صدق لهجه­اش که از توبه ی واقعی ناشی بوده است، قدرت و نفوذ روحی قابل توجه ای در ولایت جام به وی داده بود. برخی از کرامات وی که گاه با خشونت روستایی هم توأم بود، حکایت از قوّت نفوذ شیخ در بین پیروان و مریدانش داشت. برخی او را از پیروان شیخ ابوسعید می دانند. ولی علی رغم این که او مانند ابوسعید از ادب فارسی برای تعلیم عرفان بهره گرفته است ولی چون تعلیم شیخ جام مبتنی بر حفظ شریعت بود، لذا« طریقت وی بیشتر یادآور طریقه ی امام قشیری و شیخ الاسلام هرات بود تا طریقت شیخ ابوسعید.» ( زرین کوب، ۱۳۵۷: ۸۲) آن چه وی به نام مقام « مباح به حجّت» نیل بدان را از سالک می خواست، عبارت بود از این که در کار شریعت چنان باشد که برای هر نفس و هر قدم خویش حجّتی شرعی در عمل یا در ترک بتواند یافت. می شود گفت شیخ جام« در همه ی زمینه ها در نقطه ی مقابل ابو سعید قرار داشت: سخت و عبوس، مغرور به قدرت عرفانی خویش، فراخواننده ی مردم به توبه – نه عشق – » (شیمل، ۱۳۷۴: ۴۰۶) متشرع بودن شیخ جام، حتی طریقه ی او را در تصوف به طریقه ی امام محمد غزالی – در پایان عمر وی – نزدیک می کند. شیخ احمد از صوفیان متشرعی است که بر مجالس سماع طعن و رد فراوان دارد و سماع بسیاری از صوفیان را نیز سماع مفسدان می دانست و با آن مخالف بود و آن را تحریم می کرد. در نظر او بهتر است که درویشان برای تعلیم علم گرد هم بنشینندنه به خاطر سماع هوس انگیز.« سماع اگر به مقتضای حال در آمد، درست و بی زیان است، اما این که صوفیان زمانه شب و روز خود را به سرور گفتن و دف و نای زدن سپری می کنند و در مجالس خود، زنان را نیز راه می دهند، در نظر ارباب طریقت ناپسند است. در انس التائبین به همین تندی و تیزی از سماع می گوید:« مشایخ که سماع روا داشته اند که در پیش گفته آمد و ایشان بدان صفت باشند، آن گاه ایشان سماع کردندی تا آتش عشق ایشان را آبی بوده و ریش ایشان را مرهمی بودی، تا ایشان دیوانه نگشتندی آن گاه در ماهی یا در بیست روز یا در هفته یک بار که مشتاقان را آتش شوق بالا گرفتی، آن گه ایشان را بدان آرام دادندی تا بر جای بماندنی و هر کی آن جا ننشاندی، اما اکنون کارهای ما بدل گشته است و سرمایه ی درویشان اکنون خود سماع است، چاشت و شام و گاه و بی گاه ایشان همه سماع رنگ فسق آمیز اوفتاده است. این نه سماع استکه این فساد است که ما می کنیم» ( جامی نامقی، الف، ۱۳۶۸: ۲۲۷)

    و بالاخره شیخ احمد در انس التائبین پرده از مکر مشایخ مدّعی برمی دارد و دردمندانه چنین می گوید:«هیچ کس نبوده که نه از سر طلبی برخاسته باشد و او از سر دردی و محبتی فرا طلب آید و هرکه را بیند که از حق او را سخن گوید، جان و دل و تن و روزگار، همه فرا وی دهد آن گه بیشتر به چنین کسانی افتند که راهزنان دل اند و ایشان را از راه حق خبر نیست و از آن هزار مدعی که تو بینی، ده بیش بر سر پی نباشد و دیگران همه آنند که در راه خدای عزّ وجلّ دزدی می کنند و راه می زنند و گوش بدان دارند تا طالبی از جای بجنبد، هر حیلت که توانند به جای آرند تا بو که خویش بدو تواند افکند و یا او را به خویش توانند کشید.» ( همان:۵- ۸۴)

    شیخ احمد در باب نوزدهم انس التائبین ضمن بحثی مفصّل درباره ی کرامت، آن را بر پنج نوع تقسیم می کند: کرامات فضلی، کرامات کسبی، کرامات غرور، کرامات مکافات و کرامات حقیقی. او کرامات غرور را مکایه ی خسران و گمراهی می شمارد، اما چهار نوع دیگر را می ستاید. سخنان او درباره ی کرامات غرور نمونه ی روشنی از ردّ و انکار کرامات فروشان است.« کرامات مکر و غرور آن باشد که کسی کار خدای عزّ و جلّ فرا دست گیرد نه به اخلاص و حرمت، و رنج بسیار به خود نهد و بدان کرامات جوید برای خلق و بدان شکار حشمت دنیا طلبد و اخلاص آن فرا خلق می نماید حجّت آن با خلق راست می کند و فرا چشم مردمان می دارد که چنین باید کردکه من می کنم… و کار خویش بر دل و چشم مردمان می آراید… تا آن حرام خوارگان زبان برگشایند و فراگفتن گیرند که: اینت نیک مردی که فلان است!…» (همان: ۱۲۴) [۱۳]

    اگر می­بینیم که گاهی شیخ از اهل زمانه به تنگ می آید و ناله سر داده و یا خشمگینانه می غرّد، در واقع« فریاد رنج بار او روشنگر واقعیت های تلخ و دردانگیز جامعه ی روزگار اوست.اگر چند در مواقعی این فریاد به گونه ی تلاشی نومیدانه در فضای زمانه ی او طنین می افکند، اما شیخ مبارزه جو، بی باکانه ملامت ها را به جان می خردو در بازگویی مفاسد، نابسامانی های اجتماعی و بیماری های اخلاقی و ارائه ی راه درمان آن ها پی گیر است و برسان صخره ای استوار و پابرجا» ( جامی نامقی، ۱۳۷۲: ۴۶) او با بی باکی و شجاعت در تصویر زشت کاری زاهدان ریاکار و پیروان نادرست کار و واعظانی که پشت به قبله نماز می کنند تا مریدان کم تجربه و سلیم دل را چون گوسفندانی بی زبان به دنبال خویش کشند و گرگ آسا در بیابان گمراهی، دندان در حلقشان فرو میکنند،«نجات آن است که به قول این مردمان، هیچ کار نکنی، نه به قول عامّه ی خلق می گویم، به قول مفتیّان و مذکّران می گویم. این سخن را خصم بسیار خیزد، لکن باک نیست…» (نفحات الانس) به این صورت هرچه بیشتر آثار این شیخ ارجمندرا مطالعه کنیم، بیشتر به بزرگی این مرد بزگ پی می بریم چنان که در صدر مجلس عارفان، جای شایسته ای برای آن جتمی نامی خواهیم گشود. در این جا شایسته است که فهرستی کوتاه از مباحثی کلی که شیخ احمد جام در آثارش بیشتر به آن ها توجه داشته است برای اطلاع خواننده یادآور شویم:

    سماع چیست، و سماع شایسته است یا خیر؟ و سماع مفسدان! راه صدیقان و ابدال و سیرت مردان خدا و صفت ارباب حقیقت، امر و نهی و نگاهداشت فرمان حق و استقامت برآن، توبه و چگونگی سلوک تائبان و روش نشست و برخاست با ایشان، اهل صفّه، اندر خرابات و احوال خراباتیان و فضیلت خرابات خراب بر بعضی از مجالس سماع صوفیانه، زاویه و زاویه داری و آداب و مراسم آن ، قرآن چون می باید خواند؟، فقر و قیمت گوهر فقر و ارزشمندی مقام فقیران راستین، پندار در سر آدمی از کجاست؟، صفات و خصوصیات دیو و نشانه های دیو مردم، ژاژخایی پیران نبم دانشمند ناپارسا و داستان های عبرت آموز و مستند از نابکاری ایشان، آن پیر را کیست که اقتدا را شاید؟، علم سرّ و آن چه بدان تعلق دارد، خرقه و آداب و سنت های وابسته به خرقه و اقسام خرقه و سند های مرتبط با هرکدام، وصف بسامانان و نابسامانان، فرق صوفی و درویش، توحید چیست و موحّد کدام است؟، در نکوهش تقلید مقلّدان، شناختی از قرّایی و قرّایان گزنده، در حرمت مؤمن گناهکار و قدر مؤمن مخلص، اندر داشتو نداشت، در نعمت منعم و چگونگی شکر گذارد شکر آن، معرفت چیست وعارف کیست؟، احوال مبتدیان و منتهیان، درویشان و حلقه ی ایشان، در شاهد و شاهد بازی، یار کیست و یاری چیست؟، گفتاری در باب مشایخ بزرگوار طریقت، اندر کسب و کار اهل صلاح، در رحمت با عاصیان، اهل تشبیه و اهل تعطیل  و اهل بدعت کیان اند؟، فرایض و فضایل و احوال فضایل گزاران ریاکار که فرایض را از دست فروهشته اند، در سنت و جماعت و قاعده های ده گانه ی آن، در شناخت ایزد تعالی، اندر کشش حق و روش بنده، مؤمن کیست و مسلمان کدام است و طریق مسلمانی چیست؟، فرق نمّامی و نصیحت گفتن، کار خدا و کار خلق، فرق مریدی کردن به اخلاص با تن آسانی، تنبلی و بیکاری و شکم خوارگی، معجزه چیست و کرامت کدام است؟، در شناسایی مدّعی صادق و مدّعی کاذب، فرق عشق با هوس، خانقاه داری و دکان داری، حرص و همّت، در ذکر احوال و مقامات بعضی از مشاهیر صحابه، فصلی در باب آزجویان دنیا خوار، و نیز تعریف هایی روان، آموزنده با شرح و بسطی عارفانه و سازگار با درک و ذوق همگان، درباره ی بعضی از الفاظ و اصطلاحات صوفیان، همچون قناعت، تسلیم و رضا، معرفت، زهد، تقوی، اخلاص، طلب، توکل، صبر، شکر، وقت، خوف و رجا، حال، فتوح و … که ما در فصل های بعدی به تعریف و شرح و تحلیل هر یک از آن ها از دیدگاه شیخ احمد جامی مفصلاً خواهیم پرداخت.

فصل دوم

مدخل

130,000 ریال – خرید

تمام مقالات و پایان نامه و پروژه ها به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد.

 جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

 

مطالب پیشنهادی: برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

براي قرار دادن بنر خود در اين مکان کليک کنيد
به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید


جستجو پیشرفته مقالات و پروژه

سبد خرید

  • سبد خریدتان خالی است.

دسته ها

آخرین بروز رسانی

    یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳

اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط دیجیتال ایران digitaliran.ir صورت گرفته است
تمامی حقوق برایbankmaghale.irمحفوظ می باشد.